مدیریت ریسک و دارایی
«چرا، با وجود کثرت و تنوع بسیار زیاد منابع و داراییها در این سرزمین، وضعیت عمومی اقتصاد و روند توسعهی کشور ما همواره با چالشهای جدی مواجه بوده است؟»
این یکی از پرسشهایی است که طی دهههای اخیر ذهنیت جمعی ما ایرانیان را بهشدت به خود مشغول کرده و بارها آن را از خود یا دیگران پرسیدهایم. بیگمان، یک پاسخ بسیار جدی و مقبول به این پرسش این است که ما داشتهها یا داراییهای خود را درست مدیریت نمیکنیم. مدیریت بهینهی داراییها و خلق بیشترین ارزش ممکن از آنها امروزه دغدغهی بسیاری از جوامع، دولتها، سازمانها و شرکتهای انتفاعی و غیرانتفاعی در سراسر جهان است و به یک رشتهی تخصصی مدیریتی تبدیل شده است.
طی چهار دههی اخیر، رشد و توسعهی رشتهی مدیریت دارایی در سطح بینالمللی با شتابی روزافزون جریان داشته است؛ انجمنها، مؤسسهها، دانشگاهها، مجامع و نهادهای گوناگون دولتی و غیردولتی، در زمینهی توسعه و ترویج دانش و مدلهای عملیاتی و کاربردی مدیریت دارایی تلاشهای گسترده و ارزشمندی داشتهاند و آنها را برای افزایش بهرهوری داراییهای فیزیکی به کار گرفتهاند. خوشبختانه، در کشور ما نیز طی چند سال اخیر گرایش به رویکرد مدیریت دارایی با سرعت نسبتاً مقبولی رشد و گسترش یافته است. بسیاری از متولیان زیرساختهای حیاتی ملی ( National Critical Infrastructures )، و مدیران و صاحبان صنایع بزرگ نیز، تا حدود زیادی اهمیت و جایگاه مدیریت داراییهای فیزیکی را درک کردهاند.
موسسهی ایزو در استاندارد سری ۵۵۰۰۰ مدیریت دارایی را چنین تعریف کرده است: «فعالیت همآهنگ سازمان برای تحقق ارزش از داراییها». بنابراین، مدیریت داراییهای فیزیکی بر موضوع خلق ارزش از طریق این داراییها تمرکز دارد و با نگاهی کلنگر چرخهی کامل عمر این داراییها را مورد توجه قرار میدهد. مشاوران حقیقی و حقوقی ما در سازمان مدیریت صنعتی ایران میتوانند شما را در استقرار و پیادهسازی نظام مدیریت دارایی همراهی کنند و راهکارها و سازوکارهای کارآمد و اثربخشی در همهی مراحل چرخهی عمر داراییهای فیزیکی (اکتساب، بهرهبرداری، نگهداشت، کنارگذاری ) ارائه دهند که به ایجاد توازن میان ریسک، هزینه و عملکرد این داراییها و ثروتآفرینی و خلق ارزش بیشتر از طریق آنها منجر شود.
ما بر این باوریم که مدیریت بهینه دارایی های فیزیکی یکی از حلقه های مفقوده مدیریت ارزش در زیرساخت های حیاتی ملی، صنایع تجهیز-محور و همه کسب و کارهایی است که وابستگی زیادی به عملکرد این دارایی ها دارند.
ما چگونه شما را راهنمایی میکنیم؟
امروزه مدیریت نظاممند، استاندارد و اثربخشِ داراییهای فیزیکی (بر اساس روشهای علمی و منطبق با مدلها و استانداردهای معتبر بینالمللی) نیازمند تمهیداتی است که ممکن است بسیاری از سازمانها با آنها آشنا نباشند.
طی سه دههی اخیر و همگام با روند پرشتاب تحولات تکنولوژیک، شمار زیادی از سازمانهای معتبر بینالمللی به تجدیدنظر اساسی و حتی گذار پارادایمی در زمینهی مدیریت داراییهای خود (از جمله داراییهای فیزیکی) روی آوردهاند و بهخوبی دریافتهاند که با روشهای قبلی جایگاه مناسبی در میدان رقابت بینالمللی نخواهند داشت. ما نیز بر این باوریم که مدیریت بهینهی داراییهای فیزیکی یکی از حلقههای مفقودِ مدیریت ارزش در زیرساختهای حیاتی ملی، صنایع تجهیزمحور و همهی کسبوکارهایی است که وابستگی زیادی به عملکرد این داراییها دارند.
بنابراین، چنانچه تاکنون و به هر دلیلی در مورد مدیریت داراییهای فیزیکی خود چارهای اساسی نیندیشیدهاید ــ و نیز اگر از برخی مدلها و استانداردهای مدیریت دارایی استفاده کردهاید، ولی نتایج دلخواهتان محقق نشده است ــ ما برای گشودن مسیری نو در سفر مدیریت دارایی شما آمادهایم و در فراهمآوردن تمهیدات لازم برای این سفر طولانی و پر از فراز و نشیب با شما خواهیم بود.
چه زمانی به مشاور مدیریت دارایی فیزیکی نیاز دارید؟
· در سازمان شما، توجیه اثربخشیِ هزینههای سازمان برای ذینفعان کلیدی (مشتریان، سازمانهای دولتی، مراجع قانونگذاری، سهامداران و غیره) دشوار است؛
· کارکنان مالی/ بازرگانی و فنی/مهندسی و بخشهای مختلف سازمان، به یک زبان مشترک گفتوگو نمیکنند و این موجب تأخیرها، سرخوردگیها و از دست رفتن فرصتها میشود؛
· مدیریت ریسک پراکنده و ناهماهنگ است و بخشی نظاممند از فرآیندهای معمول و متداول تصمیمسازی محسوب نمیشود. در مقولات ایمنی، مدیریت محیط زیست، قابلیت اطمینان/پایاییِ عملکرد داراییها و مدیریت ریسک سازمانی، رویکردهای مختلفی استفاده میشود؛
· فرهنگ سازمانی پارهپاره و نامنسجم است (هر یک از واحدها جداگانه و بر اساس برنامهها و سنجههای عملكردی خاص خود کار میکنند و این موجب تعارض و بی انگیزگی میشود)؛
· هزینههای عملیاتی از کاراییِ لازم برخوردار نیستند و تیمهای زیادی، بدون توجه به مدیریت ریسک و دارایی همسوییِ اهداف و منابع، در رقابت با یکدیگر و مشغولِ دوبارهکاری هستند؛
· بهرغم افزایش میزان سرمایهگذاری روی داراییها، موارد غافلگیرکننده و حوادث زیادی پیش میآیند که نیازمند اقدامات تاکتیکیِ «مقابله اضطراری» (اصطلاحاً آتشنشانی) هستند؛
· برای مواجهه با شکافهای موجود بین ظرفیت و توانمندی کنونیِ داراییهای سازمان با انتظارات میانمدت و بلندمدت سازمان از این داراییها، استراتژی روشن و شفافی وجود ندارد؛
· در اینکه کدام پروژهها و با چه درجهای از فوریت باید اجرا شوند، با فقدان و یا ناهماهنگی طرحهای بلندمدت سرمایهگذاری و طرحهای توجیهی کسبوکار مواجه هستید؛
· سبد داراییهای سازمان فرسوده و کهنه است و یا فنآوری بهکاررفته در آن منسوخ، و بنابراین نیازمند سرمایهگذاری مجدد و هنگفت است. اما منابع مالی و بودجههای تخصیصی محدودند و هیچ فرآیندی نیز وجود ندارد که ارزیابی کند کدام سرمایهگذاریها مهمتر و اضطراری هستند؛
· هیچ منبع اطلاعاتی واحد و موثقی وجود ندارد که نشان دهد واقعاً چه داراییهایی، در چه وضعیتی، با چه کارکردهایی و در کجا موجود هستند. دادهها و اطلاعات موجود بسیار پراکنده، بهروزرسانینشده و غیر قابل اعتماد هستند؛
· تلاشهای قبلی برای استفاده از مدلهای مدیریت دارایی و یا پیادهسازی نظام مدیریت دارایی موفقیتآمیز نبوده و به نتایج مطلوبی نیانجامیده است؛
ما میتوانیم با بهرهگیری از مجراها و بسترهای نوین ارتباطی و بهترین مشاوران و صاحبنظران حوزهی مدیریت دارایی، برای یافتن مسیر صحیح سفرِ مدیریت دارایی، راهنمایی امین و دلسوز برای سازمان شما باشیم. مدیریت دارایی سفری بیپایان و پرفراز و نشیب است که کامیابی و موفقیت در آن مستلزم شناخت صحیح مسیر و تجهیز و تدارک دانش و مهارتهای تخصصی مورد نیاز برای طی این مسیر است.
میتوانید در ابتدای کار طی یک یا دو جلسهی رایگان از راهنمایی و مشاورهی کارشناسان ما برای آغاز سفر مدیریت دارایی و شناخت پیشنیازها و چالشهای پیشِ رو بهرهمند شوید.
سفر مدیریت دارایی سفری بی پایان و پرفراز و نشیب است که کامیابی و موفقیت در آن مستلزم شناخت صحیح مسیر و تجهیز و تدارک دانش و مهارت های تخصصی مورد نیاز برای طی این مسیر است. سازمان مدیریت صنعتی ایران با بکارگیری بهترین ظرفیت های علمی و تخصصی کشور، آماده همراهی همه سازمان های ایرانی در این سفر حیاتی و تحول آفرین است.
مبانی فکری و نگرش ما در حوزه مدیریت دارایی فیزیکی چیست؟
ما بر این باوریم که روند توسعهی اقتصادی و صنعتی ایران با توجه به شرایط و اقتضائات محیطی (محیط ملی و محیط بینالمللی) مستلزم تجدیدنظر اساسی و بعضاً گذارهای پارادایمی در برخی از حوزههای مدیریتی است. یکی از مهمترین این حوزهها «مدیریت دارایی» است. استفاده از الگوها و مدلهای معتبر و علمی، و حرکت در چارچوب الزامات و خطوط راهنمای استانداردهای پذیرفتهی بینالمللی، مبنای اصلی نگرش ما در حوزهی مدیریت دارایی است.
مبنای طراحی و پیادهسازی خدمات ما مدلی مفهومی است که تعداد زیادی از صاحبنظران و شرکتهای معتبر بینالمللی در حوزهی مدیریت دارایی آن را با همکاری و هدایت «مؤسسهی مدیریت دارایی بریتانیا»
(Institute of Asset Management; IAM) توسعه دادهاند. این مدل بینالمللی، که در حال حاضر برخی وزارتخانههای کشور ما نیز رسماً آن را مدل مرجع شناختهاند، رشتهی مدیریت دارایی را در ۶ گروه موضوعی، و در قالب ۳۹ موضوع، مدلسازی و تبیین کرده است.
برای مثال، ارزیابی مقدماتی یا جامع سطح بلوغ مدیریت دارایی (AM Maturity Level Assessment) که یکی از موارد اساسی بستهی جامع خدمات ماست ، کاملاً منطبق بر مدل مفهومی IAM است و همهی ۶ گروه موضوعی و ۳۹ موضوع مدیریت دارایی را پوشش میدهد.
از سوی دیگر، مرجع ما در استقرار و پیادهسازی نظام مدیریت دارایی استانداردهای سری ایزو-۵۵۰۰۰ و الزامات و خطوط راهنمایی است که در مجموعهی این استانداردها ارائه شده است. بر اساس این استاندارد، چهار مفهوم بنیادین مدیریت دارایی عبارتاند از: «ارزش»، «همسویی»، «رهبری»، و «تضمین». این اصول چهارگانه، در کنار نگاه جامع به فعالیتهای چرخهی عمرِ یک دارایی و الگوهای تصمیمسازی در مدیریت دارایی، چارچوب و بنیان نظری فعالیتهای ما را تشکیل میدهند.
خدمات و محصولات ما در دو دستهی کلی ارائه میشود. دستهی اول خدماتی هستند مرتبط با فرآیندهای استقرار، پیادهسازی، بهبود و نگهداشتِ نظام مدیریت دارایی. دستهی دوم بیشتر معطوف به خود داراییهای فیزیکی هستند، و عبارتاند از: ارزیابی درجهی حیاتیبودن و ریسک دارایی، سامانهی ثبت اطلاعات دارایی، ارزیابی و تحلیل پایایی، تحلیل آسیبپذیری و تابآوریِ دارایی، نگهداشت و بهینهسازی دارایی، و مواردی از این قبیل.
مدیریت ریسک در کسب و کار
مدیریت ریسک کسب و کار به معنای عدم اطمینان در سود یا ضرر و پیشامد حوادثی است که ممکن است به دلایل غیر مترقبه در آینده یک کسب و کار را به خطر بیندازد و موجب شکست و یا خسران و ضرر و زیان در آن کسب و کار گردد.
مدیریت ریسک کسب و کار به این منظور است که سود شرکت کمتر از میزان پیش بینی شده باشد یا در حال از دست دادن سود و احتمال ضرر باشد. ریسک کسب و کار تحت تاثیر عوامل متعددی از جمله حجم فروش، قیمت واحد، هزینه های ورودی، رقابت، شرایط کلی اقتصادی و مقررات دولتی است .
به عنوان مثال هر شرکتی ممکن است با خطرات زیادی در بخش تولید مواجه گردد. خطرات ناشی از عرضه غیر مستقیم مواد خام، شکستن و یا خراب شدن ماشین الات، مشکلات کارگران و .
در یک کسب و کار و سیستم بازاریابی نیز ممکن است خطرات ناشی از نوسانات قیمت در بازار ، تغییر روند و شیوه کسب کار، پیش بینی های اشتباه در بخش فروش یک سیستم کسب وکار را به چالش بکشاند. علاوه بر مشکلات بالا از دست دادن مشکلات یک شرکت می تواند ناشی از آتش سوزی سیل زلزله و یا حتی جنگ و نا آرامی های سیاسی باشد که بروز این مشکلات ممکن است باعث یک وقفه ناخواسته در عملیات تجاری گردد.
بنابر این خطرات در حوزه کسب و کار ممکن است به شکل های مختلفی بسته به ماهیت یک شرکت و یا کسب و کار باشد.
- خطرات درونی (خطرات ناشی از رویدادهای درون سازمان)
- خطرات خارجی (خطرات ناشی از وقایع خارج از سازمان)
خطرات داخلی ناشی از عوامل و متغیرهای درونی است که می توانند کسب و کار را تحت تاثیر قرار دهند. این عوامل عبارتنداز :
عوامل انسانی (مدیریت انسانی ، اعتصاب)
فاکتورهای فن آوری ( استفاده از فن آوری های نوظهور)
عوامل فیزیکی (شکست ماشین آلات، آتش سوزی یا سرقت)
عوامل عملیاتی (دسترسی به اعتبار، کاهش هزینه، تبلیغات)
خطرات خارجی ناشی از عوامل به متغیر هایی گفته می شود که از کنترل خارج هستند از جمله :
عوامل اقتصادی (خطرات بازار، فشار قیمت)
عوامل طبیعی (سیل، زلزله)
عوامل سیاسی (خواسته های مطابق و مقررات اعمال شده توسط دولت)
در بالا عواملی که باعث ایجاد ریسک در کار بودند مورد بحث و بررسی قرار داده شد و حالا وقت آن رسیده است که در خصوص مدیریت ریسک در کسب و کار صحبت شود.
ریسک در کسب و کار به 5 نوع اصلی تقسیم می شود :
ریسک استراتژیک : این خطرات مربوط به عملیات صنعتی خاص است.
ریسک درمحیط کسب و کار : نحوه تعامل خریداران و فروشندگان در هنگام خرید و فروش کالاها و خدمات، تغییرات در عرضه و تقاضا، ساختار رقابتی و معرفی فن آوری های جدید .
ریسک در معامله : انتقال دارایی های ادغام ها و خرید ها، اتحاد و سرمایه گذاری های مشترک .
روابط سرمایه گذار : ایجاد یک استراتژی برای برقراری ارتباط با افرادی که در کسب و کار سرمایه گذاری کرده اند .
ریسک مالی: این خطرات مربوط به ساختار مالی و معاملات صنعتی خاص است .
ریسک عملیاتی : این خطرات مربوط به رویه های عملیاتی و اداری صنایع خاص است .
ریسک پذیرش (ریسک حقوقی): این خطرات مربوط به نیاز به پیروی از قوانین و مقررات دولت است .
خطرات دیگر: خطرات مختلفی مانند فاجعه طبیعی (سیل) و دیگران به طبیعت و مقیاس صنعت وابسته است.
مدیریت ریسک کسب و کار احتمال این است که شرکت کمتر از سود پیش بینی شده باشد یا از دست دادن سود برآید یا از دست بدهد. ریسک کسب و کار تحت تاثیر عوامل متعدد، از جمله حجم فروش، قیمت واحد، هزینه های ورودی، رقابت، شرایط کلی اقتصادی و مقررات دولتی است .
مدیریت ریسک چیست؟
مدیریت ریسک یکی از شرطهای ضروری برای موفقیت در معاملهگری فعال (Active trading) است و بااینوجود اغلب نادیده گرفته میشود. باید در نظر داشت یک تریدر بدون استراتژی مدیریت ریسک مناسب، حتی پس از سود بسیار تنها با یک یا دو معامله بد همهچیز را از دست خواهد داد. مدیریت ریسک به کاهش ضرر کمک میکند و همچنین میتواند معاملهگران را در برابر از دست دادن کل سرمایه بیمه کند. اگر شما ریسک یک معامله را مدیریت کنید، درهای کسب درامد در بازار برای شما باز خواهد شد.
در ادامه به برخی از استراتژیهای ساده مدیریت ریسک برای محافظت از سود و سرمایه شما، میپردازیم.
پایبند بودن به قانون یک درصد
بسیاری از معاملهگران روزانه از قانون یک درصد پیروی میکنند. این قانون به این صورت است که شما هرگز نباید بیش از یک درصد از کل سرمایه خود را در یک معامله قرار دهید. بنابراین اگر برای مثال ۱۰ هزار دلار در حساب معاملاتی خود دارید، موقعیتی که قصد ورود به آن را دارید، تحت هیچ شرایطی نباید بیش از ۱۰۰ دلار باشد؛ یعنی یک درصد از کل سرمایه شما!
این استراتژی در بین سرمایهگذاران خردی که سرمایه زیادی ندارند بسیار محبوب است. هرچند گاهی این افراد ریسک بیشتری کرده و با دو درصد از کل سرمایه خود وارد یک معامله میشوند.
بد نیست بدانید که سرمایهگذاران بزرگتر حتی درصد کمتری از کل سرمایه خود را درگیر یک معامله میکنند. چرا که هرچه میزان سرمایه شما بیشتر باشد به طبع آن اندازه موقعیت معاملاتی (Position) شما نیز بزرگتر خواهد بود.
بهترین راه برای متعادل نگهداشتن ضرر و زیان، این است که این قانون را رعایت کنید و هیچوقت بیشتر از ۲ درصد از کل سرمایه خود را درگیر یک معامله نکنید. در غیر این صورت کل سرمایه شما در معرض ریسک زیادی قرار خواهد داشت.
تنظیم نقاط حد ضرر و سود (Stop-Loss & Take-Profit Points)
نقطه حد ضرر، قیمتی است که در آن معاملهگر سهام خود را میفروشد و میزان ضرر را به جان میخرد. این مسئله اغلب زمانی رخ میدهد که روند معامله طبق انتظار یک معاملهگر پیش نرود. اصولاً نقاط حد ضرر برای این است که معاملهگر دچار توهم ذهنی “قیمت دوباره برمیگردد” نشده و با کمک نقطه حد ضرر، از ضررهای بیشتر جلوگیری میکند.
بهعنوانمثال اگر سطح کلیدی حمایت یک رمزارز یا یک سهام شکسته شود، معاملهگران به سرعت اقدام به فروش آن دارایی میکنند.
از طرف دیگر نقطه برداشت سود به قیمتی گفته میشود که در آن معاملهگر سهام خود را میفروشد و با کسب سود از معامله خارج میشود. معمولاً این نقاط کمک میکنند که یک معاملهگر سود مطمئنه از یک معامله را به دست آورد.
بهعنوانمثال، اگر رمزارز یا سهامی پس از یک حرکت بزرگ صعودی به سطح مقاومتی کلیدی خود نزدیک شود، معاملهگران ممکن است پیش از رسیدن قیمت به ثبات نسبی در نزدیکترین مقاومت کلیدی اقدام به فروش دارایی کنند.
برنامهریزی معاملات؛ بخشی جدانشدنی از زندگی یک معاملهگر موفق
معاملهگران موفق معمولاً این عبارت را نقل میکنند: ” از قبل برای معاملات خود برنامهریزی کنید و اجازه بدهید این برنامهریزیها معاملات شما را پیش ببرند.” برنامهریزی کردن، اغلب فاصله بین موفقیت و شکست است.
مشخص کردن حد ضرر (Stop Loss) و نقطه برداشت سود (Take Profit) دو بخش کلیدی از برنامهریزی یک معاملهگر موفق است. یک تریدر موفق میداند که تا چه اندازه حاضر است برای یک دارایی هزینه کند و با چه قیمتی مایل است آن را بفروشد.
با دانستن این موارد، شما میتوانید احتمال بازدهی معاملات خود را با اهداف تعیینشده بسنجید و اگر میانگین سود مناسب باشد، وارد معاملات مذکور شوید.
در سوی دیگر یک تریدر ناموفق غالباً بدون داشتن برنامه در مورد نقاط فروش سود یا زیان، وارد معامله میشوند. درست مانند قماربازان به صورت پنجاهپنجاه و با تکیه بر شانس پیش میروند. آنها در این حین ناگهان مغلوب احساسات شده و معاملات احساسی جای معاملات منطقی را میگیرد. در ادامه با هر ضرر افراد معمولاً دوست دارند صبر کنند و امیدوارند که بتوانند پول ازدسترفته خود را به شکلی جبران کنند، درحالیکه اگر سود کنند به طمع کسب سودهای بیشتر شروع به معاملات بیپروا میکنند.
محاسبه بازده مورد انتظار
تنظیم نقاط حد ضرر و حد برداشت سود برای محاسبه بازده مورد انتظار نیز ضروری است. این محاسبه برای معاملهگران یا تریدرها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است زیرا به کمک آن انتظارات از معامله شکلی منطقی پیدا خواهد کرد. همچنین، این محاسبه روشی سیستماتیک برای مقایسه معاملات مختلف بوده و نهایتاً به کمک آن میتوان سودآورترین معاملات را انتخاب کرد.
با استفاده از فرمول زیر میتوان بازده مورد انتظار را محاسبه کرد:
[(احتمال سود) x (حد سود % سود)] + [(احتمال ضرر) x (حد ضرر% ضرر)] [(Probability of Gain) x (Take Profit % Gain)] + [(Probability of Loss) x (Stop-Loss % Loss)]
بازده مورد انتظار یک معاملهگر فعال را میتوان به کمک این محاسبه به دست آورد. معاملهگران از این فرمول برای سایر موقعیتهای معاملاتی استفاده میکنند تا نهایتاً دارایی یا رمزارزی که بیشترین بازده را دارد انتخاب کنند. علاوه بر این احتمال سود یا ضرر را میتوان با استفاده از شکستهای تاریخی و شکست از سطح حمایت یا مقاومت نیز محاسبه کرد، هرچند برخی از معاملهگران به کمک تجربه و دانش خود، این میزان را بر پایه علم حدس میزنند.
تنوعبخشی و هج بودن (Hedge)
هرگز تخممرغهای خود را در یک سبد قرار ندهید تا مطمئن باشید که از معاملات خود حداکثر استفاده را میبرید. اگر تمام پول خود را در یک سهام یا یک رمزارز قرار دهید، در واقع خود را برای یک ضرر بزرگ آماده میکنید. بنابراین به یاد داشته باشید که باید به سرمایهگذاریهای خود تنوعبخشید. تنوعبخشی شامل مسائل زیادی از جمله صنعتی که در آن سرمایهگذاری کردهاید، بازارهای متفاوت و یا حتی مناطق جغرافیایی مختلف میشود. این مسئله نهتنها به شما کمک خواهد کرد تا ریسک خود را مدیریت کنید ، بلکه فرصت سرمایهگذاریهای بیشتری را در اختیار شما قرار میدهد.
همچنین ممکن است زمانی مجبور به حفظ یا هدج کردن(Hedge) موقعیت معاملاتی خود باشید. معمولاً از هدج در زمانی استفاده میشود که معاملهگر به دنبال کاهش اثر نامطلوب حرکت قیمت است. در این مواقع فرد با اقدامی در مخالف جهت بازار یک ارز یا اقداماتی جبرانی برای حفظ سرمایه، از خود در برابر ریسک محافظت کرده و در زمان آرامش بازار، از این استراتژی دفاعی خارج میشود.
نسبت ریسک به پاداش یا R%
نسبت ریسک به سود یا پاداش، به میزان سود احتمالی دریافتی به ازای هر واحد دارایی در معرض خطر و ریسک سرمایهگذاری گفته میشود. بسیاری از سرمایهگذاران از محاسبه بازده مورد انتظار سرمایهگذاری و نسبت ریسک / پاداش استفاده کرده تا ریسک موردنیاز برای یک بازده مطلوب را محاسبه کنند.
یک سرمایهگذاری با نسبت ریسک به پاداش ۱ به ۷ (۱:۷) به این معنی است که یک سرمایهگذار حاضر است با احتساب کسب ۷ دلار، بر سر ۱ دلار از سرمایهاش ریسک کند. به همین مدیریت ریسک و دارایی ترتیب نسبت ریسک / پاداش ۱ به ۳ (۱:۳) نشان میدهد که یک سرمایهگذار برای کسب ۳ دلار سود باید ۱ دلار سرمایهگذاری کرده و بر سر آن ریسک کند.
برای محاسبه ریسک مجدداً نیاز به تعیین نقطه حد ضرر داریم (stop-loss) بین نقطه ورود ما به معامله و میزانی کمتر از این نقطه تعیین میشود.
معمولاً بازهای بین ۲ تا ۸ درصد، نقطه مناسبی برای تعیین حد ضرر محسوب میشود اما تعیین این میزان بستگی به نوع بازار و روحیه معاملهگر هم دارد.
نقطه حد سود (Take-Profit) که قبلاً به کمک بازده مورد انتظار محاسبه و پیشبینیشده است، نیز برای تعیین نقطه خروج مورداستفاده قرار میگیرد.
یک معاملهگر قصد دارد سهمی از یک دارایی را به قیمت ۲۹۰ تومان خریداری کند و حد ضرر را روی ۲۶۰ و نقطه سود را روی ۳۸۰ تومان تعیین کرده است. بنابراین ریسک این معامله به ازای هر سهم ۳۰ تومان و احتمال سود آن ۸۰ تومان است.
با تقسیم ریسک بر پاداش به یک نسبت عددی خواهیم رسید که در این مثال به شکل زیر است:
۰.۳۷۵ = ۸۰ / ۳۰ = ریسک/پاداش
اگر نسبت حاصلشده عددی بزرگتر از ۱.۰ باشد، ریسک معامله بیشتر از سو بالقوه آن در یک معامله است پس در نتیجه این معامله ریسک زیادی به همراه دارد. اگر این نسبت عددی کوچکتر از ۱.۰ باشد، سود بالقوه این معامله از ریسکی که متحمل خواهیم شد، بیشتر است.
سخن آخر
یک معاملهگر یا تریدر حتی پیش از ورود به یک معامله، باید نقاط ورود و خروج خود را مشخص کند. با بهرهگیری از حد ضرر مؤثر، نهتنها از ضرر مالی جلوگیری شده بلکه تعداد دفعات خروج غیرضروری از یک معامله نیز به حداقل میرسد. همینطور با استفاده از روش محاسباتی بازده مورد انتظار و نسبت ریسک به پاداش میتوان، دیدی وسیعتر و هوشمندانهتری نسبت به معاملاتی که در آنها قدم میگذاریم پیدا کنیم و در پایان، برنامه نبرد را از پیش برنامهریزی کنید تا از قبل بدانید که در جنگ پیروز شدهاید.
مدیریت ریسک و دارایی
F = فیوچر p= پرایس
3- ارزش فعلی خالص (NPV ) : از تفاضل جریانهای نقدی ورودی و خروجی بدست می آید و به طریقه زیر محاسبه میگردد.
جریان نقدی خروجی - جریان نقدی ورودی = ارزش فعلی خالص (NPV )
نکته : اگر NPV مثبت باشد یعنی جریان نقدی ورودی بیشتر از جریان نقدی خروجی است و پروژه برای سرمایه گذاری مطلوب تر است و برعکس.
مثال : اگر سرمایه گذاری اولیه (I ) 000/000/1 ریال و عمر شرکت (n ) 10 سال و جریان نقدی ورودی به صورت سالیانه 000/300 ریال و نرخ بازده (i) 12% باشد مطلوب است محاسبه NPV :(226/903)
Fc = جریان نقدی ورودی
4- شاخص سود آوری(PI):میزان سود آوری یک پروژه را نشان می دهد و از فرمول محاسبه می گردد . هرچه شاخص سودآوری بزرگتر باشد آن پروژه برای سرمایه گذاری مطلوب تر است .
مثال: با توجه به مثال فوق شاخص سودآوری شرکت برابر است با:
مثال: اگر سرمایه گذاری اولیه 000/000/20 ریال و جریان نقدی سالیانه 000/000/7 و هزینه سرمایه 10% و عمر شرکت 4 سال باشد مطلوب است :
الف) محاسبه NPV (780/204/15 - )
مثال: اگر سرمایه گذاری اولیه 000/000/2 و عمر شرکت 6 سال و نرخ بازده 20% و جریان نقدی ورودی 000/250 باشد مطلوب است الف) NPV ( 008/916/1- ) ب) PI ( 04/0)
تجزیه وتحلیل نقطه سربه سر:نقطه سر به سر سطحی از میزان تولید و فروش را نشان می دهد که در آن نه سودی وجود دارد و نه زیانی . برای تعیین نقطه سر به سر هزینه ها به دو دسته تقسیم می شوند الف) هزینه ثابت (Fc) که این هزینه ها هیچ گونه ارتباطی با میزان تولید ندارند مانند هزینه اجاره .ب) هزینه های متغیر(Vc) که متناسب با حجم تولید تغییر می کنند یعنی هرچه تولید بیشتر باشد هزینه های متغیر هم بیشتر خواهند بود مانند خرید مواد اولیه تولید . برای محاسبه نقطه سر به سر هم از فرمول ریاضی و هم از روش نموداری استفاده می شود . از طریق فرمول ریاضی نقطه سر به سر برابر است با : که در این فرمول Q برابر با تعداد تولید و P برابر است با قیمت(پرایس) .
درآمدها = هزینه ها
مبلغ × تعداد = هزینه ثابت + هزینه متغیر
مثال: یک شرکت تولیدی در زمینه خودکار که مجموع هزینه های ثابت آن 000/000/51 ریال است و بهای فروش هر خودکار 25000 ریال و هزینه متغیر هر خودکار 15000 در نظر گرفته است مطلوب است تولید در نقطه سر به سر:
فروش S= P × Q S=000/500/127= 5100×25000
مثال: اگر هزینه ثابت 000/000/24 و هزینه متغیر 000/6 و تعداد کالا 000/4 باشد مطلوب است تعیین قیمت هر کالا:
نقطه سربه سر نقدی :نقطه سر به سر نقدی مشابه نقطه سر به سر کالاست با این تفاوت که در نقطه سر به سر نقدی تمام هزینه های ثابت F c نباید به صورت نقد پرداخت شوند بنابراین هزینه های غیر نقدی را از هزینه ثابت کسر خواهیم کرد . نقططه سر به سر نقدی از نقطه سر به سر معمولی (کالا) کمتر است ( بخاطر کسر استهلاک از صورت فرمول) :
مثال: اگر جمع هزینه های ثابت 000/000/5 ، استهلاک 000/200 ریال و قیمت کالا 2500 و هزینه های متغیر 1500 ریال باشد مطلوب است تعیین نقطه سربه سر نقدی و فروش :(4800 و 000/000/12)
مثال : اگر هزینه ثابت مالی 000/000/1 ریال و هزینه های ثابت عملیاتی 000/500/2 ریال باشد و قیمت کالا 100 و هزینه متغییر 500 ریال و تعداد کالا 200 باشد مطلوب است میزان استهلاک :(000/490/3)
محاسبه نقطه سر به سر از روش نموداری :
مثال: اگر بهای فروش2000 ، هزینه متغیر هر واحد کالا 1000 و هزینه ثابت 000/000/10 ریال باشد مطلوب است نقطه سر به سر از طریق نمودار:
انواع اهرمها: هزینه های ثابت شامل هزینه های ثابت عملیاتی و هزینه های ثابت مالی است.
اهرم عملیاتی: تأثیر هزینه های ثابت عملیاتی را بر سود شرکت نشان می دهد و از فرمول زیر محاسبه می شود:
اهرم مالی: تأثیر هزینه های ثابت را بر سود شرکت نشان می دهد و از فرمول زیر محاسبه می شود:
اهرم ترکیبی :که معیاری از ریسک کلی شرکت است از حاصل ضرب اهرم مالی در اهرم عملیاتی بدست می آید:(DCL )
مثال:اگرتعداد کالا 3000 ، قیمت کالا 2500 ، هزینه متغیر هر واحد 1000 ، هزینه های ثابت عملیاتی(Fc) 000/000/3 و هزینه های ثابت مالی(Ic) 000/000/1 ریال باشد مطلوب است :
الف ) اهرم عملیاتی (3) ب) اهرم مالی(3) ج) اهرم ترکیبی(9)
مثال: اگر هزینه های ثابت عملیاتی (Fc) 000/000/80 ، هزینه های ثابت مالی(Ic) 000/000/16 ، سطح تولید فعلی(Q) 2000 واحد ، فروش 000/000/200 و هزینه های متغیر 000/000/40 ریال باشد مطلوب است:
الف)درجه اهرم مالی ب) درجه اهرم عملیاتی ج) درجه اهرم ترکیبی
سهام: شرکتهای سهامی قادر به انتشار سهام ممتاز یا عادی و یا هر دو می باشند . سهام ممتاز سهامی هستند که نسبت به سایر انواع سهام دارای امتیازاتی از قبیل:
1. اولویت در دریافت سود
2. اولویت در دریافت مبلغ اسمی سهام
3. داشتن حق رأی بیشتر
سهام ممتاز زمانی منتشر می شوند که درجه اهرم مالی شرکت و یا هزینه های سهام عادی درحد بالایی باشند.
انواع سهام ممتاز : سهام ممتاز شامل:
1. سهام قابل تبدیل در مقابل سهام غیر قابل تبدیل در این نوع سهام ، سهام ممتاز می تواند به دیگر انواع سهام تبدیل شوند ولی سهام غیر قابل تبدیل چنین ویژگی را ندارند.
2. سهام جمع شونده در مقابل سهام غیر جمع شونده: در این نوع سهام سود پرداخت نشده سال یا سالهای گذشته یا به عبارتی سود معوقه مدیریت ریسک و دارایی باید قبل از توزیع سود سهامداران عادی پرداخت گردد.
3. سهام با مشارکت در مقابل سهام ممتاز بدون مشارکت: اگر سود اعلام شده شرکت از میزانی که بطور معمول به سهامداران عادی و ممتاز پرداخت می گردد بیشتر باشد در باقیمانده سود مشارکت دارند (مشارکت در میزان سود بر اساس ارزش اسمی صورت می گیرد)
مثال: شرکتی دارای 60000 سهم ممتاز جمع شونده به مبلغ اسمی 1500 ریال و نرخ آن 24% باشد که سود سالهای 89 و 90 به سهامداران پرداخت نشده باشد و در سال 91 میزان کل سود پرداختی شرکت به سهامداران ممتاز برابر است با:
000/200/43 = 2 × 24% × 000/000/90 = 1500 ×000/60 = سود معوقه (سود انباشته)
000/600/21 = 1 ×24% × 000/000/90 = 1500 × 000/60 = سود سال جاری
000/800/64 مدیریت ریسک و دارایی = 000/600/21 + 000/200/43 = کل سود پرداختی به سهامداران ممتاز
مثال: شرکتی در نظر دارد 5000 سهم ممتاز با سود انباشته(جمع شونده) به ارزش اسمی هر سهم 000/10 با نرخ 15% منتشر نماید ، سود این سهام به مدت 3 سال پرداخت نشده است ، امسال سالی سود آور است و شرکت در نظر دارد تمامی تعهدات خود را در زمینه سود انجام دهد . شرکت بابت سهام ممتاز چقدر سود باید پرداخت نماید: (000/000/30)
مثال برای سهام با مشارکت: اگر شرکتی 000/000/50 ریال سود داشته باشد و 000/10 برگه سهام ممتاز 000/10 ریالی با نرخ 20% و 000/40 برگه سهام عادی 2000 ریالی با نرخ 15% منتشر کرده باشد میزان سود پرداختی به سهامداران ممتاز و عادی را بطور جداگانه محاسبه کنید(سهام ممتاز از نوع با مشارکت است)
سود سهام ممتاز و عادی
000/000/20 = 20% × 000/10 × 000/10
000/000/12 = 000/2 × 000/40
سهم باقیمانده سود سهام ممتاز مشارکتی
مثال:اگر سهام ممتاز با مشارکت 00/20 برگه 1500 ریالی با نرخ سود 14%و سهام عادی 000/5 برگه به ارزش اسمی 2000 ریال با نرخ 14% باشد . و مجموع سود شرکت 000/000/60 ریال باشد مطلوب است :
مقدار سود سهام ، سهامداران ممتاز و عادی (000/000/45 و000/000/15)
مثال: شرکتی 5000 برگه سهام ممتاز جمع شونده با مشارکت را به ارزش هر برگ 15000 ریال با نرخ 18% و 10000 سهم عادی 7000 ریالی با نرخ 20% را بین سهامداران توزیع می کند اگر میزان سود اختصاصی 60000000 ریال باشد مطلوب است تعیین سود به سهامداران ممتاز و عادی (2 سال سود پرداخت نشده است)
جواب : ممتاز ( 827/344/42) عادی(173/655/16)
مثال:شرکت آلفا سهام ممتاز غیر جمع شونده با مشارکت به تعداد 6000 برگه 200 ریالی با نرخ 10% که سه سال سود پرداخت نشده و 8000 سهام 300 ریالی با نرخ 20% دارد اگر کل سود 40000000 ریال باشد مطلوب است سهم هر یک از سهام ؟ جواب: ممتاز ( 332/253/13) عادی ( 668/746/26)
تجزیه سهام: در تجزیه سهام که به آن سود سهمی یا سهام جایزه می گویند . تعداد سهام افزایش می یابد و به همان اندازه ارزش سهام کاهش می یابد افزایش تعداد با کاهش ارزش سهام خنثی شده و در مجموع هیچ گونه تغییری در ارزش اسمی سهام صورت نمی گیرد.
مثال: شرکتی 1500 برگه 1200ریالی منتشر کرده است اگر تجزیه سهام 1به 3 باشد تعداد سهام جدید و ارزش هر برگه و ارزش اسمی برابر است با .( تعداد سهام 4500 و ارزش هر سهم 400 و ارزش اسمی 1800000)
مثال: شخصی مالک 20%سهام یک شرکت است ارزش هر سهم در بازار 500 ریال است مطلوب است تعداد سهام و ارزش سهام شخص را در صورتی که تجزیه 1 به 2 صورت گیرد ( شرکت 10000 سهام عادی دارد)
جواب ( تعداد سهام 4000 و ارزش سهام بعد از تجزیه 1000000)
معکوس تجزیه سهام: در معکوس تجزیه سهام که به آن ترکیب سهام هم می گویند برعکس تجزیه سهام عمل می کنیم یعنی تعداد سهام کاهش می یابد و ارزش هر برگه سهام افزایش می یابد .کاهش تعداد سهام و افزایش ارزش آنها با هم خنثی و جبران می شوند بنابراین هیچ گونه تغییری در ارزش اسمی سهام صورت نمی گیرد.
مثال: شرکتی 10000 برگه سهام به ارزش هر برگه 5000 ریال دارد . اگر معکوس تجزیه سهام بر مبنای 5 به 1 صورت گیرد تعداد سهام ، ارزش هر سهم و ثروت شرکت را بعد از معکوس تجزیه سهام محاسبه نمایید.
تعداد سهام 2000= 5 10000 ارزش سهام 25000 = 5× 5000
ثروت شرکت بعد از معکوس 50000000 =2000 ×25000 ثروت قبل از معکوس 50000000=5000×10000
مثال: شرکتی 6000 برگه 4000 ریالی دارد اگر معکوس تجزیه سهام 4 به 1 باشد مطلوب است (نرخ 20%) :
الف: تعداد سهام (1500)
ب: ارزش هر سهم (16000)
ج: ثروت شرکت بعد از معکوس تجزیه سهام(24000000)
مثال: شرکتی 3000 برگه سهام 6000 ریالی با نرخ 10% دارد . اگر معکوس تجزیه سهام بر مبنای 5/1 به 1 صورت گیرد مصلوب است :
الف: تعداد سهام (2000)
ب: ارزش هر سهم (9000)
ج: ثروت شرکت بعد از معکوس تجزیه سهام(18000000)
سود سهمی (سهام جایزه):تقسیم سود از طریق توزیع سهام بین سهامداران ، سود سهمی نامیده می شود . سهام جایزه در شرایطی که شرکت از وضع نقدینگی خوبی برخوردار نباشد و یا برای تأمین مالیتوسعه عملیات خود به وجه نقد نیاز داشته باشد صادر می شوند.
مثال: اگر شرکتی 10000 برگه سهام داشته باشد که ارزش هر برگه 2000 ریال باشد و شخصی مالک 20% سهام شرکت باشد و قرار باشد که 50% سود سهمی بین سهامداران توزیع شود مطلوب است :
الف: تعداد سهام 15000= 5000 + 10000 5000=50% × 10000
ج: ثروت شرکت 20000000= 15000 × 1333
مثال : شرکتی 6000 برگه سهام 3000 ریالی دارد و شخصی مالک 10% کل سهام شرکت است . اگر 30% سود سهمی بین سهامداران توزیع گردد مطلوب است :
الف: تعداد سهام (7800)
ب: ارزش هر سهم (2307)
ج: ثروت شرکت بعد از معکوس تجزیه سهام(18000000)
مثال: شرکتی 20000 برگه سهام 500 ریالی دارد اگر شرکت 35% سهام را به صورت جایزه توزیع نماید مطلوب است:
مدیریت ریسک
هدف از برنامه های مدیریت ریسک ، رسانیدن ریسک به حدود قابل قبول است ، نه حذف کامل ریسک.
فعالیت بانک ها و مؤسسات مالی واعتباری در حوزه های مختلف فعالیت ازجمله اعطای تسهیلات، سرمایه گذاری، صدور انـواع اوراق قرضـه، صدور انواع گواهی سپرده، صدور ضمانت نامه ها و گشایش انواع اعتبارات اسنادی و یا به عبارت دیگر،اقدام به ایفای نقش دربازارهـای پـول و سرمایه، آنها را در معرض مخاطرات و ریسکهای خاص اینگونه فعالیت ها قرارداده است. بانک ها با انواع متنوعی از ریسکها روبرو می باشـند، در حال حاضر بانک های معتبر جهانی در حال انجام اقدامات موثری در زمینه مقابله با ریسک می باشـند و ایـن اقـدامات چنـد سـال اخیـر از طریق بانک مرکزی ج.ا.ا در سیستم بانکی نیز در حال اجرا می باشد .تدوین قوانین و مقررات و مجموعه رهنمودهای بانک مرکـزی همچـون مدیریت ریسک اعتباری ، مدیریت ریسک نقدینگی ، نظام موثر کنترلهای داخلی و دستورالعملهای سرمایه گذاری در بانکها و موسـسات مـالی و اعتباری و… از جمله این اقدامات می باشد.
مفاهیم و تعاریف ریسک:
تعاریف متعددی از ریسک در منابع مختلف علمی را میتوان یافت ،که البته هر کدام از این تعاریف بسته به بعد یا زاویه دید خود، تعریف متفاوتی از ریسک را ارائه کردهاند از جمله :
ریسک عبارت است از هرچیزی که حال یا آینده دارایی یا توان کسب درآمد شرکت ، موسسه یا سازمانی را تهدید میکند.
احتمال وقوع یک حادثه با آثارمنفی در مقایسه با اهداف ریسک بر حسب احتمال وقوع وآثار آن.
شدت * احتمال = مقدار ریسک
ریسک یک دارایی عبارت است از تغییر احتمالی بازده آتی ناشی از آن دارایی.
واژه ریسک به احتمال ضرر، درجه احتمال ضرر، و میزان احتمال ضرر اشاره دارد. در این راستا ریسک احتمـال خطـر هـم احتمـال سود و هم احتمال زیان را دربر میگیرد. در حالی که ریسک خالص صرفاً احتمال زیان را در بر مـیگیرد و شامل احتمال سود نمیشود .
ریسک عبارت است از احتمال تغییر در مزایا و منافع پیش بینی شده برای یک تصمیم، یک واقعه و یا یک حالت در آینده منظور از احتمال این است که اطمینانی به تغییرات نیست. در صورتی که اطمینان کافی نسبت به تغییرات وجـود داشـت، تغییـرات مطمئن در چارچوب منافع و مزایای پیش بینی شده پوشش پیدا میکرد در حالی که عدم امکان پیش بینی ناشـی از احتمـالی بـودن تغییرات، آن را به ریسک حاکم بر منافع و مزایا تبدیل کرده است.
تعریف مدیریت ریسک:
مدیریت ریسک فرایندی است که هدف آن کاهش امکان آثار زیان آور یک فعالیت از طریق اقدام آگاهانه برای پیش بینی حوادث ناخواسـته و برنامه ریزی برای اجتناب از آنها می باشد .
مطالب و جزوه های حسابداری,
انواع ریسکها:
مهمترین ریسک هایی که سیستم بانک را با آن مواجه میکند ، به دسته های ذیل تقسیم بندی میشوند:
ریسک اعتباری : ریسک مربوط به زیان های ناشی از عدم بازپرداخت یا بازپرداخت با تأخیر اصل یا فرع وام از طرف مشتری
ریسک بازار : ریسک مربوط به زیان های محتمل بر دارایی های بانک براساس تغییرات و نوسانات عوامـل بـازار (ماننـد نـرخ ارز، نـرخ بهره، قیمت سهام و …)
ریسک عملیاتی : عموماً ناشی از اشتباهات انسانی یا اتفاقات و خطای تکنیکی تعریف میشود. این ریـسک شـامل تقلـب (مـوقعیتی کـه معامله گرها اطلاعات غلط میدهند)، اشتباهات مدیریتی و فرایندهای ناکافی یا ناصحیح داخل سازمان میباشـد. خطـای تکنیکـی ممکـن است ناشی از نقص در اطلاعات، پردازش معاملات، سیستمهای جابه جایی یا به طور کلی هـر مـشکل دیگـری در سـطح سـازمان روی میدهد، باشد. ریسکهای عملیاتی ممکن است منجر به ریسکهای اعتباری و بازار شوند.
ریسک قانونی : زمانی مطرح میشود که یک معامله از نظر قانونی قابل انجام نباشد. ریسک قانونی در کل با ریسک اعتباری مرتبط است زیرا طرفین معامله در صورت زیان در یک معامله به دنبال بستر قانونی برای زیر سؤال بردن اعتبار معامله میگردند.
ریسک کفایت سرمایه : عموماًابعاد مختلف ریسک در شرکتهای مالی به طور مستقیم یا غیر مستقیم تحت تاثیر هزینه سرمایه و میزان سرمایه است. سرمایه یکی از عوامل کلیدی در تعیین میزان امنیت بانکها و موسسات مالی و اعتباری است. سرمایه کافی در شرکتهای مالی به عنوان یک ابزار امنیتی برای سایر ابعاد ریسک درطول دوره فعالیت تجاری بانکها و موسسات است. سرمایه نقاط ضعف محتمل در سایر ابعاد مالی شرکت را جذب میکند. لذا، سرمایه مبنایی برای حفظ تامین کنندگان منابع مالی شرکت به حساب میآید.
ریسک نرخ بازده : ریسک نرخ بازده عبارت است از تغییری که در ارزش اوراق قرضه ناشی از تغییر در نرخ مدیریت ریسک و دارایی بازده آن اتفاق میافتد. از طرف دیگر احتمال تغییر در دریافتهای آتی حاصل از فروش یک اوراق بهادار و همچنین عدم توان پرداخت سود در آن به ریسک بازده اشاره دارد. توان تولید شرکت ،تغییر در تقاضا و شرایط رقابتی ، تغییردر ریسک ملی و ساختار اقتصادی، ریسک سیاسی، همه و همه میتواند سود شرکتها و به تبع آن توان پرداخت سود بیشتر به اوراق بهادار را تحت تاثیر قرار دهد. به نوعی که تمامی تغییرات احتمالی در وقایع بازرگانی، در نهایت تاثیر خود را در ریسک سهام به جا میگذارد .
ریسک نقدینگی : ریسک نقدینگی دارایی، که با نام ریسک نقدینگی بازارمحصول هم شناخته میشود، زمانی ظاهر میشود که معامله با قیمت پیش بینی شده قابل انجام نباشد (به دلیل تغییر وضعیت نسبت به زمان معامله عادی) این ریسک در بین گونه های داراییها و در زمان وابسته به شرایط بازار تغییر میکند. بعضی داراییها مانند ارزهای اصلی یا اوراق قرضه، بازارهای عمیقی دارند و در اغلب مواقع به راحتی با نوسان کمی در قیمت، نقد میشوند اما این امر در مورد همه داراییها صادق نیست.در مورد بانکها، ریسک نقدینگی به دلیل کمبود و عدم اطمینان در میزان نقدینگی بانک ایجاد میشود. حالت دیگری که باعث افزایش ریسک نقدینگی میشود این است که بازارهایی که منابع بانک در آنها قرار دارد دچار کمبود نقدینگی شوند. ریسک نقدینگی با سایر ریسکهای مالی مختلط است و به همین دلیل سنجش و کنترل آن با دشواری روبرو است.
ریسک پول یا نرخ ارز: ریسک نرخ ارز عبارت است از احتمال از دست دادن اصل و فرع سرمایه به دلیل کاهش قدرت خرید پول . تورم از طرف دیگر نرخ بهره را نیز افزایش میدهد. این امر به نوبه خود موجب کاهش ارزش اوراق بهادار خواهد شد.
اهداف مدیریت ریسک:
١- تحلیل و ارزیابی ریسک
٢- تعیین اقدامات پیشگیرانه وکنترل ریسک
٣- ردیابی ریسک
۴- تعیین ریسک براساس رفتارهای جدید
۵- شناسایی موقعیتهای با ریسک بال
علل بکارگیری روش ارزیابی برای تعیین ریسک:
١- امکان ارزیابی سریع خطر را فراهم می کند .
۲- نوعی هماهنگی در سراسر سازمان ایجاد می کند .
۳- با دید وسیعی می نگرد .
ساختار اساسی ارزیابی ریسک:
١- شناسایی مخاطرات ٢- ارزیابی احتمال ٣- ارزیابی شدت پیامد ۴- تخمین ریسک
ریسک قابل حذف نیست.
هدف از برنامه های مدیریت ریسک ، رسانیدن ریسک به حدود قابل قبول است ، نه حذف کامل ریسک .
از نظر عملی ریسک صفر وجود ندارد.
دیدگاه شما