فرمول سود خالص چیست؟


hesabdar-arshad

منابع و اطلاعات جامع ازمون کارشناسی ارشدحسابداری, برنامه ريزی,مشاوره و.

آموزش حسابداری(اصول1)

فصل هفتم – تنظيم صورت هاي مالي و بستن حساب ها :

حسابداران براي گزارش وضعيت مالي يک مؤسسه در يک زمان معين و عملكرد مالي يک مؤسسه در يک دوره معين اقدام به تهيه صورت هاي مالي براي آن مؤسسه مي نمايند.

صورتحساب سود و زيان:

در يک مؤسسه بازرگاني براي تعيين سود خالص دوره مالي تمام هزينه ها از فروش خالص، كسر مي گردد. هزينه ها شامل بهاي تمام شده كالاي فروش رفته و هزينه هاي عملياتي مي باشد.

هزينه هاي عملياتي هزينه هايي هستند كه براي انجام امور و اداره عمليات مؤسسه بازرگاني صرف مي شود.

براي محاسبه سود خالص يک مؤسسه بازرگاني «فروش خالص»، «بهاي تمام شده كالاي فروش رفته» و «هزينه هاي عملياتي» سه جزء اصلي به شمار مي آيد.

در نمودار نحوه محاسبه سود و زيان را در مؤسسات بازرگاني ملاحظه مي كنيد:

اولين جزء، در صورتحساب سود و زيان است. براي محاسبه مبالغ برگشت از فروش و تخفيفات و همچنين تخفيفات نقدي فروش از مبلغ فروش ناخالص كسر مي شود.

بهاي تمام شده كالاي فروش رفته:

دومين جزء، در صورتحساب سود و زيان است. موجودي كالاي اول دوره، بهاي تمام شده كالاي خريداري شده و موجودي كالاي پايان دوره سه جزء اصلي براي محاسبه هستند.

موجودي كالا در اول دوره + بهاي تمام شده كالاي خريداري شده = بهاي تمام شده كالاي آماده براي فروش = موجودي کالا در پايان دوره + بهاي تمام شده کالاي فروش رفته

براي تعيين بهاي تمام شده کالاي خريداري شده

روشهاي ارزيابي موجودي كالا

حسابداران بايد با استفاده از نظام حسابداري مناسب اطلاعات مربوط به موجودي كالا را ثبت و نگهداري كنند. موجودي كالا مستقيماً در هر دو صورتحساب تراز نامه و سود و زيان اثر مي گذارد. موجودي كالا در تراز نامه به عنوان يك دارائي نوشته مي شود و در صورتحساب سود و زيان براي محاسبه بهاي تمام شده كالاي فروش رفته استفاده مي گردد.

ارزيابي (تعيين بهاي تمام شده) موجودي كالاي پايان دوره در دو مرحله انجام مي گيرد:

۱- تعيين مقدار واقعي موجودي ها (انبار گراني):

تعيين مقدار واقعي موجودي كالاي متعلق به يك مؤسسه در يك زمان معين.

اقلام زير جزء موجودي هاي كالاي پايان دوره منظور خواهند شد.

موجودي هايي كه در پايان دوره مالي در فروشگاه يا انبار واحد تجاري باقي مانده است.

موجودي هايي كه نزد شعبه ها فرمول سود خالص چیست؟ يا نمايندگي هاي واحد تجاري نگهداري مي شود.

موجودي هايي كه به عنوان امانت نزد افراد يا مؤسسات ديگر باقي مانده است.

كالاهايي كه خريداري شده اند و در حساب «خريد» ثبت شده اند اعم از اينكه به مؤسسه رسيده يا نرسيده باشند.

۲- تعيين بهاي تمام شده هر واحد از موجودي ها:

بهاي تمام شده هر واحد χ تعداد واحدهاي موجودي كالا در پايان دوره = بهاي تمام شده موجودي كالا در پايان دوره

بهاي تمام شده هر واحد χ تعداد واحدهاي كالاي فروش رفته = بهاي تمام شده كالاي فروش رفته

روشهاي ارزيابي موجودي كالا:

۱- روش اولين صادره از اولين وارده:

در اين روش گردش بهاي تمام شده به گونه اي كه قديمي ترين كالاهاي خريداري شده، قبل از ساير كالاها به فروش مي رسد و به عبارت ديگر بهاي تمام شده كالاي فروش رفته از قيمتهاي خريد قديمي محاسبه مي شود.

اطلاعات زير از گردش يك نوع كفش ورزشي سال ۱۳۷۹ در فروشگاه برنا در دست است.

اسرار صورت سود و زیان !

صورت سود و زیان یکی دیگر از انواع صورت‌های مالی است که در ادامه می‌خواهیم به بررسی جزییات آن بپردازیم.همانطور که میدانیم انواع صورت‌های مالی بر چهار نوع است که شامل ترازنامه (صورت وضعیت مالی)، صورت سود و زیان، صورت سود و زیان جامع و جریان وجوه نقد می‌شود. صورت سود و زیان گزارش عملکرد مالی شرکت در طی یک دوره مالی را به ما نشان می‌دهد.

در واقع اگر شرکت گزارشی از هزینه‌ها و درآمدهای به دست آمده خود ارائه کند که در آن هزینه و درآمد به دست آمده به واسطه فعالیت‌های عملیاتی و غیرعملیاتی آورده شود، صورت سود و زیان خود را ارائه کرده است.در صورت سود و زیان به انواع هزینه‌ها و درآمدها اشاره می‌شود مواردی نظیر عملیات در حال تداوم، هزینه مالیات بر درآمد، عملیات متوقف شده و سود (زيان)پايه هر سهم در صورت‌های سود و زیان به چشم می‌خورد.

اگر بخواهیم به مفهوم عملیات در حال تداوم پی ببریم باید بدانیم که این آیتم هر نوع فعالیتی که در بلندمدت و به شکلی تداوم‌دار انجام شود را شامل می‌شود به طور کلی هر فعالیتی که از گذشته در شرکت انجام می‌شده است و در آینده نیز ادامه خواهد داشت عملیات در حال تداوم محسوب می‌شود.در یک نوع دسته‌بندی عملیات در حال تداوم دربردارنده اقلام عملیاتی و غیر عملیاتی است.سرفصل عملیات در حال تداوم شامل درآمدهای فرمول سود خالص چیست؟ عملیاتی، بهای تمام شده درآمدهای عملیاتی، سود(زیان) ناخالص، هزینه‌های فروش، هزینه کاهش ارزش دریافتنی، سود(زیان) عملیاتی، هزینه‌های مالی، سایر درآمدها و هزینه‌های غیرعملیاتی( درآمد سرمایه‌گذاری‌ها)، سایر درآمدها و هزینه‌های غیرعملیاتی( اقلام متفرقه) و سود (زيان) عمليات در حال تداوم قبل از ماليات می‌شود.

درآمد عملیاتی چیست؟

به طور کلی مفهوم درآمد دو نوع درآمد عملیاتی و درآمد غیر عملیاتی را در برمی‌گیرد. هر درآمدی که افزایش حقوق صاحبان سرمایه را رقم بزند، درآمد عملیاتی است البته این نوع درآمد شامل موردی چون آورده صاحبان سرمایه نمی‌شود. این نوع درآمد عبارت از درآمدی است که از فعالیت‌های اصلی و مستمر واحد تجاری حاصل می‌شود و با عناوین مختلفی از قبیل فروش، حق‌الزحمه، بهره ، سود سهام و حق امتیاز مطرح می‌شود.

در واقع درآمد عملیاتی از فعالیت‌های اصلی واحد تجاری حاصل می‌شود این اقلام با اهمیت تلقی شده و به صورت ناخالص افشا خواهند شد اگر اقلامی جزو فعالیت‌های اصلی واحد تجاری نباشد به صورت خالص آورده می‌شود. به طور خلاصه اقلامی که از فعالیت‌های اصلی(عادی) واحد تجاری محسوب شوند و بااهمیت تلقی شده و به صورت ناخالص افشا خواهند شد همچنین اقلامی که جزو فعالیت‌های اصلی واحد تجاری محسوب نمی‌شوند و در حقیقت جانبی هستند به صورت خالص افشا خواهند شد.

درآمد حاصل از فروش کالا

درآمد حاصل از فروش کالا یکی از انواع درآمدهای عملیاتی است در واقع درآمد حاصل از کالای تولید شده توسط واحد تجاری برای فروش و همچنین کالای خریداری شده جهت فروش مجدد از قبیل کالای خریداری شده توسط یک واحد بازرگانی یا زمین و سایر املاک نگهداری شده برای فروش مجدد است این نوع درآمد یکی از انواع درآمدهای عملیاتی محسوب می‌شود.

هزینه کاهش ارزش دریافتنی‌ها به چه معناست؟

در واقع اگر یک دارايـي با كـاهش ارزش مواجه شود با هزینه تحمیل شده به شرکت در اثر این اتفاق را به عنوان هزینه کاهش ارزش دریافتنی‌ها در صورت سود و زیان ثبت کند یعنی اگر مبلغ بازيافتني ناشي از فروش يا استفاده از یک دارايي از مبلغ دفتري آن كمتـر باشد در صورت سود و زیان شرکت‌ها بايـد به عنوان زيـان كـاهش ارزش دریافتنی‌ها شناسـايي شود.

بهای تمام شده درآمدهای عملیاتی

بهای تمام شده کالای فروش رفته ، هزینه‌های مستقیم مربوط به تولید کالاهای فروخته شده توسط یک شرکت است.این آیتم شامل هزینه مواد مصرفی در تولید کالا در کنار هزینه‌های مستقیم نیروی کار مورد استفاده در تولید آن کالا است.بهای تمام فرمول سود خالص چیست؟ شده کالای فروش رفته در صورت سود و زیان ظاهر می‌شود و می‌تواند برای محاسبه حاشیه سود ناخالص شرکت از درآمد کسر شود.

سود ناخالص چیست؟

سود ناخالص به مقدار پولی است که پس از کسر کلیه هزینه‌های تولید از درآمدها باقی می‌ماند گفته می‌شود. یکی از اهمیت سود ناخالص نشان دادن چگونگی کارآیی سازمان در فعالیت‌های تولیدی و قیمتگذاری است.

سود ناخالص = درآمد – هزینه‌های تولید

اگر میزان سود ناخالص منفی نباشد در حقیقت زیان رخ داده است و به آن زیان ناخالص گفته می‌شود.

زیان ناخالص چیست؟

اگر پس از کسر کلیه هزینه‌های تولید از درآمدها پولی برای شرکت باقی نماند و به نوعی شرکت با زیان مواجه شود، به مقداری که شرکت با کمبود پول در کسر درآمد از هزینه مواجه می‌شود زیان ناخالص گفته می‌شود.

هزینه های عمومی و اداری شامل چیست؟

هزینه های مالی و اداری در حسابداری می‌تواند شامل مواردی نظیر هزینه حقوق و دستمزد کارمندان، هزینه قبوض تلفن، پست، هزینه رفت و آمد ، پیک، هزینه تنقلات و چایی و پذیرایی و غیره شود.

سود و زیان عملیاتی به چه معناست؟

شرکت از فعالیت‌های صورت گرفته مانند فعالیت‌های تولیدی، واسطه‌گری، سرمایه‌گذاری و غیره درآمد کسب می‌کند علاوه بر این یک سری هزینه‌هایی را نیز شامل می‌شود که حقوق کارمندان، بیمه کارمندان، اجاره حمل و نقل، هزینه‎های جانبی مواد اولیه برای فعالیت و غیره از آن جمله است در نتیجه تمامی درآمدهایی که شرکت‌ها از طریق انجام فعالیت اصلی خود به دست می‌آورند را درآمدهای عملیاتی شرکت می‎گویند.

اگر از درآمد عملیاتی، هزینه‌های جاری شرکت را کم کنیم، سود عملیاتی شرکت به دست می‌آید. در واقع سود عملیاتی برابر است با درآمد عملیاتی شرکت منهای هزینه‌های شرکت. موضوعات مختلفی در تحلیل بنیادی سهم مورد بررسی قرار می‌گیرد که یکی از مهم‌ترین آن‌ها را باید سود عملیاتی شرکت‌ها بدانیم.اگر سود عملیاتی شرکت را از مالیات کسر کرده و بر تعداد سهام شرکت تقسیم کنیم، سود عملیاتی به ازای هر سهم مشخص می‌شود. این سود با اصطلاح EPS یا همان سود سهم شناخته می‌شود.

هزینه مالی شرکت چیست؟

در صورت سود و زیان به هزینه‌هایی مانند هزینه و بهای کارمزد، مقدار پول واگذار یا حواله شده توسط بانک مثل دسته چک گرفتن و امثالهم هزینه مالی گفته می‌شود.ما در صورت‌های سود و زیان با دو نوع هزینه مالی ثابت و هزینه مالی متغیر مواجه‌ایم.

*هزینه مالی ثابت

هزینه مالی ثابت به هزینه‌ای گفته می‌شود که صرف‌نظر از کم و زیاد شدن مقدار خدمات، کالاها و تولیدات همواره ثابت است و هیچ تغییری نمی‌کند.هزینه ثابت از میزان فعالیت‌های تجاری مستقل است و بدون تاثیرپذیری از این فعالیت‌ها ، باید در تاریخی که مقرر شده به وسیله شرکت یا موسسه مربوطه پرداخت شود.

*هزینه مالی غیرثابت

هزینه‌های غیرثابت یا متغیر بر حسب حجم و مقدار کالا ها و خدمات تولیده شده تغییر می‌کنند در واقع اگر به میزان مشخصی کالا تولید شود به همان اندازه میزان هزینه متغیر وجود خواهد داشت.به هزینه‌هایی که بدون واسطه و مستقیم در فرایند تولید محصولات نقش دارند، هزینه متغیر گفته می‌شود به طور مثال برای نیرو کار آن دسته از مواردی که تعداد نیروی کار را بر حسب مقدار تولیدات ، افزایش یا کاهش می‌دهند در احتساب هزینه متغیر نقش دارند اما سایر نیروها که چنین وضعیتی ندارند، در این هزینه محاسبه نمی‎شوند.

درآمدها و هزینه‌های غیرعملیاتی

گروهی از درآمدهای شرکت که در قالب فرمول سود خالص چیست؟ اهداف اساسنامه شرکت نیستند یعنی در راستای فعالیتی که برای شرکت تعریف شده به دست نمی‌آیند، درآمدهای غیرعملیاتی گفته می‌شود. مهم‌ترین ویژگی این درآمدها این است که چنین اقداماتی تکرارپذیر نیست و عموما ناپایدار بوده و سود حاصل از آن‌ها قابل برنامه‌ریزی نیست.به هر درآمد و یا هزینه‌ای که به واسطه اقدامی خارج از فعالیت و اهداف تعیین شده برای شرکت حاصل شود درآمد و هزینه غیرعملیاتی می‌گوییم.

خالص سایر درآمدها و هزینه‌های غیرعملیاتی

شرکت می‌تواند از فعالیت‌های غیرعملیاتی نیز کسب درآمد کند و یا به واسطه چنین اقداماتی متحمل هزینه‌ای شود.به هزینه‌هایی که در قالب هزینه بهای تمام‌شده کالا و هزینه‌های اداری، مالی، توزیع و فروش آورده نشود هزینه‌های غیرعملیاتی می‌گویند. این دسته از هزینه‌ها دائمی نیستند و با نوع عملکرد شرکت مرتبط نخواهد بود.در واقع خالص سایر درآمدها و هزینه‌های غیرعملیاتی تفاوت سایر هزینه‌های غیرعملیاتی از سایر درآمدهای غیرعملیاتی است.

سود (زيان) عمليات در حال تداوم قبل از ماليات

درآمد قبل از بهره و مالیات یا سود قبل از بهره و مالیات معیاری است از سود شرکت که هزینه‌های بهره و مالیات را مستثنی می‌کند.

هزینه مالیات بر درآمد چیست؟

مالیات بردرآمد یا Incoe Tax نوعی مالیات غیرمستقیم است که دولت بر درآمد فرمول سود خالص چیست؟ کسب شده توسط افراد اعمال می‌کند. مطابق قانون همه افرادی که صاحب کسب و کار و دارای درآمد هستند باید در پایان هر سال با اعلام میزان درآمد خود مالیات تعلق گرفته را پرداخت کنند. در واقع باید این موضوع را در نظر گرفت که درآمد مالیاتی همواره یکی از اصلی‌ترین منابع تامین مالی دولت‌ها است که از آن برای خدمت‌رسانی بیشتر به مردم استفاده می‎کند.در سال‌های اخیر شاهد آن بوده‌ایم که دولت برای تامین بخشی از کسری بودجه خود به افزایش انواع مالیات روی آورده است.

با این حساب اگر به این موضوع توجه کنیم که مالیات‌ تامین‌کننده بخش عمده‌ای از مخارج دولت است متوجه می‌شویم که تعیین نرخ آن نیز با سیاست‌های دولت و میزان تورم قابل تغییر است.نرخ مالیات بر درآمد معیاری است که مودیان باید هنگام محاسبه مالیات بر درآمد از آن برای محاسبه و تعیین مالیات تعلق گرفته استفاده کنند. هزینه مالیات (درآمد مالیات) کل مبلغی است که در محاسبه سود یا زیان دوره در ارتباط با مالیات جاری و مالیات انتقالی به حساب می‌آید.مالیات جاری مبلغ مالیات بر درآمد پرداختنی در ارتباط با سود مشمول مالیات یک دوره است.این نوع هزینه برای یک سال و یا سال‌های گذشته در صورت سود و زیان آورده می‌شود.

عملیات متوقف‌شده چیست؟

اگر بخشی از یک شرکت تجاری فعالیت خود را متوقف کند یعنی زمانی که قسمتی و یا یک گروه مشخص که وجود آن از اهمیت فراوانی نیز برخوردار بوده است به کار خود پایان دهد فعالیت و دارایی آن بخش به وضوح از سایر واحدهای تجاری جدا شده و هزینه‌های عملیاتی و درآمد مربوط به بخش متوقف شده باید به شکل جداگانه در صورت سود و زیان آورده شود.

در واقع اگر در عملیات یک قسمت از واحد تجاری وقفه ایجاد شود باید گزارش عملیات قسمت متوقف شده از جمله عملکرد سود یا زیان و یا فرآیند انتقال سود و زیان حاصل از انتقال قسمت متوقف شده پس از انجام معامله به صورت جداگانه در صورت سود و زیان مشخص شود که این بخش در سود (زیان) خالص عملیات متوقف شده آورده می‌شود.

سود(زيان) پايه هر سهم چه مفهومی دارد؟

قطعا یکی از معیارهای اساسی در تعیین عملکرد واحدهای تجاری سود یا زیان متعلق به سهامداران است که با سود (زیان) هر سهم است.در واقع سود (زیان) هر سهم در کنار سایر معیارهای دیگر مانند جریان وجه نقدی عملیاتی، می‌تواند اطلاعاتی در خصوص نحوه عملکرد شرکت ارائه کند. هدف از سود (زيان) پايه هر سهم تعيين چگونگی محاسبه سود هر سهم و سود تقلیل یافته هر سهم و عوامل تاثیرگذار بر آن است.

این آیتم نیز شامل سود(زیان) عملیاتی پایه هر سهم، سود(زیان) غیرعملیاتی پایه هر سهم، سود(زیان) عملیاتی فرمول سود خالص چیست؟ پایه هر سهم ناشی از عملیات در حال تداوم و عملیات متوقف شده و سود (زیان) خالص هر سهم می‌شود که در بخش پایانی صورت سود و زیان لحاظ می‌شود.

نحوه تهیه صورت سود و زیان

صورت سود و زیان عملکرد یک موسسه یا شرکت را طی یک دوره مالی که اغلب یکساله می باشد به نمایش می کشد.
صورت سود و زیان در شرکت ها بیانگر این است که این شرکت می طی سال مالی گذشته به چه میزان سود یا چه میزان زیانی رسیده است.
بعبارتی اگر شرکت سود آور باشد و یا زیان آور می توان با تهیه صورت سود و زیان به این مهم دست یافت.

نحوه تهیه صورت سود و زیان

برای تهیه صورت سود و زیان ما باید از میزان فروش شروع کنیم . برای نمونه می توان گفت :

میزان فروش۸٫۰۰۰٫۰۰۰ تومان است حال باید بهای تمام شده کالای فروش رفته را از میزان فروش کسر کنیم این مبلغ ۴۰۰٫۰۰۰ تومان می باشد حاصل این عملیات سود ناویژه را به ما نمایش می دهد.
سود ناویژه برابر است با ۷٫۶۰۰٫۰۰۰ تومان در ادامه می بایست هزینه های دیگر را که شامل هزینه های عملیاتی و هزینه استهلاک اثاثه و ساختمان و اتومبیل است به میزان ۴۰۰٫۰۰۰ تومان که آنرا از سود ناویژه کسر می نماییم.
مبلغ بدست آمده ۷٫۲۰۰٫۰۰۰ تومان می باشد حاصل این عملیات را سود قبل از بهره و مالیات می نامیند که به سود عملیاتی هم شهرت دارد.
در این مرحله باید هزینه های غیر عملیاتی مانند هرینه بهره به میزان ۳۰۰٫۰۰۰ تومان را از سود قبل از بهره و مالیات کسر نماییم مبلغبدست آمده ۶٫۹۰۰٫۰۰۰ تومان می باشد.

تهیه صورت سود و زیان به زبان ساده

اما دقت داشته باشید که ما درآمدهایی نیز داریم که تحت عنوان درآمدهای غیر عملیاتی نام دارد مانند سود بانکی که ۶۰۰٫۰۰۰ تومن است این مبلغ را به حاصل بالا اضافه می نماییم حاصل می شود ۷٫۵۰۰٫۰۰۰ تومان تا از حاصل جمع بدست آمده به سود قبل مالیات دست بیابیم.
حال زمان آن رسیده که ۲۵% مالیات را از سود بدست آمده کسر نماییم که به روش زیر بدست می آید :

سود خالص =۲۵% x سود قبل از مالیات ۱٫۸۷۵٫۰۰۰ = ۲۵% ۷۵۰۰٫۰۰۰x

مبلغ بدست آمده ۱٫۸۷۵٫۰۰۰ تومان از سود قبل مالیات کسر می شود که حاصل سود خالص می باشد که میزان ۵٫۶۲۵٫۰۰۰ تومان می باشد حال باید سود سهام ممتاز محاسبه شده را از سود خالص کسر نماییم ۲٫۶۲۵٫۰۰۰ تومان می باشد سود خالص منهای سود ممتاز محاسبه شده را کسر می نماییم حاصل این عملکرد سود سهام عادی می باشد که می بایست به سهامداران محترم پرداخت شود طی دستور هیت مدیره.

حاشیه سود چیست؟

حاشیه سود از تقسیم سود شرکت (فروش منهای کلیه هزینه‌ها) بر درآمد آن به دست می‌آید. نسبت حاشیه سود، در واقع سود را با فروش مقایسه می‌کند و نشان می‌دهد که شرکت به چه میزان امور مالی خود را به خوبی مدیریت می‌کند.حاشیه سود (خالص) که مارجین هم به آن گفته می شود، یکی از نسبت های سودآوری است که از تقسیم سود (خالص) بر درآمد یا فروش به دست می‌آید. سود خالص که آخرین خط از صورت سود و زیان است، با کسر کردن همه هزینه های شرکت، از جمله هزینه های عملیاتی، هزینه مواد اولیه و هزینه های مالیاتی، از کل درآمد به دست می آید.
در حسابداری و مالی، میزان سودآوری یک شرکت را نسبت به درآمد (فروش) آن با استفاده از مارجین اندازه گیری می کنند.

حاشیه سود یا مارجین به زبان ساده

حاشیه سود به شکل درصدی بیان می‌شود و به عبارتی مشخص می‌کند که یک شرکت در ازای هر 100 میلیون فرمول سود خالص چیست؟ تومان فروش (درآمد)، چند میلیون سود به دست می آورد. برای مثال، اگر مارجین سود خالص شرکتی 20% باشد، به این معنی است که این شرکت در ازای هر 100 میلیون تومان فروش، 20 میلیون تومان سود خالص کسب می کند.

انواع حاشیه سود و نحوه محاسبه آن ها

حاشیه سود انواع مختلفی دارد، که از طریق تحلیل عمودی صورت سود و زیان هم می توان آن ها محاسبه کرد.
حاشیه سود ناخالص (Gross Profit Margin)
حاشیه سود ناخالص از تقسیم سود ناخالص بر درآمد به دست می آید. برای محاسبه مارجین سود ناخالص از فرمول زیر استفاده می کنیم:

سود ناخاص تقسیم بر در آمد کل * 100 = حاشیه سود نا خالص

بهای تمام شده - در آمد کل = سود نا خالص

حاشیه سود عملیاتی (Operating Profit Margin)

حاشیه سود عملیاتی از تقسیم سود عملیاتی (EBIT) بر درآمد به دست می آید. مارجین سود عملیاتی برای فرمول سود خالص چیست؟ ارزیابی سودآوری شرکت از عملیات اصلی آن مورد استفاده قرار می گیرد. برای محاسبه آن از فرمول زیر استفاده می کنیم:

سود عملیاتی تقسیم بر در آمد کل * 100 = حاشیه سود عملیاتی

هزینه های عملیاتی - سود نا خالص = سود عملیاتی
بهای تمام شده - درآمد کل = سود نا خالص

حاشیه سود خالص (Net Profit Margin)

حاشیه سود خالص از تقسیم سود خالص (Net Profit) بر درآمد به دست می آید و یکی از پر کاربرد ترین نسبت های مالی است که تحلیلگر های مالی با استفاده از آن میزان سودآوری شرکت را با توجه به فروش یا درآمد های شرکت مورد ارزیابی قرار می دهند.

روش محاسبه مارجین سود خالص از طریق فرمول زیر نمایش داده شده است:

سود خالص تقسیم بر در آمد کل * 100 = حاشیه سود خالص

تمام هزینه ها - درآمد کل = سود خالص

کاربرد ها و تحلیل حاشیه سود و مارجین

در سطحی ابتدایی، مارجین پایین می‌تواند این‌طور تعبیر شود که سود دهی شرکت چندان ایمن نیست. اگر شرکتی با حاشیه سود پایین، با افت در فروش مواجه شود، مارجین آن حتی کمتر هم خواهد شد و حتی امکان دارد صفر یا منفی شود.
مارجین سود پایین می‌تواند به نکات خاصی درباره صنعتی که یک شرکت در آن فعالیت دارد یا شرایط کلان اقتصادی آشکار کند. به طور مثال، اگر مارجین سود یک شرکت کم باشد، می‌تواند نشان دهنده آن باشد که فروش کمتری از سایر شرکت‌ها در همان صنعت (سهم بازار کم) داشته و یا اینکه صنعتی که شرکت در آن فعالیت دارد خودش از شرایط وخیمی رنج می‌برد.
حاشیه سود همچنین به یک سری نکات راجع به توانایی شرکت در مدیریت هزینه هایش اشاره دارد. مخارج بالا نسبت به درآمد (مارجین سود پایین) ممکن است نشانگر این باشد که شرکت، احتمالاً به خاطر مشکلات مدیریتی، در حال تقلا برای پایین نگه‌داشتن هزینه‌ها است. این امر مستلزم آن است تا هزینه ها بهتر تحت کنترل قرار گیرند. مخارج بالا ممکن است به دلایل مختلفی اتفاق بیفتند، مثلاً شرکت به نسب فروش خود موجودی کالای زیادی دارد، یا اینکه کارمندان زیادی استخدام کرده یا در فضای بیش‌ از حد بزرگی فعالیت می‌کند و درنتیجه مجبور است پول اجاره زیادی بپردازد و دلایل دیگری از این‌ دست.
از طرف دیگر حاشیـه سود بالا نشانگر سودآوری شرکت است که کنترل بهتری بر هزینه‌هایش به نسبت رقبا دارد.
مارجین ها همچنین می‌توانند جنبه‌های خاصی از استراتژی قیمت گذاری یک شرکت را مشخص نمایند. به طور مثال مارجین سود پایین ممکن است نشان دهد که شرکت کالاهای خود را کمتر قیمت گذاری کرده است.

محدودیت‌های استفاده از مارجین ها

گرچه حاشیه سود نسبت مفید و محبوبی برای اندازه‌گیری سودآوری شرکت‌ها است، اما مثل هر معیار یا نسبت مالی دیگری دارای محدودیت‌هایی است که سرمایه گذاران باید در هنگام استفاده از آن، این محدودیت‌ ها را در نظر بگیرند.
اگرچه حاشیه سود می‌تواند برای مقایسه شرکت‌ها با یکدیگر بسیار مفید باشد، افراد باید از این معیار فقط جهت مقایسه شرکت‌ها در یک صنعت خاص و با مدل‌های کسب و کار و سطح درآمدی یکسان استفاده نمایند. شرکت‌ها در صنایع متفاوت اغلب مدل‌های کسب و کار مختلف با مارجین های گوناگون دارند، به همین دلیل تفسیر مقایسه‌ای بین حاشیه‌های سود آن‌ها تقریباً بی‌معنی است.

به طور مثال، شرکت‌هایی که اجناس لوکس می‌فروشند اغلب درصد سود بالایی در اجناس دارند، درحالی‌که موجودی کالا و هزینه سربار کمی دارند یا درآمد متوسطی دارند اما از حاشیـه سود بالایی برخوردارند. در سویی دیگر، شرکت‌های تولیدکننده کالاهای اساسی به دلیل نیاز به نیروی کار و فضای بیشتر، درصد سود کمی داشته و موجودی کالا و هزینه سربار نسبتاً بالایی دارند. همین‌طور ممکن است این شرکت‌ها درآمد بالایی داشته باشند، اما از مارجین پایینی برخوردارند.
محاسبه حاشیـه سود برای شرکت‌هایی که در حال ضرر کردن هستند، خیلی مفید نیست، چون آن‌ها هیچ سودی ندارند.

توضیحاتی در مورد مارجین

اعدادی مثل فروش یا درآمد به ندرت می‌توانند چیز خاصی راجع به سودآوری شرکت در اختیار قرار دهند و نگاه کردن به درآمدهای یک شرکت اغلب کل داستان را تعریف نمی‌کند. افزایش درآمدها خوب است، ولی افزایش بدین معنی نیست که حاشیـه سود یک شرکت در حال بهبود است. به طور مثال، فرض کنید که درآمد یک سال شرکت فرضی شناسا ۱ میلیارد تومان بوده و ۷۵۰ میلیون تومان هزینه داشته باشد که مارجین سود او را ۲۵% می‌کند (۲۵%=۱۰۰۰/(۷۵۰-۱۰۰۰)). اگر در طول سال بعدی درآمدش به ۱٫۲۵ میلیارد تومان افزایش یابد و هزینه های آن به ۱ میلیارد تومان برسد، حاشیـه سود آن ۲۰% می‌شود ((۱۲۵۰-۱۰۰۰)/۱۲۵۰=۲۰%). گرچه درآمد شرکت افزایش پیدا کرده، اما حاشیه سود شرکت به خاطر افزایش سریعتر هزینه ها نسبت به درآمد، کاهش یافته است.
به همین ترتیب، افزایش یا کاهشی در مخارج شرکت ضرورتاً بدین معنی نیست که حاشیه سود شرکت در حال رشد یا کاهش است. فرض کنید که شرکت فرضی پایا فرمول سود خالص چیست؟ درآمد و مخارجش در یک سال ۲ میلیارد و ۱٫۵ میلیارد تومان باشد. در این صورت حاشیـه سود آن ۲۵% خواهد بود. در سال بعد، شرکت یک تغییر ساختار انجام می‌دهد و مخارج خود را با حذف یک خط تولید کاهش می‌دهد، به همین خاطر درآمد کل هم کاهش می‌یابد. اگر درآمد و مخارج شرکت پایا در سال دوم ۱٫۵ میلیارد و ۱٫۲ میلیارد دلار باشد، پس مارجین سود آن حالا ۲۰% است. گرچه شرکت پایا توانست هزینه های خود را به شکل قابل‌توجهی کاهش دهد، ولی حاشیـه سود به شکل قابل ملاحظه‌ای تحت تأثیر قرار گرفت. چون درآمد سریع‌تر از مخارج با کاهش روبرو شد.

حاشیه سود خالص (Net profit margin)

حاشیه سود خالص (به انگلیسی Net Profit Margin) شرکت، یکی از نسبت‌های ‌سودآوری است که از طریق‌ تقسیم‌کردن سود خالص به کل فروش محاسبه ‌می‌شود.

درآمد یا سود خالص ممکن است از طریق کم‌کردن هزینه‌های عملیاتی و سایر هزینه‌ها مانند مالیات و هزینه خرید مواد اولیه از کل درآمد محاسبه شود.

حاشیه سود را به صورت درصد نمایش می‌دهند و در واقع این نسبت نشان می‌دهد که ‌از یک‌ تومان فروش شرکت، چه ‌مقدار آن به سود خالص تبدیل‌ شده ‌است.

به‌ عنوان فرمول سود خالص چیست؟ ‌مثال، حاشیه‌ سودخالص 30 درصد نشان‌ می‌دهد که‌ از 1000 تومان فروش محصولات شرکت، 300 تومان سود خالص به ‌دست ‌آمده‌ است.

در واقع؛ حاشیه سود خالص مهم‌ترین معیار برای مشاهده وضعیت سودآوری یک شرکت است. این معیار نسبت به سایر انواع سود، اطلاعات سودمندتری را در اختیار سرمایه‌گذاران فرمول سود خالص چیست؟ قرار می‌دهد.

این معیار، از تقسیم سود خالص بر فروش خالص یا تقسیم سود خالص بر درآمد حاصل شده در یک دوره زمانی مشخص محاسبه می‌شود. با کسر تمامی هزینه‌های مرتبط با تولید محصول نیز سود خالص به دست می‌آید.

این هزینه‌ها شامل موارد زیر هستند:

  • نیروی کار
  • فرمول سود خالص چیست؟
  • هزینه عملیاتی اجاره
  • هزینه مواد خام
  • مالیات از درآمد کل
  • هزینه پرداخت بهره
  • ویژگی‌های کلیدی حاشیه سود خالص

این شاخص جهت ارزیابی نحوه مدیریت یک شرکت، ارزیابی میزان سود دریافتی از فروش و مهار هزینه‌های عملیاتی و هزینه‌های سربار، به سرمایه‌گذاران کمک بسیاری می‌کند.

این معیار نشان می‌دهد که چه مقدار درآمد خالص، به عنوان درصدی از درآمدهای دریافتی ایجاد شده است.

یک شرکت می‌تواند با ردیابی افزایش و کاهش این شاخص، پی ببرد که آیا شیوه‌های فعلی کارآمد هستند یا خیر و سود شرکت را بر اساس درآمد پیش‌بینی کند.

Net Profit Margin چگونه محاسبه می‌شود؟

حاشیه خالص سود با استفاده از فرمول زیر به دست می‌آید:

حاشیه سود خالص

این شاخص چه تفاوتی با سایر معیارهای حاشیه سود دارد؟

حاشیه سود خالص، تمام هزینه‌های مربوط به فروش را در نظر گرفته و آن را به جامع‌ترین و محافظه‌کارانه‌ترین معیار سودآوری تبدیل می‌کند.

از سوی دیگر؛ حاشیه ناخالص سود، به هزینه‌های کالاهای فروخته شده (COGS) مرتبط است و مواردی مانند سربار، هزینه‌های ثابت، هزینه‌های بهره و مالیات را نادیده می‌گیرد.

حاشیه سود عملیاتی نیز تمام هزینه‌های عملیاتی را لحاظ می‌کند، اما هیچ کدام از هزینه‌های غیرعملیاتی را شامل نمی‌شود.

مزایای حاشیه سود خالص

  1. همانطور که اشاره کردیم؛ حاشیه سود در امور مالی و حسابداری، معیاری از درآمد (یا سود) یک شرکت نسبت به هزینه آن است. net profit margin تمام هزینه‌ها و درآمد یک شرکت را با هم درنظر می‌گیرد و آن را به یک معیار سودآوری کامل تبدیل می‌کند. این معیار، به ارزیابی هزینه‌ها و قیمت‌گذاری کمک بسیاری می‌کند. به عنوان مثال؛ حاشیه سود خالص بالا بیانگر این است که یک شرکت، استراتژی قیمت‌گذاری موثری دارد، هزینه‌ها را پایین نگه می‌دارد یا ترکیبی از هر دو را به کار گرفته است.
  2. به دلیل اینکه حاشیه سود خالص، درصدی از درآمد شرکت است؛ می‌توان هنگام مقایسه شرکت‌ها با اندازه‌های مختلف در یک صنعت(از کسب‌وکارهای کوچک تا شرکت‌های بزرگ)، از این معیار جهت مقایسه ارزیابی عملکرد شرکت‌ها استفاده کرد. این معیار یکی از مهم‌ترین شاخص‌های سلامت مالی یک شرکت است. یک شرکت می‌تواند با ردیابی افزایش و کاهش در حاشیه سود خالص، ارزیابی کند که آیا رویه‌های فعلی کارآمد هستند یا خیر.
  3. حاشیه سود کم‌تر نیز باعث می‌شود که شرکت، هزینه‌ها و استراتژی قیمت‌گذاری خود را برای افزایش سودآوری مجدد ارزیابی کند. علاوه بر این؛ وام‌دهندگان و بانک‌ها از این شاخص، برای ارزیابی پرداخت یا عدم پرداخت وام به شرکت‌ها بهره می‌برند. به عبارت دیگر، بانک‌ها تمایل دارند به شرکت‌هایی وام دهند که حاشیه سود بالاتری دارند؛ چراکه این موضوع نشان می‌دهد که شرکت به احتمال زیاد دارای جریان نقدی قوی و بیشتری برای بازپرداخت وام است.
  4. از آن‌جایی که این شاخص در شرکت‌ها به صورت درصد بیان می‌شود، می‌توان سودآوری دو یا چند کسب‌وکار را بدون در نظر گرفتن اندازه مقایسه کرد.

همچنین این معیار شامل تمام عوامل موثری است که در ادامه به آن‌ها اشاره می‌کنیم:

  • تمام جریان‌های نقدی خروجی
  • درآمد کل
  • سایر هزینه‌های عملیاتی
  • پرداخت بدهی شامل بهره پرداختی
  • پرداخت یک‌باره برای رویدادهای غیرمعمول مانند دعاوی حقوقی و مالیات
  • جریان‌های درآمد اضافی
  • درآمد سرمایه‌گذاری و درآمد حاصل از عملیات ثانویه

محدودیت‌های حاشیه سود خالص

در کل؛ فرمول حاشیه سود خالص معیار خوبی برای سودآوری است؛ اما ممکن است که این معیار تحت تأثیر فروش‌های یک‌باره، مانند فروش دارایی قرار گیرد و باعث شود که کسب‌وکار به شکل فریبنده و غیرواقعی، سالم به نظر برسد.

علاوه بر این؛ اگر از این شاخص برای مقایسه مشاغل استفاده می‌کنید، باید توجه داشته باشید که شرکت‌ها در صنایع مختلف، مدل‌های تجاری متفاوتی دارند و مقایسه آن‌ها کل ماجرا را نشان نمی‌دهد.

به بیان ساده‌تر؛ از مقایسه حاشیه سود صنایع مختلف، نتیجه‌گیری‌های یکسانی داشته باشید. همچنین لازم به ذکر است که حاشیه سود خالص، به شما دید بیشتری از رشد فروش یا درآمد نمی‌دهد. این معیار نمی‌تواند به شما در درک موثر هزینه‌های تولید کمک کند.

بهتر است از فرمول حاشیه خالص سود به همراه سایر معیارهای مالی مانند حاشیه ناخالص یا جریان نقدینگی نیز استفاده کنید تا دید بهتری از عملکرد کل شرکت به دست آورید.

سخن پایانی

به طور کلی؛ حاشیه سود خالص برای تعیین میزان سودآوری یک شرکت مورد استفاده قرار می‌گیرد و استفاده از آن جهت مقایسه شرکت‌های فعال در یک صنعت مفید خواهد بود.

این اصطلاح در واژه‌نامه جامع بورسینس منتشر شده است.

قصد شروع سرمایه‌گذاری در بورس را دارید؟ اولین قدم این است که افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاری‌ها انجام دهید:

برای سرمایه‌گذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه می‌شود:



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.