رفتار سرمایه‌گذار


رفتار سرمایه گذار

دو پدیده عنوان شده در این قسمت یعنی » ترجیح برای نتایج مطمئن « و» ترجیح ریسک، زمانی که سرمایه گذاران با ضرر روبرو هستند « که به وسیله کانمن و تورسکی کشف شده ممکن است بتواند بعضی از ابعاد غیرمنطقی بودن سرمایه گذاران را توضیح دهد .
تئوری پیش نگری در طی سالهای دهه ۸۰ توسط دانشمندان دیگری نظیر تالر۱ ، شیلر۲ و جانسون۳ تکمیل شده و هم اکنون این تئوری۴ بخش مهم از ابعاد رفتاری سرمایه گذاران را در بر می گیرد که عبارتند از:
دوری از زیان یا ضرر گریزیLoss Aversion) )
حسابداری ذهنی (Mental Accounting)
کنترل شخصی ((Self-Control
دوری از تأسف و پشیمانی یا افسوس گریزی (Regret Aversion )
2-16-1-1- دوری از زیان یا ضرر گریزی (Loss Aversion)
شواهد تجربی نشان می دهد که درد ناکی ضرر وزیان دو برابر لذت همان مقدار سود و منفعت می باشد و این بحث می تواند به روشن شدن این نکته کمک کند که چرا افرادی به شرکت در شرط بندیها بیشتر تمایل پیدا می نمایند در واقع آنان می خواهند از درد ناکی حس ضرر و زیان خود بکاهند.
به همین طریق سرمایه گذارانی که در خرید بعضی از سهام یا اوراق بهادار دیگر ضرر آرده اند (پائین نقطه عطف قرار گرفته اند) به امید اینکه سرانجام قیمت ها برخواهند گشت ریسک بیشتری کرده و سهامشان را نگه می دارند ، که در واقع این نشان دهنده ریسک پذیری سرمایه گذاران در این حالت بوده و در واقع این ریسک پذیری هم به دلیل فاصله گرفتن از می باشد و در حالت بالاتر از نقطه عطف سرمایه گذار دوباره (Loss Aversion) ضرر به حالت ریسک گریزی تغییر حالت خواهد داد .
در واقع ضرر گریزی به این حقیقت اشاره دارد که افراد نسبت به کاهش ثروتشان حساس هستند و این حساسیت بیشتر از افزایش ثروت آنها می باشد و این پدیده می تواند منجر به این حالت سرمایه گذاران شود که به قول استات فن و شفرین ( ١٩٨۵ » (کسانی که سهام خوب خریداری کرده اند و مقداری سود برده اند آنرا سریع به فروش می رسانند و کسانی که پس از خرید سهام ثروتشان کاهش یافته ، سهام مورد نظر را به مدت بیشتری نگه دارند «.
برای آنکه بدانیم مردم از ریسک گریزان هستند و سرمایه گذاری امن را ترجیح می دهند لازم نیست متخصص مغز و اعصاب باشیم. سرمایه گذاران نیز شبیه دیگران برای پذیرش ریسک مایلند سود بالاتری از سرمایه گذاری نصیب شان شود و این کاملاً منطقی است. اما یک نکته عجیب نیز وجود دارد: تحقیقات نشان می دهد واکنش احساسی افراد در قبال سود و ضرر یکسان نیست به این معنا که میزان خوشحالی آنها از سود احتمالی آتی کمتر از نگرانی آنها از ضرر احتمالی در آینده است. تحقیقات نشان می دهد اگر مشاور سرمایه گذاری تان سودی ۵۰ هزار دلاری برای شما گزارش دهد به او تلفن نخواهید کرد اما اگر ضرری در همین حدحاصل شود حتماً ازاوعلت را جویا خواهید شد.
حتی اگر میزان سود و زیان یکسان باشد میزان ضرر بیشتر به نظر می رسد یعنی ارزش پول در این دو حالت یکسان نیست. این نظریه همچنین علت حفظ سهام زیان ده را توضیح می دهد: مردم برای اجتناب از ضرر بیشتر ریسک می پذیرند تا برای کسب سود، به همین دلیل سرمایه رفتار سرمایه‌گذار گذارها مایلند سهامی پرریسک را نگه دارند به این امید که قیمت آن روزی افزایش خواهد یافت. قماربازها نیز به شیوه ای مشابه رفتار می کنند یعنی برای جبران ضررهای قبلی دو برابر شرط می بندند.
نظریه ریسک گریزی سرمایه گذاران دلیلی دیگر برای این واقعیت ذکر می کند که سرمایه گذارها به حفظ سهام ضررده خود ادامه می دهند. آنها معتقدند سهام ضررده امروز به زودی سودی بالاتر از سهام سودده ایجاد خواهد کرد.
هنگامی که اطلاعاتی بهتر یا جدید وجود ندارد سرمایه گذارها اغلب فرض می کنند قیمت های کنونی بازار صحیح است و ارزش واقعی سهام را نشان می دهد. مردم معمولاً برای دیدگاه ها و اطلاعات جدید درباره بازار اعتبار بسیار زیادی قائل هستند. هنگامی که همه مشغول خرید سهام هستند، سرمایه گذارها قیمت های کنونی و روبه رشد را واقعی تلقی می کنند و از قیمت های پیش هرچه دورتر باشند توجه کمتری می کنند. برای مثال در سه سال منتهی به پایان سال ۱۹۹۹ شاخص قیمت ۵۰۰ شرکت S&P رشد داشت و این روند با روند قبلی یعنی کاهش و افزایش در تناقض قرار داشت اما سرمایه گذاران تا اواسط سال ۲۰۰۰ معتقد بودند شاخص یادشده قطعاً همواره رشد می کند و بر مبنای همین دیدگاه به رفتار سرمایه‌گذار خرید هرچه بیشتر سهام ادامه دادند. اما مشاهده شد طی دو سال بعد شاخص ها کاهش پیدا کردند.
از سوی دیگر معمولاً سرمایه گذاران هنگام رشد شاخص ها خوش بین می شوند زیرا تصور می کنند این روند ادامه پیدا خواهد کرد. برعکس هنگامی که شاخص ها پایین می آیند بدبینی بر بازار حاکم می شود، این پدیده یعنی تاکید بیش از حد بر تحولات اخیر بازار مالی عامل بسیاری از ضررها بوده است. همچنین مردم به طور طبیعی توانایی خود را بالاتر از متوسط توانایی های دیگر و دانش خود را بالاتر از دیگران می دانند. این اعتماد بیش از حد بالا به تصمیم گیری های غلط منجر می شود.
۲- ۱۶-۱-۲- حسابداری ذهنی (Mental Accounting)
حسابداری ذهنی نیز قسمتی از تئوری چشم انداز است که گرایش افراد را به قراردادن رویدادهای مخصوص به حساب های ذهنی متفاوت براساس ویژگی های ظاهری نشان می دهد. حسابداری ذهنی می تواند به توضیح این نکته کمک کند که چرا سرمایه گذاران از تجدید تطبیق نقطه عطف خود برای یک سهام جدید خودداری می نمایند . statman , 1985) shefrin and )
انسان ها معمولاً رویدادهای خاصی را در بخش های مختلف مغز خود قرار می دهند و تفاوت بین این بخش ها گاه بیش از خود
رویداد بر رفت
ار سرمایه گذار ها تاثیر می گذارد. برای مثال فرض کنید قصد دارید به تئاتر بروید و قیمت هر بیلت ۲۰ دلار است. هنگامی که به سالن می رسید متوجه می شوید یک اسکناس ۲۰ دلاری گم کرده اید.

بررسی رفتار سرمایه‌گذار رفتار سرمایه‌گذاران در انتخاب پرتفوی سهام (رویکرد مالی کلاسیک یا رویکرد مالی رفتار)

رفتار سرمایه‌گذاران به‌عنوان کسانی که دارای رفتارهای عقلایی می‌باشند به‌ دنبال بهینه‌سازی سود، همه‌چیزدان و بی‌نهایت منطقی می‌باشند؛ در دنیای واقعی به‌سختی قابل درک و فهم می‌باشد. حتی با فرض این‌که سرمایه‌گذاران واقف به همه‌چیز هستند، این واقعیت که آن‌ها ممکن است مجبور باشند در فر‌آیندهای جستجوی اطلاعات، تعامل داشته باشند و این‌که ممکن است دارای محدودیت عقلایی باشند، نادیده گرفته شده است. مطالعات انجام شده در کشور جهت تبیین رفتار ذی‌نفعان در بورس اوراق بهادار یا صرفاً مالی کلاسیک و یا صرفاً مالی رفتاری بوده و متغیرهای واسطه‌ای و تعدیل‌گر تأثیرگذار بر این رویکردها مورد بررسی قرار نگرفته‌اند. بنابراین خلاء پژوهش جامعی که سهم هر دو رویکرد را در تصمیم گیری تمامی ذی‌نفعان بورس به‌طور هم‌زمان بررسی کند، احساس گردید. هدف این پژوهش بررسی جایگاه دو رویکرد مالی رفتاری و مالی کلاسیک در نظام تصمیم‌گیری جهت انتخاب پرتفوی سهام مي‌باشد، تا مشخص شود که بازیگران بازار سرمایه بیشتر بر اساس کدامین دیدگاه در این بازار رفتار می‌نمایند.

جامعه آماری این پژوهش کلیه کارگزاران بورس اوراق بهادار، خریداران سهام اعم از اشخاص حقیقی و حقوقی تحلیل‌گران بازار سرمایه و شرکت‌های سرمایه‌گذاری فعال در بورس می‌باشند. برای آزمون فرضیه‌ها از آمار توصیفی و ‌آزمون ویلکاکسون استفاده گردید. نتایج بررسی‌ها نشان داد که هیچ‌کدام از سه گروه مورد بررسی، پیروی کاملی از رویکرد خاصی نداشته‌‌اند و این در حالی است که رویکرد مالی کلاسیک دارای میانگین بالاتری بوده است.

واژه‌های کلیدی: مالی کلاسیک،‌ مالی رفتاری، سرمایه‌گذاری، بورس اوراق بهادار، تهران.

در این مطالعه‌، فرضیه‌های مطرح شده بر اساس داده‌های گردآوری شده از 354 نفر از سرمایه‌گذاران و تحلیل‌گران، 54 شرکت و صندوق سرمایه‌گذاری، و 51 شرکت کارگزاری طی بهار و تابستان 1394 و با استفاده از دو رویکرد مورد آزمون قرار گرفت. در ابتدا ‌آماره‌های توصیفی ارائه گردید و سپس شش فرضیه اصلی به همراه فرضیه‌های فرعی مطرح شده مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج بررسی فرضیه‌ها، به‌طور خلاصه حاکی از این بود که هر سه گروه " سرمایه‌گذاران و تحلیل‌گران " ، " شرکت‌ها و صندوق‌های سرمایه‌گذاری" و "کارگزاران بورس" تمایل بیشتری به مالی کلاسیک نسبت به مالی رفتاری ندارند. این در حالی است که هیچ‌کدام از این سه گروه، پیروی کامل از مالی کلاسیک یا مالی رفتاری ندارند. نتایج بررسی‌ها نشان داد که هیچ‌کدام از سه گروه مورد بررسی، پیروی کاملی از رویکرد خاصی نداشته‌اند و در این در حالی است که رویکرد مالی کلاسیک دارای میانگین بالاتری بوده است.

نتایج بررسی‌های این مطالعه همان‌طوری که پیش‌تر نیز اشاره شد، بیانگر عدم پیروی فعالان بازار سرمایه از رویکردی خاص و متعاقباً پراکندگی روش‌های مورد استفاده بوده است که می‌تواند بیانگر عدم نائل ‌آمدن سرمایه‌گذاران در بورس به پختگی کامل و به نوعی سردرگمی آنان در انتخاب رویکردهای بهینه باشد. این در حالی است که پیروی صرف بسیاری از سرمایه‌گذاران از شایعات اخبار غیر موثق می‌تواند یکی از علل اصلی شرایط جاری باشد. گفتنی است گرچه تمایل پاسخ‌دهندگان به مالی کلاسیک اندکی بیشتر از مالی رفتاری بوده است، اما از آن‌جا که تمایز آن‌ها از لحاظ آماری تأیید نشده است، نمی‌توان نتیجه‌گیری دقیقی در این‌باره انجام داد. گرچه پژوهشی به‌طور مستقیم به بررسی موضوع مطالعه حاضر نپرداخته اما از بین پژوهش‌های صورت گرفته می‌توان مورد مشابهی را استخراج نمود. نتیجه مطالعه حاضر در انطباق با نتیجه مطالعه هانتون (2005) است. هانتون (2005) براساس تئوری بازارهای کارآ به بررسی مالی رفتاری سهام‌داران در بورس سهام شیکاگو در ارتباط با نحوه تصمیم‌گیری آن‌ها درمورد سهام شرکت‌های دارای فناوری بالا پرداخت. براساس نتایج این پژوهش، تصمیم‌گیری سهام‌داران درمورد این گروه از سهام با تئوری‌های موجود در مدیریت مالی هم‌خوانی ندارد و علی‌رغم سود کم و EPS پایین این شرکت‌ها، به‌دلیل انتظارات بالای سهام‌داران از آینده درخشان این شرکت‌ها، تقاضای خرید این گروه از سهام به‌شدت افزایش‌یافته و متغیرهای مالی ضعیف این شرکت‌ها، مانع از خرید سهام آن‌ها نشده است.

یافته‌های آزمون فرضیه‌های اول تا ششم پژوهش نشان می‌دهند که بین سبک تصمیم‌گیری کارگزاران، سرمایه‌گذاران، تحلیل‌گران، شرکت‌ها و صندوق‌‌های سرمایه‌گذاری بورس اوراق بهادار در انتخاب پرتفوی بهینه با سهام رویکرد مالی استاندارد (کلاسیک) یا رویکرد مالی رفتاری رابطه معنی‌داری وجود ندارد که بنابراین به فعلاً بازارسرمایه در بورس اوراق بهادار تهران پیشنهاد می‌شود که با استفاده از تئوری‌های موجود در مدیریت مالی و بررسی دقیق‌تر و علمی‌تر وضعیت بازار، امکان کسب بازدهی بالاتری را برای خود فراهم آورند. توضیح این‌که پیروی بیشتر از هر دو رویکرد مالی رفتاری و مالی کلاسیک خواهد توانست کمک قابل توجهی به انتخاب سهام بهینه به این شرکت‌ها نماید. پیشنهاد می‌شود که با پرهیز از شایعات و اتخاذ تصمیمات تصادفی، رویکردی مشخص و مدون برای سرمایه‌گذاری را در پیش گیرند.

باتوجه به مجموعه نتایج این مطالعه‌، به سازمان بورس اوراق بهادار پیشنهاد می‌شود که در راستای توسعه سرمایه‌گذاری علمی و افزایش دانش مالی سرمایه‌گذاران و فعالان بازار سرمایه، از روش‌های مختلف و قوی‌تر آموزش علمی استفاده نماید تا شاهد اتخاذ رویکردهای هرچه علمی‌تر از گروه‌های فعال در بورس باشیم.

براساس نتایج به‌دست آمده، مشهود است که مبانی پایه‌ای برای هر سه گروه مهم است و با این حال،‌ تحلیل‌های بنیادین و مالی کلاسیک‌، دارای اهمیت و اولویت بالاتری است. توضیح این‌که در هر سه گروه، تحلیل‌های بنیادین و مالی کلاسیک‌، دارای اهمیت و اولویت‌ بالاتری است. توضیح این‌که در هر سه گروه، تمایل به سمت مالی کلاسیک از رتبه بالاتری برخوردار بوده است. لذا توجه بیشتر به مباحث مالی رفتاری پیشنهاد می‌گردد.

در این مطالعه، به‌منظور بررسی پیروی فعالان بازار سرمایه از رویکردهای مالی رفتاری و مالی کلاسیک، از پرسشنامه استفاده شد و لذا پیشنهاد می‌شود با تدوین مدل‌های ریاضی در مطالعات آتی، موضوع مورد بررسی در این مطالعه مجدداً مورد آزمون قرار گیرد و نتایج مقایسه شوند.

در این پژوهش، فعالان در بورس اوراق بهادار تهران مورد پرسش قرار گرفتند و بنابراین، پیشنهاد می‌شود تا در پژوهش‌های آتی، این موضوع در سطح سایر بورس‌های کشور نیز بررسی گردد.

[1] . برآسود، مهدی، دکتری مالی، گروه مهندسی مالی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران، ایران (نویسنده مسئول)؛ زمردیان، غلامرضا، استادیار و عضو هیأت گروه مدیریت بازرگانی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکز، تهران، ایران.

تحلیل ظرفیت استانداردهای رفتاری حقوق بین‌الملل سرمایه‌گذاری در حمایت از دارایی های فکری

امروزه اهمیت حقوق مالیکت فکری در نظام تجارت بین‌الملل انکارناپذیر است. در بسیاری از موارد دارایی‌های فکری سرمایه‌گذاران خارجی به‌مراتب باارزش‌تر از دارایی‌های مادی وی می‌باشند. بهمین دلیل همواره یکی از مهمترین مسائلی است که ذهن سرمایه‌گذاران خارجی را به‌هنگام سرمایه گذاری در یک کشور بیگانه به خود مشغول می‌کند، موضوع حمایت از حقوق مالکیت فکری است. از سوی دیگر درخصوص نحوه رفتار با سرمایه‌گذار خارجی و اصول و مقررات حاکم بر این بحث بین کشورهای توسعه یافته و درحال‌توسعه وحدت نظر وجود ندارد و فقدان یک چهارچوب قانونی صریح در این حوزه مشهود است. حمایت از حقوق مالکیت فکری از طریق ظرفیت‌های بالقوه نظام حقوق سرمایه‌گذاری خارجی موضوع جدیدی است که در دهه‌های اخیر از سوی سیاستگذاران کشورهای صنعتی در عمل مطرح شده و سپس از طریق محققین مورد بررسی آکادمیک قرار گرفته است. منابع حقوق سرمایه‌گذاری عموماً مقرراتی درخصوص حقوق مالکیت فکری دربرندارند و صرفاً با پذیرش حقوق مالکیت فکری بعنوان یکی از اشکال سرمایه، از آنان حمایت بعمل می‌آورند. این نقطه تلاقی، دولت میزبان را مکلف به رعایت تمامی استانداردهای رفتاری درخصوص سرمایه‌های فکری سرمایه‌گذاران خارجی می‌نماید. در این مقاله ظرفیت استانداردهای رفتاری حقوق بین‌الملل سرمایه‌گذاری را در حمایت از حقوق مالکیت فکری به نقدوبررسی خواهیم کشید.

کلیدواژه‌ها

  • حقوق مالکیت فکری
  • استاندارد رفتاری
  • رفتار عادلانه و منصفانه
  • حمایت و امنیت کامل
  • عدم تبعیض
  • شرط فراگیر

عنوان مقاله [English]

Analyses of potentials of treatment standards of international investment law in protecting intellectual property assets

نویسنده [English]

Nowadays the importance of intellectual property rights is undeniable in international trade system. In some cases intellectual assets of foreign investors are more important and valuable than tangible ones. So, one of the most important issues for foreign investors and better to say the first of all is the matter of protecting intellectual property rights by host country. On the other hand, there are many discussions between developed and undeveloped countries about treatment with foreign investors. There is a gap in this matter which needs international legislation. Protecting intellectual property rights by international investment regulations is a new matter which the developed countries are initiatives. Subsequently the matter discussed by researchers and lawyers. International investment sources mainly do not contain detailed and complicated regulations about intellectual property rights; instead protect it by introducing intellectual property rights as one type of investment. This matter binds host country to observe all standards of treatment or standards of protection before intellectual assets of foreign investors. In this article we discuss potentials of standards of treatment of international investment law in protecting intellectual property rights.

تورش توجه محدود سرمایه‌گذار و تکیه‌گاه‌های روان‌شناختی: یک پیش‌بینی از رفتار جمعی بازار

این پژوهش با تاکید بر کاربرد دو تورش رفتاری تکیه‌‌گاه‌های روان‌شناختی و توجه محدود سرمایه‌گذار که در توضیح بیش‌واکنشی و کم‌واکنشی بازار سهام استفاده می‌شوند، بررسی می‌کند که آیا نزدیکی شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران به بالاترین رقم 52 هفته گذشته شاخص و بالاترین رقم تاریخی شاخص می‌تواند بازده کلی بازار را در آینده پیش‌بینی کند یا خیر. نتایج پژوهش نشان می‌دهد هنگامی که شاخص به بالاترین رقم 52 هفته گذشته خود نزدیک می‌شود، معامله‌گران به اخبار جدید کم‌واکنشی نشان می‌دهند و بر این اساس می‌توان بازده آتی کل بازار را در افق زمانی یک ماهه پیش‌بینی کرد. یافته‌های دیگر نشان می‌دهد نزدیکی شاخص به بالاترین رقم تاریخی شاخص به شکل منفی با بازده‌های یک ماه آینده بازار رابطه دارد که یک نوع بیش‌واکنشی به اخبار را نشان می‌دهد.
JEL: G12, G14
نحوه استناد به این مقاله: قربانی، آ.، صالحی، م.، و عباس‌زاده، م، ر. (1395). تورش توجه محدود سرمایه‌گذار و تکیه‌گاه‌های روان‌شناختی: یک پیش‌بینی از رفتار جمعی بازار. فصلنامه مدلسازی ریسک و مهندسی مالی، 1(2)، 206-224.

کلیدواژه‌ها

  • بیش‌واکنشی
  • تکیه‌گاه روان‌شناختی
  • توجه محدود سرمایه‌گذار
  • کم‌واکنشی

موضوعات

  • پیش بینی و قیمت گذاری دارایی های مالی

عنوان مقاله [English]

Limited Investor Attention and Anchoring Bias: A Prediction of Market Collective Behavior

نویسندگان [English]

  • Arash Ghorbani 1
  • Mahdi Salehi 2
  • Mohammad Reza Abbaszadeh 2

This study employs the implication of psychological anchors and limited investor attention, as two behavioral biases used in the explanation of overreactions and under reactions, to investigate the ability of nearness to the Tehran Price Index (TEPIX) 52-week high and nearness to the TEPIX historical high to predict future aggregate market returns. Consistent with the literature, the results of our tests, using time series of daily and monthly returns of the market, suggest that individual traders as a whole under react to news as current index closes to the 52-week high and hence it is possible to forecast market returns over 1-month horizon. We also provide evidence that the nearness to the TEPIX historical high negatively predicts future market returns, showing an overreaction to news due to nearness to the historical high.
JEL: G12, G14
How to cite this paper: Ghorbani, A., Salehi, m., & Abbaszadeh, m, r. (2016). Limited Investor Attention and رفتار سرمایه‌گذار Anchoring Bias: A Prediction of Market Collective Behavior. Quarterly Journal of Risk Modeling and Financial Engineering, 1(2), 206–224. (In Persian)

کلیدواژه‌ها [English]

  • Overreaction
  • Psychological Anchors
  • Limited Investor Attention
  • Under Reaction

مراجع

دستگیر، م.، و کاظمی، م. (1392). ارتباط بین بالاترین قیمت سهام در گذشته و بازده آن در سطوح مختلف شاخص بازار. پژوهشنامه حسابداری مالی و حسابرسی، 5 (17)، 131-154.

فدایی نژاد، م. ا.، و صادقی، م. (1385). بررسی سودمندی استراتژی مومنتوم و معکوس در بورس اوراق بهادار تهران. فصلنامه پیام مدیریت، 5 (17 و 18)، 7-31.

فلاح پور، س.، سعدی، ر.، و ابوترابی، ق. (1392). رابطه بین بازده روزانه سهام انفرادی و بالاترین قیمت 52 هفته گذشته در بورس اوراق بهادار تهران. فصلنامه بورس اوراق بهادار تهران، 6 (22)، 73-101.

قالیباف اصل، ح.، شمس، ش. و ساده وند، م. ج. (1389). بررسی بازده اضافی استراتژی شتاب سود و قیمت در بورس اوراق بهادار تهران. بررسی های حسابداری و حسابرسی، دوره 17(61)، 99-166.

نیکبخت، م.، و مرادی، م. (1384). ارزیابی واکنش بیش از اندازه سهامداران عادی در بورس اوراق بهادار تهران. بررسی های حسابداری و حسابرسی، 12 (40)، 97-122.

Ball, R., & Brown, P. (1968). An Empirical Evaluation of Accounting Income Numbers. Journal of Accounting Research, 6(2), 159-178.

Barberis, N., Shleifer, A., & Vishny, R. (1998). A Model of Investor Sentiment. Journal of Financial Economics 49(3), 307-343

Cutler, D., Poterba, J., & Summers, L. (1991). Speculative Dynamics. Review of EconomicStudies 58(3),529–546.

Daniel, K., Hirshleifer, D., & Subrahmanyam, A. (1997). A Theory of Overconfidence, Self-Attribution, and Security Market Under- and Over-Reactions. Unpublished Working Paper. University of Michigan.

Dastgir, M., & Kazemi, M. (2013). The Association between Past Stock Prices and Its Returns at Various Market Index Levels. Financial Accounting and Auditing, 5(17): 131-154. (In Persian)

DeBondt, W., & Thaler, R. (1985). Does The Stock Market Overreact? Journal of Finance, 40(3), 793-805.

Edwards, W. (1968). Conservatism in Human Information Processing. in: Kleinmutz, B. (Ed.), Formal Representation of Human Judgement. Wiley, New York.

Fadayi Nezhad, M, E., & Sadeghi, M. (2006). The Study of Profitability of Momentum and Reversal Strategy in TSE. Management Perspective, 5 (17 & 18): 7-31. (In Persian)رفتار سرمایه‌گذار

Fama, E., & French, K. (1988). Permanent and Temporary Components of Stock Prices. Journal of Political Economy, 96(2), 246-273.

Falahpoor, S., Sadi, R., & Abutorabi, Gh. (2012). The Association between Daily Returns of Individual Stocks and High 52 Week in Tehran Stock Exchange, 6(22): 73-101. (In Persian)

George, T., & Hwang, C.Y. (2004). The 52-Week High and Momentum Investing. Journal of Finance, 59(5), 2145–2176.

Ghalibaf Asl, H., Sahms, Sh., & Sade Vand, M. J. (2010). The Examination of Momentum Strategy Excess Returns and Prices in TSE. The Iranian Accounting and Auditing Review, 17(61), 99-166. (In Persian)

Griffin, D., & Tversky, A. (1992).The Weighing of Evidence and The Determinants of Confidence.Cognitive Psychology, 24(3), 411–435.

Jegadeesh, N., & Titman, S. (1993). Returns to Buying Winners and Selling Losers: Implications for Stock Market E¦Ciency. Journal of Finance 48(1), 65-91.

Lakonishok, J., Shleifer, A., & Vishny, R. (1994). Contrarian Investment, Extrapolation, and Risk. Journal of Finance, 49(5), 1541-1578.

Li, J., & Yu, J., (2012). Investor Attention, Psychological Anchors, and Stock Return Predictability. Journal of Financial Economics, 104 (2), 401–419.

Nikbakht, M., & Moradi, M. (2005). A Study on Common Shareholders Overreaction in TSE. The Iranian Accounting and Auditing Review, 12(40), 97-122. (In Persian)

Kahneman, D., & Tversky, A. (1982). Intuitive Predictions: Biases and Corrective Procedures. Reprinted in Kahneman, Slovic, and Tversky, Judgement under Uncertainty: Heuristics and Biases. Cambridge University Press, Cambridge, England.

Peng, L., & Xiong, W. (2006). Investor Attention, Overconfidence, and Category Learning. Journal of Financial Economics, 80(3), 563–602.

Poterba, J. M., & Summers, L. (1987). Mean Reversion in Stock Returns: Evidence and Implications. Mimeographed. Cambridge.

Zarowin, P. (1989). Does the Stock Market Overreact to Corporate Earnings Information? Journal of Finance, 44(5),1385–1400.

شما جزو کدام دسته از سهامدارانید؟

بعد از موج ورود سنگین سرمایه گذاران به بورس و دیدن تلاطمات و بالا و پایین‌های بازار، معامله‌گران باید به سبک معاملات خود پی برده باشند.

اگر شخصی رفتار سرمایه‌گذار هستید که هنوز به درک درستی از خود و سبک معاملاتتان نرسیده‌اید و نمی‌توانید خود را در دسته خاصی از معامله گران ببینید این مقاله کوتاه را حتما بخوانید.

آقای ام پامپیان بر اساس ریسک پذیری افراد (یعنی سطح ظرفیت تحمل ریسک) و نوع سوگیری ذهنی که افراد دارند، شخصیت سرمایه گذاران را به 4 دسته تقسیم کرده‌اند

  • افراد تغییرگریز
  • افراد دنبا‌له‌رو
  • افراد انباشتگر
  • افراد مستقل

سرمایه‌گذار تغییر‌گریز

تیپ رفتاری این گونه سرمایه‌گذاران به گونه‌ایست که بیشتر از ریسک‌پذیری و افزایش ثروت، بر امنیت مالی و حفظ ثروت تمرکز دارد.

افراد تغیرگریز به خاطر ترس از اشتباه کردن اغلب در تصمیم گیری راجع به امور سرمایه گذاری با مشکل مواجه می‌شوند. آنها ترجیح می‌دهند از ریسک دوری گزینند و به وضع موجود اکتفا کنند.

از جمله سوگیری های رفتاری که آنها را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد عبارتند از: وسواس نسبت به حفظ دارایی‌ها و رفتارهای بی‌نهایت محافظه‌کارانه که در قالب زیان‌گریزی و تغییر گریزی بروز می‌کنند.

سرمایه‌گذار دنباله‌رو

این افراد کنش‌پذیرند. علاقه اندکی به پول دارند و استعداد زیادی در امر سرمایه‌گذاری ندارند. با توصیه دوستان و همکاران اقدام به تصمیم گیری می‌کنند چرا که ایده ای در مورد سرمایه‌گذاری ندارند.

از نقاط قوت دنباله‌روها؛ به لحاظ ذهنی کمتر گرفتار وسواس پولی هستند و درمقایسه با افرادی که مدام به مادیات فکر می‌کنند سبک زندگی کم استرس‌تری دارند و چون مقوله سرمایه‌گذاری بالاترین اولویت آنها نیست اغلب حساب پرگردشی ندارند و این خود مزیت بزرگی به شمار می‌رود چرا که گردش معاملات پایین نوسانپذیری پرتفوی سرمایه‌گذار را کاهش می‌دهد.

نقطه ضعف آنها بی نظمی و بی انضباطی در طول فرایند سرمایه‌گذاری است. معمولا جذب سهامی می‌شوند که اخیرا عملکرد خوبی داشته و این تمایل می‌تواند سرمایه‌گذاری در بدترین زمان ممکن باشد.

سرمایه‌گذار مستقل:

برخلاف دنباله‌روها به سرمایه‌گذاری بی علاقه نبوده و در بازارهای مالی کاملا درگیر و پویا هستند. این افراد متفکرانی تحلیلی انتقادی هستند. قادرند به استقبال ریسک بروند و قاطعانه وارد عمل شوند. می‌توانند خلاف جریان آب شنا کنند و در عین حال بسیار موفق باشند. از آنجا که تیپ رفتاری افراد مستقل، ذاتی تحلیلی دارند معمولا در جستجوی کم هزینه‌ترین منابع ارائه‌دهنده خدمات هستند.

سرمایه‌گذار انباشتگر

انباشتگرها علاقمند به انباشت ثروت هستند. اصولا ریسک پذیرند. برعکس دنباله روها متکی به خود هستند و می‌خواهند سکان کشتی را خود در دست بگیرند. به توانایی‌های خود بیش از اندازه اعتماد می‌کنند.

قدرت ریسک پذیری سرمایه گذاران انباشتگر بسیار زیاد است اما هنگامی که اوضاع بر وفق مراد نباشد و با زیان مواجه شوند رنج و ناراحتی زیادی بر آنها مستولی می‌شود.

نتیجه گیری

هر یک از این گروه‌ها سطح مشخصی از ریسک پذیری و بازدهی مورد انتظار را قابل قبول می‌دانند. این طبقه بندی کمک زیادی به افراد در شناختن سبک معاملاتیشان می‌کند.

این طبقه‌بندی برای مشاوران سرمایه‌گذاری هم راهنمای قابل اتکایی است. چرا که بسته به نوع شخص سرمایه‌گذار و سوگیری‌های خاص هر گروه، ‌می‌توانند ترکیب دارایی بهینه‌ای را در اختیارشان قرار دهند. به طور مثال پرتفوی سرمایه‌گذار مستقل با پرتفوی سرمایه‌گذار تغییرگریز تفاوت زیادی داشته است.

با فرض پذیرش این دسته‌بندی‌ها، آنالیز دقیق اشخاص، جزء جدانشدنی وظایف واحدهای سرمایه‌گذاری است و لزوم طراحی تست‌های تشخیص طبقه سرمایه‌گذاران بیش از پیش احساس می‌شود.

معامله‌گران نیز با درنظر گرفتن سطح ریسک پذیری و شناخت خطاهای معامله‌گری خود می‌توانند خود را در یکی از این گروه‌ها جای دهند. تشخیص تیپ سرمایه‌گذاری ما را به سمت تصمیم‌های درستی هدایت می‌کند. تصمیمات درست مالی علاوه بر کسب بازدهی قابل قبول باعث تحمل سطح کمتری از استرس در زندگی شخصی و کاری شده و رضایت از عملکرد ما را با خود به همراه خواهد داشت.

شما جزو کدام دسته از سرمایه‌گذارانید؟ نظرات خود در مورد سبک معاملاتی تان را با ما در میان بگذارید.

نویسنده: مصطفی محمدی (فارغ التحصیل رشته MBA و علاقمند به حوزه مالی و بازاریابی محتوایی)



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.