هفت استراتژی بازاریابی محتوا در جهت برندسازی و افزایش فروش
بازاریابی دیجیتال با چنان سرعتی پیش می رود که از ایجاد استراتژی های بازاریابی محتوا پیشی گرفته است. ما در این مقاله به برخی از بهترین استراتژی های بازاریابی اشاره می کنیم. که برای سایر سایت های فروشگاهی و برندهای مختلف نتیجه بخش بوده و می تواند الهام بخش شما باشد. برندهای متعددی وجود دارند که استراتژی های بازاریابی با محتوای متنوع را به سود خود، اتخاذ کرده اند. اما چگونه و چرا این مارک ها موفق بوده اند و چگونه می توانید استراتژی های بازاریابی محتوایی آنها را اتخاذ کنید؟
ما به هفت استراتژی بازاریابی محتوا، همراه با نمونه هایی از برندهایی که با موفقیت این استراتژی ها را پیاده کرده اند، اشاره می کنیم.
1. بازاریابی محتوای خود را شخصی کنید
ایجاد این شخصی سازی کار دشواری است، اما شرکت ها باید بپذیرند که کاربران اینترنتی از فروش به آنها خسته شده اند. مردم برای آموزش ، سرگرمی و خواندن اخبار از اینترنت استفاده می کنند. هنگامی که در حال استفاده از رسانه های اجتماعی خود هستند ، نمی خواهند پست هایی را مشاهده کنند که آخرین محصول شرکت شما را اعلام می کند. اما واقعیت این است که شما محصولات و خدماتی برای فروش دارید که اگر مردم تمایل به خرید آنها ندارند، پس شما به چه صورت باید محصولاتتان را برای فروش نشان دهید؟
استراتژی های بازاریابی محتوای شما باید فراتر از فروش محصولات تان باشد. به این صورت که باید تلاش کنید محصول یا خدمات خود را به عنوان چیزی که ارزش زندگی مشتری شما را افزایش می دهد قرار دهید. وفاداری مشتری یک نیروی محرکه برای پیشرفت مشاغل است، قبل از اینکه مشتری های جدید بدست آورید، شما می توانید این کار را با شخصی سازی حضور کاربران در بازاریابی انجام دهید. نکات، ترفندها و آموزشهایی را ارائه دهید که به نفع مخاطب هدف شما باشد. اگر در این راستا از ایمیل مارکتینگ استفاده می کنید ایمیل های خود را با نام مشتریان برای آنها بفرستید. شخصی سازی بازاریابی محتوا به شما امکان می دهد ارتباط مستقیمی بین برند و مشتریان خود ایجاد کنید.
مثال: نتفلیکس Netflix
نتفلیکس یک سایت به شدت داده محور است و از راه شخصی سازی تجربه کاربر می تواند سود زیادی ببرد. هر بار که کاربر چیزی را تماشا کند، یا تماشای آن را متوقف کند در نهایت گویای این مطلب است که او یک محصول را دوست دارد یا ندارد. این سایت به طور دقیق تمام رفتارهای مشتریان را بررسی می کند تا مطمئن شود که بیشترین تجربه ی ممکن از حضور کاربر را در اختیار گرفته اند و بر همان اساس خدمات خود را ارائه دهند.
2. وبلاگ نویسی مهمان
اکثر مارک ها وبلاگ خود را در وب سایت خود و وبلاگهای مهمان نشر می دهند. این موضوع برای سئو عالی می باشد و می تواند باعث ایجاد ترافیک بالا در وب سایت شما شود. به همین دلیل وبلاگ نویسی مهمان اکنون به جنبه ای محبوب از بازاریابی محتوا تبدیل شده است. افراد به دلیل مشاوره و استفاده از نکات و تجربیات در یک زمینه انتخاب شده، به متخصصان آن نوشته مراجعه می کنند. این موضوع نه تنها یک راه عالی برای برقراری ارتباط بین برندهای مشابه است ، بلکه به بروزرسانی محتوای وبلاگ ها نیز کمک می شود.
مثال: موز Moz
یکی از مهمترین صداها در بازاریابی دیجیتال ، Moz ، وب سایت نرم افزار SEO ، است که برند خود را با کمک وبلاگ نویسی مهمان ساخته است. وبلاگ Moz به طور مرتب با پست هایی از کارشناسان داخلی خود و همچنین کارشناسان بازاریابی دیجیتال از شرکت ها و متخصصان بازاریابی دیگر به روز می شود. شما نیز می توانید خدمات بازاریابی خود را با همین روش ارائه دهید تا نام و ارزش برند شما در سراسر حوزه دیجیتال گسترش یابد.
3. نمایش محصولات و خدمات در حال استفاده
همانطور که قبلا هم اشاره کردیم مردم در اینترنت نمی خواهند به آنها فروخته شود، بنابراین علاوه بر شخصی سازی مطالب برای آنها، روش دیگری نیز برای رسیدن به مشتریان سرسخت وجود دارد. استراتژی بازاریابی محتوای خود را، برای نشان دادن خدماتتان به مشتریان بالقوه تنظیم کنید. بهترین راه برای انجام این کار نشان دادن محصولات در حال مصرف؛ در وب سایت ، رسانه های اجتماعی و بازاریابی ایمیل است. حتی برای تاثیر بیشتر می توانید، از تصاویر خود منفعلانه و به تنهایی استفاده نکنید، تا نشان دهید که اشخاص دیگر چگونه از این محصول استفاده می کنند.
اما این روش ممکن است برای کسانی که بر روی خدمات کار می کنند، دشوار باشد، کاری که می توانید انجام دهید این است که پس از استفاده از خدمات توسط مشتریان، رضایت و حسن انجام کارتان را در کنار تصویری از آن مشتری در وبسایت و رسانه های اجتماعی خود نشان دهید.
مثال: نایک Nike
نایک یک برند مشهور بین المللی ورزشی است و آنها سالها وقت داشتند که ابزار بازاریابی محتوایی خود را کامل کنند، در نتیجه شما می توانید با دقت، استراتژی بازاریابی آنها را تحلیل کنید تا به عوامل موثر بر موفقیتشان دست یابید. نایک از جنبه داستان گویی برند خود بهره می برد و با نشان دادن استفاده از محصولاتش فراتر از آنچه آنها می تواند برای مشتریان خود انجام دهند را به تصویر می کشد. در حقیقت ، نایک فقط محصولات خود را در حال استفاده نشان نمی دهد بلکه نشان می دهد چگونه محصولاتش برای مشتریان سبک زندگی جدید را خلق کرده است.
4- پشت سر یک علت اجتماعی باشید
پررنگ کردن یک هدف اجتماعی یا مبارزه با شرارت اجتماعی ، چشم اندازهای برندهای تجاری را بیشتر نمایان می کند. اگر می خواهید به نسل های جوانتر توجه داشته باشید ، موضع گیری شدید در برابر یک مسئله سیاسی می تواند پایگاه مشتریان شما را گسترش دهد و به شما در ایجاد تغییر واقعی کمک کند. اما در نهایت انتخاب این روش اگر به صورت نا به جا باشد می تواند نتیجه معکوس دهد به همین دلیل همه افراد این استراتژی را نمی پذیرند.
مثال: ژیلت Gillette
در اوایل سال 2019 ژیلت با تبلیغ قدرتمندی علیه مردان سرو صدای زیادی ایجاد کرد نه تنها ویدیوی YouTube بیش از 32 میلیون بازدید (تا به امروز) دریافت کرد ، بلکه با صدای بلند مورد تحسین فعالان و مشتریان قرار گرفت. پس از انقلاب جهانی #MeToo ، این تبلیغ به موقع بود. قطعا این انتخاب و تصمیم آسان نمی باشد، گروه کمی از مردان تبلیغ و مارک "ضد مرد" را مردود اعلام کردند ، اما در بیشتر موارد ، واکنش ها مثبت بود.
انتخاب یک مسئله اجتماعی برای نشان دادن برندتان کار ساده ای نخواهد بود زیرا شما نمی خواهید به اشتباه تاریخ برندتان را نابود کنید. می توانید مخاطبان و معاصران خود را بررسی کنید تا تصمیم بگیرید که بهترین انتخاب برای استراتژی بازاریابی محتوا شما چیست و سپس تصمیم خود را اجرا کنید.
5- فن آوری های جدید را امتحان کنید
استراتژی های بازاریابی محتوا دائما در حال تغییر است و شما باید این تغییرات را بپذیرید و بر این اساس سازگار شوید. چندی پیش، بازاریابی محتوا در حوزه وبلاگ نویسی و رسانه های اجتماعی بسیار قدرتمند بود. اکنون به پادکست ها ، vlog ها یا ویدئو بلاگ ،AI (هوش مصنوعی) ، VR (واقعیت مجازی یا Virtual Reality که در واقع محیطی است کامپیوتری، که شباهت زیادی از لحاظ ابعاد تصویری و صدا به واقعیت ملموس و دنیای واقعی دارد.) و AR (یا Augmented Reality یک نسخه پیشرفته از واقعیت است که در آن دیدگاه های مستقیم یا غیرمستقیم محیط های دنیای فیزیکی را با تصاویری که توسط کامپیوتر ساخته شده در دید کاربر، نسبت به دنیای واقعی تقویت می کند) منتقل شده است. حتی در طیف رسانه های اجتماعی ، فیس بوک ، توییتر، اینستاگرام و برخی از کانال هایی که به سرعت در حال پیشرفت هستند، توسعه یافته است.
استراتژی بازاریابی محتوای شما باید این فناوری های جدید را در بر گیرد. اما حتما توجه کنید با توجه به سرعت بالای پیشرفت این نوع بازاریابی ممکن است قبل از شروع فعالیت تان استفاده از این روش ها کم رنگ شوند بنابراین این بدان معنا نیست که شما به آخرین متد روز می پیوندید، پس خیلی سریع شروع کنید.
وضعیت پیرامون و رقبای خود را ارزیابی کنید تا ببینند چه کاری انجام می دهند. سپس روشهایی با استفاده از فناوریهای جدید، به تبلیغات و محتوای سایتتان اضافه کنید.
مثال: تویوتا Toyota
در سال 2019 ، تویوتا از برنامه ای رونمایی کرد که به کاربران امکان می داد موتور هیبریدی را بهتر بشناسند. برنامه AR با استفاده از تصویربرداری از فضای داخلی خودرو روی محصول کار می کرد و کاربر می تواست بر روی یک منطقه ضربه بزنید تا ببیند آن قسمت به چه شکل است و چگونه کار می کند. این تجربه از مشتریانی که به مدل هیبریدی تویوتا عادت نداشتند ، بسیار کمک کرد. زیرا به سوالاتشان به طریق تجربه تعاملی پاسخ داده شد. استفاده از فن آوری های جدید می تواند به شما در افزایش تجربه کاربر کمک کند و نگرانی هایی که ممکن است درباره محصول یا خدمات جدید داشته باشید را برطرف می کند.
6. محتوای تولید شده توسط کاربر
ایجاد محتوا تکراری و یا ثابت، بهترین راه برای سودآوری در بازاریابی دیجیتال نیست. اگر می خواهید یک جریان پایدار از محتوای با کیفیت بالا تولید کنید ، باید خلاق و ایده پرداز باشید. تعدادی از برندها جایگزین مناسبی برای ایجاد محتوای پایدار با استفاده از محتوای تولید شده توسط کاربر (UGC: User-generated Content ) پیدا کرده اند. UGC نه تنها بازاریابان محتوا را بدون هیچ مشکلی در ایجاد زمینه های تولید محتوا نجات می دهد ، بلکه تعامل و شخصیت پذیری را نیز به استراتژی بازاریابی محتوای برند می افزاید. UGC که اغلب به عنوان مسابقه در شبکه های مجازی برگزار میشود ، نتایج بسیار خوبی را برای بازاریابان نشان داده است.
مردم عاشق این هستند که ببینند چه کسانی در دنیا از برند مشخص و مورد نظرشان استفاده می کنند؛ این اتفاق است که می تواند یک برند را انسانی کند و شواهدی از یک برند دوست داشتنی ارائه دهد. همچنین باعث می شود محتوای قابل اشتراک گذاری در زمان کم بتواند نتیجه عالی را ایجاد کند.
مثال: واربی پارکر Warby Paker
واربی پارکر برندی است که عینک می فروشد شاید احتمال دهید که محتوای آنها هیجان انگیز نخواهد بود اما آنها از UGC ایجاد استراتژی بازاریابی استفاده کرده اند تا محصولات و مشتریان خود را به نمایش بگذارند. آنها غالباً فیلم ها و عکسهایی را منتشر می کنند که توسط مشتریان راضی ارسال می شود. محتوای آنها به عنوان اثبات اجتماعی برای سایر مشتریان عمل می کند و می تواند تولید محتوای آنها را متنوع تر نماید. آنها با درخواست ارسال تصاویر یا فیلم ها از مشتریان و شکیل کردن جعبه های عینک، دنبال کنندگان خود را در ایجاد محتوا درگیر می کنند.
7. تکرار مطالب
ما در مورد چگونگی UGC به بازاریابان در صرفه جویی در وقت و انرژی صحبت کرده ایم. اما این تنها روشی نیست که بازاریان می توانند از آن استفاده کنند؛ تکرار مطالب نیز همان تأثیر را بر ایجاد نتیجه ی خوب خواهد داشت. به جای ایجاد انواع جدیدی از مطالب بطور منظم ، محتوای موجود خود را بررسی کنید و ببینید که چگونه می توانید آن را به شکل دیگری به روز کنید یا از آن استفاده نمایید .
روش های مختلفی برای تکرار مجدد محتوا وجود دارد برای مثال ، می توانید از یک وبلاگ مجزا با محتوای اینفوگرافیک بهره ببرید، یا همان مطلب را در چندین پست رسانه اجتماعی، وبلاگ یا پادکست قرار دهید.تکرار مطالب به همان اندازه ی تخیل شما بی حد و مرز است و نه تنها باعث صرفه جویی در وقت شما می شود بلکه باعث می شود مطالب شما بیش از حد، اصلی و مهم به نظر آید.
مثال: نیفتی Nifty
Buzzfeed's Nifty مقالات را به عنوان فیلم های 10-12 دقیقه ای تکرار می کند. این سایت همچنین فیلمهای کوتاه تری را برای اکانت اینستاگرام خود ایجاد کرده و همینطور با تولید GIF ها در سایر رسانه های اجتماعی محتوای خود را به اشتراک می گذارد.
با این شرایط بینندگانی که مرتباً از وب سایت Nifty دیدن نمی کنند، می توانند همان محتوا را در رسانه های اجتماعی و YouTube پیدا کنند. و همین موضوع باعث می شود تا نام تجاری آنها به دلیل روشی که برای محتواگذاری انتخاب کرده اند مجدداً تبلیغ شود.
این هفت استراتژی در مثالهای بازاریابی محتوا به صاحبان کسب و کار کمک می کند تا در راه ایجاد محتوای خود و دستیابی به مشتری بیشتر ، خلاق تر و کارآمدتر پیش روند.
ایجاد استراتژی بازاریابی
سیاری از کارآفرینان در کسب و کارهای تازه کار یا حتی یک تاجر خرده پا در مقابل این دو سوال سردرگم می شوند:
بنظرتان مشتریان شما چه کسانی هستند؟ بنظرتان چه کسی محصول شما را خریداری خواهد کرد؟
اغلب افراد باهوش و زیرک کسب و کار خود را با این فرض شروع می کنند که همه محصول آنها را خواهند خرید. اما یک پیشفرض اینچنینی عمدتا منجر به تصمیم گیری های اشتباه، قیمت گذاری نادرست، سردرگمی در استراتژی های بازاریابی و در نهایت شکست کسب و کار می شود.
1. تعریف بازارهدف و تمرکز اقدامات روی آن
یک بازاریاب موفق کسب و کارش را با این پیشفرض شروع می کند که فقط بخش محدودی از افراد محصول یا خدمات او را خریداری خواهند کرد. این تحلیل به تعریف بازار هدف، تمرکز اقدامات روی استراتژی های بازاری و هدایت سرمایه در همان جهت کمک می کند.
2. شناسایی مزایای محصول یا نیازهایی که برطرف می کند
فروختن همه محصولات به همه مردم اصلا منطقی نیست.
بازی اصلی در کسب تخصص در یک محصول یا خدمات، و بدنبال آن شناسایی دلایل خرید آنها توسط مردم است.
- برای رفع نیازهای ابتدایی ذاتی مشتریان
- محصول شما به روشی مشکلات مشتری را برطرف می کند
- ایجاد احساس خوب در مشتریان
شناسایی احتمالات بالا به شما کمک می کند برای محصولات خود یک دسته بندی ایجاد کرده و از استراتژی های بازاریابی لازم برای عرضه آنها استفاده کنید .
3. تعریف روش های بازاریابی
تعریف روش های بازاریابی مناسب به تیم کمک می کند بداند کدام نوع از مشتریان را در اولویت قرار دهد.
برای مثال، آیا لازم است از استراتژی بازاریابی اینترنتی استفاده کند یا از بازاریابی مستقیم، و یا از طریق روابط عمومی وارد عمل شود. اینها سوالاتی هستند که تیم ها باید در تعیین متدهای بازاریابی در نظر داشته باشند.
بعلاوه؛ در صورت انتخاب استراتژی های بازاریابی اینترنتی باید با جزئیات بدانید که آیا قرار است از ایمیل استفاده کنید یا وبلاگ.
اینها همه سوالاتی هستند که باید روی آنها فکر شده و درباره شان تصمیم گیری شود.
4. تعیین چارچوب زمانی برای ارزیابی اقدامات بازاریابی
موفقیت اقدامات بازاریابی باید بصورت دوره ای مورد بازنگری قرار گیرد و اینکار با تعیین یک چارچوب زمانی انجام می شود. تخصیص زمان مشخص برای دستیابی استراتژی های بازاریابی به موفقیت و بازبینی آنها بصورت دوره ای به شما کمک می کند تا متوجه شوید آیا استراتژی اتخاذشده جوابگو هست یا نه.
5. اتخاذ یک استراتژی ترکیبی برای تقویت فروش
تبلیغات بدون یک استراتژی بازاریابی صحیح نمی توان به تنهایی در دستیابی به نتایج بازاریابی کمک کند، زیرا مانند یک رشته در یک زنجیره بوده و به اندازه زنجیره قدرت ندارد. استفاده از روش های تبلیغاتی در کنار پلن بازاریابی بهترین راه برای تقویت فروش است.
یک شبه به نتیجه رسیدن اصلا منطقی نیست، اما به فداکاری و پشتکار نیاز دارد. استفاده از سیاست انتظار و تماشا بهترین راه برای افزایش فروش و توسعه کسب و کار است.
استراتژی بازاریابی دیجیتال ، گامبهگام تا شروع بازاریابی دیجیتال
صفر تا 100 آشنایی و ایجاد استراتژی بازاریابی دیجیتال برای شروع
توسط مهران آخرین بروزرسانی فروردین ۳, ۱۳۹۸
استراتژی بازرایابی دیجیتال آماده میخواهید ؟ شما یک شرکت شیرینی قالبی نیستید !
( مگر اینکه واقعا تولید با قالب شیرینی یکی از محصولات شما باشد)
بنابراین، استراتژی بازرایابی دیجیتال از قبل قالببندی شده ای برای شما وجود ندارد، نسخه خود را با اندکی صرف وقت بسازید ، این پست رو دقیقا به همین دلیل برای شما ترجمه و تالیف کردیم
اگرچه چیزی که به شما به عنوان استراتژی بازاریابی دیجیتال ارائه خواهیم کرد یک برنامه کلی برای شروع است تا بتوانید کار را شروع کنید ،اما انتظار میرود بعد از مطالعه این مقاله با یک درک عمیقتر از دیجیتال مارکتینگ و یک چک لیست از همه چیزهایی که باید با آن شروع کنید برای شروع بازاریابی دیجیتال قدم بردارید ایجاد استراتژی بازاریابی ، این مقاله را به عنوان یک دوره آشنایی در نظر بگیرید ، چیزی که در آن راهنما ، مثال و مقدار زیادی فضای تفکر برای پر کردن جاهای خالی را در نظر گرفتهایم.
شروع میکنیم ….
استراتژی بازاریابی دیجیتال چیست ؟
یک استراتژی بازاریابی دیجیتال ( بازاریابی آنلاین ) شامل یک نقشه با جزئیات شامل همه گامهایی است که باید بردارید تا به اهداف خود برسید ، این پلن شامل شخصت خریدار( buyer personas) مخاطبین شما، مجموع ای از کانال های بازاریابی ، اهداف و قیف های فروش و ابزارهای سنجش است
همه چیزهایی که در استراتژی بازاریابی دیژیتال شما وجوددارد قرار است تا از اهداف شما حمایت کند ، یک استراتژی بازاریابی دیجیتال غالبا از چندین کمپین بازاریابی دیجیتال تشکیل شده است که میتواند به عنوان بلوک های سازنده استراتژی به آنها نگاه کنید
به عنوان مثال : اگر هدف استراتژی شما ایجاد 25 درصد سرنخ (Lead) بیشتر در سال جاری نسبت به سال قبل است ، یکی از کمپین های این استراتژی ممکن است این باشد که تعداد یبشتری مطلب تاثیر گزار از بلاگ خود را با مخاطبین در اینستاگرام یا لینکدین به اشتراک بگذارید ، شانس این هم وجود دارد که به چندین کمپین متفاوت برای دستیابی به این هدف 25 درصدی افزایش سرنخ برسید
کمپین های شما باید درای مشخصه های از قبل تعیین شده ای باشند، همانطور که استراتژی شما دارد ، در مثال فوق شما میخواهید یک هدف مشخص را برای کمپین خود تعیین کنید به عنوان مثال “افزایش5 درصدی re-Tweet شدن تویتی در آن لینک به وبلاگ شما وجود دارد تا پایان ماه” ، این کار به شما یک مشخصه برای تلاش و اندازه گیری خواهد داد و همچنان به هدف اصلی استراتژی متصل است
آن را رصد کنید ….
قبل از اینکه ادامه بدم ، مهمه که یک سیستم برای پایش استراتژی خودتون داشته باشید ، روند شما می تواند برای شروع بسیار ساده باشد ، اما خیلی مهمه که ایده ها و نقشه های خودتون رو به یک روش مدیریت کنید ، چند نکته رو در این خصوص ذکر میکنم
- یک روند انعطاف پذیر انتخاب کنید که بتواند با استراتژی شما توسعه پیدا کند
- از یک تقویم و یا یک ابزار حاوی خط زمان استفاده کنید تا بتوانید برنامه خودتون رو برای 6 تا 12 ماه پیش رو پیاده کنید
- اگر با یک تیم کار میکنید ، مطمئن شوید که ابزار امکان همکاری مشترک را داشته باشد
قاعدتا میتوانید چندین ابزار را در کنار همدیگه برای هر یک از جنبه های استراتژی خودتون داشته باشید ، تقویم گوگل برای برنامه ریزی بپلن ، دراپ باکس یا سرور مجازی NextCloud رسانگار برای فضای ذخیره سازی محتوا ، Slack یا تلگرام یا واتس اپ به عنوان ابزار ارتباطی ( متاسفانه اسلک ایران رو تحریم کرده ! و ایران هم تلگرام رو ….) یا از ابزارهمه کاره ای مانند ASANA با Terello برای مدیریت همه آنها یکجا استفاده کنید
( ضمنا میتوانید از ما راه کار نرم افزاری Jira روی یک سرور بصورت SelfHosted تهیه کنید تا یک بستر نرم افزاری کامل برای مدیریت و ارتباط داشته باشید )
شخیصت خریدار ! مخاطبین خود را بشناسید
شما نمیتوانید بدون شناختن کسانی که میخواهید برای آنها بازایابی کنید ، بازایابی را شروع کنید ، شخصیت مخاطب و خریدار یا buyer persona نشان دهنده مشتریان هدف شماست ، از اطلاعات جمع آوری شده از طریق ابزارهای تحلیلی (analytics)، نظرسنجی ها و ارتباطات مستقیم تا جایی که میتوانید استفاده کنید و شخصیت خریدار خود را شکل دهید،
همچنین با اعضای تیم پشتیبانی مشتریان خود صحبت کنید ، آنها کسانی هستد که خط مقدم ارتباط با مشتریان هستند ، در نهایت هم این شخصیت هدف را طراحی کنید و از حدث زدن اجتناب کنید
تا جایی که میتوانید جزئیات را مشخص کنید، “زنان پا به سن گذاشته” کافی نیست ، باید شخصیت مخاطب را طبق چیزی مثل مثال زیر تهیه کنید
کاربر “Free Spirit”، تازه به 30 سالگی رسیده ، زاده شده تا مسافرت کند ، خانواده و وام مسکن داشته باشد ، درآمد متوسط دارد و سبک زندگی گران قیمتی هم ندارد ، پول را صرف تجربه میکند بیشتر از آنکه صرف چیزها بکند و اهداف صفر را اقتصادی انتخاب می کند ، رضایت او از طریق کار خلاقانه و داشتن رژیم ساده روزانه خاص و هر از چندگاهی زیرپا گذاشتن آن فراهم می،شود ، عاشق صبح های زود بجای شب دیرهنگام است و بیشتر وقت خود را در حد امکان بیرون از خانه سپری میکند
برخی موارد که باید در شخصیت خریدار خود درنظر بگیرید به شرح زیر است، اطلاعات آماری پاسخ گوی 4 مورد اول است و باقی آنها اطلاعاتی بر اساس شناخت عمیق، شناخت روانشناختی از مخاطبین شما خواهد بود
- سن
- موقعیت جغرافیایی
- عنوان شغلی
- درآمد
- اولویت ا
- علاقه مندی ها
- تفریحات
- چالشها
درک اینکه چه کسی خریدار شماست به شما کمک خواهد کرد تا بفهمید جایگاه آنها کجاست ، سن میتواند مشخص کند کدام پلتفرم شبکه احتماعی را استفاده میکنند ، عنوان شغلی میتواند مشخص کند وبلاگها و مطالبی که میخوانند و اولویت دستگاهی که از آن استفاده میکنند را مشخص کند و…..
دسته بندی رسانههای بازاریابی
انواع مختلفی رسانه وجود دارد که میتواند برای بازاریابی مورد استفاده قرار بگیرد ، رسانه های شخصی ، رسانه های اکتسابی و رسانه های پولی ( قابل خریداری ) ، شما باید یک لیست از رسانه های در دسترس خود را بر اساس نوع آنها تقسیم بندی شده تهیه کنید . بعد باید آنها را بر اساس تاثیر گزاری که روی هدف شما دارند امتیاز دهی کنید ، در ادامه یک نگاه کلی به هر نوع از رسانه ها خواهم داشت
چگونه میتوان با یک استراتژی بازاریابی مشتریمحور به موفقیت رسید؟
میدانید که «مشتری» در موفقیت استراتژیک شما نقش اساسی دارد. هرکاری که شما یا سازمانتان انجام میدهید باید شامل توجه همهجانبه به مشتری باشد. در سالهای اخیر ابزار و کانالهای دیجیتالی شیوه خرید خریداران را بهطرز قابل ملاحظهای تغییر دادهاند. امکان جستجو و مقایسه در میان کالا و خدمات، مشتری را قدرتمند کرده است. خریداران تمایل بیشتری دارند که پیش از تماس با نماینده فروش، درباره محصولی که به دنبال آن هستند، تحقیقات آنلاین انجام دهند. همین موضوع، سرنوشت کمپینهای بازاریابی و فروش را به دست خریداران سپرده است. و با وجود این تغییر قدرت، تعداد زیادی از سازمانها هنوز برای بازاریابی و فروش خود رویکرد مشتریمداری اتخاذ نکردهاند.
مشتریان شما با چه مشکلاتی در کسبوکار روبهرو هستند؟ چه فرصتهایی دارند؟ در تلاشند به چه چیزهایی دست پیدا کنند؟ محیطی که در آن فعالیت میکنند چیست؟ پاسخ این پرسشها باید مسیر بازاریابی و فروش شما را پیریزی کند. انگیزه اصلی شما باید شناسایی و برطرف کردن نیازهای خریدار باشد. سث گودوین کارآفرین و بازاریاب مشهور میگوید: «برای محصولات خود مشتری پیدا نکنید، برای مشتریان خود محصول پیدا کنید.»
حال آیا آماده بنا کردن ساختار مشتریمدار خود هستید؟ برای ترسیم مسیر موفقیت خود در استراتژی بازاریابی میتوانید از یک نقشه ساده اما مدرن بازاریابی استفاده کنید. پس از اجرای این نقشه حتما مشتریان خود را خواهید یافت.
پایه اول: اینفلوئنسرها
در نقشه بازاریابی مدرن، ایجاد و تحکیم روابط با اینفلوئنسرهای صنایع مختلف نخستین قدم اساسی است. این افراد، کسانی هستند که مشتریان شما به آنها اعتماد دارند، به حرف آنها گوش میدهند و از اطلاعات آنان میآموزند. بنابراین همکاری با این اشخاص نه تنها حضور کسبوکار شما را در پیش چشمان مخاطب پررنگتر میکند، بلکه بر اعتبار شما نیز میافزاید. طبق نقل قولی از McKinsey (معتبرترین شرکت مشاور مدیریتی جهان)، توصیه یک همکار، میتواند دو برابر بیشتر از تبلیغات پولی باعث افزایش در فروش شود.
اینفلوئنسر مارکتینگ یا همان بازاریابی اینفلوئنسری این قدرت را دارد که به برند شما شخصیت ببخشد و تعامل مشتریان را با شما به شیوه ارگانیک تقویت کند. نکته مهم این است که افراد تاثیرگذار در میان خریداران خود را بهطور دقیق شناسایی کنید؛ کسانی که پیام شما را به دایره وسیعتری از مخاطبان میرسانند و میتوانند فروش شما را افزایش دهند.
تعامل با اینفلوئنسرها تنها برای بازاریابان مفید نیست، خود آنها نیز در طول این پروسه به کارشناسانی تبدیل میشوند که میتوانند به خریداران آموزشهایی دهند.
پایه دوم: محتوا
خریداران توانمند امروزی، فعالانه به دنبال افزایش دانش خود و پیدا کردن راه حلهای بهتر برای خرید میگردند. مشکل فعلی فروشندگان و بازاریابان این است که شیوههای سنتی بازاریابی دیگر برای این خریداران مناسب نیست. برای این خریداران تماس یا ایمیل مساوی است با نادیده گرفته شدن یا حذف شدن از لیست!
از زمان ورود خریداران به شبکههای اجتماعی و دسترسی آنان به موتورهای جستجو، شیوههای سنتی بازاریابی دیگر پاسخو نیستند زیرا خریدران با استفاده از محتوای دیجیتال دانش خود را نسبت به محصول یا خدمات مورد نظرشان بالا میبرند.
اینکه محتوای خود را نه تنها با مراحل مختلف فرآیند خرید، بلکه با پرسونای خاص خریدار نیز هماهنگ کنید، موضوع مهمی است. زیرا محتوایی که افراد با آن ارتباط برقرار میکنند بر اساس ویژگیها و ترجیحات آنان، با یکدیگر متفاوت است. مثلا اگر خریدار شما یک فرد فنی باشد، به دنبال محتوای کاملا فنی است. اما محتوای مشابه، نیاز دیگر افراد را برآورده نخواهد کرد.
مهمتر از هر چیز، شما باید به دنبال ایجاد محتوایی انسانی باشید که داستانی را روایت میکند و این محتوا باید در قالبهای مختلفی باشد. میتواند یک ویدئو باشد که چگونگی کار با محصولی را شرح میدهد، یک وبینار یا پادکست آموزشی باشد یا اگر کسبوکارتان B2B است، این محتوا میتواند یک مقاله، ایبوک یا اینفوگرافی باشد. قالبی که برای محتوایتان انتخاب میکنید به پرسونای مخاطب شما و اینکه در کدام مرحله از سفر مشتری هستند، بستگی دارد. تنظیم محتوا به اندازه تولید آن اهمیت دارد. تنظیم محتوا شامل به اشتراک گذاشتن محتوای مرتبط با کارتان است که به وسیله شخص ثالث تولید شده و برای مخاطبان شما جذابیت دارد. شما اغلب باید محتوای اینفلوئنسرهایی که با آنان ارتباط برقرار کردهاید را تنظیم کنید.
پس از ایجاد محتوا شما باید آن را در فضایی منتشر کنید که مخاطبان هدفتان در آنجا حضور دارند، با محتوا تعامل برقرار میکنند یا در آن فضا از محتواهای آموزشی استفاده میکنند. این فضا میتواند لینکدین یا توییتر و… باشد.
در بازاریابی مدرن، محتوا رکن اصلی است. از آنجا که خریداران به محتواهای دوستان و اطرافیانشان بیشتر از محتوای تولیدی از سمت برندها اهمیت میدهند، در فرآیند تولید، تنظیم و انتشار، «اشتراکپذیری» محتوا باید برای شما مسئله مهم و کلیدی باشد.
پایه سوم: اجتماع
در بحث بازاریابی، اکوسیستم و مشارکت موضوعات مهمی محسوب میشوند. به عنوان مثال میتوانید یک اجتماع تشکیل دهید. فضای آنلاینی که مشتریان در آنجا با یکدیگر ارتباط برقرار کنند، جایی که کارکنان با هم تعامل داشته و شرکا در آن اطلاعات آموزشی به دست میآورند. میتوان در این فضا داستانهای موفقیت الهامبخشی به اشتراک گذاشت، انجمنهای پشتیبانی تشکیل داد و محتوای آموزنده منتشر نمود. از چنین فضایی میتوان به منظور برنامهریزی برای میزبانی از رویدادهای آفلاین هم استفاده کرد تا گاهی هم همین جامعه دور هم جمع شوند.
با این حساب فراتر از تسهیل ایجاد روابط ارزشمند، امکان بخشبندی این اجتماع بر اساس نوع صنعت، جغرافیا و B2B یا B2C بودن کسبوکارها بهوجود میآید. پس از آن این امکان فراهم میشود پرسونای مشتریان را با جزییات ایجاد کنید و درک بهتری از آنچه برای آنان اهمیت دارد و چالشهایی که با آن مواجهند، به دست آورید.
در چنین اجتماعی علاوه بر اینکه مکالمه با مشتری آسان میشود، امکان گوش سپردن و مشارکت در این مکالمات نیز فراهم میگردد. پرورش این جامعه به افزایش توانایی در تولید و به اشتراکگذاری اطلاعات موثق، یادگیری، آموزش و تعامل منجر خواهد شد و این دستاورد بزرگی است.
یکی از پیشروترین کمپانیهای دنیا در زمینه بهبود اجتماع مشتریمحور (Gainsight) با فعالیتهای خود تعریف تازهای از جنبش موفقیت مشتری ایجاد کرد و آن را پرورش داد. هدف آنها تشکیل «بزرگترین اجتماع موفقیت مشتریان» بود. آنها این کار را از ۴ طریق انجام دادند:
- ایجاد موسسه آموزشی «موفقیت مشتریان» که با ارائه مجموعهای از واحدهای آموزش الکترونیکی به افزایش مهارت در مدیران و ایجاد ارزش بیشتر برای کارفرمایان کمک میکند.
- تشکیل یک اجتماع که با توجه به نیازهای داخلی، جلسات تکمیلکننده مباحث آنلاین را برگزار کنند.
- برگزاری کنفرانسهای سالیانه که تمرکز آن بر رهبران فکری و ایجاد روابط با محوریت محصول است.
- بخش متمرکز بر آگهیهای شغلی شرکتهایی که به دنبال استخدام افراد حرفهای در زمینه موفقیت مشتری هستند.
با خلق فرصتها برای ارتباط با مشتریان و ایجاد احساس تعلق به یک اجتماع واحد میتوانید اثربخشی مداوم استراتژی بازاریابی خود را افزایش دهید، اعتبار برند خود را بیشتر کنید، اعتماد مشتریان را جلب کنید و درآمد کسب نمایید.
پایه چهارم: حمایتگری
بهترین فروشندگان شما کسانی که به آنان حقوق میدهید نیستند، بلکه مشتریانی هستند که نسبت به برند شما نظر مثبتی دارند و با همین دیدگاه مثبت درباره شما با دیگران صحبت میکنند. خریداران امروزی هم حق انتخاب بیشتری دارند و هم صدای رساتری؛ شما میتوانید از قدرت نفوذ این صدا به نفع خود استفاده کنید.
تصوری که از شیوههای سنتی حمایت مشتری وجود دارد این است که از راه ایجاد ارتباطات با نمایندگان فروش به اعتبار شرکت و جذب مشتریان کمک شود. اما این یک روش یکطرفه است که هیچ مزیت و انگیزهای برای مشتری ایجاد نمیکند.
بهترین برنامههای حمایتی آنهایی هستند که راههایی برای فراهم کردن ارزش برای مشتریان شما پیدا میکنند. مثلا اگر در رسانهای به مشتریان شما ارجاع داده شده، اگر قرار است مشتری شما در رویدادی سخنرانی کند یا جایزهای برده است، شما میتوانید دستاوردهای آنان را در کانالهای رسانههای اجتماعی خود بازتاب دهید.
کلید گسترش حمایت، روابط شفاف است نه افزایش بیش از حد فروش یا الزام مشتری به خرید، پیش از آنکه آمادگی آن را داشته باشد. شما باید برای مشتری تجربهای فوقالعاده بسازید و برای این کار به محصولات عالی، بازاریابی دقیق و معتبر و فروشندگان متعهد نیاز دارید.
کار یک نماینده خوب فروش این است که اول ببیند مشتری در کدام بخش از سفر خریدار قرار دارد، به او کمک کند تا آماده خرید شود، سپس برای یک خرید موفق او را راهنمایی نماید.
اگر میخواهید خریدار بالقوه را به حامی واقعی خود تبدیل کنید، باید تمامی فرآیند کار خود را با هدف ایجاد این حمایتگری طراحی کنید. حمایتگری تصادفی یا شانسی ایجاد نمیشود، بلکه از سمت مردم و با کمک روابطی که با آنان برقرار کردهاید، اتفاق میافتد. شما باید برای مشتریان تجربههای شگفتانگیز و به یادماندنی بسازید. حمایتگری امری دوجانبه است؛ اگر حامی مشتریان خود باشید، آنها نیز حامی شما خواهند بود.
نتیجهگیری
موثرترین استراتژیهای بازاریابی بر پایه فرهنگ مشتریمحوری ایجاد و هدایت میشوند. یک سازمان مشتریمحور جایی است که هر فرآیندی با رویکرد موفقیت مشتری شروع شده و پایان میپذیرد. این یک فرهنگ است. هر جنبه از کار شرکت شما باید با هدف بهینهسازی تجربه مشتری همسو باشد. وقتی این کار را برای مشتریان خود انجام دهید، آنها هم از موفقیت شما حمایت خواهند کرد.
اکنون زمان مرور فعالیتهای کسبوکارتان است. آیا شما تاکنون در هر قدم از کار خود نیازهای مشتری را مد نظر داشتهاید؟ آیا به اندازه کافی از مشتری حمایت کردهاید؟ اگر چنین بوده آیا حمایت متقابل آنان را داشتهاید؟ نخستین گامی که در جهت مشتریمحوری برمیدارید، چیست؟
منبع: بلاگ digitalmarketinginstitute
پرسشهای متداول
پایههای موفقیت برای یک استراتژی بازاریابی چیست؟
- چهارپایه مهم برای موفقیت بازاریابی عبارتاند از:
- پایه اول: ایجاد استراتژی بازاریابی اینفلوئنسرها
- پایه دوم: محتوا
- پایه سوم: اجتماع
- پایه چهارم: حمایتگری
مهمترین نقش یک بازاریاب محتوا چیست؟
بازاریابان محتوا مسئول برنامه ریزی، ایجاد و به اشتراکگذاری محتوای ارزشمند هستند تا خوانندگان و روابط خود را افزایش دهند تا بهطور بالقوه کسبوکار جدیدی برای شرکتی که نمایندگی میکنند ایجاد کنند.
۱۰ دلیل ضروری برای تدوین استراتژی بازاریابی دیجیتالی
برای ایجاد و توسعه یک استراتژی بازاریابی دیجیتالی از کجا باید شروع کنیم؟ این سوالی است که در اول مسیر از خود خواهید پرسید؛ دلیل این سوال نیز این است که اهمیت دنیای دیجیتال و شبکههای اجتماعی را هر مالک کسب و کاری به طور کامل درک میکند و ضرورت و قدرت آن را برای جذب مشتری دیده است. اما بسیاری از این کسب و کارها هیچ طرح یکپارچه و موثری برای جذب مخاطبان ندارند. دلیل آن نیز عدم آگاهی آنها از ۱۰ دلیلی است که در این مقاله به آن خواهیم پرداخت.
کتاب الکترونیکی بازاریابی در اینستاگرام را از لینک زیر دریافت کنید.
فروش ویژه – ۵۰,۰۰۰ تومان ۳۹,۰۰۰ تومان
چالشهای ایجاد یک استراتژی بازاریابی دیجیتالی
چالش اصلی، یافتن نقطه آغازی برای طراحی و توسعه یک طرح بازاریابی دیجیتالی است. شاید فکر کنید که حجم بالایی از مستندات و گزارشات لازم است، اما تاکید ما بر یک طرحریزی ناب است. طرح شما به حجم بالای گزارشات نیاز ندارد؛ یک استراتژی خوب را میتوان در دو یا سه A4 تک رویه جمعبندی کرد تا استراتژی بازاریابی دیجیتالی را به اهداف هوشمندانه (SMART Objectives که کلمه اسمارت مخفف کلمات Specific، Measurable، Attainable، Relevant و Time-based است) براساس طرحریزی فریمورک RACE (که مخفف کلمات Reach، Act، Convert و Engage است) ایجاد کنیم.
چالش دیگر، مقیاس و حوزه اجرای بازاریابی دیجیتالی است. تکنیکهای بازاریابی دیجیتالی بسیار متنوع است و انواع گوناگونی همچون بازاریابی ایمیلی و اجتماعی و غیره دارد. با مطالعه دیگر مقالات ما میتوانید نحوه استفاده از فریمورک RACE را یاد بگیرید تا شمار فعالیتهای بازاریابی دیجیتالی شما در حدی قابل مدیریت باشد و تمامی پروسههایی که مشتری در آن دخیل است را شامل شود. هر تکنیک بازاریابی دیجیتالی دارای تاکتیکهای موشکافانه بسیاری است که برای کسب موفقیت ضروری هستند، پس باید این تاکتیکها را ارزیابی کرده و اولویتبندی کرد؛ به عنوان مثالی از این تاکتیکها میتوان به محتوای پویا برای اتوماسیون ایمیلی، شخصیسازی وبسایت برای افزایش و بهبود کارآیی و محتوای هدفگیری مجدد) اشاره کرد.
رویکردی توصیهشده برای توسعه استراتژی دیجیتالی
اکنون چه دارای استراتژی باشید و چه نباشید، ادراک هوشمندانه رویکرد مبتنی بر فرصت (Opportunity)، استراتژی (Strategy) و عمل (Action)، برای ارزیابی مقایسهای جایگاه کنونی شما با جایگاه بالقوهای که میتوانید در آینده بدان دست یابید ضروری است.
تصویر زیر نیز نمایی مفصلتر از یک الگوی ارزیابانه بازاریابی (marketing benchmarking template) است که با کمک آن میتوان طرح بازاریابی دیجیتالی ایجاد کرد.
حال فرض کنیم که شرکت شما دارای استراتژی دیجیتالی نیست. خب، دو مرحله ساده برای ایجاد یک طرح را میتوان پیشنهاد کرد:
- با یک طرح بازاریابی دیجیتالی شروع کنیم و آن را بر مبنای تحول دیجیتالی مورد نیاز خود و سرمایهگذاری که انجام خواهید داد تغییر دهیم و یک استراتژی بازاریابی دیجیتالی مختص کسب و کار خود را ایجاد کنیم.
- سپس بعد از تایید طرح، یک طرح دیجیتالی یکپارچه ایجاد کنید که بخشی از طرج بازاریابی کلی شما باشد، در نتیجه بخش دنیای دیجیتالی نیز وارد طرح بازاریابی شما شده و هممسیر و هماهنگ با کسب و کار و تجارت شما خواهد شد.
حال چه نتیجه و چه دستاوردیهایی وجود دارد که میتوان آنها را تقویت کرد؟
بسیاری شرکتها از بازاریابی دیجیتال استفاده میکنند در حالی که رویکردی استراتژیک برای آن تعریف نکردهاند. البته بسیاری از آنها میتوانند در استفاده از شبکههای اجتماعی دیجیتالی بسیار موفق عمل نموده و نتایج قابل قبول و حتی عالی داشته باشند. اما یک ایراد اساسی وجود دارد؛ قطعه پازلی از طرح بازاریابی آنها ناقص است، آنها یا فرصت هدفگیری بهتر یا بهینهسازی را از دست میدهند یا از چالشها یا دغدغههای دیگری رنج میبرند که در ادامه بررسی خواهیم کرد. البته این دغدغهها و چالشها در شرکتها و سازمانهای بزرگ نمود بیشتری دارد زیرا مسائل مدیریتی و هدفگذاری تجاری از اهمیت بیشتری برخوردارند.
- بیشتر شرکتها رویکردی استراتژیک به سوی دنیای دیجیتال دارند. با تحقیق و بررسی شرکتها مشخص شد که عموماً ایجاد طرحهای دیجیتالی در دو مرحله انجام میپذیرد. نخست، یک طرح بازاریابی دیجیتالی مجزا ایجاد میشود. این مرحله برای انجام توافقات و تعیین میزان سرمایه لازم بوسیله به تصویر کشیدن فرصتها و مشکلات و همچنین ایجاد نقشهای از مسیر پیشرو (بوسیله تعیین اهداف و استراتژیهای معین و یکپارچهسازی طرح بازاریابی دیجیتالی با دیگر فعالیتهای تجاری شرکت) ضروری است. در وهله دوم، طرح دیجیتالی باید با استراتژی بازاریابی یکپارچه و در همتنیده شود؛ این یک امر اساسی و همواره ثابت است.
اگر استراتژی معینی ندارید یا اگر در مرحله تعیین و بررسی مسائل تجاری مهمی هستید که باید در بازنگری استراتژیک دخیل باشند، برای کمک به شما لیستی از ۱۰ نکته اساسی بر اساس تجربه حرفهایمان تهیه کردهایم که بدانها نیاز خواهید داشت و در ادامه به آنها میپردازیم.
آیا دارای استراتژی بازاریابی دیجیتالی هستید؟
براساس یک نظرسنجی غیررسمی که از سال ۲۰۱۲ به عمل آمده است، هدف این نظرسنجی سنجش میزان به کارگیری استراتژیهای بازاریابی دیجیتالی است.
نتایج نشان داده است که این استراتژیها در طول سالیان گسترش فراوانی داشته و دستخوش تغییرات بسیاری شدهاند تا بهینهتر شوند. به عنوان مثال، دو سال پیش چنین بود که در حدود دو سوم الی سه چهارم شرکتها هیچگونه طرح بازاریابی دیجیتالی نداشتهاند. اما اکنون بیش از نصف شرکتها دارای چنین طرح و استراتژی هستند؛ با اینکه میزان کاربری این طرحها افزایش یافته است، اما همچنان هنوز تقریباً ایجاد استراتژی بازاریابی نصف شرکتها چنین طرح و استراتژی ندارند.
نتایج و یافتههای نظرسنجی برای سطح به کارگیری بازاریابی دیجیتالی را میتوانید در شکل زیر ببینید.
۱۰ دلیل برای ضرورت نیاز به استراتژی بازاریابی دیجیتالی
بیهدف و سردرگم خواهید بود!
شرکتهایی که استراتژی دیجیتالی ندارند (که تعدادشان نیز کم نیست)، هیچ هدف استراتژیک روشنی برای چیزهایی که درصدد دستیابی بدانها هستند (همانند جذب مشتریان جدید یا گسترش و تحکیم روابط با مشتریان فعلی) ندارند. اگر اهدافی تحت چارچوب اهداف هوشمندانه بازاریابی دیجیتالی (SMART digital marketing objectives) ندارید، به احتمال زیاد منابع و امکانات لازم را برای دستیابی به اهداف اختصاص نخواهید داد و هیچ مبنایی برای ارزیابی میزان موفقیت خود نیز نخواهید داشت.
مخاطبان آنلاین یا سهم بازار خود را نخواهید شناخت!
اگر در باب مخاطبان آنلاین یا سهم بازار تحقیق و تفحصی انجام نداده باشید، تقاضا و نیاز مشتریان برای خدمات آنلاین را دست کم خواهید گرفت. شاید به احتمال قویتر، حتی marketplace خود را نیز مجهول خواهید دید: پویایی و دینامیک شبکههای دیجیتال نسبت به کانالهای ارتباطی سنتی متفاوت است، زیرا رفتار مشتریان، رقبا، نوع کار و کاسبی و گزینههای ارتباطات بازاریابانه بسیار متفاوت است. پلتفرمهای دیجیتال، ابزار قدرتمندی در دسترس شما قرار میدهند که میتوانید میزان تقاضای مشتریان را بیابید. مثلاً میتوانید بوسیله سرویس جستجوی کلمات کلیدی گوگل (Google’s Keyword Planner)، یک کاوش تجزیه و تحلیل شکاف (search gap analysis) انجام دهید تا از محتوای جستجو شده توسط کاربران اطلاع یابید و آنها را به سوی وبسایت خود سوق دهید، یا میتوانید بوسیله Facebook IQ، از میزان علاقه مردم به محصولات و خدمات خود اطلاع پیدا کنید.
واگذاری سهم بازار به رقبای جدید و قدیمی!
اگر منابع کافی را برای بازاریابی دیجیتالی خود اختصاص ندهید یا اگر از یک رویکردی تککاره و فاقد عمومیت بدون هیچ استراتژی واضحی استفاده میکنید، رقبا از شما پیشی خواهند گرفت و سهم بازار شما را خواهند ربود.
ارزش پیشنهادی آنلاین قدرتمندی نخواهید داشت!
داشتن گزاره ارزش مشتریان آنلاین معین و تعریف شدهای برای پرسوناهای هدف گوناگون به شما کمک میکند تا خدمات آنلاین خود را که مشوق جذب مشتریان موجود و جدید و حفظ وفاداری آنها هستند، از رقبایتان متمایز کنید. برای بسیاری از شرکتها، توسعه یک استراتژی بازاریابی محتوایی رقابتی یک امر ضروری برای انجام این کار است، زیرا این محتوای موجود در کانال های دیجیتالی شما است که مشتریان را جذب میکند و آنها را نسبت به شما وفادار نگه میدارد.
شناخت کافی از مشتریان آنلاین خود نخواهید داشت!
اغلب گفته میشود که دنیای دیجیتال، قابل سنجشترین بستر ارتباطی موجود است. اما Google Analytics یا سرویسهای مشابه، تنها بازگوی حجم بازدیدکنندگان هستند، نه دیدگاه و احساس مشتریان و نه طرز تفکر آنها. باید از شکلهای متفاوتی از ابزار فیدبک کاربر (website user feedback tools) بهره ببرید تا نقاط ضعف خود را بشناسید و آنها را بهبود بخشید.
یکپارچه و مدون نخواهید بود!
بسیاری از فعالیتهای بازاریابی دیجیتالی در محیطی بسته به دور از هیاهوی دنیای واقعی انجام میپذیرد که در آن متخصص بازاریابی دیجیتالی در یک مؤسسه مجزا نشسته است و تصمیمگیریهای استراتژیک انجام میدهد. البته شاید این کار روش آسانی باشد برای جمعبندی و پیادهسازی بازاریابی دیجیتالی، اما نکته این است که تاثیر این انزوا از دنیای واقعی در کارآیی کمتر و اثرگذاری ضعیفتر خود نشان خواهد داد. این یک امر مسلم است که شبکههای دیجیتالی زمانی اثرگذاری لازم را دارند که با روشهای سنتی و مرسوم و کانالهای پاسخگویی عادی یکپارچه شده و اینگونه تدوین شوند. پس میتوان همواره توصیه کرد که یک استراتژی بازاریابی دیجیتالی یکپارچه و مدونی را توسعه دهیم و بدین طریق، زمانی که تحول دیجیتالی مورد انتظار تحقق یابد، آنگاه بازاریابی دیجیتالی بخشی ذاتی و همیشگی از طرح بازاریابی شما و عضوی ثابت از کسب و کار شما خواهد شد.
نیروی انسانی و بودجهای متناسب با دنیای دیجیتال نداشته باشید.
اگر منابع ناکافی به پروسه طرحریزی و اجرای بازاریابی الکترونیکی اختصاص ندهید و اگر نیروی متخصص با علم و مهارتهای کافی نداشته باشید، پاسخی درخور و کوبنده در مقابل رقبای خود نخواهید داشت و در این رقابت کارآیی پایینی از خود نشان خواهید داشت.
حتی اگر منابع کافی اختصاص داده باشید، باز هم احتمال اتلاف این منابع وجود دارد. این مساله بیشتر در کمپانیهای بزرگی دیده میشود که در آن بخش بازاریابی این شرکتها زمان و هزینه را صرف خریداری ابزار بازاریابی دیجیتالی از دیگر شرکتها میکنند، یعنی کپیسازی فعالیتهای دیگران، یا از فعالیتهای بازاریابی خود را در تقلید و مشابهسازی از دیگر شرکتها انجام میدهند.
برای رقابت و پیشتازی، به اندازه کافی سرعت عمل ندارید و ثابتقدم نیستید!
اگر به برندهای برتر آنلاین همچون آمازون، دل، گوگل، تسکو، زاپوس و غیره نگاه کنید، خواهید دید که همه آنها شدیداً پویا و دینامیک هستند – یعنی از تمامی ابزارها و تکنیکها و رویکردهای بازاریابی دیجیتالی بهره میبرند تا در رقابت پیشتاز بوده یا حداقل همقدم با دیگران باشند تا مخاطبان آنلاین خود را حفظ کرده یا مخاطبان جدیدی بیابند.
بهینهسازی را در نظر نمیگیرید!
هر شرکتی که دارای وبسایت است، از ابزار تحیلی بهره میبرد، اما مشکل اینجا است که مدیران ارشد این شرکتها این تجزیه و تحلیلها را بازنگری نکرده و بر روی آنها بررسیها و اقدامات لازم را انجام نمیدهند. زمانی که به کمک یک استراتژی مناسب بتوانید اصول اولیه را پیادهسازی کنید، آنگاه نباید به این حد محدود شده و بدان قانع باشید؛ باید بوسیله بهبود جنبههای کلیدی بازاریابی دیجیتالی، فعالیتهای بازاریابی خود را (همانند تحقیقات بازاریابی، تجربه کاربری (site user experience)، بازاریابی شبکههای اجتماعی، بازاریابی ایمیلی و غیره) بهینهتر کرده و اصلاحات مستمری بر روی آنها اعمال کنید.
کتاب الکترونیکی بازاریابی در اینستاگرام را از لینک زیر دریافت کنید.
فروش ویژه – ۵۰,۰۰۰ تومان ۳۹,۰۰۰ تومان
اینها ۱۰ مشکل اساسی و رایجی بودند که باید از آنها اجتناب کرد. دلایل مستحکم و کافی وجود دارد که بازگوی اهمیت ایجاد یک استراتژی بازاریابی دیجیتالی و همچنین متحول کردن فعالیتهای بازاریابی دیجیتالی شما هستند. باید از اشتباهات دیگران درس عبرت گرفت و فعالیتهای موفقیتآمیز شرکتهایی را بررسی و تحلیل کرد که در پیادهسازی بازاریابی دیجیتالی یکپارچه خود موفق عمل کردهاند.
دیدگاه شما