صورت جریان وجوه نقد (Cash Flow Statement)
صورت جریان وجوه نقد یکی از صورت های مالی اساسی است که هر شرکت سهامی در بورس ملزم به گزارش آن به عموم است. این صورت مالی نشان می دهد، وجوه نقد از چه منابعی به شرکت می آیند و در کجا مصرف می شوند.
به عبارتی در صورت جریان وجوه نقد، اطلاعات مربوط به تمام جریان های نقدی ورودی یک شرکت ( که از عملیات شرکت و سرمایه گذاری ها خارجی اش دریافت میکند)، همین طور تمام جریان های نقدی خروجی (که برای فعالیتهای تجاری و سرمایه گذاری ها مصرف می کند) را در طول یک بازه زمانی مشخص گزارش می کند.
جریانهای نقدی ناشی از فعالیتهای عملیاتی (CFO)
این دسته شامل مواردی میشود که در صورت سود و زیان گزارش می شوند. البته اگر در همان دوره زمانی به صورت نقدی دریافت یا پرداخت شده باشند.
برای مثال فقط درآمدهایی در این دسته ثبت می شوند که شرکت پول آنها را بهصورت نقدی از مشتری دریافت کرده باشد و فقط هزینههایی گزارش می شوند که شرکت نقداً آن ها را پرداخت کرده باشد. پس مانند صورت سود و زیان است، البته با این تفاوت که فقط تراکنش هایی را شامل میشود، که بابت آن ها پول نقد جابهجا شده باشد.
جریانهای نقدی ناشی از فعالیتهای سرمایه گذاری (CFI)
دسته فعالیتهای سرمایهگذاری، جریان های نقدی ای را شامل می شود که به دارایی های غیر جاری (ثابت) مرتبط هستند.
برای مثال: خرید زمین، ساختمان، تجهیزات و ماشین آلات، سرمایهگذاری در شرکتهای دیگر مثل خرید سهام در بازار بورس. حتی خرید گزارش نقدینگی چیست؟ یک شرکت به صورت کامل که به آن تملّک هم گفته می شود. همین طور، تمام مخارج و عایدی مرتبط با فعالیت های سرمایه گذاری نیز در همین دسته گزارش می شوند مگر آنها که به فعالیت های عملیاتی مربوط باشند. مخارج سرمایهای هم در این دسته قرار میگیرد.
جریانهای نقدی ناشی از فعالیتهای تامین مالی (CFF)
آخرین دسته، جریانهای نقدی مربوط به فعالیت های تامین مالی است. در این بخش جریانهای نقدی مربوط به تامین مالی شرکت گزارش می شود. تراکنش هایی که شرکت وجه نقد مورد نیاز خود را از منابع خارج از شرکت تامین می کند.
برای مثال: وجوه دریافتی از انتشار سهام، افزایش سرمایه از آورده ی نقدی. همین طور وجوه دریافتی و پرداختی بابت وام بانکی یا اوراق بدهی. پرداخت های نقدی بایت تامین مالی نیز در همین دسته قرار می گیرند.
درک گزارش نقدینگی چیست؟ صورت جریان وجوه نقد
با یک مثال اهمیت وجود این صورت مالی را توضیح می دهیم:
اگر شرکتی یک قرارداد فروش بزرگ به ثبت برساند، عواید آتی این قرارداد بلافاصله بهعنوان درآمد و در نتیجه سود شناخته خواهد شد. اما ممکن است شرکت تا اجرای کامل تعهد خود مبنی بر تحویل کالا هیچ پولی دریافت نکند. درحالی که امکان دارد از نظر دولت و اصول حسابداری در حال کسب درآمد و لذا ملزم به پرداخت مالیات بر درآمد آن باشد. بنابراین در این صورت شرکت در پایان سه ماهه نقدینگی کمتری نسبت به آغاز سه ماهه خواهد داشت.
توجه کنید که حتی شرکتهای سودآور میتوانند در مدیریت خوب جریان پول نقدیشان با شکست مواجه شوند، به همین دلیل بررسی دقیق صورت جریان وجوه نقد بسیار مهم است. این صورتحساب به سرمایه گذاران کمک میکند تا ببینند که آیا شرکت پول نقد کافی برای پرداخت بدهی ها و مخارج جاری خود دارد یا خیر.
Cash Flow Statement
اگر سؤال یا نظری دارید لطفاً در بخش پرسش و پاسخ سوالات مالی مطرح کنید. همینطور با اشتراکگذاری این نوشته در شبکههای اجتماعی شما هم در توسعه دانش مالی و سرمایه گذاری شریک شوید.
تحلیل جریان نقدی (Cash flow) به آسانترین روش
وضعیت جریان نقدی نشان میدهد که یک شرکت چگونه سرمایه خود را خرج میکند و این سرمایه از کجا به شرکت وارد میشود. وضعیت جریان نقدی نشاندهندهی تمامی نقدینگی است که یک شرکت از طریق فعالیتهای در گردش و منابع سرمایهگذاری خارجی خود به دست میآورد. همانطور که نقدینگی خروجی، سرمایهای است که برای فعالیتهای کسبوکار سرمایهگذاری در یک بازهی مشخص پرداختشده است. در این مقاله ما به گزارش صورت جریان نقدی و کمک آن در تحلیل شرکتِ مناسب برای سرمایهگذاری می پردازیم.
چرا جریان وضعیت نقدی مهم است؟
دو نوع حسابداری وجود دارد: حسابداری تعهدی (Accrual Accounting ) و حسابداری نقدی (Cash Accounting )
حسابداری تعهدی توسط شرکتهای دولتی استفاده میشود و روشی که در آن عایدی یک شرکت بهمنزلهی درآمد آن است و نه اینکه شرکت وجوهی را دریافت کرده باشد. هزینهها گزارش میشوند حتی اگر هیچ پرداخت نقدی صورت نگرفته باشد. برای مثال اگر یک شرکت یک فروش را گزارش کند، سود آن در صورت سود و زیان شناسایی میشود، اما شرکت وجهی را تا بعدازآن تاریخ دریافت نمیکند. ازنقطهنظر حسابداری، شرکت سودی را که از طریق فعالیت های صورت سود و زیان کسب کرده است را باید مالیات درآمد( income taxes) پرداخت کند، اگرچه هیچ تبادل پولی صورت نگرفته است. همچنین در این معادله احتمالاً پول نقد در ابتدا از شرکت برای خرید تجهیزات و تولید محصولات برای فروش(خرید مواد اولیه) خارجشده است. در چنین کسبوکارهایی، معمول است که مشتری پرداخت صورتحساب را به ۳۰،۶۰ و یا حتی ۹۰ روز بعد به تعویق بیاندازد. فروش انجامشده یک مطالبه قابل دریافت است که مادامیکه پول دریافت نشود، تأثیری بر نقدینگی شرکت نخواهد داشت.
حسابداری نقدی یک روش حسابداری است که درآمدها در مدتزمانی که دریافت شدهاند، گزارش میشود و هزینهها در زمان دقیقی که آنها پرداخت شدهاند، گزارش میشوند. بهعبارتدیگر، درآمد و مخارج زمانی گزارش میشوند که پول نقد دریافت و پرداخت شده باشد. سود شرکت بهعنوان درآمد خالص(net income) در وضعیت درآمدی(صورت سود و زیان) خود را نشان میدهد. درآمد خالص آخرین سطر گزارش یک شرکت است. اگرچه از طریق حسابداری تعهدی، درآمد خالص لزوماً به معنی دریافت تمامی وجوه پرداختی توسط مشتریان نیست. از طریق دیدگاه حسابداری، یک شرکت میتواند سود رسان باشد. اما اگر دریافتیها به تعویق بیافتند و یا پرداخت نشوند، شرکت میتواند دچار مشکلات مالی شود. حتی شرکتهای پرسود نیز در مقاطعی با مدیریت کنترل جریان نقدی مشکل داشتهاند. به همین علت وضعیت جریان نقدی یک ابزار مهم برای تحلیلگران و سرمایهگذاران است.
صورت جریان نقدی
وضعیت جریان نقدی سه بخش مجزا دارد(در ایران پنج بخش دارد) که هرکدام از آنها به یکی از اجزا شامل عملکرد(فعالیت عملیاتی)، سرمایهگذاری و تأمین مالی یک شرکت در فعالیتهای تجاری اشاره میکند. در ادامه یک وضعیت معمول جریان نقدی را بررسی میکنیم:
جریان نقدی از طریق عملکرد یا عملیات شرکت
این بخش میزان نقدینگی ایجاد شده از وضعیت درآمدی که از طریق دیدگاه تعهدی گزارششده است را اعلام میکند. مواردی که در آن بخش قرار میگیرند شامل حسابهای دریافتنی( accounts receivables) و حسابهای پرداختنی ( accounts payable)و مالیات پرداختنی درآمد (income taxes payable) میباشد. بهطور خلاصه، سرمایهگذاران میتوانند ببینند که چگونه یک شرکت برای خود و عملیاتش سرمایهگذاری میکند.
جریان نقدی از طریق فعالیت های تأمین مالی
بدهیها و معاملات انجامشده در این بخش گزارش میشود. هرگونه جریان نقدی شامل پرداخت سود سهم، بازخرید و یا فروش سهم و اوراق قرضه میتوانند بهعنوان یک جریان نقدی برای فعالیتهای تأمین مالی شرکت در نظر گرفته شود. نقدینگی از طریق وام گرفتن و یا نقدینگی پرداخت بدهی در این بخش ثبت میشود. برای سرمایهگذارانی که شرکتهای پرداختکننده سود(DPS) بالا را ترجیح میدهند، این بخش مهم است. زیرا نشان میدهد که سود نقدی از نقدینگی پرداخت میشود و از درآمد خالص برای پرداخت سود به سهامداران استفاده نمیشود.
تجزیهوتحلیل جریان نقدی
جریان نقدی یک شرکت میتواند از طریق اعدادی که در وضعیت جریان نقد بهعنوان نقدینگی توسط فعالیتهای عملیاتی یا جریان نقدی خالص عملیاتی گزارش می شود، ایجاد گردد. اگرچه، هیچ تعریف جهانی پذیرفتهشده وجود ندارد. برای مثال، بسیاری از مدیران مالی حرفهای، جریان نقدی یک شرکت را مجموع درآمدهای خالص آن بعلاوه استهلاک آن (هزینههای غیر نقدی در صورت سود و زیان) در نظر میگیرند. درحالیکه تحلیل جریان نقدی میتواند نسبتهایی را برآورد کند، نشانگرهایی که در ادامه بیان میشوند میتوانند نقطهی شروع خوبی برای یک سرمایهگذار فراهم کنند تا کیفیت سرمایهگذاری جریان نقدی یک شرکت اندازهگیری شود.
جریان نقدی عملیاتی/ فروش خالص
این نسبت که تحت عنوان میزان جریان نقدی عملیاتی خالص یک کمپانی به نسبت فروش خالص، یا درآمد (از طریق صورت سود و زیان) بیان میشود، به ما میگوید که چه مقدار نقدینگی از طریق هر دلار حاصل از فروش بهدستآمده است. نمیتوان درصد دقیق و قابل قبولی برای این نسبت مطرح کرد، اما سرمایهگذاری با توجه به میزان این نسبت، اگر نسبت درصد بالاتری داشته باشد بهتر است. همینطور باید اشاره داشت که صنایع و شرکتها دارای نسبت متفاوتی هستند. سرمایهگذاران باید عملکرد این نشانگر را در طول دورههای زمانی بلندمدت بررسی کنند تا تغییرات مهم میانگین نسبت جریان نقدی/فروش و ارتباط آن در مقایسه با دیگر شرکتهای همتراز را متوجه شوند. همچنین باید سرمایهگذاران به مقدار افزایش جریان نقدی و افزایش فروش توجه داشته باشند، زیرا باید هر دو مقدار به یک نسبت در طول زمان تغییر کنند.
جریان نقدی آزاد( free cash flow)
این جریان اغلب بهعنوان جریان خالص نقدعملیاتی منهای مخارج سرمایه تعریف میشود. جریان نقدی آزاد یک معیار مهم است. زیرا نشان میدهد که چگونه عملکرد شرکت در تولید پول نقد مؤثر است. سرمایهگذاران با بررسی جریان نقدی آزاد یک شرکت میتواند به سؤالاتی از قبیل آیا این شرکت نقدینگی کافی دارد تا پس از سرمایهگذاری بتواند سود سهام را به سرمایهگذاران پرداخت کند و یا سهام را بازخرید کند. برای محاسبه جریان نقدی آزاد: از صورتحساب جریان نقدی، مورد جریان نقدی عملیاتی را بیابد (که به آن نقدینگی عملیاتی و یا نقدینگی حاصل از فعالیتهای عملیاتی نیز گفته میشود) و هزینههای سرمایه که برای عملیات فعلی لازم است را از آن کم کنید. شما میتوانید با گسترش آنچه در اعداد جریان نقدی آزاد وجود دارد، قدمی فراتر بردارید. برای مثال، علاوه بر هزینههای سرمایه شما میتوانید مقدار سود سهام را از جریان نقدی عملیاتی خالص کم کنید تا به مقدار دقیق تری از جریان نقدی آزاد برسید. این نمودار میتواند همانطور که اشاره شد با میزان فروش مقایسه شود.
درواقع، اگر یک شرکت سابقهای در پرداخت سود سهام دارد، نمیتوان بدون دلخوری سهامداران آن را حذف کرد و نادیده گرفت. حتی کاهش سود تقسیمشده درحالیکه ضرر کمتری دارد برای بسیاری از سهامداران مشکلساز است. برای برخی از صنایع سرمایهداران سود سهام پرداختشده را هم تراز با هزینههای سرمایه میدانند. بسیار مهم است که جریان نقدی آزاد یک شرکت در دورههای مختلف بررسی شود و نمودارهای آن با نمودارهای کمپانی دیگر که در یک صنعتکار میکند مقایسه شود. اگر جریان نقدی آزاد مثبت بود، باید نشان داده شود که شرکت قادر به انجام تعهدات خود ازجمله تأمین فعالیتهای عملیاتی و پرداخت سود سهام میباشد یا خیر.
پوشش جریان نقدی آزاد جامع
شما میتوانید نسبت جریان نقدی آزاد جامع را با تقسیم جریان نقدی آزاد جامع بر جریان نقدی عملیاتی خالص بهمنظور به دست آوردن درصد نسبت انجام دهید. هم چنان هرچه درصد بالاتر باشد، بهتر است.
سخن آخر
جریان نقدی آزاد یک شاخص و معیار بسیار مهم برای گزارش نقدینگی چیست؟ سرمایهگذاران است. این نشانگر تمام ویژگیهای مثبت نقدینگی ایجادشده داخلی از طریق فعالیتهای یک شرکت را بررسی میکند و استفاده از نقدینگی برای هزینههای سرمایه را تحلیل میکند. اگر نقدینگی یک شرکت مثبت باشد، یک نشانه مثبت است که این شرکت در موقعیت خوبی قرار دارد که از وام گرفتن جلوگیری کند، کسبوکارش را گسترش دهد، سود سهام را پرداخت نماید و از شرایط دشوار عبور کند. عبارت (cash گزارش نقدینگی چیست؟ cow) که برای شرکتها با جریان نقدی مثبت بالا استفاده میشود، عبارت مناسبی نیست. اما مطمئنا یکی از ویژگیهای بسیار جذاب برای سرمایهگذاری است که منجر میشود در چنین شرکتهای سرمایهگذاری کنید.
نسبت نقدینگی چیست و چه کاربردی دارد؟
قبل از توضیح نسبت نقدینگی میبایست به تعریف نسبت مالی بپردازیم:
نسبت مالی چیست؟
به ارتباط منطقی و ریاضی که به شکل نسبت نمایان میشود نسبت مالی گفته می شود و از آن در موارد ذیل استفاده می شود:
- ارزیابی کیفی اطلاعات کمی
- ارائه گزارش
- طبقهبندی صورتهای
توجه داشته باشید که از هر نسبت مالی میتوان بهعنوان یک سیگنال خبری در کنار سایر نسبتها استفاده کرد و هرگز نباید فقط یک نسبت مالی را بهعنوان ملاک تصمیمگیری قرار داد.
مهمترین نسبتهای مالی:
- نسبتهای نقدینگی
- نسبتهای سودآوری
- نسبتهای کارایی
- نسبتهای اهرمی
نسبت نقدینگی چیست؟
نسبت نقدینگی یا Liquidity Ratio جز یکی از نسبتهای مالی می باشد که از تقسیم پول نقد و معادلهای نقدی و اوراق بهاداری که بهراحتی قابل تبدیل به نقد میباشند، بر بدهیهای جاری، بهدست میآید. این نسبت آزمون نقدینگی شرکت است و برای محاسبه آن کل وجوه نقد و اوراق بهادار قابل خرید و فروش در بازار را جمع میکنند و آن را بر کل بدهیهای جاری تقسیم میکنند. نسبتهای نقدینگی، میزان توان شرکت در بازپرداخت دیون کوتاه مدت خود یا عمل به تعهدات کوتاه مدت را نشان میدهد. نسبت نقدینگی بالا نشان دهنده این است که حاشیه امنیت شرکت بیشتر است و از پس بدهی های کوتاه مدتش بر می آید. اما این بدان معنی نیست که نسبت نقدینگی هر چه بالاتر باشد بهتر است، این نسبت خیلی هم نباید بزرگ باشد.
نکته! با نسبتهای نقدینگی میتوان بررسی کرد که آیا یک شرکت میتواند به تعهدات مالی کوتاه مدت خود پاسخ دهد یا خیر، نسبتهای نقدینگی، توانایی واحد تجاری را در انجام تعهدات کوتاه مدت، اندازهگیری میکند.
برای افزایش اطلاعات و آگاهی خود در زمینه بورس می توانید در کلاس بورس شرکت کنید و یا با خرید پکیج بورس به راحتی تنها در مدت زمان بسیار کمی علم بورسی خود را افزایش بدهید.
انواع نسبت های نقدینگی:
برای محاسبه این نسبت دارایی های جاری بر بدهی گزارش نقدینگی چیست؟ های جاری تقسیم می شود. دارایی های جاری، دارایی هایی ست که به یک دیگر تبدیل می شوند و در صورت نیاز در عرض یک سال می توان آن ها را به پول نقد تبدیل کرد. بدهی های جاری به آن دسته از بدهی ها گفته می شود که موعد پرداخت آن ها کمتر از یک سال است. بالا بودن نسبت جاری نشان می دهد که برای طلب کاران هیچ جای نگرانی نیست و اصل مبلغ خود به همراه سود آن را از شرکت دریافت خواهند کرد.
بدهی های جاری / دارایی های جاری = نسبت جاری
نسبت آنی در مقایسه با نسبت جاری کمی سخت تر محاسبه می شود. برای محاسبه این نسبت فهرست دارایی هایی که در مقایسه با پول نقد از قدرت نقد شوندگی کمتری برخوردارند از دارایی های جاری شرکت کسر می شود. بالا بودن نسبت آنی می تواند بیانگر این باشد که اعتبار دهندگان کوتاه مدت دچار هیچ مشکلی نخواهند شد و یا اینکه بیانگر این است که نقدینگی یا مطالبات شرکت بسیار زیاد است.
بدهی های جاری / (حساب های دریافتی + سرمایه گذاری های کوتاه مدت+ پول نقد و مشابه های پول نقد) = نسبت آنی
یک نوع از نسبت آنی به سادگی فهرست موجودی را از دارایی های جاری کم میکند و آن را از نسخهای که در بالا به آن اشاره شد اندکی بخشندهتر نشان میدهد. گفته میشود این نسبت اگر چیزی در حدود یک باشد، قابل قبول است. اگر این نسبت زیاد باشد، این اتفاق ممکن است به سه دلیل رخ دهد. نخست ممکن است موجودی کالای کمی نگهداری میشود. دوم ممکن است دارایی های جاری زیاد باشد و سوم ممکن است اعتبارات کوتاه مدت کمی جذب شده باشد.
بدهی های کنونی/(موجودی کالا – دارایی های جاری) = نسبت آنی
در این نسبت موجودی کالا، دارایی های جاری و حساب های دریافتنی در نظر گرفته نمی شود. جهت پیش بینی توانایی پرداختی شرکت در مواقع ضروری این نسبت در مقایسه با نسبت قبلی بیشتر به کار می آید. اگر شرکتی به میزان کافی توانایی نقد شوندگی نداشته باشد به مشکل بر می خورد حتی اگر از سود دهی بالایی برخوردار باشد.
بدهی های جاری / (سرمایه گذاری های کوتاه مدت + پول نقد و مشابه های پول نقد) = نسبت پول نقد
نسبت سودآوری چیست؟
این نسبتها میزان ﻣﻮفقیت ﺷﺮﻛﺖ را درﻛﺴﺐ ﺳﻮد ﻣﻮرد ﺗﺠﺰیه و تحلیل ﻗﺮار میدﻫﺪ.
- نسبت سود ناخالص: این نسبت میزان سود ناخالص تولید شده از فروش را ارزیابی میکند. سود ناخالص برابر با فروش خالص منهای هزینهی فروش است.
- بازده فروش: این نسبت به عنوان حاشیهی سود خالص یا نسبت سود خالص نیز شناخته میشود و درصد درآمد ناشی از فروش را میسنجد. به طور معمول، هر چه عدد این نسبت بالاتر باشد، بهتر است.
- بازده داراییها: در تحلیل مالی، این نسبت بازده سرمایهگذاری را اندازه میگیرد. همچنین جهت ارزیابی کارآیی مدیریت در استفاده از داراییها برای تولید درآمد به کار میرود.
- بازده حقوق صاحبان سهام: درصد درآمد ناشی از هر ریال از حقوق صاحبان سهام را میسنجد.
نسبت کارایی چیست؟
به کمک این نسبتها میتوان میزان ﻛﺎرآیی یک ﺷﺮﻛﺖ را در ﻛﺎرﺑﺮد منابع خود اﻧﺪازه گیری نمود.
- گردش مطالبات: کارآیی بسط نسیه و وصول آن را میسنجد. این نسبت میانگین تعداد دفعاتی را که شرکت در یک سال به وصول حسابهای باز خود میپردازد، نشان میدهد. نسبتهای بالا دلالت بر نسیهی مؤثر و فرآیند وصول دارند.
- میانگین دورهی وصول مطالبات: این نسبت به گردش مطالبات برحسب روز یا دورهی وصول معروف است و میانگین تعداد روزهایی را که یک شرکت مطالباتش را وصول میکند، اندازه میگیرد. هرچه این نسبت کوچکتر باشد، بهتر است. البته گاهی افراد به جای ۳۶۰، از عدد ۳۶۵ استفاده میکنند.
- گردش موجودی: نمایانگر تعداد دفعاتی است که موجودی، فروخته و جایگزین شده است. در نظر داشته باشید که بعضی نویسندگان در فرمول بالا، به جای هزینهی فروش از فروش استفاده میکنند. نسبت بالا نشاندهندهی این است که شرکت در مدیریت موجودیهایش کارآمد است.
- میانگین دورهی موجودی: به عنوان گردش موجودی برحسب روز نیز شناخته میشود و نمایانگر تعداد روزهایی است که موجودی در انبار میماند. به عبارت دیگر، تعداد روزها را از زمان خرید موجودی تا فروش آن، میسنجد. همانند گزارش نقدینگی چیست؟ میانگین دورهی وصول مطالبات، هر چه این نسبت کوچکتر باشد بهتر است.
- گردش حسابهای پرداختنی: تعداد دفعاتی که یک شرکت حسابهای پرداختنیاش را در طول یک دوره میپردازد، نشان میدهد. نسبت کوچک طرفدار بیشتری دارد، چون بهتر است که پرداختها را تا حد امکان به تأخیر انداخت تا بتوان از پول برای اهداف مولد بیشتری استفاده کرد.
- میانگین دورهی پرداختنی: این نسبت به «گردش حسابهای پرداختنی بر حسب روز یا دورهی پرداخت نیز معروف است و عدد میانگین روزهای سپری شدهی پیش از پرداخت تعهدات به عرضهکنندگان را میسنجد.
- دورهی گردش عملیات: تعداد روزهایی را که یک شرکت، چرخهی عملیاتی را کامل میکند، میسنجد. هر چه چرخهی عملیاتی کوتاهتر باشد، یعنی شرکت فروش و وصول وجه نقد را سریعتر انجام میدهد.
- چرخهی تبدیل وجه نقد: این نسبت میزان سرعت یک گزارش نقدینگی چیست؟ شرکت در تبدیل وجه نقد به وجه نقد را اندازه میگیرد. چرخهی تبدیل وجه نقد نمایانگر تعداد روزهایی است که یک شرکت برای خریدهایش پرداخت میکند، آنها را میفروشد و مقدار بدهی را وصول میکند. به طور معمول، این چرخه نیز همچون چرخهی عملیاتی، هرچه کوتاهتر باشد، بهتر است.
- گردش کل دارایی: کارآیی کلی یک شرکت در فروش را با استفاده از داراییهایش میسنجد. این فرمول شبیه بازده داراییهاست، با این تفاوت که به جای درآمد خالص، از فروش خالص استفاده میشود.
نسبت اهرامی چیست؟
تمرکز اصلی نسبت های مالی اهرمی بر روی توازن بین دارایی ها و بدهی هاست. ﺗﺎمین نیازﻫﺎی مالی از ﻃﺮیق ایجاد بدهی را ﻧﺸﺎن میدﻫﺪ.
پاسخ معمای نقدینگی/علت وفور نقدینگی در اقتصاد و کمبود آن در بخش تولید چیست؟
بحث نقدینگی در اقتصاد ایران به یک معما تبدیل شده است؛ درحالیکه رشد بالای نقدینگی در کشور ناشی از رشد پایه پولی و اعتبارات بانکها، منجر به استمرار تورم بالا در کشور شده است، از سوی دیگر، بخش تولیدی نیز یکی از اصلیترین مشکلات خود را کمبود نقدینگی و دسترسی سخت و محدود به اعتبارات بانکها عنوان میکند.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد به نقل از دنیایاقتصاد : در این وضعیت، شرایط حاکم بر اقتصاد ایران نیز باعث جذابتر شدن فعالیت سفتهبازی نسبت به فعالیتهای مولد شده است. حال سوالی که مطرح است این است که آیا میتوان نقدینگی را در راستای رسیدن به اهداف کلان مدیریت کرد؟ بازوی پژوهشی بانک مرکزی در یک گزارش تحلیلی، راهحل معمای دوسرباخت نقدینگی را تشریح کرده است. از نگاه این گزارش، بحث نقدینگی باید در دو سطح کلان و خرد تفکیک شود. گزارش پژوهشکده پولی و بانکی، در یک بخش راهکارهای کنترل رشد نقدینگی گزارش نقدینگی چیست؟ در اقتصاد ایران را تشریح کرده و در بخش دیگر با بررسی تجربه کشورهای دنیا، به بحث هدایت اعتبارات بانکی پرداخته است.
پژوهشکده پولی و بانکی در گزارشی با مطرحکردن مشکل رشد نقدینگی و تامین مالی تولید به تشریح سیاستهای مدیریت رشد نقدینگی و هدایت اعتبارات به سمت فعالیتهای مولد پرداخت و ضمن بررسی تجربههای موفق در سطح جهان، پیشنهادهای سیاستی خود را ارائه داد. بازوی پژوهشی بانکمرکزی، در یک گزارش دو مشکل بهظاهر متضاد اقتصاد ایران را مطرح کرد.
بر این اساس در حالی که کشور به دلیل رشد نقدینگی با نرخی بالاتر از نرخ رشد اقتصادی درگیر تورم مزمن دورقمی است، بخش واقعی اقتصاد از کمبود نقدینگی و مشکل تامین مالی رنج میبرد. این پارادوکس در سایه مشکلات ساختاری اقتصاد ایران ممکن شده است. این گزارش ضمن بررسی دلایل مختلف رشد بالای نقدینگی در ایران، راهکارهای میانمدت و کوتاهمدتی برای کنترل رشد این متغیر ارائه میدهد. در ادامه با بررسی تجارب کشورهای موفق شرق آسیا در زمینه اجرای سیاست هدایت اعتبار، پیششرطهای موفقیت چنین سیاستی در کشور و سیاستهای مکمل آن نیز بررسی شده است. این گزارش با عنوان «مدیریت رشد نقدینگی و سیاستهای هدایت اعتبارات به سمت فعالیتهای مولد اقتصادی» از سوی پژوهشکده پولی و بانکی منتشر شده است.
پارادوکس تامین مالی و حجم نقدینگی
بدون شک تامین مالی یکی از اجزای مهم و حیاتی زنجیره خلق ارزش در اقتصاد است. مطالعات بسیاری بر رابطه متقابل بخش مالی و بخش واقعی اقتصاد تاکید میکنند و در نتیجه هرگونه نقص در کارکرد این بخش میتواند کل اقتصاد را با مشکل مواجه کند. این در حالی است که یکی از معضلات همیشگی فعالان بخش تولید در اقتصاد ایران، کمبود نقدینگی و اعتبارات لازم برای حفظ یا گسترش ظرفیت تولیدی است. ازاین رو، یکی از اهداف سیاستگذاران در سالهای اخیر بهبود تامین مالی بخش تولید و رفع کمبود نقدینگی آن بوده است. از سوی دیگر شاید اساسیترین معضل اقتصاد کلان کشور رشد بالای نقدینگی است که تورمی مزمن را برای چنددهه به اقتصاد کشور تحمیل کرده است. بخشی از این رشد نقدینگی مربوط به افزایش پایه پولی و بخش دیگری از آن ناشی از فعالیت بانکها گزارش نقدینگی چیست؟ و رشد تسهیلات و ترازنامه آنهاست. این موضوع باعث شده است تا وضعیت نقدینگی در کشور حالتی معماگونه و متناقض پیدا کند و همزمان در حالی که بخشهای تولیدی اقتصاد کشور از کمبود نقدینگی و اعتبارات رنج میبرند، به دلیل رشد نقدینگی در سطحی بسیار بالاتر از نرخ رشد، اقتصاد کشور تورم بالایی را تجربه کند. از سوی دیگر تحریمهای بینالمللی موجب شده است تا ریسک سرمایهگذاری و تولید در اقتصاد ایران بیش از پیش افزایش یابد و در کنار رشد قابلتوجه بازار داراییها، جذابیت تولید در برابر دیگر فعالیتهای اقتصادی به طور چشمگیری کاهش یابد. در چنین شرایطی پتانسیل فعالیتهای تولیدی و مولد برای جذب نقدینگی بهشدت کاهش پیدا میکند و در برابر بازار داراییها حرفی برای گفتن نخواهد داشت. نصفشدن میزان تشکیل سرمایه ناخالص در سال 98 نسبت به سال 90 شاهد این مدعاست. در این شرایط مهمترین نکتهای که باید مورد توجه قرار گیرد، نحوه گردش نقدینگی و اعتبارات بانکی است. به بیان دیگر، نقدینگی در جامعه وجود دارد و بیش از نیاز اقتصاد نیز ایجاد میشود؛ اما این نقدینگی به سمت فعالیتهای مولد و تولیدی سوق پیدا نمیکند و باعث میشود در عین رشد نقدینگی، تولید از آن بیبهره بماند.
رشد نقدینگی در سالهای اخیر
در سالهای اخیر رشد نقدینگی روندی فزاینده به خود گرفته و از 20درصد در نیمه اول سال 97 به بیش از 40درصد در پایان سال 99 بالغ شده است. با توجه به رشد میانگین 30ساله نقدینگی و پایه پولی که به ترتیب 8/ 27 و 8/ 22درصد است، میتوان گفت رشد پایه پولی از تابستان 97 و رشد نقدینگی از تابستان 98 بالاتر از میانگین خود قرار گرفته است. رشد پایه پولی در سالهای اخیر را میتوان ناشی از عواملی همچون تغییر در خالص داراییهای خارجی بانکمرکزی، تغییر در بدهی بانکها به بانکمرکزی، تغییرات مطالبات بانکمرکزی از دولت و تغییرات ضریب فزاینده نقدینگی دانست. خالص داراییهای خارجی بانکمرکزی معمولا از دو کانال رشد نرخ تسعیر و افزایش خالص خرید داراییهای خارجی اتفاق میافتد. با آغاز برجام، دسترسی بانکمرکزی به داراییهای خارجی بیشتر شد و کنترل رشد این بخش از پایه پولی شاهد افزایشی قابلتوجه بود. اما از سال 97 تا انتهای سال 99 و با توجه به ازسرگیری تحریمها، رشد خالص داراییهای خارجی بانکمرکزی مهمترین عامل رشد پایه پولی بوده است. علت اصلی این افزایش قابل ملاحظه به عدمدسترسی بانکمرکزی به داراییهای خارجی برمیگردد. مجوزهایی که در سالهای اخیر به دولت داده شد تا سهم صندوق توسعه را از درآمدهای نفتی کاهش دهد، موجب شد تا خالص خرید داراییهای خارجی بانکمرکزی و تبدیل آن به ریال در سالهای اخیر افزایش داشته باشد؛ اما از آنجا که بیشتر این داراییها به دلیل تحریم در دسترسی بانکمرکزی نبود، بانکمرکزی قدرت کنترل این متغیر و خنثی کردن این افزایش داراییهای خارجی را نداشت. همین امر باعث تشدید آثار پولی افزایش داراییهای خارجی بانکمرکزی شد. از سوی دیگر با شروع بنگاههای زودبازده از میانه دهه80 و فشار به نظام بانکی برای پرداخت تسهیلات لازم، مصارف بانکها از منابع در دسترس آنها بیشتر شد و در نتیجه برای تامین کسری منابع، استقراض آنها از بانکمرکزی بهشدت افزایش یافت. چنین روندی در سالهای 92 تا 97 نیز به وقوع پیوست و موجب شد موجی از استقراض از بانکمرکزی، این بخش را به عامل مسلط افزایش پایه پولی بدل کند. باید توجه کرد که مطالبات بانکمرکزی از دولت در سالهای اخیر نقش چندانی در افزایش نقدینگی نداشته است.
عوامل موثر بر رشد نقدینگی
رشد بالای نقدینگی سیاستی نیست که بانکمرکزی در جهت اجرای هرچه بیشتر آن تلاش کند؛ اما ساختارهای معیوب، تحریمها، حکمرانی نامطلوب اقتصادی و عدماستقلال بانکمرکزی موجب رشد بالای نقدینگی شده است. اصلیترین عامل ساختاری رشد بالای نقدینگی در اقتصاد ایران نبود انضباط مالی دولت است که به کسری بودجه آشکار و پنهان منجر شده است. دولتها برای تامین کسری بودجه خود از روشهای مختلفی استفاده میکنند که برخی روشها به واسطه اتکا به منابع بانکمرکزی موجب افزایش پایه پولی و رشد نقدینگی میشود. ناترازی ترازنامه بانکهای کشور از دیگر دلایل رشد نقدینگی و پایه پولی به شمار میرود که از کانال استقراض یا اضافهبرداشت صورت میگیرد. تبدیل درآمدهای ارزی دولت به ریال از سوی بانکمرکزی نیز ازجمله کانالهای افزایش نقدینگی در کشور است. نیاز بنگاههای بزرگ و ناکارآمد به تسهیلات ارزانقیمت برای پوشش شکاف نقدینگی یکی دیگر از دلایل تداوم نرخ بالای رشد نقدینگی در کشور است. در بسیاری از دورهها، رشد بالای نقدینگی با حمایت از بخش تولیدی توجیه میشود. در واقع، بخشی از رشد نقدینگی در اختیار شرکتها و طرحهای غیرسودآور و ناکارآ تخصیص پیدا میکند که برای بقای خود باید از رانت دسترسی به تسهیلات ارزانقیمت و استمرار آن برخوردار باشد. از آنجا که این ناکارآمدی ساختاری در دورههای بعدی نیز ادامه پیدا میکند، دولتها و لابیها با ادامه حمایت از این نوع واحدها به مسیر رشد استمرار میبخشند که در نهایت ضمن هدردادن منابع بانکی در بخش ناکارآمد، به بالا بودن مزمن رشد نقدینگی در کشور میانجامد. نرخ سود بانکی و نرخ تسعیر داراییهای خارجی بانکمرکزی از دیگر عوامل تاثیرگذار بر سرعت رشد نقدینگی هستند.
راهکارهای کنترل رشد نقدینگی
از آنجا که نرخ بالای رشد نقدینگی در ایران مشکلی پیچیده و معلول مشکلات گزارش نقدینگی چیست؟ ساختاری دیگر مانند کسری بودجه دولت، ناترازی در ترازنامه بانکها و حتی ناترازی در تجارت خارجی است، حل آن نیازمند اقدامات اساسی و اصلاحات ساختاری است. از این رو برای این معضل میتوان راهکارهای میانمدت و کوتاهمدت ارائه کرد. در میانمدت اهدافی همچون رفع سلطه مالی و استقلال بانکمرکزی، انضباط مالی دولت و اصلاح ساختاری بخش هزینه و بخش درآمدی بودجه و ارتقای سلامت مالی بانکها در جهت کاهش نیاز آنها به منابع بانکمرکزی از جمله راهکارهای میانمدت کنترل رشد نقدینگی است. رشد نقدینگی بالا معضل اساسی و بلندمدتی است که با اقدامات اصلاحی بلندمدت و رفع مشکلات ساختاری اشاره شده قابل رفع است، سیاستها و اقدامات دولت و بانکمرکزی در دورههای مختلف میتواند در تشدید یا کاهش این مشکل کمک کند. از این رو تقویت بازار بین بانکی بهعنوان منبع جایگزین برای اضافهبرداشت بانکها، بهبود ابزار بانکمرکزی در جهت جمعکردن نقدینگی و نظارت دقیقتر بر بانکها و اقدامات برای کنترل رشد ترازنامه از جمله راهکارهای کوتاهمدت کنترل رشد نقدینگی به شمار میرود.
سیاست هدایت اعتبار
سیاستهای هدایت اعتباری به معنی کنترل میزان رشد و ترکیب اعتبارات اعطایی به بخشها و کارکردهای مختلف در راستای هدفی مشخص است. هدایت اعتباری با عناوین و اشکال مختلف پیش از دهه ۱۹۸۰ در بیشتر کشورهای توسعهیافته و نوظهور درحال اجرا بود و دولتها در این قالب تلاش میکردند تخصیص اعتبار را به سمت بخشهای اولویتدار سوق دهند. با مطرحشدن مباحث مربوط به سرکوب مالی و اینکه تخصیص بهینه منابع با تعیین دستوری نرخ و دستکاری در تخصیص از طرف دولت حاصل نمیشود، این سیاستها عملا در شماری از کشورها منسوخ شد؛ اما در این میان، کشورهای آسیای شرقی تجربه موفقی در اجرای سیاستهای هدایت اعتباری داشتند و از آنها بهعنوان نمونههای موفق این سیاست یاد میشود. بهعلاوه در کشوری مانند چین هماکنون نیز این سیاستها درحال اجراست. ازاینرو، بررسی تجربه این کشورها بهعنوان موارد موفق در اجرای این سیاست میتواند مفید باشد.
نقاط قوت تجارب اجرای این سیاستها را میتوان در چند نکته شاخص خلاصه کرد. اول از همه، نظارت مستمر و ماهانه بر نحوه اجرای دستورالعمل از سوی بانکها از ارکان اصلی اجرای این سیاستها بوده است. از سوی دیگر نرخ بهره با استفاده از ابزارهای قیمتی سیاست پولی تعیین میشد و از تعیین دستوری نرخ بهره خبری نبود. علاوه بر این سازوکارهای انگیزشی مشخص و مناسبی در نظر گرفته شده بود تا بانکها دستورالعملهای در نظر گرفتهشده را رعایت کنند و در نهایت برخی از بانکها که نفوذ مقام ناظر در آنها بیشتر بود، به طور جدی هدف سیاست هدایت اعتباری قرار گرفته بودند.
تجارب جهانی هدایت اعتبار
تا سال 1991 سیاستهای هدایت اعتباری در ژاپن با دو هدف اجرا میشد؛ نخست، کنترل رشد کمّی اعتبارات بانکها به طوری که برای هر بانک سهمیه مشخصی برای رشد اعتبارات تعیین میشد؛ دوم، هدایت اعتبارات بانکها به بخشهای اولویتدار. عدمرعایت دستورالعملها از سوی بانکها نیز برایشان جریمه به همراه داشت؛ برای مثال، با توجه به اینکه نرخ اعطای اعتبار بانکمرکزی به بانکها کمتر از نرخ بازار بینبانکی بود، بانکهایی گزارش نقدینگی چیست؟ که این دستورالعملها را رعایت نمیکردند، از تامینمالی ارزان از بانکمرکزی محروم میشدند. این سیاست تا زمانی کارآیی داشت که شرکتهای ژاپنی به تامینمالی از طریق بانکها وابسته بودند. آغاز فرآیند آزادسازی مالی در این کشور و امکان تامینمالی از کانالهای غیربانکی عملا کنترل اعتبارات از طریق این سیاست را ناکارآ کرد و ژاپن این سیاست را کنار گذاشت. کرهجنوبی نیز تجربه مشابهی داشت. اعمال این سیاست و ورود سرمایههای خارجی برای دورهای از رشد صنعتی کره پشتیبانی کرد؛ اما در اواخر دهه 1980 این سیاستها موردبازبینی قرار گرفت و به مرور کنار گذاشته شد. سیاستهای هدایت اعتباری که بعد از 1998 در چین درحال اجرا بوده، تا حد زیادی شبیه سیاستهای اجراشده در ژاپن است. بانکمرکزی چین در این سیاستها عمدتا چهار بانک بزرگ دولتی خود را هدف قرار داده است. در این دستورالعملها ضمن تعیین سقف برای رشد اعتبارات بانکها و ملاک قراردادن آن در نظارت بانکی، در هر دوره سهماهه بخشهای اولویتدار برای اعطای تسهیلات و بخشهایی که نباید تسهیلات به آنها اعطا شود، مشخص میشود. نحوه نظارت و جلسات منظم مقام ناظر با بانکها از مواردی است که در اجرای موفق این سیاست در این کشور موثر بوده است.
ایران و هدایت اعتبار
مقایسه وضعیت کشور با کشورهایی که تجربه موفقی در زمینه هدایت اعتبار داشتهاند، نشان میدهد تفاوتهای قابلتوجهی وجود دارد که باید به آنها توجه شود. تعیین نرخ بهره دستوری اولین تفاوت مهم است. تعیین دستوری نرخ بهره و منفی شدن نرخ سود واقعی در بانکها ساختار تقاضا برای تسهیلات را با کشورهای دیگر متفاوت کرده و مقبولیت پساندازهای مالی را کاهش داده است. از سوی دیگر، بانکها از نظر سودآوری، نقدشوندگی و کفایت سرمایه در شرایط خطرناکی هستند و اعمال محدودیتهایی که بر سودآوری و جریان نقدینگی آنها تاثیر منفی میگذارد، میتواند موجب وخیمترشدن وضعیت سلامت بانکی در کشور شود. در شرایطی که ترازنامه بانک تخریب شده، سیاستهای پولی متکی بر نرخ سود کارآیی خود را از دست میدهد. در نهایت تجربه سیاستهای اجراشده در نظام بانکی نشان میدهد که سیستم نظارتی در بانکها و در شبکه بانکی در حدی موثر نیست که بتواند تضمین کند تسهیلات تخصیصیافته به هدف اصابت کند در نتیجه، اجرای سیاستهای هدایت اعتبار در کشورهای آسیای شرقی تجربه موفقی بوده؛ اما با توجه به شرایط فعلی شبکه بانکی برای اجرای موفق سیاستهای هدایت اعتباری، لازم است به پیششرطهای لازم برای اجرای موفق سیاستهای هدایت اعتباری ازجمله تقویت سیستم نظارتی، کاهش شدت سرکوب مالی و بهبود سلامت بانکی توجه شود.
مالیات؛ راهکار جایگزین هدایت اعتبار
علاوه بر سیاستهای هدایت اعتبار که تشریح شد، برای حل مشکل تامین مالی بخش تولید میتوان از سیاستهای دیگری نیز بهره گرفت. بهعنوان مثال، سیاستهایی که انگیزه بخش خصوصی برای سرمایهگذاری در بخشهای تولیدی را افزایش میدهند، میتوانند راهگشا باشند. این سیاستها باید دو موضوع را دربرگیرند: سودآوری فعالیتهای غیرمولد و سوداگرانه را از طریق اعمال مالیات کاهش دهند و موانع جذب سرمایهگذاری بخش خصوصی به فعالیتهای تولیدی را رفع کنند. در کشورهایی که بعد از آزادسازی مالی سیاستهای هدایت اعتبار را کنار گذاشتهاند، از مالیات به عنوان راهکار جایگزین برای سرکوبکردن فعالیتهای سفتهبازی و هدایت غیرمستقیم سرمایه به بخشهای مولد استفاده میکنند. این سازوکار به این صورت است که در کشورهای مختلف، نرخ مالیات بر عایدی سرمایه در بازارهای مختلف، متفاوت است، بهعلاوه این نرخ به دوره نگهداری دارایی حساس است ازاینرو میتوان با بالابردن نرخ مالیات بر عایدی سرمایه در دورههای کوتاهمدت و در بازارهایی که فعالیت سفتهبازی بیشتر در آنها شکل میگیرد، از جذابیت آنها کاست و به طور غیرمستقیم توانایی بخش تولیدی را برای جذب سرمایه و نقدینگی افزایش داد.
آشنایی با انواع نسبت مالی در حسابداری
یکی از مهمترین و اصلیترین وظایف حسابداران، محاسبه و بررسی نسبت مالی شرکتها و ادارات است. تجزیه و تحلیل صورتهای مالی، شیوههای مختلفی دارد و استفاده از نسبتهای مالی در این تجزیه و تحلیلها، از روشهای مطلوب و رایج در میان حسابداران به شمار میآید.
هدف از این تحلیل پیگیری عملکرد شرکتها و همچنین فراهم کردن زمینهای برای امکان مقایسۀ عملکرد آنها در سالهای مالی است. نسبتهای مالی را براساس آن چیزی که قرار است بسنجند، به 5 دستۀ اصلی تقسیم بندی میکنند.
نسبت مالی چیست؟
وقتی مدیران شرکتها از حسابدارانشان دربارۀ وضعیت شرکت سؤال میکنند، انتظار دریافت پاسخی تخصصی، کارشناسی و شفاف را دربارۀ وضعیت مالی دارند و معمولاً نمیتوان با گفتن جملههایی مثل اوضاع روبراه است یا وضعیت مالی مناسبی داریم، آنها را راضی کرد. در چنین شرایطی نسبت مالی ابزاری است که حسابداران با استناد به آمار و ارقام آن میتوانند وضعیت اقتصادی و مالی شرکتها را به دقت بررسی و گزارش کنند. به نسبتهایی که از صورتهای مالی شرکتها و به منظور آگاهی از وضعیت کلی شرکت و قیمتهای سهام آن استخراج میشود، نسبت مالی میگویند.
بنابراین نسبتهای مالی ابزاری هستند که با استناد به آنها میتوان دربارۀ سلامت و پیشرفت یا رکود مالی و اقتصادی شرکتها تصمیمگیری کرد.
انواع نسبتهای مالی چیست؟
نسبت مالی در یک تقسیمبندی به 5 گروه اصلی تقسیم میشود:
نسبتهای نقدینگی
نقدینگی در اصطلاح به ارزیابی توانایی های شرکت نسبت به تعهدات کوتاه مدت آن گفته میشود. از سوی دیگر، نقدینگی نوعی پسانداز برای روز مبادا و مشکلات مالی غیرقابل پیشبینی است. حسابداران میتوانند با در نظر داشتن نسبت مالی در حوزه ی نقدینگی، توانایی شرکت ها را در بازپرداخت بدهیهایشان برآورد کنند. نسبت نقدینگی به دو دسته ی اصلی تقسیم میشود: نسبت جاری و نسبت آنی
نسبت جاری
نسبت جاری ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ در گردش ﻧﯿﺰ ﻧﺎﻣﯿﺪه میشود که از تقسیم داراییهای ﺟﺎری ﺑﻪ بدهیهای ﺟﺎری به دست میآید. این نسبت نشان دهندۀ توان بازپرداخت بدهیهای جاری از داراییهای جاری مؤسسه است و بالاتر بودن این نسبت نشاندهنده وضعیت نقدینگی بهتر است. فرمول محاسبه آن به شرح زیر است:
نسبت آنی:
موجودی کالا و پیشپرداختها به دلیل قابلیت اندک شوندگی، بالاتر بودن این نسبت از عدد یک، نشانهای از وضعیت مناسب نقدینگی شرکت است. در فرمول این نسبت جزو داراییهای جاری محسوب نمیشوند.
در صورتی که رقم نهایی این نسبت بیش از 1 باشد، شرکت توانایی بازپرداخت بدهیهای جاری اش را خواهد داشت.
نسبت وجه نقد
این نسبت محافظهکارانه ترین نسبت نقدینگی است، زیرا نسبت موجودی نقدی و سرمایه گذاری کوتاهمدت را به بدهی جاری نشان میدهد. بالا بودن این نسبت نشاندهنده عدم استفاده از منابع نقد است و پایین بودن آن میتواند منجر به ایجاد مشکل در بازپرداخت بدهیها شود.
نسبتهای سودآوری
دومین نسبت مالی، نسبت سودآوری است که براساس نتایج آن دربارۀ میزان موفقیت مالی و سوددهی شرکت تصمیمگیری خواهد شد. سود خالص بهترین ابزار برای تعیین عملکرد مدیریت در دستیابی به این هدف است مهمترین نسبتهای سودآوری عبارت است از:
نسبت سود ناخالص
از تقسیم سود ناخالص به فروش به دست میآید. به کمک این نسبت، سود ناخالص تولید شده ارزیابی خواهد شد:
به کمک این نسبت، سود ناخالص تولید شده ارزیابی خواهد شد:
بازده فروش
نامهای دیگر این نسبت، نسبت سود خالص و حاشیۀ گزارش نقدینگی چیست؟ سود خالص است و درصد درآمدهای حاصل از فروش را میسنجد. هرچه عدد بهدست آمده از این نسبت بزرگتر باشد، بازده آن نیز بیشتر است.
بازده داراییها
با این نسبت مالی هم میتوان بازده سرمایهگذاری را اندازهگیری کرد و هم میزان کارآمدی مدیریت شرکت در استفاده از داراییها به منظور درآمدزایی را سنجید.
بازده حقوق صاحبان سهام
این نسبت درصد درآمدهای حاصل از هر ریال حقوق صاحبان سهام را میسنجد.
نسبتهای پوششی و اهرمی
سومین نسبت مالی است و با استناد به آن میتوان میزان تأمین مالی مورد نیاز در چرخۀ کسبوکار شرکت را برآورد کرد. حاصل این نسبتها نشان دهندۀ این خواهد بود که چه میزان از نیازهای مالی شرکت، از منابع دیگری تأمین شده است.
نسبت بدهی
این نسبت، بدهیهای شرکت را که با بدهیهایی مثل تعهد به شخص ثالث سرمایهگذاری شده است میسنجد.
توان پرداخت بهره
این نسبت تعداد تبدیل هزینههای بهره به درآمد را میسنجد و از این طریق میتوان متوجه شد که شرکت میتواند با سود حاصل شده هزینه های بهره را بپردازد یا نه.
نسبت سرمایه
این نسبت مالی تعیین کنندۀ کل دارایی های شرکت است که به واسطۀ سرمایۀ اولیه حاصل شده است.
نسبت بدهی- سرمایه
نشان دهندۀ ساختار سرمایه در شرکتهاست. اگر عدد این نسبت بزرگتر از 1 باشد، یعنی شرکت بدهیهای سنگین دارد و اگر کمتر از 1 باشد، یعنی توازن نسبی مالی برقرار است.
نسبتهای ارزش بازار
این نسبت مالی نشاندهندۀ دیدگاه تحلیلگران بازار و سهامداران دربارۀ عملکرد گذشته و آیندۀ شرکت است.
ارزش دفتری
بیانگر ارزش خالص داراییهای شرکت بر مبنای هر واحد از سهم.
نسبت قیمت به درآمد
تعیین کنندۀ نظر تحلیلگران بازار سرمایه دربارۀ سودآوریهای آیندۀ شرکت است.
نسبت قیمت به فروش
نسبتهای فعالیت
این نسبتها ابزارهایی برای سنجیدن کارکرد داراییهای شرکت است و میزان استفادۀ مؤثر از منابع شرکت را در دورههای مشخص ارزیابی میکند.
دورۀ گردش موجودی کالا
که به آن میانگین سنی کالا هم گفته میشود. نشاندهنده مدتزمانی است که طول میکشد تا مواد اولیه به کالا تبدیل شود و گردش موجودی کالاها را در بازههای زمانی مختلف نشان میدهد.
دوره وصول مطالبات
نشاندهندۀ فواصل زمانی تحویل اجناس به مشتری تا هنگام دریافت وجوه نقد از آنهاست.
برای محاسبه این نسبت از فروش بهجای فروش نسیه استفاده میشود
مزایای مقایسه نسبتهای مالی
از مزایای مقایسه نسبت های مالی این است که مشخص میکند کدام قسمت شرکت عملکرد بهتر یا بدتری نسبت به میانگین صنعت مربوط به خودش دارد. مقایسه بازده دارایی بین شرکتها مشخص کننده این امر است که کدام شرکتها در جهت افزایش سودآوری، استفاده بهینهتری از داراییشان داشتهاند.
استفاده کنندگان نسبت های مالی به دو گروه تقسیم میشوند:
استفاده کنندگان خارجی: سرمایهگذاران خردهفروشی ،تحلیلگران مالی، مقامات نظارتی و ناظران صنعت، اعتباردهندگان، رقبا، مقامات مالیاتی، استفاده کنندگان داخلی: مدیر تیم، کارمندان و مالکان
محدودیت نسبتهای مالی چیست؟
تحلیل نسبتهای مالی به طور گستردهای توسط تحلیلگران مالی، سرمایهگذاران و اعتباردهندگان به کار میرود. در واقع این نسبتها وضعیت اقتصادی واحد تجاری را در مقایسه با صورتهای مالی به شکل بهتری انعکاس میدهند. از سوی دیگر، نسبت های مالی در مدلهای پیشبینی به طور موفقیتآمیزی به کار میروند. اما با وجود استفاده وسیع از نسبت های مالی این تکنیکها با برخی از محدودیتها روبهرو هستند که تفسیرها را با پارهای از ابهام مواجه میکنند.
نسبتهای مالی با استفاده از صورتهای مالی یک شرکت میتواند به تحلیلگران مالی و سرمایه گذاران دید بهتری از وضعیت اقتصادی یک سازمان بدهد تا بتوانند بهتر تصمیم گیری انجام دهند. اما از سوی دیگر با اینکه نسبتهای مالی پیش بینی را برای ما آسان تر میکنند، اما دارای محدودیت هایی نیز هستند که ممکن از باعث ایجاد ابهام شوند.
بعضی محدودیتها شامل:
- نسبته های مالی تنها یک دید کلی به گذشته است.
- اگر داده ها بر اساس بهای تمام شده تاریخی باشند قادر به انعکاس سطح عمومی قیمتها و ارزشهای جاری نخواهند بود.
- به دلیل استاندارد نبودن روش محاسبه هر نسبت مالی، بنابراین نمیتوان تاثیر نفوذ اطلاعات گزینش شده را در محاسبات نادیده گرفت.
- ممکن است در روشهای مختلف حسابداری، نسبتهای مالی دچار تغییر شوند. همچنین تغییر در اصول و برآوردهای حسابداری نیز در تغییر نسبت های مالی تأثیرگذار هستند.
- با استفاده از نسبت های مالی عملا مقایسه بین سازمانی غیر ممکن است.
نتیجه گیری:
نسبت مالی به کمک اقلام صورتهای مالی محاسبه میشود و انواع مختلفی دارد. این نسبتها معیاری است که از آنها برای سنجش توان واحدهای تجاری در پرداخت تعهدات کوتاه مدتشان استفاده میشود. با اینکه فرمولهای مورد استفاده برای انواع نسبت مالی، بسیار دقیق و حسابشده هستند، توصیۀ ما این است که در استفاده از نتایج آنها عوامل و متغیرهای دیگرِ تأثیرگذار بر روند مالی شرکت را نیز مد نظر قرار بدهید.
شرکت خود را به بهترین شکل مدیریت کنید
هر مدیر خوب نیازمند ابزاری قدرتمند است تا بتواند مجموعه خود را به بهترین شکل مدیریت کند. مجموعه نرم افزار مالی و منابع انسانی فینتو ابزاری قدرتمند است که می تواند به مدیران در کنترل کارمندان و محاسبه حقوق و دستمزد آنها کمک کند.
شما همیشه یک مدیر لایق هستید و باید بهترین ها برای شما باشد. با استفاده از نرم افزار حسابداری آنلاین فینتو کار مدیریت خود را بسیار آسان تر کنید.
دیدگاه شما