پیوت ماژور و مینور


قله ها و دره ها در تشخیص پیوت

پیوت چیست و چه کاربردی در تحلیل تکنیکال دارد؟

پیوت از مباحث پایه‌ای در تحلیل تکنیکال است. برای تحلیل بازار با هر استراتژی، نیاز دارید تا پیوت‌ها را شناسایی کنید. در صورتی که نتوانید انواع پیوت را از یکدیگر تشخیص دهید، دچار سردرگمی خواهید شد. پیوت‌ها می‌توانند پیوت ماژور و مینور در کف‌ها و سقف‌ها ظاهر شوند و باعث تغییر مسیر بازار گردند. البته برخی پیوت‌ها از قدرت کافی برخوردار نیستند و به‌راحتی نادیده گرفته می‌شوند. اما چرا برخی از پیوت‌ها آن‌قدر مهم هستند که می‌توانند باعث تغییر روند شوند؟! اگر درباره پیوت‌ها اطلاع چندانی ندارید، این مطلب را دنبال کنید تا با انواع پیوت و کاربرد آن در تحلیل تکنیکال آشنا شوید.

پیوت چیست؟

نوسان‌های قیمت در بازارهای مالی از یک‌جایی تغییر مسیر می‌دهند. همیشه یک نقطه را پیدا می‌کنید که یک نوسان نزولی از آن نقطه برگشته است یا یک حرکت صعودی در آن نقطه متوقف شده. در تحلیل تکنیکال به این نقاط، پیوت (Pivot) یا قله و دره می‌گویند. از آن‌جایی که نقاط برگشتی در نمودارها از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، شناسایی صحیح انواع پیوت می‌تواند به افزایش نرخ موفقیت در معامله‌گری کمک کند. چرا که تشخیص به‌موقع تغییر روند، معامله شما را از خطر زیان حفظ می‌کند.

با انواع پیوت آشنا هستید؟ می‌دانید چه پیوت‌هایی در تحلیل بازار اثرگذار هستند؟

انواع پیوت در بورس

پیوت‌ها در سقف و کف ظاهر می‌شوند. اما نکته اساسی در تشخیص نوع پیوت است. برخی از پیوت‌ها اهمیت زیادی دارند و در مقابل، برخی دیگر از پیوت‌ها را نباید در تحلیل نمودار لحاظ کرد. به صورت کلی پیوت‌ها را به دو دسته اصلی (ماژور) و فرعی (مینور) تقسیم می‌کنیم.

پیوت ماژور (اصلی)

پیوت‌های ماژور همان‌هایی هستند که در تحلیل تکنیکال به دنبال آن می‌گردید! نقاطی که بازار به آن واکنش داده و با برگشت قیمت، جهت بازار تغییر می‌کند. تشخیص به‌موقع پیوت ماژور می‌تواند معامله شما را از زیان محفوظ داشته یا فرصت معاملاتی فوق‌العاده‌ای را نصیب شما کند. همچنین در رسم خط روند و تشخیص سطوح حمایتی و مقاومتی، تشخیص پیوت ماژور از اهمیت به‌سزایی برخوردار است.

پیوت مینور (فرعی)

این دسته از پیوت‌ها همانطور که از نام‌شان هم پیداست، اهمیت زیادی ندارند. تشخیص آن‌ها برای نادیده‌گرفتن آن‌هاست! مهم این است که یک پیوت مینور را با یک پیوت ماژور اشتباه نگیرید. چرا که در این‌صورت نمی‌توانید برگشت بازار را تشخیص داده و موقعیت‌های معاملاتی را از دست می‌دهید. برگشت قیمت از پیوت‌های مینور ناچیز بوده و نمی‌توان آن را برگشت یا تغییر روند به‌شمار آورد. بنابراین باید تلاش کنید با تشخیص صحیح پیوت‌های مینور در دام آن‌ها گرفتار نشده و معامله‌ای را با سود کم نبندید یا اگر روند نزولی است، با یک برگشت جزئی به فکر خرید نیافتید!

تشخیص نقاط پیوت در نمودار

همانطور که گفته شد، پیوت‌ها نقاطی از نمودار هستند که قیمت از آن نقطه برگشت داشته است. به همین ترتیب تشخیص پیوت‌ها به صورت کلی کار دشواری نیست. شما می‌توانید هر نقطه‌ای که قیمت از آن‌جا برگشت داشته را پیوت محسوب کنید. همانطور که مشاهده خواهید کرد، تعداد پیوت‌ها در یک نمودار بسیار زیاد است. تمامی این پیوت‌ها از اهمیت یکسانی برخوردار نیستند.

فرایند مهم در تشخیص نقاط پیوت، حذف پیوت‌های مینور و تشخیص پیوت‌های ماژور است. با این ترتیب شما می‌توانید نموداری را تحلیل کنید.

تشخیص پیوت ماژور از پیوت مینور

از آن‌جایی که پیوت ماژور نقاط برگشتی کلیدی بازار هستند، بسیاری از معامله‌گران در آن نقاط دست به خرید یا فروش می‌زنند و یک برگشت کامل اتفاق می‌افتد. پیوت‌های ماژور به صورت متوالی بین سقف و کف توزیع می‌شوند. یعنی بعد از هر پیوت ماژور در سقف، باید یک پیوت ماژور در کف نیز داشته باشیم. این مسئله طبیعی هم به نظر می‌رسد. بعد از هر سقف، یک نزول و بعد از هر کف، شاهد یک صعود خواهیم بود!

برای تشخیص پیوت ماژور راه‌هایی وجود دارد که به بررسی آن می‌پردازیم. تکنیک اول برای تشخیص پیوت ماژور، نگاه دقیق به نمودار است. چشم انسان بیش از سه‌چهارم پیوت‌های ماژور را به‌راحتی تشخیص می‌دهد. با کمی تمرین می‌توانید این مهارت را کسب کنید. وقتی مهارت شما کامل شود، تا حدی زیادی دیگر به محاسبه پیوت‌ها نیاز پیدا نمی‌کنید.

در صورتی که شک داشتید پیوتی ماژور است یا نه، نگران نباشید. تکنیک‌های دیگری هم برای تشخیص پیوت ماژور وجود دارد. برای مثال می‌توانید از ترکیب اندیکاتورها با نمودار استفاده کنید. برای مثال ترکیب اندیکاتور مکدی با فیبوناچی اصلاحی یک راهکار کارگشا است. برای این‌کار کافی است که دو پیوت قبلی را داشته باشیم. حالا اگر قیمت حداقل ۳۸.۲ درصد اصلاح کرده باشد و در مکدی هم تغییر فاز داشته باشیم، می‌توانیم پیوت مدنظر را ماژور فرض کنیم.

اهمیت پیوت در تحلیل تکنیکال

تشخیص صحیح پیوت‌ها از اهمیت زیادی در تحلیل تکنیکال برخوردارند. اما چرا؟ در تحلیل تکنیکال شما نیاز دارید تا بتوانید روند را تشخیص دهید، خط روند رسم کنید، سطوح قیمتی مهم را بشناسید و برای ورود به معامله یا تعیین حد ضرر آن‌ها را به‌کار گیرید. تشخیص پیوت‌های ماژور اولین قدم رسم خط روند و تعیین سطوح حمایتی-مقاومتی است. برای همین پیوت‌ها از مهم‌ترین آموزه‌های بنیادی بوده و در اولین قدم‌های آموزش تکنیکال، باید تشخیص پیوت را فرابگیرید.

استراتژی معامله بر اساس پیوت ماژور

وقتی شما کانال قیمت را رسم می‌کنید یا یک خط روند ساده می‌کشید، وقتی می‌خواهید بر مبنای آن معامله‌ای انجام دهید، باید چشم انتظار تشکیل پیوت باشید. وقتی پیوت شکل گرفت، می‌توانید پیوت ماژور و مینور با تعیین حد ضرر به معامله وارد شوید. پیوت‌های ماژور به تنهایی نمی‌توانند سیگنال قطعی بدهند. اما در صورتی که با نقاط مهم دیگر در تحلیل تکنیکال، مانند سطوح حمایتی همراه شوند، می‌توانند یک گواه معاملاتی باشند.

چند مثال از کاربرد پیوت در تحلیل تکنیکال

وقتی بعد از تشخیص صحیح پیوت‌ها در تحلیل تکنیکال، باید سعی کنید از آن‌ها استفاده کنید. یکی از نکات ترسیم پیوت این است که اگر دو پیوت کف متوالی را به یکدیگر وصل کنید، یک خط روند با اعتبار نسبی شکل می‌گیرد. اگر در ادامه تعداد برخورد به این خط روند افزایش یابد، اعتبار آن نیز بیشتر می‌شود. همچنین اگر بتوانید بین دو پیوت متوالی در سقف نیز خط روندی شناسایی کنید، در صورتی که با خط روند کف شما موازی باشد، شما یک کانال قیمتی خواهید داشت.

توجه کنید در صورتی که دو خط روند موازی نباشند، شما به یکی از الگوهای کلاسیک مثلث خواهید رسید که می‌تواند مثلث متقارن یا مثلث پهن‌شونده یا انواع کنج باشد. همچنین اگر دو خط موازی اما بدون زاویه باشند، شما الگوی مستطیل را خواهید داشت. در هر صورت با ترسیم پیوت، شما می‌توانید به انواع دیگری از مفاهیم تکنیکال مانند کانال و الگوهای کلاسیک برسید.

در کنار این‌ها، مبحث مهم واگرایی در تحلیل تکنیکال به صورت مستقیم به موضوع پیوت وابسته است. در صورتی که میان دو پیوت متوالی در کف یا سقف و اندیکاتور مکدی یا RSI شاهد واگرایی مخفی یا معمولی باشید، انتظار می‌رود که به‌زودی تغییر روند را هم مشاهده کنید. همانطور که می‌بینید، پیوت‌ها مبنای تحلیل تکنیکال بوده و بسیاری از روش‌های این تحلیل بر پایه پیوت‌شناسی است.

جمع‌بندی

تشخیص نقاط پیوت در تحلیل تکنیکال اهمیت زیادی دارد. برای اینکه بتوانید معاملات خوبی داشته باشید و نقاط ورود و خروج معامله‌تان را درست تشخیص دهید، باید پیوت‌ها را به خوبی بشناسید. نکته مهم اینکه یادگیری این مبحث دشوار نیست و اگر روی نمودارهای زیادی تمرین کنید، به راحتی به مهارت شناسایی پیوت ماژور از مینور می‌رسید. به یاد داشته باشید که تشخیص صحیح پیوت ماژور به معنای تحلیل درست نمودارهای قیمت بوده و تحلیل درست شما به موفقیت در معاملات‌تان نزدیک می‌کند.

آموزش تشخیص نقاط پیوت ماژور و مینور و شناسایی در نمودار تکنیکال

آموزش تشخیص نقاط پیوت ماژور و مینور و شناسایی در نمودار تکنیکال

تشخیص نقاط پیوت ساده است، در این مقاله نحوه شناسایی Pivot Point های ماژور و مینور را در نمودار های تکنیکال به شما عزیزان آموزش خواهیم داد، همراه داتیس نتورک باشید.

آموزش تشخیص نقاط پیوت ماژور و مینور و شناسایی در نمودار تکنیکال

تشخیص نقاط پیوت ماژور و مینور

Pivot به زبان ساده نقاط چرخش قیمت در نمودار Pivot نامیده می‌شود؛ که بر اساس ماهیت به دو گونه قیمتی و محاسباتی و بر مبنای قدرت بازگشتی نمودار، دو دسته ماژور و مینور را شامل می‌شوند.

اگر علاقه مند به مطالعه بیشتر درباره مفهوم پیوت پوینت ها هستید می توانید مقاله زیر را مطالعه کنید:

پیوت ها بطور کلی به 2 نوع پیوت های مینور و پیوت های ماژور تقسیم می شوند.

برای مثال در تصویر فوق پیوت های مینور با رنگ سبز و پیوت های ماژور با رنگ آبی مشخص شده اند.

در ادامه این مقاله قصد داریم نحوه شناسایی و تشخیص نقاط پیوت ماژور و مینور را به شما عزیزان آموزش دهیم، همراه داتیس نتورک باشید.

چگونه Pivot Point را شناسایی کنیم؟

گفتیم که از پیوت ماژور در تکنیک های تحلیل تکنیکال استفاده می کنیم و شناسایی درست پیوت ها امری واجب می باشد زیرا اگر پیوت ها را اشتباه شناسایی کنیم نمی توانیم درست تحلیل کنیم و نتیجه نخواهیم گرفت.

پرکاربردترین روش برای شناسایی پیوت ها روش دیداری است که بدون هیچ ابزاری و فقط با شناخت و تجربه انجام می شود.

شما نیز با تمرین و تجربه می توانید این کار را انجام دهید اما بطور اصولی برای شناخت پیوت ماژور می توان از 2 روش زیر استفاده کرد.

1- روند جدید باید تا ۳۸% روند قبلی را اصلاح کند. اگر کمتر از این مقدار باشد پیوت مینور می باشد.

نکته: می توانید از ابزار های اصلاحی فیبوناچی برای تشخیص اصلاح ۳۸% کمک بگیرید.

برای مطالعه درباره سری اعداد اسرار آمیز فیبوناچی روی این لینک کلیک کنید: فیبوناچی در بورس

برای مثال در تصویر زیر پیوتی که با فلش آبی مشخص شده مینور می باشد زیرا تا ۳۸% روند قبلی (AB) را اصلاح نکرده است.

آموزش تشخیص نقاط پیوت ماژور و مینور و شناسایی در نمودار تکنیکال

2- در تغییر فاز های اندیکاتور مک دی (macd) پیوت ماژور تشکیل می شود.

برای شناسایی پیوت ماژور از این روش ابتدا یک فاز مثبت یا منفی مک دی را در نظر میگیریم.

سپس بالاترین یا پایین ترین قیمت در آن قسمت را به عنوان پیوت شناسایی می کنیم.

برای مثال در تصویر زیر در فاز مثبت بالاترین قیمت و در فاز منفی مک دی پایین ترین قیمت را به عنوان پیوت های ماژور انتخاب کردیم.

آموزش تشخیص نقاط پیوت ماژور و مینور و شناسایی در نمودار تکنیکال

نکته: یک پیوت ماژور باید هر دو شرط بالا را داشته باشد پس برای شناسایی قطعی پیوت های ماژور از هر دو روش بصورت همزمان استفاده کنید.

مکدی و پیوت‌های ماژور

یکی از مهم‌ترین مباحثی که از همان نخستین بخش‌های دوره مقدماتی مرتبا با آن مواجه بودیم، بحث قله‌ها و دره‌های ماژور بود. اینکه کدامیک از قله‌ها و دره‌های نمودار، جزو نقاط اصلی مسیر به حساب می‌آیند و کدامیک مینور و فاقد اهمیت‌ هستند. اینکه الگوهای تکنیکال باید بر روی کدامیک از قله‌ها و دره‌ها ترسیم بشوند، و کدامیک از قله‌ها و دره‌ها باید مورد چشم‌پوشی قرار بگیرند. اینکه کدامیک از قله‌ها و دره‌ها نشانگر روند اصلی بازار هستند و کدامیک صرفا حرکات اصلاحی و زودگذر را نشان می‌دهند. اینها سوالاتی بودند که مرتبا مجبور به پاسخگویی به آنها بودیم. در بخش مقدماتی برای تشخیص بهتر قله‌ها و دره‌های اصلی نمودار از اندیکاتوری به نام زیگزاگ استفاده کردیم که در آن زمان، نیازهای ما را به عنوان یک تحلیلگر نوآموز تا حد زیادی برطرف می‌نمود. اما هم اکنون نیاز به تعریف به مراتب دقیق‌تری برای امواج و ریزموج‌های اصلی یک نمودار داریم.

پیوت‌های ماژور، به زبان ساده، نقاطی را نشان می‌دهند که جهت روند در آنجا دچار چرخش جدی شده باشد. چرخش جدی یعنی قیمت حداقل به اندازه یک سوم از مسیر رفت خود را مجددا بازگشت نماید. سایر نقاطی که چنین تاثیر مهمی بر بازار نداشته‌اند همگی مینور و کم اهمیت بوده و نقش ریزموج‌های فرعی را دارند. یک تحلیلگر مجرب به مرور زمان فرا می‌گیرد که حتی بدون استفاده از روش و ابزار خاصی، صرفا با اتکا به تجربه چشمی، نقاط اصلی بر روی یک چارت را به خوبی تشخیص داده و آنها را از پیوت‌های فرعی و کم اهمیت تفکیک نماید. اما فعلا نیاز به تعریف دقیق‌تری و مدون‌تری برای پیوت‌های ماژور داریم.

تعریف پیوت ماژور:

پیوت ماژور می‌تواند هر دو مفهوم قله و دره را شامل بشود، و بطور کلی به معنی Reversal Point یا نقطه بازگشت روند است. در یک پیوت ماژور شاهد تغییر جهت روند و بازگشت بخش بزرگی از مسیر قبلی هستیم که دلیل آن می‌تواند انتشار یک خبر، وقوع یک رخداد سیاسی یا اقتصادی، یا برخورد قیمت با یک سطح حمایت و مقاومت باشد.

به تمام قله‌ها و دره‌های اصلی بر روی نمودار، که بازار در آنجا دچار تغییر جهت جدی شده باشد، اصطلاحا پیوت ماژور می‌گوییم. در پیوت ماژور، قیمت باید بخش بزرگی از مسیر قبلی خود را مجددا بازگشت نماید.

روش تشخیص پیوت‌های ماژور:

سه نکته زیر را برای تشخیص بهتر پیوت‌های ماژور به خاطر داشته باشید:

  • در یک پیوت ماژور، قیمت باید حداقل 38% از مسیر قبلی خود را مجددا بازگشت نماید.
  • به لحاظ زمانی نیز مسیر بازگشت باید حداقل به اندازه 38% از مدت زمان موج رفت، طول بکشد.
  • بین هر دو پیوت ماژور متوالی، علامت جبری مکدی باید حداقل یک‌بار تغییر فاز بدهد.

با استفاده از سه نکته فوق می‌توانید بسیاری از قله‌ها و دره‌های مینور و فرعی را به سادگی حذف نموده و کنار بگذارید و صرفا پیوت‌های ماژور را به عنوان مسیر اصلی قیمت باقی نگه دارید. فرض کنید بازار مطابق تصویر فوق، ابتدا از A به B رفته و سپس تا C بازگشت کرده باشد. در این صورت برای اینکه قله B یک سقف ماژور باشد باید لااقل دو شرط از شروط فوق بطور همزمان برقرار باشند. به عنوان مثال تصویر زیر، مسیر رفت و برگشت قیمت را از A تا B و سپس از B تا C نمایش می‌دهد. مسیر AB موج رفت و مسیر BC موج برگشت را نشان می‌دهد.

همانطور که در تصویر ملاحظه می‌کنید میزان ریتریس قیمت در موج BC برابربا 38% بوده است. یعنی بازار 38% از سودی را که قبلا به مردم رسانده، مجددا از آنها پس گرفته است! دقت کنید که شیب پاره خط BC هیچ تاثیری در میزان ریتریس قیمت ندارد و صرفا ارتفاع عمودی موج‌های BC و AB است که میزان بازگشت قیمت را مشخص می‌کند. برای اینکه سقفB یک پیوت ماژور باشد باید ارتفاع عمودی موج BC حداقل به اندازه 38% از ارتفاع موج AB باشد. این کمترین مقدار مجاز برای ماژور بودن سقف B است و اندازه BC می‌تواند هر مقدار بیشتر از این را نیز داشته باشد.

برای اندازه‌گیری دقیق میزان بازگشت قیمت می‌توانید از ابزاری موسوم به فیبوناچی ریتریسمنت[54] استفاده کنید. این ابزار درواقع یک خط‌کش عمودی است که پیوت ماژور و مینور برای اندازه‌گیری تغییرات قیمت مورد استفاده قرار می‌گیرد. کافیست دو سر ابزار فیبوناچی را بر روی دو انتهای موج AB بگذارید و میزان بازگشت موجBC را به سادگی، برحسب درصدی از اندازه موجAB محاسبه و بیان نمایید. ابزار فیبوناچی یکی از رایج‌ترین ابزارهای تکنیکال برای اندازه‌گیری نسبت‌های بین امواج متوالی است که در تمامی نرم‌افزارهای تحلیلی می‌توانید به راحتی به آن دسترسی داشته باشید. در این کتاب نیز در فصل بعدی، مفصلا به نحوه کار با این ابزار خواهیم پرداخت.

به لحاظ زمانی نیز موج BC باید فرصت کافی برای اصلاح و استراحت داشته باشد. تعداد کندل‌های موج BC باید حداقل به اندازه 38% از کندل‌های موج AB باشند تا بازار فرصت لازم را در اختیار فروشندگان جهت خروج از بازار و تخلیه کامل فشار عرضه، قرار دهد. این بار نیز می‌توانید برای اندازه‌گیری موج‌های AB و BC به لحاظ افقی از ابزار دیگری بنام فیبوناچی زمانی[55] استفاده کنید.

بنابراین یک سقف یا کف ماژور برای تشکیل، نیاز به گذشت مدت زمان کافی پیوت ماژور و مینور دارد و این تایم بستگی به مدت زمانی دارد که موج قبلی سپری کرده است. هرچه مدت زمان موج رفت بیشتر باشد، موج برگشت نیز به مدت زمان بیشتری برای اصلاح و استراحت نیاز خواهد داشت. یک روند صعودی بفرض سه ماهه، حداقل به یکماه اصلاح و استراحت نیاز دارد تا فرصت کافی را به کلیه معامله‌گران قبلی بدهد تا درصورت تمایل بتوانند نسبت به خروج از بازار تصمیم‌گیری نمایند و شرایط بازار مجددا برای صعود جدید مهیا بشود. اگر مدت زمان بازگشت کمتر از این مقدار باشد نشان می‌دهد صرفا با یک اصلاح موقت و زودگذر مواجه بوده‌ایم که احتمالا ناشی از انتشار یک خبر یا شایعه ناگهانی بوده است.

به عنوان مثال در تصویر زیر، موج BC نتوانسته ظرف زمانی لازم را پر کند و در مدت زمان بسیار کمتر از 38% از موجAB به نقطه پایان خود رسیده است. اما در عوض موج BC بلحاظ ارتفاع عمودی، موفق به اصلاح 38 درصدی قیمت شده است(در تصویر نشان داده نشده) لذا باتوجه به اینکه سقف B حداقل دو شرط از شروط اصلی را برآورده ساخته است (تغییر علامت جبری مکدی بعلاوه اصلاح 38درصدی قیمت) پس می‌توان سقف B را به عنوان یک پیوت ماژور درنظر گرفت.

تشخیص دقیق پیوت‌های ماژور ازین جهت حاثز اهمیت است که در کلیه مباحث تحلیل تکنیکال، از پترن‌های کلاسیک گرفته تا فیبوناچی و هارمونیک و الیوت و غیره، همواره نیاز به تشخیص دقیق پیوت‌های ماژور و امواج اصلی داریم. به عنوان مثال پترن‌های کلاسیک مانند الگوهای سر و شانه و مثلث و پرچم و غیره همگی باید حتما بر روی پیوت‌های ماژور رسم بشوند. حتی الگوهای پیچیده‌تر نیز مانند الگوهای هارمونیک صرفا بر روی پیوت‌های ماژور قابل تعریف هستند. بزودی در این کتاب می‌خوانید که هنگام استفاده از ابزار فیبوناچی باید دو انتهای ابزار را بر روی دو پیوت ماژور و متوالی قرار بدهید. و بالاخره در نظریه امواج الیوت نیز برای تشخیص ساختار الیوتی بازار لازم است امواج اصلی و ریزموج‌ها را برمبنای پیوت‌های ماژور و مینور از یکدیگر تفکیک نماییم. بنابراین ملاحظه می‌کنید که تشخیص دقیق و بدون خطای پیوت‌های ماژور چقدر در انجام یک تحلیل بی‌نقص موثر خواهد بود.

برمبنای تمام نکاتی که تا اینجا گفته شد، سعی می‌کنیم روش زیر را به عنوان یک راهنمای گام به گام جهت تشخیص سریع و آسان پیوت‌های ماژور ارایه کنیم. این روش مسلما بهترین روشی است که در کل این کتاب، جهت تشخیص صحیح پیوت‌های ماژور بیان می‌گردد.

روش گام به گام تشخیص پیوت‌های ماژور:

  1. برای شروع از اندیکاتور مکدی با تنظیمات رایج استفاده می‌کنیم. تایم‌فریم‌ مناسبی را انتخاب کنید که حداقل تعداد کندل لازم را برای تغییر فاز مکدی برروی قله‌ها و دره‌های متوالی شامل باشد. اگر تایم‌فریم‌ مناسبی را انتخاب نکنید، ممکن است مکدی فرصت لازم برای نمایش صحیح پیوت‌های ماژور را نداشته باشد.
  2. به علامت جبری مکدی در نواحی مختلف توجه نموده و آنها را برروی نمودار علامت‌گذاری کنید.
  3. با استفاده از علامت جبری مکدی، نقاطی را که می‌توانند کاندیدهای مناسبی به عنوان قله و دره ماژور باشند، مشخص نمایید:
  • در کل ناحیه‌ای که علامت جبری مکدی مثبت است صرفا یک قله ماژور می‌توانیم داشته باشیم که همان بلندترین قله (به لحاظ قیمت) است.
  • در کل ناحیه‌ای که علامت جبری مکدی منفی است صرفا یک دره ماژور می‌توانیم داشته باشیم که همان پایین‌ترین دره (به لحاظ قیمت) است.

4. برروی مجموعه نقاطی که تا اینجا به عنوان کاندیدهای مناسب برای ماژور بودن بدست آوردیم، شروط ریتریس 38 درصدی زمانی و قیمتی را می‌آزماییم تا مشخص شود که کدامیک قابلیت ماژور بودن را دارند یا خیر. حداقل یکی از این دو شرط باید برقرار باشند:

  • در یک پیوت ماژور باید تغییرات قیمت در موج برگشت حداقل به اندازه 38% از تغییرات قیمت در موج رفت باشد.
  • در یک پیوت ماژور باید مدت زمان موج برگشت حداقل به اندازه 38% از مدت زمان موج رفت باشد.

5. به این ترتیب کلیه پیوت‌های مینور و فرعی حذف می‌گردند و صرفا نقاطی باقی خواهند ماند که منجر به چرخش‌های جدی و موثر شده باشند. این نقاط را به عنوان پیوت‌های ماژور درنظر می‌گیریم.

روش ساده و آسانی است که حتم دارم از انجام آن بسیار لذت خواهید برد. در ادامه سعی می‌کنیم این روش را با ذکر چند مثال واقعی روشن‌تر نماییم. اما قبلا ذکر این نکته لازم است که درخصوص بند چهارم، بسیاری از تحلیلگران معتقدند وجود هر دو شرط فوق، یعنی ریتریس حداقل 38 درصدی هم برای قیمت و هم برای زمان ، به صورت همزمان ضروری بوده و صرفا وجود یکی از این دو شرط کافی نمی‌باشد. در حالی که برخی دیگر از تحلیلگران معتقدند صرفا یکی از این دو شرط نیز به تنهایی برای اطمینان از ماژور بودن کفایت می‌کند. بنده شخصا با نظر گروه دوم موافق‌تر هستم اما با این شرط اضافی که تغییر فاز مکدی نیز حتما رخ داده باشد.

همچنین بسیاری از تحلیلگران معتقدند شرط تغییر فاز مکدی بین دو پیوت متوالی و مجاور بهم، الزامی می‌باشد. در حالی که برخی تحلیلگران نیز سختگیری کمتری داشته و صفر شدن مکدی را بین دو پیوت متوالی، کافی می‌دانند. بازهم نظر شخصی‌ اینجانب به گروه دوم نزدیک‌تر است. بنابراین ممکن است در ادامه این کتاب احیانا با مثال‌هایی مواجه شوید که روش سختگیرانه و غالب برای تعیین پیوت‌های ماژور در مورد آنها رعایت نشده باشد. دلیل این امر صرفا سلیقه شخصی اینجانب بوده که وقوع عملی چرخش موثر در بازار را مهم‌تر از برخی شروط ریاضی و نظری می‌دانم. در ادامه به ذکر چند مثال در خصوص نحوه تعیین پیوت‌های ماژور بر روی نمودارهای واقعی می‌پردازیم.

مثال- در تصویر زیر نمودار زوج ارز یورودلار را در تایم‌فریم‌ روزانه مشاهده می‌کنید. با استفاده از روشی که در بالا عنوان شد، پیوت‌های ماژور را بر روی نمودار مشخص نمایید.

بررسی انواع پیوت در تحلیل تکنیکال

در بازارهای مالی همچون بورس و ارزهای دیجیتال، نقاط پیوت ازجمله مفاهیم اساسی هستند که تحلیلگران بازار و تریدرها از آن در ابزارهای تحلیل تکنیکال مثل خطوط روند، چنگال اندروز، الگوهای قیمتی و … استفاده می‌کنند. در حقیقت تشخیص صحیح سطوح کف و سقف قیمت، یکی از اصلی‌ترین اهداف تحلیل تکنیکال بازارهای مالی است و ازجمله مؤثر ترین ابزارها جهت تشخیص این سطوح و همچنین بررسی روندهای قیمتی درگذشته و حال حاضر، پیوت (pivot) است.

اساساً در تحلیل تکنیکال بازارهای مالی همچون بورس، فارکس، ارزهای دیجیتال و … مفهوم پیوت به حدی حائز اهمیت است که در صورت عدم آشنایی صحیح با آن، تقریباً هیچ‌کدام از الگوهای قیمتی را نمی‌توان به‌درستی تشخیص داد. ازاین‌رو، در این مطلب قصد داریم تا به بررسی مفهوم پیوت و انواع آن در تحلیل تکنیکال بازارهای مالی بپردازیم.

پیوت (Pivot) چیست؟

اساساً مفهوم پیوت در تحلیل تکنیکال بازارهای مالی، به نقاط محوری و حائز اهمیتی اطلاق می‌شود که تریدرها (معامله‌گران) یا تحلیلگران بازار، با تشخیص آن‌ها قادر خواهند بود تا الگوهای قیمتی یک سهم یا یک دارایی را ترسیم کنند. در واقع تحلیلگران با تکیه‌بر ابزارهای مورداستفاده در تحلیل تکنیکال مثل چنگال اندروز، خطوط روند، الگوهای قیمتی و … به‌وسیله این نقاط، تا حد زیادی تغییرات روند قیمتی را در نمودارها مشخص می‌کنند. به‌صورت کلی این نقاط تغییرات موجود در روندهای قیمتی را از حالت صعودی به نزولی یا بالعکس آن را نشان می‌دهند.

در بیانی ساده، پیوت‌ها به نقاط چرخش قیمت یک سهم یا دارایی در نمودارهای قیمتی گفته می‌شود که در این نقاط، نمودار قیمت تغییر جهت خواهد داد. از طرفی پیوت ها همان شاخص‌های روزانه معاملات سهام یا دارایی‌ها هستند و برعکس داده‌های نوسانی و دیگر میانگین‌ها، در طول روز ثابت هستند. درواقع این بدین معنا است که تریدرها قادر خواهند بود تا از پیوت ها در راستای پیشبرد اهداف خود و تنظیم یک برنامه‌ریزی مطلوب استفاده کنند. مثلاً تریدری اطلاع پیوت ماژور و مینور دارد که اگر قیمت به پایین پیوت بیاید، در جلسه معاملاتی پیش رو، سهم یا دارایی را بفروشد و بالعکس، اگر قیمت به بالای پیوت برود، اقدام به خرید آن سهم یا دارایی کند.

علاوه بر این موارد، به‌طور کلی پیوت‌ها طبق ماهیتی که دارند، به ۲ دسته پیوت قیمتی و محاسباتی و بر اساس قدرت بازگشتی خود در نمودارها، به ۲ دسته پیوت مینور (Minor Pivot) و پیوت ماژور (Major Pivot) تقسیم‌بندی می‌شوند که در ادامه هرکدام از این انواع را موردبررسی قرار خواهیم داد.

اما پیش از آن ضروری است تا به معرفی سطوح مختلف در نقاط پیوت بپردازیم.

سطوح مختلف در نقاط پیوت

به‌صورت کلی هفت سطح مختلف پیوت بر روی نمودارهای قیمتی وجود دارند که به شرح زیر هستند:

پیوت چیست و چه اهمیتی در تحلیل تکنیکال دارد؟

piiiv

همان‌طور که قبلاً در مقالات آموزش تحلیل تکنیکال صحبت کردیم. از مهم‌ترین اهداف تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی، تشخیص محدوده‌ها یا نقاط بازگشت قیمت‌ها می‌باشد. در واقع تمام بحث تکنیکال پیداکردن مسیر حرکت احتمالی قیمت و بعد محدوده‌های احتمالی چرخش قیمت است. با این حال تا به امروز هیچ روشی پیدا نشده که بتواند با دقت 100 درصد این نقاط چرخش رو به‌طور کامل پیدا کند. در این مقاله از سایت پارسیان بورس می‌خواهیم به بررسی و معرفی پیوت‌های قیمت بپردازیم. پیوت از جمله ابزارهای بسیار کاربردی تحلیل تکنیکال برای بررسی وضعیت گذشته و حال قیمت است. پیوت‌ها به تعبیری همان نقاط چرخش قیمت در نمودارهای تحلیل تکنیکال هستند و تشخیص درست آن‌ها از الزامات شروع تحلیل تکنیکال است.

در ادامه بررسی می‌کنیم که پیوت چیست و به‌طورکلی مبحث پیوت را مورد بررسی قرار می‌دهیم. اما پیش از شروع، درصورتی که علاقه دارید علم خود را در حوزه تحلیل تکنیکال گسترش دهید، دوره آموزش صفر تا صد پرایس اکشن را به شما پیشنهاد می‌دهیم، در این دوره شما پرایس اکشن را به شیوه سم سایدن به‌طورکامل آموزش خواهید دید.

از مزایای تشخیص درست پیوت‌ها، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
1. تشخیص و ترسیم درست خط روند
2. تعیین حد ضررهای درست و ایمن
3. تشخیص احساسات بازار و درگیر نشدن در آن
4. فرار از سردرگمی

پیوت چیست و چه اهمیتی در تحلیل تکنیکال دارد؟ | آموزش ارز دیجیتال در مشهد | آکادمی پارسیان بورس

پیوت چیست؟

تعریف پیوت‌ها

پپوت‌ها سطوح محوری و برگشت بازار هستند که بازار اگر صعودی بوده شروع به ریزش می‌کند یا اگر نزولی بوده شروع به رشد می‌کند. درواقع پیوت‌ها همان محدوده چرخش قیمت یا نقطه شروع نوسانات قیمت است و به طور سنتی به پیوت‌های مینور (پیوت‌های فرعی یا کوچک) و پیوت‌های اصلی (پیوت‌های ماژور یا بزرگ) تقسیم می‌شوند.

پیوت‌های مینور (پیوت‌های فرعی)

پیوت‌های مینور سطوحی هستند که برگشت‌های قیمتی از این سطح، جزیی و محدود است. به‌عبارت دیگر برگشت‌های محسوسی در قیمت شاهد نیستیم. این سطوح در حقیقت مناطقی هستند که غالباً بازار در فكر نقد کردن معاملات خود می‌باشد و کمتر معامله‌گران معكوس، وارد بازار می‌شوند. همانطور که مشخص است و در نمودار زیر می‌بینیم پیوت‌های مینور نوسانات جزئی بازار است. برآیند پیوت‌های فرعی بازار یک حرکت بزرگ را تشکیل می‌دهند.

پیوت چیست و چه اهمیتی در تحلیل تکنیکال دارد؟ | آموزش ارز دیجیتال در مشهد | آکادمی پارسیان بورس

پیوت مینور

یکی از دلایلی که معامله‌گران معاملات خود را با سود کم می‌بندند، اسیر شدن در پپوت‌های مینور یا فرعی می‌باشد، این پیوت‌ها در کنار جوّ روانی منجر به این قضیه می‌شود که معامله‌گران آماتور تصوّر کنند بازار در حال برگشت بزرگی است و معاملات خوب خود را اغلب با یک‌پنجم سود واقعی ببندند.

پیوت‌های مینور در حقیقت سطوحی هستند که معامله‌گران کوتاه مدتی شناسایی سود می‌کنند و به دلیل نقدکردن معاملات، قيمت‌ها اندکی برمی‌گردند، امّا قیمت مجدد در جهت روند اصلی خود حرکت می‌نماید. بنابراین افرادی که معامله‌گر میان‌مدتی هستند، نباید تحت‌تأثیر پیوت‌های مینور قرار گرفته و پوزیشن‌های خود را با سود اندک ببندند چرا که می‌توانند سود بسیار بیشتری کسب نمایند.

مشکل بزرگی که بسیاری از معامله گران بازار، به خصوص تازه‌کارها، با آن روبرو هستند محدود کردن سود و باز کردن حد ضرر می‌باشد، بدین‌صورت که حدضرر خود را بر اساس ماژورها تعیین می‌کند و حد سودشان در مرحله اول ماژور است. امّا شرایط روحی و روانی و شرایط حاکم بر بازار منجر به این می‌شود که معامله پیوت ماژور و مینور گران در مینورها معاملات خود را ببندند و نسبت ریسک به بازده نامعقول باشد و در بلندمدت برآیند ضرر شود.

پیوت‌های ماژور (پیوت‌های اصلی)

پیوت‌های ماژور یا پیوت‌های اصلی، به زبان ساده، نقاطی را نشان می‌دهند که جهت روند در آنجا دچار چرخش جدی شده باشد. چرخش جدّی یعنی قیمت حداقل به اندازه یک‌سوم از مسیر رفت خود را مجدداً بازگشت نماید. سایر نقاطی که چنین تأثیر مهمی بر بازار نداشته‌اند همگی پیوت مینور و کم‌اهمیت بوده و نقش ریزموج‌های فرعی را دارند. یک تحلیل‌گر مجرب به مرور زمان فرا می‌گیرد که حتّی بدون استفاده از روش و ابزار خاصی و صرفاً با اتکا به تجربه چشمی، نقاط اصلی بر روی یک چارت را به خوبی تشخیص داده و آن‌ها را از پیوت‌های فرعی و کم‌اهمیت تفکیک نماید. امّا فعلاً نیاز به تعریف دقیق‌تر و مدرن‌تری برای پیوت‌های ماژور داریم. بنابراین به‌نظر می‌رسد که شناسایی درست پیوت ماژور یک اصل اساسی در بازار می‌باشد که فقدانش منجر به بروز اشتباهات پی‌درپی در بازار می‌شود.

قلّه‌ها و دره‌ها در تشخیص پیوت

پیوت ماژور می‌تواند هر دو مفهوم قلّه و درّه را شامل بشود و بطور کلی نقطه بازگشت روند است. در یک پیوت ماژور شاهد تغییر جهت روند و بازگشت بخش بزرگی از مسیر قبلی هستیم که دلیل آن می‌تواند انتشار یک خبر، وقوع یک رخداد سیاسی یا اقتصادی، یا برخورد قیمت با یک سطح حمایت و مقاومت باشد.
به تمام قلّه‌ها و دره‌های اصلی برروی نمودار، که بازار در آنجا دچار تغییر جهت جدی شده باشد، اصطلاحاً پیوت ماژور می‌گوییم. در پیوت ماژور، قیمت باید بخش بزرگی از مسیر قبلی خود را مجدداً بازگشت نماید.

پیوت چیست و چه اهمیتی در تحلیل تکنیکال دارد؟ | آموزش ارز دیجیتال در مشهد | آکادمی پارسیان بورس

قله ها و دره ها در تشخیص پیوت

به عنوان نمونه‌ای دیگر در تصویر فوق که مربوط به قیمت جهانی طلا یا همان انس طلای جهانی می‌باشد، ماژورهای اصلی در شکل با مربع‌های آبی نشان داده‌شده‌است. امّا در این شکل، یک‌سری از سطوح به عنوان سطوحی که مشکوک هستیم، مورد توجه است. مثلاً در همین شکل برخی سطوح با دایره‌های قرمز نشان داده شده که واقعاً نمی‌دانیم این سطوح ماژور هستند یا باید مینور در نظر بگیریم؟ چگونه باید در مواجهه با این سطوح رفتار کنیم؟ زمانی‌که با استفاده از ماژورها روند را تعریف می‌کنیم، چگونه در تعیین ماژورها خطا ایجاد نشود و در تغییر روندها به مشکل برنخوریم؟
برای شناسایی ماژورها بهترین ابزار چشم انسان است، بدین‌صورت که چشم به راحتی قادر است بیش از 70% ماژورها را تشخیص دهد؛ امّا در 30% باقی‌مانده یک سری تکنیک‌هایی وجود دارد که با استفاده از آن می‌توان به راحتی ماژورهای مشکوک را شناسایی نمود.

روش‌های تشخیص پیوت‌های اصلی

ترکیب اندیکاتور مکدی و اصلاح قیمتی

دو روش تشخیص برای شناسایی ماژورهای مشکوک وجود دارد که هر یک را با مثال توضیح می‌دهیم.

ترکیب اندیکاتور مکدی و اصلاح قیمتی

همانطور که در مبحث ماژورها دیدیم، بعد از هر ماژور کف، یک ماژور سقف باید شکل بگیرد و بعد از هر ماژور سقف، یک ماژور کف شکل می‌گیرد. بنابراین اگر دو ماژور در اختیار داشته باشیم، برای تعیین ماژور سوم از دو ابزار استفاده می‌کنیم، بدین‌صورت که همزمان در مکدی استاندارد تغییر فاز داشته باشیم و قیمت بیش از 38/2% اصلاح کرده باشد.

تغییر فاز مکدی چیست؟

زمانی‌که اندازه مکدی از سطح مثبت به منفی برود یا بالعکس، می‌گوییم مکدی تغییر فاز داده است. از نقطه نظر علمی، وقتی مکدی از صفر گذر می‌کند و از فاز منفی به فاز مثبت می‌آید، عمدتاً بیانگر این قضیه است که خریداران تازه‌نفس وارد بازار شده اند و حجم مالی بسیار خوبی در جهت خرید وارد بازار شده است. همچنین زمانی‌که مکدی از مثبت به منفی می‌آید، بیانگر فروشندگان تازه‌نفس در بازار می‌باشد.

به‌عنوان مثال در شکل زیر وقتی قیمت از B تا C ریزش می‌کند، معادل 38/2% اصلاح انجام گرفته و مکدی نیز از فاز مثبت به فاز منفی رفته است. پس B چون هر دو پارامتر تغییر فاز مکدی و اصلاح بیش از 38/2% را دارا می‌باشد، پیوت ماژور سقف تلقی می‌شود و از C نیز قیمت برگشت خوبی می‌کند و این سطح نیز پیوت ماژور کف تلقی می‌شود.

اگر قیمت تا 38/2% اصلاح نمی‌کرد و یا مکدی تغییر فاز نمی‌داد، هیچ یک از نقاط مشخص شده ماژور نبودند. بنابراین ترکیب هر دو ابزار مورد بحث، یعنی اصلاحی بیش از 38/2% و تغییر فاز در مکدی نشانگر ماژور بودن سطوح، در مناطقی هستند که مشکوک به ماژور بودن است.

از نظر فلسفی، منطق ترکیب این دو ابزار این است که در یک سقف، فشار فروش مناسبی وارد بازار شود. تغییر فاز در مکدی بیانگر ورود معامله‌گران معکوس یا همان فروشنده‌ها به بازار می‌باشد. چون پیش از آن، بیشتر خریدارها در بازار بودند.

پیوت چیست و چه اهمیتی در تحلیل تکنیکال دارد؟ | آموزش ارز دیجیتال در مشهد | آکادمی پارسیان بورس

تغییر فاز مکدی

به‌عنوان مثال در شکل زیر روی سطوحی که با کادر آبی نشان دادیم، از نظر چشمی برگشت قیمت داریم؛ امّا با نگاه به اندیکاتور مکدی می‌بینیم که تغییر فاز نداشتیم. همچنین چون قیمت به تراز 38.2 فیبوناچی نیز نرسیده‌است، پس پیوت‌ها مینور هستند.

پیوت چیست و چه اهمیتی در تحلیل تکنیکال دارد؟ | آموزش ارز دیجیتال در مشهد | آکادمی پارسیان بورس

اندیکاتور مکدی

ترکیب اندیکاتور مکدی و اصلاح زمانی

اگر از نظر زمانی تعداد کندل‌های برگشتی بیش از 38.2% تعداد کندل‌های حرکت قبلی باشد و در این اصلاح زمانی مکدی تغییر فاز دهد، می‌گوییم پیوت ماژور تشکیل شده است.
به‌عنوان مثال در تصویر زیر می‌بینیم اگرچه اندیکاتور مکدی تغییر فاز داده ولی اصلاح قیمت از نقطه B تا C به لول 38.2% فیبوناچی نرسیده، امّا از نظر زمانی حدود 62% حرکت AB در BC اصلاح انجام شده است. چون در صعود، 52 کندل داشتیم و در حرکت BC تعداد کندل‌های اصلاحی 35 کندل و معادل حدود 68% حرکت قبل بوده و مکدی نیز تغییر فاز داده، بنابراین هر دو سطح B و C پیوت ماژور تلقی می‌شوند. امّا چنانچه C کمتر اصلاح زمانی داشت و یا مکدی تغییر فاز نمی‌داد، هیچ‌کدام از دو سطح B و C ماژور حساب نمی‌شدند.

پیوت چیست و چه اهمیتی در تحلیل تکنیکال دارد؟ | آموزش ارز دیجیتال در مشهد | آکادمی پارسیان بورس

ترکیب اندیکاتور مکدی و اصلاح زمانی

نتیجه گیری از پیوت‌ها

برای تشخص پیوت‌های اصلی از فرعی 3 شرط داریم که اگر 2 شرط را همزمان دارا بود، آن نقطه پیوت اصلی خواهد بود؛ این 3 شرط عبارتند از:

  1. در یک پیوت ماژور، قیمت باید حداقل %38 از مسير قبلی خود را مجدداً بازگشت نماید.
  2. به لحاظ زمانی نیز مسیر بازگشت باید حداقل به اندازه %38 از مدت زمان موج رفت، طول بکشد.
  3. بین هر دو پیوت ماژور متوالی، علامت جبری مکدی باید حداقل یک‌بار تغییر فاز بدهد.

شناسایی درست مفهوم مینور و ماژور چند حسن اساسی دارد که عبارتند از:



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.