معرفی انواع تحقیقات طولی (روش تحقیق در علوم رفتاری)
در تحقیقات مقطعی، داده ها از یک نمونه معرف جامعه در یک برهه از زمان جمع آوری می شوند. اما در مقابل در تحقیقات طولی جمع آوری داده ها در چند برهه از زمان انجام می شود.
مطالعات طولی در علوم رفتاری دارای سابقه ای طولانی است. به ویژه در روانشناسی از این روش برای پیگیری رشد و تحولات کودکان و یا پیشرفت درمان بیماری و… استفاده می شود. در سیاست اولین کارها در این زمینه توسط جامعه شناسان و درباره مبارزات انتخاباتی صورت گرفت.
به طور کلی تحقیقات طولی را در سه دسته
- مطالعات روند
- تحلیل کوارت
- مطالعات پانل
می توان دسته بندی نمود.
1- مطالعات روند
در یک مطالعه روند، نمونه هایی از گروه های مختلف افراد در زمان های مختلف مورد بررسی قرار می گیرند.
برای مثال مطالعه ای سه ماه قبل از انتخابات نشان داده است که 57 درصد مردم به نامزد «الف» و 43 درصد به نامزد «ب» رأی می دهند. پس از یک ماه نتایج با کمی تغییر نشان می دهد که 55 درصد به نامزد «الف» و 45 درصد به نامزد «ب» رأی خواهند داد.
این مطالعه نمونه ای از یک مطالعه روند می باشد.این نوع مطالعات تنها در مورد تغییرات یک گروه یا جامعه اطلاعاتی را در اختیار ما قرار می دهد.در مثال فوق ما می دانیم که در دوره زمانی مورد مطالعه نامزد «الف» دو درصد از طرفدارانش را ازدست داده است اما نمی دانیم چند درصد از این افراد به طرفداران شخص «ب» گرایش یافته اند. برای محدودیت های تحلیل روند تعیین چگونگی این تغییرات نیاز به یک مطالعه پانل می باشد.
مزایا
مطالعات روند برای توصیف تغییرات دراز مدت در یک جامعه می توانند مفید باشند. با استفاده از این مطالعات می توان به الگویی برای شناخت برخی مسائل و پدیده ها درطی زمان دست یافت. مانند بررسی تغییرات بینندگان شبکه های تلویزیونی.
مزیت دیگر مطالعات روند آن است که از آنها می توان به عنوان مبنایی برای مقایسه با داده های پیمایشی که با اهداف دیگری جمع آوری شده اند، استفاده نمود. اقتصاد دانان از این مطالعات برای سنجش سلامت اقتصاد استفاده می کنند.
محدودیت ها
مناسب بودن مطالعات روند به داده های جمع آوری شده بستگی دارد. اگر داده ها غیرواقعی باشند، به نتیجه گیری نادرستی درباره روند منجر می شوند. علاوه بر این برای ارزشمند بودن مطالعات روند باید از ابزارهای اندازه گیری مشابهی استفاده کرد. تغییر در شاخص ها یا روش مطرح کردن سؤالات باعث می شود که نتایج حاصل طی زمان باهم قابل مقایسه نباشند.
2- تحلیل کوارت
برای محققان، کوارت یک گروه از افراد است که به طریقی با هم رابطه دارند و یا گروهی که یک رویداد مهم زندگی را در یک دوره خاص تجربه کرده اند، مانند ازدواج، تولد محدودیت های تحلیل روند و…. بر این اساس هر مطالعه ای که در آن اندازه هایی از ویژگی های یک یا چند کوارت در دو یا چند دوره زمانی وجود داشته باشد، یک تحلیل کوارتی محسوب می شود.
در این نوع تحلیل تلاش می شود اثر یک کوارت شناخته شود، برای مثال فرض کنید که 50 درصد دانشجویان سال آخر یک دانشگاه گزارش کرده اند که مجلات خبری را مرتب می خوانند، در حالی که تنها 10 درصد دانشجویان سال اول همان دانشگاه چنین چیزی را گزارش کرده اند.حال سؤال این است که آیا تغییرات متغیر وابسته به علت افزایش سن است یا این که اعضای نمونه به کوارت یکسانی تعلق دارند؟ یک تبیین این است که عادات مطالعه دانشجویان با پیشرفت در دانشگاه تغییر می کند و تبیین دیگر آن است که محدودیت های تحلیل روند دانشجویان سال اول متشکل از افرادی است که عادات مطالعه متفاوتی از دانشجویان سال چهارم دارند.
برای تشخیص این موضوع دو راه وجود دارد، یک راه این است که دانشجویان واحدی را هنگامی که سال اول هستند و مجدداً زمانی که به سال چهارم می رسند مورد پرسش قرار دهیم و نتایج را مقایسه نماییم (به این نوع داده ها پانل گفته می شود)، روش دیگر آن است که دو نمونه از جامعه دانشجویان در زمان های 1 و 2 انتخاب نماییم، هرنمونه معرف گروه واحدی از افراد است که در سال های مختلفی از تحصیل هستند. اگرچه به این ترتیب نمی توانیم بگوییم عاات مطالعه چه افرادی در طی زمان تغییر کرده است، اما می دانیم که کوارت افرادی که در زمان 1 وارد دانشگاه شده اند چگونه تا سال چهارم تغییر یافته است. اگر 15 درصد دانشجویان سال اول و 40 درصد دانشجویان سال آخر مجلات خبری را می خوانند، می توانیم نتیجه گیری کنیم که عادات مطالعه با افزایش سن تغییر یافته است.
مزایا
این روش در مورد بررسی اثرات بلوغ، تغییرات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و… بینش مناسبی را به محقق می دهد. در موارد بسیاری یک تحلیل کوارت ارزان تر از یک آزمایش یا تحقیق پیمایشی است.
محدودیت ها
در جداول کوارت آزمون هایی که مورد قبول همگان باشند و بتوانند تفاوت های مشاهده شده ی ناشی از شانس را برآورد کنند، وجود ندارد. علاوه بر این اگر تحقیق مدت زیادی طول بکشد ممکن است با مشکل مرگ و میر و یا در دسترس نبودن برخی از پاسخگویان مواجه شویم، و به دنبال آن با کاهش حجم نمونه امکان استفاده از روش های آماری برای سنجش معنادار بودن یافته ها وجود نداشته باشد.
3- مطالعات پانل
در مطالعات پانل نمونه یکسانی از پاسخگویان در زمان های مختلف مورد آزمون قرار می گیرد. این نوع مطالعات می توانند تغییر در نگرش ها و الگوهای رفتاری را آشکار نمایند.
برای مثال در یک مطالعه پانل برای بررسی اثر بخشی تبلیغات سیاسی، تمام اعضای پانل باید به طور دوره ای مورد مصاحبه قرار گیرند تا مشخص شود در طی یک مبارزه انتخاباتی هر پاسخگو در چه زمانی تصمیم به در انتخابات و رأی دادن می گیرد.
محققان بسته به اهداف مطالعه می توانند از پانل پیوسته و فاصله ای استفاده کنند. پانل پیوسته مرکب از اعضایی است که نگرش های خاص یا الگوهای رفتاری را طبق یک برنامه منظم گزارش می دهند. در پانل فاصله ای اعضا می پذیرند که ابزارهای اندازه گیری خاصی (مانند پرسشنامه) را تنها در زمانی که اطلاعاتی مورد نیاز است تکمیل نمایند. این نوع مطالعه داده های مناسبی را برای تحلیل های آماری پیشرفته فراهم می سازد و به محقق امکان پیش بینی روابط علت و معلولی را می دهد.
به طور کلی برای تعین روابط علت و معلولی و انجام یک استنباط علیت، وجود سه شرط ضروری است، نخست ترتیب زمانی، یعنی علت حتما باید قبل از معلول واقع شود. دوم آن که بین دو متغیر باید نوعی پیوند وجود داشته باشد. و سوم، قبل از آن که معلول ها به علت ها نسبت داده شوند، تمام علل دیگر باید رد شده باشند.
یک پیمایش مقطعی به محقق امکان می دهد تا روابط بین متغیرها را تعیین کند و همچنین به کمک یک پرسشنامه دقیق و استفاده از کنترل های آماری نظیر همبستگی جزئی، تبیین های دیگر را رد کند. اما گاه در این روش ترتیب زمانی مطرح نمی شود. این امر در مطالعه ای مانند «بررسی رابطه رفتارهای پرخاشگرانه و تماشای برنامه های خشونت آمیز در تلویزیون »، مشکل آفرین خواهد بود. در مطالعات پانل متغیرها در طی زمان جمع آوری می شوند و استنباط علی قابل دفاع تر خواهد بود. در این مطالعات باید توجه داشت که دوره های اندازه گیری به گونه ای انتخاب شوند که علت معلول را بوجود آورد.
مزایا
داده های پانل بویژه در پاسخ دادن به سؤالاتی در مورد پویایی تغییر مفید هستند. سوالاتی مانند «تحت چه شرایطی رأی دهندگان عضویت خود را در یک حزب سیاسی تغییر می دهند؟» و یا «نقش رسانه های جمعی در تغییر نگرش های حزبی تا چه حد است؟» از این قبیل هستند. برقراری تماس های مکرر با پاسخگویان می تواند به افزایش اعتماد آنان کمک کند و سبب شود اطلاعات بیشتری را نسبت به مصاحبه های اولیه در اختیار محقق قرار دهند.
محدودیت ها
در این مطالعات گاه دستیابی و مراجعه مجدد به اعضای پانل مشکل است. در کنار این مزیت که مطالعات پانل افراد یکسانی را در زمان های مختلف مورد مطالعه قرار می دهند، اما گاهی این مزیت موجب کاهش حجم نمونه نیز می شود. مشکل جدی دیگر این است که پاسخگویان اغلب نسبت به ابزارهای اندازه گیری بعد از تکرار مصاحبه حساس می شوند و همین باعث می شود نمونه ها غیر معرف شوند. در مجموع می توان گفت مطالعات پانل نیازمند دقت بیشتر و هزینه بالاتری است.
An unhandled exception occurred while processing the request.
StructureMapBuildException: Error while building type Moshaveran.Persistance.Facade.MoshaveranContext. See the inner exception for details
1.) new MoshaveranContext()
2.) Moshaveran.Persistance.Facade.MoshaveranContext
3.) Instance of HK.Infrastructure.Data.IDataContext (Moshaveran.Persistance.Facade.MoshaveranContext)
4.) Lambda: (IContext.GetInstance() As IUnitOfWork)
5.) Instance of HK.Infrastructure.Data.IUnitOfWork
6.) new NewApplicationService(*Default of IUnitOfWork*, *Default of INewService*, *Default of IEntityMapper*, *Default of ITagApplicationService*)
7.) Moshaveran.ServiceImplementation.News.NewApplicationService
8.) Instance of Moshaveran.ServiceContract.News.INewApplicationService (Moshaveran.ServiceImplementation.News.NewApplicationService)
9.) Container.GetInstance(Moshaveran.ServiceContract.News.INewApplicationService)
10.) Container.TryGetInstance(Moshaveran.ServiceContract.News.INewApplicationService)
اندیکاتور MFI چیست و چه کاربردی در تحلیل تکنیکال دارد؟
اندیکاتور RSI و MFI دو اندیکاتور مهم در تحلیل تکنیکال هستند که اندیکاتور محدودیت های تحلیل روند mfi مخفف (money flow index) به معنی شاخص جریان پول است و یک اسیلاتور تکنیکی بوده و از فاکتورهای قیمت و حجم برای تشخیص وضعیت های افراط در فروش و خرید استفاده می کند. اندیکاتور mfi همچنین برای تشخیص واگرایی نیز به کار برده می شود که نسبت به تغییر قیمت روند هشدار می دهد. اسیلاتور مابین ۰ تا ۱۰۰ نوسان می کند. اندیکاتور جریان محدودیت های تحلیل روند پول یکی از معروف ترین اندیکاتور های تکنیکال می باشد.
اندیکاتور MFI چیست؟
اندیکاتور MFI از جمله اندیکاتورهای پرکاربرد در تحلیل تکنیکال است که به دلیل استفاده از ورودیهای مربوط به حجم، در دسته معروفترین اندیکاتورهای حجمی قرار میگیرد. به طور کلی آگاهی از کاربرد اندیکاتورها و تفسیر نتایج حاصل از بررسی آنها میتواند منجر به کسب اطلاعات خوبی در خصوص سهم شود.
برخلاف اسیلاتور های معمولی چون RSI اندیکاتور mfi از هر دو داده های حجم و قیمت را شامل می شود. به همین دلیل برخی از تحلیلگران از mfi به عنوان RSI همراه با وزن حجمی نام می برند. آشنایی با اندیکاتورها از مهمترین بحث های تحلیل تکنیکال است. در این مقاله با اندیکاتور جریان نقدینگی یا همان mfi و تفاوت های اندیکاتورMFI با اندیکاتور RSI آشنا می شوید.
نکات کلیدی در مورد اندیکاتور MFI
- اندیکاتور mfi به طور معمول با استفاده از ۱۴ دوره داده محاسبه می شود.
- اندیکاتورmfi بالای عدد ۸۰ نمایانگر افراط در خرید و mfi زیر ۴۰ نمایانگر افراط در فروش است.
- خرید بیش از حد یا فروش بیش از حد الزاما به معنی بازگشت قیمت نمی باشد، فقط قیمت (عاملی برای حجم) نزدیک به بالاترین یا پایین ترین دامنه قیمت اخیر آن است.
- خالقان اندیکاتور mfi ژن کونگ و آروم سودداک توصیه می کنند تا از سطوح ۹۰ و ۱۰ به عنوان افراط در خرید و افراط در فروش استفاده شود. این سطوح به ندرت قابل دسترسی هستند ولی در صورت مشاهده شدن به معنی بازگشت خط روند قیمت می باشد.
- واگرایی بین قیمت و شاخص قابل توجه است. برای مثال اگر اندیکاتور صعودی باشد در حالی که قیمت کاهش یابد یا در حالت رنج قرار بگیرد، قیمت می تواند شروع به افزایش کند.
شاخص جریان نقدینگی
فرمول محاسبه اندیکاتور mfi یا money flow index
- مرحله اول: محاسبه میانگین سه قسمت
در فرمول بالا میانگین بالا، پایین و بسته شده قیمت را بدست می آوریم.
Positive money flow یا جریان پول مثبت حاصل جمع تمام روزهایی است که میانگین سه قیمت بالاتر از روز قبل خود است.
Negative money flow یا جریان پول منفی حاصل جمع تمام روزهایی است که میانگین سه قیمت پائین تر از روز قبل خود است.
- مرحله چهارم: محاسبه شاخص جریان نقدینگی یا همان mfi
نکته: بهتر است یادآوری کنیم برای استفاده درست از اندیکاتور mfi لازم نیست نحوه محاسبه فرمول را بدانیم.
شاخص جریان پول یا اندیکاتور mfi در تحلیل تکنیکال به شما چه می گوید؟
یکی از راه های اصلی استفاده از این اندیکاتور زمانی است که واگرایی وجود دارد. واگرایی زمانی رخ می دهد که اسیلاتور در خلاف جهت خط روند قیمت حرکت می کند. این یک سیگنال از بازگشت روند قیمت است.
برای مثال، یک شاخص جریان نقدینگی بسیار بالا یا اندیکاتور mfi وقتی شروع به پایین آمدن زیر ۸۰ می کند در حالی که قیمت سهام به حالت صعودی خود ادامه می دهد نشانه ای از معکوس شدن خط روند به سمت پایین است. در مقابل، یک اندیکاتور mfi خیلی پایین وقتی بالای سطح ۲۰ میرسد در حالی که سهامدار ها به فروش خود ادامه می دهند نشانه ای از بازگشت قیمت و صعودی شدن آن است.
معامله گران همچنین دنبال واگرایی های خیلی بزرگ همراه با امواج متعدد در قیمت و mfi هستند. برای مثال، یک سهم به ۱۰ دلار برخورد می کند و به ۸ دلار برمی گردد و دوباره به ۱۲ دلار می رسد. قیمت دو هدف موفق آمیز در ۱۰ دلار و ۱۲ دلار داشته است. اگر قیمت زمانی که به ۱۲ دلار رسید، اندیکاتور mfi یه LH تشکیل دهد دیگر اندیکاتور به یک High جدید برخورد نخواهد کرد. این عمل می تواند کاهش قیمت ها را پیش بینی کن
سطح های فروش بیش از حد و خرید بیش از حد سیگنال هایی برای فرصت های معاملاتی احتمالی است. حرکت به زیر ۱۰ و یا حرکت به بالای ۹۰ به ندرت اتفاق می افتد. معامله گران از اندیکاتور mfi در زمان حرکت به بالای ۱۰ برای انجام معاملات خرید استفاده می کنند. وقتی اندیکاتور mfi به زیر ۹۰ حرکت کرد از آن به عنوان سیگنال فروش استفاده می کنند.
حرکت های دیگر به غیر از فروش بیش از حد یا خرید بیش از حد نیز می تواند فرصت های معاملاتی مفیدی را در پیش داشته باشد. برای مثال، وقتی قیمت در روند صعودی قرار دارد نزول به زیر ۲۰ ( یا حتی ۳۰) و سپس صعود به بالای آن می تواند نشانه ای از بازگشت قیمت ها باشد و روند صعودی قیمت از سر گرفته شده است. همین پروسه در روند نزولی نیز رخ می دهد. وقتی موقعیت فروش این اندیکاتور به بالای ۷۰ یا ۸۰ می رسد می تواند رخ دهد. اما وقتی دوباره به پایین حرکت کرد زمان ورود به معاملات فروش است.
تفاوت های بین اندیکاتور mfi و اندیکاتور RSI چیست؟
اندیکاتور mfi و اندیکاتور RSI در تحلیل تکنیکال خیلی به هم نزدیک هستند. تفاوت اصلی در این است که اندیکاتور جریان نقدینگی mfi شامل حجم می شود اما اندیکاتور RSI نه. تحلیل کنندگان حجم معتقند این یک شاخص برجسته است. همچنین آنها باور دارند اندیکاتور mfi به موقع تر از اندیکاتور RSI می تواند سیگنال داده و بازگشت های احتمالی را هشدار دهد. یک اندیکاتور بهتر از اندیکاتور دیگر نیست آنها به سادگی عناصر متفاوتی را شامل می شوند و در زمان های مختلف سیگنال هایی را ارائه می دهند.
محدودیت های شاخص جریان نقدینگی یا mfi چیست؟
اندیکاتور mfi ممکن است گاهی سیگنال های اشتباه نیز صادر کند. این اتفاق زمانی می افتد که اندیکاتور یک سیگنال خوب صادر می کند، اما بعد قیمت ها طبق انتظار پیش نمی رود و معاملات به شکست بر می خورد. به عنوان مثال، واگرایی شاید منجر به معکوس شدن قیمت ها نشود.
این اندیکاتور همچنین ممکن است برخی از سیگنال های مهم را صادر نکند. برای مثال وقتی یک واگرایی خبر از معکوس شدن قیمت ها در برخی مواقع می دهد، واگرایی برای همه معکوس شدن قیمت ها ظاهر نمی شود. به همین دلیل، توصیه می شود معامله گران از اشکال دیگر آنالیز و کنترل ریسک استفاده کنند و به طور انحصاری فقط بر روی یک اندیکاتور متمرکز نشوند.
چرا توجه به اندیکاتور MFI مهم است؟
برای پاسخ به این سوال ابتدا باید ببینیم اندیکاتور MFI نشانگر چه مواردی است. مهمترین مسئلهای که این اندیکاتور به آن میپردازد، نمایش قدرت پول است. اما این جمله چه معنایی دارد؟ در حقیقت قدرت پول، قدرت محدودیت های تحلیل روند حرکت سهم را نشان میدهد. یعنی اینکه سهم تا چه میزان میتواند به روند صعودی خود ادامه دهد یا برعکس به سمت قیمتهای پایین افت پیدا کند.
در واقع نباید هیچگاه فراموش کرد که ورود و خروج نقدینگی تاثیرات بسیار جدی بر حرکت سهم میگذارند. طبیعی است که همزمان با ورود نقدینگی و پول بیشتر، حجم معاملات نیز افزایش پیدا میکند. از آنجایی که این اندیکاتور با توجه به ماهیتی که دارد، علاوه بر قیمت به حجم هم توجه میکند، میتواند ورود و یا خروج نقدینگی را نمایش دهد. به این ترتیب با مقایسه اندیکاتور MFI و روند قیمت سهم، میتوان حرکتهای آینده سهم را تا میزان زیادی به درستی پیشبینی کرد.
پس آنچه در اینجا مهم است، جریان پول ورودی و جریان پول خروجی است. با مقایسه این دو میزان میتوان به قدرت حرکت سهم پی برد. ممکن است مقایسه این دو میزان، نه تنها حاکی از قدرت حرکت سهم باشد، بلکه نشاندهنده روند منفی باشد.
با توجه به مسائلی که گفته شد، اندیکاتور MFI در کنار سایر ابزارهای تحلیلی میتواند در انتخاب سهم مناسب و یا تصیمگیری در خصوص نگهداری یا فروش نمادی که اکنون در سبد سهام خود داریم، کمک فراوانی به ما کند.
ترکیب اندیکاتور MFI با RSI و نتایج جالب آن
گفتیم که نمیتوان به تنهایی بر یک اندیکاتور تکیه کرد. چرا که هیچکدام از اندیکاتورهای موجود نمیتوانند پیشبینی صد درصدی از روند حرکت سهم ارائه کند. به همین دلیل است که استفاده از ترکیب چند اندیکاتور میتواند به میزان زیادی موجب برطرف شدن تردیدهای معاملهگران در خصوص ورود به سهم یا خروج از آن شود. البته فراموش نکنید حتی به این ترتیب، باز هم نیازمند مشخص کردن استراتژی معاملاتی هستیم و باید عوامل دیگری را نیز مدنظر قرار دهیم.
یکی از کاربردهای جذاب اندیکاتورها ترکیب آنهاست. به همین ترتیب میتوان دو اندیکاتور MFI و RSI را با هم ترکیب کرد. با انجام این کار میتوان رفتار این دو اندیکاتور را به صورت مقایسهای بررسی کرد و سیگنالهایی معتبرتر به دست محدودیت های تحلیل روند آورد. اگر بخواهیم در چهار حالت رفتار همزمان این دو اندیکاتور را بررسی کنیم، حاصل این تحلیل به شکل زیر خواهد بود:
- زمانی که هر دو اندیکاتورRSI و MFI در سمت بالا هستند و روند صعودی دارند میتوانید در این ناحیه خرید را انجام دهید.
- به همین ترتیب زمانی که جفت اندیکاتورها در روندی منفی حرکت میکنند میتوان اقدام به فروش سهم مورد نظر کرد. این مورد به معنای سیگنال خروج است و بدترین حالت ممکن است.
- زمانی که RSI صعودی و اندیکاتورMFI منفی است نشاندهنده شکستن مقاومت قیمتی و حرکت قیمت به سمت بالا است. این امر حاکی از شرایط خوب سهم است.
- برعکس این امر نشاندهنده از دست رفتن حمایت قیمتی است. یعنی زمانی که اندیکاتورRSI نزولی و MFI صعودی است و سهم در بازه منفی حجم میخورد، میتوان احتمال داد که روندی نزولی در پیش است و این سیگنال نشاندهنده شرایط مطلوبی نیست.
در نظر داشته باشید اگر هر کدام از این دو اندیکاتور را به طور جداگانه استفاده میکردیم نمیتوانستیم سیگنالهای خرید و فروش را به شکلی کاملا مفید و در نقاط موثر دریافت کنیم.
چند پرسش و پاسخ در خصوص اندیکاتور MFI
آیا به محض ورود اندیکاتور MFI به ناحیه بالای ۸۰ باید سهم را فروخت؟
بسیاری از افراد به محض ورود اندیکاتور در نواحی بالای ۸۰ بلافاصله اقدام به فروش سهم میکنند. نکته مهم اینجاست که اولا اگر قصد خرید سهمی را دارید و میبینید که اندیکاتور MFI در بالاتر از ۸۰ قرار دارد وارد سهم نشوید؛ چرا که این عمل، اقدامی پرخطر و ریسکی است. اما اگر در حال حاضر سهم مذکور را در سبد خود دارید و میبینید که سهم در چنین وضعیتی به سر میبرد، سریعا اقدام به فروش آن نکنید. بلکه آماده باشید تا در زمان مقتضی این کار را انجام دهید. همچنین درست مشابه همین امر، اگر اندیکاتور وارد نواحی کمتر از ۲۰ شد نیز نمیتوان صرفا بر این اساس اقدام به خرید کرد.
آیا میتوان تنها با تکیه بر اندیکاتور MFI به خرید و فروش سهام پرداخت؟
قطعا خیر. اندیکاتورها از جمله ابزارهای تحلیل تکنیکال هستند که میتوانند به ما سیگنالهایی بدهند. اما نمیتوان صرفا با توجه به این اندیکاتورها دست به معامله زد. نمونههایی را میتوان در بازار سهام یافت که به رغم سیگنال خرید یا فروش اندیکاتور، رشد و یا افتی که از آنها انتظار میرفته را نداشتهاند. این ابزار تنها میتوانند در کاهش ریسک به شما کمک کنند. برای خرید و فروش باید معیارهای دیگری را نیز در نظر گرفت و نهایتا با توجه به مجموعه این معیارها دست به معامله زد.
آیا میان دو اندیکاتور MFI و RSI تفاوت دیگری نیز وجود دارد؟
همانطور که میدانید، در اندیکاتور RSI مرز بالای ۷۰ نشان از اشباع خرید دارد و مرز کمتر از ۳۰ حاکی از اشباع فروش است. این امر در حالیاست که در اندیکاتور MFI این اعداد به ترتیب ۸۰ و ۲۰ هستند. از سویی دیگر MFI در دسته اندیکاتورهای حجمی قرار میگیرد. این امر در حالی است که RSI در دسته اسیلاتور قرار میگیرد.
چرا اندیکاتور MFI در دسته شاخصهای پیشرو قرار دارد؟
به طور کلی دو دسته شاخص داریم. شاخصهای پیشرو و شاخصهای متاخر. شاخصهای پیشرو روند و یا واگرایی را پیش از وقوع آن اطلاع میدهند. به همین دلیل است که اندیکاتور MFI در این دسته قرار میگیرد. چرا که با قرار گرفتن در محدودههای مشخص میتواند سیگنال اشباع خرید یا فروش را پیش از وقوع آن صادر کند و به این ترتیب پیشبینی روند با کمک این اندیکاتور صورت میگیرد. اما در مقابل شاخصهای متاخر، تنها قادرند پس از ورود به روند، سیگنال خرید یا فروش و به طور کلی تغییر روند را صادر کنند.
چرا میگویند MFI در مقایسه با اندیکاتور RSI از انعطاف کمتری برخوردار است؟
دلیل این امر به تفاوت میان این دو اندیکاتور برمیگردد. در چند قسمت مختلف از همین مقاله گفتیم که در MFI به حجم نیز توجه میشود. درست به همین دلیل است که اندیکاتور MFI در مقایسه با همتای خود از انعطافپذیری کمتری برخوردار است و با توجه به حجم معاملات موزون میشود.
الگوی سر و شانه در تحلیل تکنیکال؛ آنچه برای معاملهگری باید بدانید
استفاده از تحلیل تکنیکال در معاملات مختلف در بازارهای مالی تقریباً به امری اجتنابناپذیر تبدیل شده است. البته با توسعه ابزارهای تحلیل تکنیکال در سالهای اخیر به واسطه ورود هوش مصنوعی به این حوزه، روشهای گوناگونی پیش روی تحلیلگران تکنیکال قرار گرفته است. در بین روشهای مختلف تحلیل تکنیکال، الگوهایی که در نمودار قیمت داراییها ایجاد میشود، نقش مهمی در پیشبینی روندها در بازار دارند. در این بین الگوی سر و شانه یکی از پرکاربردترین الگوها به شمار میرود که به طور جدی مورد توجه تحلیلگران تکنیکال قرار دارد.
مجموعه الگوها در تحلیل تکنیکال به صورت تجربی تشخیص داده میشوند. این الگوها از این جهت اهمیت دارند که پس از وقوع آنها معمولاً جهتگیری خاصی در روند قیمت یک دارایی صورت میپذیرد؛ بنابراین اهمیت شناخت و کاربرد این الگوها در معاملهگری بسیار زیاد است. در این مقاله روی نقش الگوی سر و شانه در تحلیل تکنیکال تمرکز میشود. ابتدا بررسی میشود که الگوی سر و شانه چیست و در ادامه نحوه بهکارگیری الگوی head and shoulders در معاملات تشریح میشود.
فهرست عناوین مقاله
الگوی سر و شانه چیست؟
الگوی سر و شانه یا Head And Shoulders یکی از قدیمیترین و در عین حال پرکاربردترین الگوها در تحلیل تکنیکال به شمار میرود. نامگذاری این الگو به سبب شکل ظاهری آن صورت گرفته است. در واقع این الگو در نمودار قیمت یک دارایی به صورت سه قله تشکیل شده است که به طور متوالی پشت سر هم قرار میگیرند. قله وسط که در واقع نوعی سقف قیمتی هم است، بالاتر از دو قله دیگر قرار میگیرد و از این جهت شکلی شبیه سر و در کنار آن دو شانه تشکیل میشود.
شناسایی الگوی سروشانه در تحلیل تکنیکال کار نسبتاً راحتی است و تحلیلگران مبتدی نیز میتوانند آن را به راحتی تشخیص دهند. همچنین نشانه دیگری که در این الگو وجود دارد، یک خط مبنا است که اصطلاحاً به عنوان خط گردن شناخته میشود. اما سؤال اساسی این است که وقوع الگوی سر و شانه نشانه چه رخدادی در نمودار قیمت دارایی است؟
آنچه در بالا توصیف شد به معنای پایان یک روند صعودی در قیمت دارایی است و به احتمال زیاد پس از وقوع این الگو قیمت دارایی از حالت صعودی وارد فاز نزولی میشود. اما الگوی سر و شانه معکوس یا کف نیز وجود دارد که وقوع آن به معنی پایان یک روند نزولی و آغاز روند صعودی در نمودار قیمت دارایی است. در ادامه توضیح مفصلی در خصوص این الگو داده میشود.
الگوی سر و شانه در نمودار به چه شکلی ظاهر میشود؟
نوبت به آن میرسد که نحوه شکلگیری الگوی سر و شانه در نمودار قیمت یک دارایی بررسی شود. به طور کلی الگوی سر و شانه در نمودار قیمت یک دارایی در بازههای زمانی مختلف قابل رویت است و به همین دلیل تمام تحلیلگران تکنیکال میتوانند از آن استفاده کنند. شکل الگوی سر و شانه در تحلیل تکنیکال به دو صورت زیر قابل رویت است:
1- الگوی سر و شانه سقف
الگوی head and shoulders سقف در انتها یک روند صعودی قیمت به وقوع میپیوندد. شکل زیر تصویر واضحی از نحوه شکلگیری این الگو در نمودار قیمت یک دارایی را به تصویر میکشد. همانطور که قابل مشاهده است، پس از طی شدن یک روند صعودی، ابتدا شانه سمت چپ در نمودار شکل میگیرد. این شانه یک قله قیمتی به شمار میرود و پس از آن روند قیمت کاهشی میشود. پس از مدت کوتاهی روند کاهشی مجدداً تغییر کرده و افزایش قیمت آغاز میشود.
در این حالت رشد قیمت تا شکلگیری یک قله بالاتر از شانه سمت چپ ادامه پیدا میکند و پس از تشکیل سر، مجدداً روند کاهش قیمت آغاز میشود. در ادامه باز هم روند کاهشی تغییر کرده و افزایش قیمت به وقوع میپیوندد. در این حالت قله دیگری تشکیل میشود که اصطلاحاً به آن شانه راست گفته میشود. این قله نیز حتماً پایینتر از قله قبلی (سر) خواهد بود. پس از این قله، روند نزولی شدیدی در قیمت دارایی ایجاد میشود.
البته آنچه در عمل به وقوع میپیوندد، همواره به طور دقیق آن چیزی که در بالا گفته شد، نیست. بلکه ممکن است روندهای جزئی در نمودار قیمت دارایی در بین سر و شانهها ایجاد شود. خط گردن نیز همانطور که در تصویر فوق قابل رویت است، به نوعی مبنای شکلگیری الگوی سر و شانه در تحلیل تکنیکال محدودیت های تحلیل روند به شمار میرود.
2- الگوی سر و شانه کف یا معکوس
الگوی سر و شانه معکوس در انتها یک روند نزولی قیمت به وقوع میپیوندد. شکل زیر تصویر روشنی از نحوه شکلگیری این الگو در نمودار قیمت یک دارایی را به تصویر میکشد. همانطور که قابل مشاهده است، پس از سپری شدن یک روند نزولی، ابتدا شانه سمت چپ در نمودار شکل میگیرد. این شانه یک دره قیمتی به شمار میرود و پس از آن روند قیمت افزایشی میشود. پس از مدت کوتاهی روند افزایشی مجدداً تغییر کرده و افت قیمت آغاز میشود.
در این حالت افت قیمت تا شکلگیری یک دره پایینتر از شانه سمت چپ ادامه پیدا میکند و پس از تشکیل سر، مجدداً روند افزایش قیمت آغاز میشود. در ادامه باز هم روند افزایشی تغییر کرده و کاهش قیمت به وقوع میپیوندد. در این حالت دره دیگری تشکیل میشود که اصطلاحاً به آن شانه راست گفته میشود. این دره نیز حتماً بالاتر از دره قبلی (سر) خواهد بود. پس از این دره، روند صعودی نسبتاً تندی در قیمت دارایی ایجاد میشود.
در شکلگیری الگوی سر و شانه کف نیز ممکن است در بین سر و شانهها، روندهای کوچک دیگری به وقوع بپیوندد که البته در کلان قضیه اثرگذار نیستند و به همین دلیل خللی در تشخیص الگو ایجاد نمیکنند.
درنگی در مفهوم خط گردن
تا اینجا آشنایی نسبی با الگوی سر و شانه در تحلیل تکنیکال حاصل شد. اما شاید در خصوص مفهوم و کاربرد خط گردن در الگوی سر وشانه ابهاماتی وجود داشته باشد. به همین دلیل لازم است تا تحلیل درستی از مفهوم خط گردن در این الگو ارائه شود. در الگوی سر و شانه سقف، خط گردن به نوعی خط حمایتی تلقی میشود و در الگوی سر و شانه معکوس، خط گردن در واقع خط مقاومتی به شمار میرود.
از این خط برای تشخیص زمان ورود یا خروج از معاملات استفاده میشود و به کمک آنها میتوان استراتژیهای درستی در خصوص معاملهگری اتخاذ نمود. برای ترسیم خط گردن باید تا پس از شکلگیری شانه سمت چپ و راست صبر نمود. پس از آن میتوان این خط را به راحتی ترسیم نمود و مبنای معاملات خود قرار داد. آنچه به صورت تجربی قابل درک است، یک نکته فوقالعاده مهم است.
معمولاً پس از ترسیم خط گردن، فاصله آن با سر در الگو اندازهگیری میشود. در عمل پس از شانه سمت راست، نمودار قیمت به اندازه فاصله بین خط گردن و سر در الگو رشد یا افت را تجربه میکند. به این ترتیب خط گردن میتواند به عنوان مبنای تصمیمگیری برای خرید و فروش داراییها به شمار رود.
چگونه میتوان با الگوی سر و شانه معاملات خود را مدیریت کرد؟
فوت کوزهگری در بهکارگیری الگوی سر و شانه یک چیز است؛ باید تا زمان شکلگیری کامل الگو برای تصمیمگیری در خصوص خرید یا فروش دارایی صبر کرد. معمولاً پس از مشاهده شانه سمت چپ و سر در نمودار قیمت، باید نسبت به شکلگیری الگوی سر و شانه حساس شد و نمودار قیمت دارایی را به دقت زیر نظر گرفت. پس از آن نوبت به تشکیل شانه سمت راست میرسد. از اینجا به بعد تصمیمگیری کاملاً وابسته به میزان ریسکپذیری فرد معاملهگر دارد.
به عنوان مثال الگوی سر و شانه معکوس در نمودار قیمت شکل گرفته است. پس از تشکیل شانه سمت راست دو رویکرد میتوان اتخاذ نمود؛ رویکرد اول که محتاطانه است، صبر کردن تا زمانی است که خط گردن توسط نمودار قیمت شکسته شود. در این صورت میتوان با اطمینان کامل وارد معامله شد. البته هیچ تضمینی وجود ندارد که پس از این اتفاق، فرصتی برای ورود به معامله برای تریدر فراهم شود و شاید به طور کلی معامله را از دست بدهد.
رویکرد دوم ورود به معامله بلافاصله پس از وقوع شانه سمت راست است. در واقع تا زمانی که نمودار خط گردن را نشکسته باشد، نمیتوان با قطعیت گفت که شانه سمت راست شکل گرفته است؛ بنابراین این تصمیم با ریسک همراه است. دقیقاً هر دو رویکرد برای خروج از معامله در الگوی سر و شانه سقف محدودیت های تحلیل روند نیز وجود دارد که انتخاب آنها وابسته به روحیه تریدرها است.
به طور کلی به کمک الگوی سر و شانه میتوان دو مورد زیر را در تحلیلهای خود به دست آورد:
1- تعیین حد ضرر در معامله
تعیین حد ضرر لازمه ورود به هر معاملهای در بازارهای مالی است. در همین راستا الگوی سر و شانه در تحلیل تکنیکال نقش مهمی در تعیین حد ضرر ایفا میکند. برای این منظور شانه سمت راست در هر دو الگوی سقف و کف در نظر گرفته میشود. در الگوی سقف معمولاً حد ضرر را بالاتر از شانه سمت راست و در الگوی کف حد ضرر را پایینتر از شانه راست در نظر میگیرند. البته در هر دو الگو میتوان سر را به عنوان حد ضرر در نظر گرفت که این تصمیم با ریسک بالاتری همراه است.
2- تعیین حد سود در معامله
همانطور که اشاره شد، فاصله سر و خط گردن مبنای تعیین حد سود در معامله به شمار میرود. در الگوی سر و شانه معکوس معمولاً پس از تشکیل شانه راست و آغاز حرکت صعودی نمودار، خط گردن قطع میشود. در این مواقع پیشبینی میشود که قیمت دارایی به اندازه فاصله بین سر تا خط گردن افزایش پیدا کند؛ لذا این مسئله میتواند مبنای درستی در تعیین حد سود برای معاملات باشد.
مزایای الگوریتم سر و شانه در تحلیل تکنیکال
در حالت کلی نمیتوان الگوها را در تحلیل تکنیکال با قطعیت کامل پذیرفت؛ چراکه تجربه نشان میدهد علیرغم شکلگیری الگوها ممکن است رفتارهای متفاوتی در قیمت دارایی مشاهده شود. با این وجود چند دلیل برای کارآمدی و مؤثر بودن الگوی سر و شانه در تحلیل تکنیکال وجود دارد که عبارتاند از:
خط گردن مبنای تصمیمگیری بسیاری از معاملهگران برای ورود و خروج در معاملات خود هستند و معمولاً در این نقاط افزایش حجم معاملات به طور مشهودی رخ میدهد. بسیاری از معاملهگران در خط گردن متحمل ضررهای سنگینی میشوند و به همین دلیل با عرضه بیشتر زمینه را برای حرکت نمودار به سمت هدف قیمتی الگوی سر و شانه مهیا میکنند.
شانه سمت راست در هر دو الگوی سقف و کف، مبنای بسیار معتبری برای تعیین حد ضرر در معاملات به شمار میرود.
معایب و محدودیتهای استفاده از الگوریتم سر و شانه چیست؟
برخی از مهمترین ایراداتی که به الگوی سر و شانه میتوان وارد کرد، عبارتاند از:
- تشخیص این الگو زمانبر بوده و باید وقت زیادی را برای شناسایی آن صرف کرد.
- مانند هر الگوی دیگری ممکن است به درستی عمل نکند. خط گردن در این الگو شاید بارها شکسته شود ولی آنچه که تریدرها انتظار دارند، به وقوع نپیوندد.
- تعیین حد سود به کمک اندازهگیری فاصله بین خط گردن و سر، به تنهایی تصمیم درستی نیست و باید سایر فاکتورهای مؤثر در این زمینه نیز در نظر گرفته شود.
سؤالات متداول
چه ابزارهایی برای تأیید الگوی سر و شانه وجود دارد؟
بررسی حجم معاملات در کنار تشخیص این الگو مهمترین ابزار برای بررسی صحت و سقم آن به شمار میرود.
الگوی سر و شانه در کوتاهمدت رخ میدهد یا بلندمدت؟
هر دو حالت امکانپذیر است و ممکن است در کوتاهمدت و بلندمدت شاهد این الگو باشیم.
نقش خط گردن در الگوی سر و شانه چیست؟
از خط گردن برای تعیین نقاط حمایتی و مقاومتی در روند حرکت قیمت استفاده میشود و معمولاً حد سود و ضرر در معامله را به کمک آن تعیین میکنند.
کلام پایانی
الگوی سر و شانه در تحلیل تکنیکال یکی از پرکاربردترین الگوها به شمار میرود که در بازههای زمانی مختلف قابل رویت است. در صورت تشخیص این الگو میتوان تصمیمگیریهای بسیار هوشمندانه و دقیقی برای کسب سودهای مناسب و جلوگیری از ضررهای سنگین اتخاذ نمود. البته باید توجه داشت که الگوی سر و شانه مانند هر الگوی دیگری در تحلیل تکنیکال خالی از ایراد نیست و باید در کنار سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال و بنیادی مورد استفاده قرار گیرد.
خط روند یا Trendline چیست؟
خط روند یا Trendline چیست؟
خطوط روند ، خطوطی هستند که به راحتی قابل تشخیص اند و معامله گران انها را در نمودارها ترسیم می کنند تا یک سری قیمت ها را به هم وصل کنند یا بهترین داده های مناسب را نشان دهند. از خط بدست امده استفاده می شود تا به معامله گر ایده خوبی از جهت حرکت ارزش سرمایه گذاری نشان داده شود.
یک خط روند ، خطی است که از اوج های محوری یا زیر محورهای پایین محور کشیده شده تا جهت غالب قیمت را نشان دهد. خطوط روند محدودیت های تحلیل روند نمایش تجسمی از حمایت و مقاومت در هر بازه زمانی است. آنها جهت و سرعت قیمت را نشان می دهند ، و همچنین الگوها در دوره های نزولی قیمت را توصیف می کنند.
پیشگویی های کلیدی
- خطوط روند بهترین تناسب برخی از داده ها با استفاده از یک خط یا منحنی را نشان می دهد.
- برای نمایش تصویری واضح تر از روند ، می محدودیت های تحلیل روند توان از یک خط روند واحد استفاده کرد.
- برای ایجاد کانال می توان از روندهای بالا و پایین استفاده کرد.
- دوره زمانی که مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد و نقاط دقیق استفاده شده برای ایجاد یک روند متفاوت از معامله گر تا معامله گر متفاوت است.
خط روند به شما چه می گویند؟
این روند مهمترین ابزار مورد استفاده تحلیلگران تکنیکال ( فنی ) است. تحلیلگران فنی به جای جستجوی عملکرد گذشته در تجارت یا اصول دیگر ، به دنبال روند عملکرد قیمت هستند. یک روند به تحلیلگران فنی کمک می کند تا جهت فعلی قیمت های بازار را تعیین کنند. تحلیلگران فنی معتقدند که روند دوست شما است و شناسایی این روند اولین قدم در انجام تجارت خوب است.
برای ایجاد یک روند ، یک تحلیلگر حداقل باید دو بازه زمانی را در نمودار قیمت داشته باشد. برخی از تحلیلگران دوست دارند از یک بازه زمانی متفاوت مانند یک دقیقه یا پنج دقیقه استفاده کنند. دیگران به نمودارهای روزانه یا نمودارهای هفتگی نگاه می کنند. برخی از تحلیلگران زمان را کنار می گذارند و تصمیم می گیرند روندها را بر اساس فواصل تیک بجای فواصل زمانی مشاهده کنند. آنچه باعث می شود روندها در استفاده و جذابیت جهانی باشند ،این است که می توان از آنها برای شناسایی روند صرف نظر از مدت زمان و بازه زمانی استفاده کرد.
اگر شرکت A با ۳۵ دلار تجارت کند و در دو روز به ۴۰ دلار و در سه روز ۴۵ دلار برسد ، تحلیلگر سه امتیاز برای ترسیم در نمودار دارد ، از ۳۵ دلار شروع می کند ، سپس به ۴۰ دلار می رود و سپس به ۴۵ دلار می رود. اگر تحلیلگر بین هر سه نقطه قیمت خط بکشد ، روند صعودی دارند. روند ترسیم شده دارای شیب مثبت است. اگر قیمت شرکت A از ۳۵ دلار به ۲۵ دلار برسد ، با این حال روند شیب منفی دارد و تحلیلگر باید در جهت روند آن بفروشد.
مثال با استفاده از یک خط روند
استفاده نسبتاً آسان است. یک معامله گر به سادگی مجبور است داده های قیمت را به طور عادی نمودار کند ، با استفاده از باز ، نزدیک ، زیاد و پایین. در زیر داده های Russell 2000 در نمودار شمعدان با خط روند اعمال شده در پایین ترین حالت در طی یک دوره دو ماه ارائه شده است.روند کمتری برای راسل ۲۰۰۰ اعمال می شود.
این روند ، روند صعودی در راسل ۲۰۰۰ را نشان می دهد و هنگام ورود به موقعیت ، می توان از آن پشتیبانی حمایت کرد. در این حالت ، معامله گر ممکن است موقعیت طولانی را در نزدیکی خط روند انتخاب کرده و آن را به آینده گسترش دهد. اگر عملکرد قیمت خط روند نزولی را نقض کند ، معامله گر می تواند از آن به عنوان سیگنال برای بستن موقعیت استفاده کند. این اجازه می دهد تا معامله گر از وقتی که روندی که دنبال می کند تضعیف شود ، از آن خارج شود.
البته روندها محصولی از دوره زمانی هستند. در مثال بالا ، معامله گر نیازی به بازنویسی خط روند ندارد. با این حال ، در مقیاس زمانی دقیقه ، ممکن است نیاز به خط روند و معاملات بطور مکرر تعدیل شود.
تفاوت بین روندها و کانالها
بیش از یک خط روند را می توان در نمودار اعمال کرد. معامله گران معمولاً برای ایجاد یک کانال از یک خط اتصال متصل به یک دوره و همچنین یک دوره دیگر برای اتصال پایین به منظور ایجاد کانال استفاده می کنند. یک کانال نمایشی بصری از حمایت و مقاومت را برای دوره زمانی مورد تجزیه و تحلیل اضافه می کند.در معاملاتی مشابه با یک روند واحد ، معامله گران به دنبال برک آوت هستند تا قیمت را از کانال خارج کند. آنها ممکن است بسته به نحوه تنظیم تجارت خود از این نقض به عنوان یک نقطه خروج یا یک نقطه ورود استفاده کنند.
محدودیت های یک روند
خطوط روند محدودیت هایی را دارد که همه ابزارهای نمودار در این زمینه دارند که با ورود اطلاعات بیشتر قیمتها ، مجدداً تعدیل شوند. گرایش گاه به گاه برای مدت طولانی ادامه خواهد یافت ، اما در نهایت عملکرد قیمت به اندازه کافی منحرف خواهد شد که نیاز به بروزرسانی دارد. علاوه بر این ، معامله گران اغلب نقاط مختلف داده ها را برای اتصال انتخاب می کنند. به عنوان مثال ، برخی از معامله گران از پایین ترین نرخ استفاده می کنند ، در حالی که برخی دیگر تنها برای یک دوره ممکن است از کمترین قیمت های بسته شده استفاده کنند. آخر ، خطوط روند استفاده شده در بازه های زمانی کوچکتر می توانند حساس به حجم باشند. روند انتخاب شده بر روی حجم کم ممکن است به محض انتخاب حجم در طول یک جلسه به راحتی شکسته شود.
دیدگاه شما