الگوی ۵ موج صحیح


این الگو نشان دهنده‌ی یک حرکت شارپ صعودی یا نزولی است که در یک وقفه‌ی کوچک به وسیله‌ی کانال‌های مورب یا افقی دچار اصلاح می‌شود و سپس به روند قبلی خود ادامه می‌دهد.

تحلیل زمانی الیوت

آموزش امواج لیوت مکتب‌خونه شما را در فرایند تحلیل تکنیکال بازار همراهی می‌کند تا براساس نمودار . آموزش امواج الیوت و الگوهای هارمونیک در تحلیل تکنیکال: نظریه امواج الیوت یکی از . حداقل و حداکثر زمانی که می توانم یک دوره را بگذرانم چقدر است؟ ادامه.

نظریه موج الیوت یا Elliott Wave Theory در تحلیل تکنیکال کاربرد دارد. . معامله‌گران نیز ممکن است از ساختار موج الیوت بازار در یک بازه زمانی مشخص تفاسیر . ادامه.

روابط شگفت انگیز فیبوناچی زمانی در امواج الیوت. ناشر : آراد کتابدسته: تحلیل الیوت, فیبوناچی و هارمونیک. موجودی: 6 موجود در انبار. ادامه.

Nov 27, 2019 — امواج الیوت امروزه جزء يكى از ابزارهاى قدرتمند تحليل روند شاخص سهم، در . موج C در روند اصلاحی زمانی شروع میشود که همه متوجه شدند که روند قبلی خاتمه . ادامه.

کتاب تحلیل تکنیکال در بازارهای سرمایه نوشته جان مورفی . مباحث هارمونیک تریدینگ، چنگال آندروز، تحلیل الیوت، ابزارهای تکنیکال و تحلیل زمانی میپردازد. ادامه.

. گلري نسبت phi). تصویر روابط شگفت انگيز فيبوناچي زماني در امواج اليوت (تصاويري زيبا از گلري نسبت phi . تصویر تحليل تكنيكال در بازار سرمايه. 5 % . ادامه.

Jul 15, 2020 — تحلیل زمانی در ایچیموکو یا هر سیستم ترید دیگر یعنی اینکه زمان تغییر قیمت را بتوانیم تخمین بزنیم. مثلا اگر بر اساس موجهای الیوت بازار رو . ادامه.

روابط شگفت انگیز فیبوناچی زمانی در امواج الیوت. عنوان لاتین: Beautiful Pictures from the Gallery of Phinance; عنوان فارسی: روابط شگفت انگیز فیبوناچی زمانی . ادامه.

ﺗﺤﻠﯿﻞ ﮔﺮ ﺗﮑﻨﯿﮑﺎل ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻋﻮاﻣﻞ ﻓﺎﻧﺪاﻣﻨﺘﺎل ﺑﺮ روي ﭼﺎرت را ﺑﺮرﺳﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ وﭼﻮن ﻫﻤﯿﺸﻪ. ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻋﻮاﻣﻞ . زﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﺎﺑﯿﻦ اﯾﻦ دو ﺷﺎﺧﺺ واﮔﺮاﯾﯽ ﺑﻮد ﯾﮏ ﻫﺸﺪاري ﺟﻬﺖ ﺗﻐﯿﯿﺮ اوﺿﺎع وﺟﻮد داﺷﺖ . .4. ﺣﺠﻢ . ﻧﻈﺮﯾﻪ ﻣﻮج اﻟﯿﻮت اﺻﻮﻻً ﺑﺮاي ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﻫﺎي ﺑﺰرگ ﺑﺎزار ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﺑﮑﺎر ﻣﯽ رود ﻣﺨﺼﻮﺻﺎً ﺑﺮاي ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﺻﻨﺎﯾﻊ داو. ﺟﻮﻧﺰ. ادامه.

آموزش امواج الیوت رابرت بالان

مفهوم الگوهای بازگشتی از میان مقیاس های کوچکتر و کوچکتر در بازار بورس در دهه ی 1930 مطرح شد. الگوهای کلاسیک اشکالی معنی دار تشکیل شده از امواج تغییرات قیمتی در بازار می باشند که از روی تشکیل آن ها می توان موج ها یا هدف ها قیمتی جدیدی را پیش بینی کرد. در استفاده از الگوها حتما باید تا تشکیل کامل الگو صبر کرد و در نقطه صحیح و پیش بینی شده وارد شد. حتی برای کم کردن احتمال زیان و بالا بردن سود روش هایی وجود دارد که با مدیریت سرمایه بتوان از الگوها بیشترین استفاده و کمترین خطرات را متوجه شد. قبل از تشکیل هیچ الگویی آنرا تکمیل شده فرض نکنید و پس از تکمیل نیز در صورتی که قصد معامله بر اساس الگو را دارید زمان و قیمت مناسب را با شک و تردید از دست ندهید. از ایرادات دیگری که عموما معامله گران مبتدی مرتکب می شوند این است که پس از تشکیل الگو و از دست رفتن قیمت ورود مناسب، وارد بازار می شوند. این مساله خطر بسیاری را برای معاملات و سرمایه ایشان در بر دارد بنابراین اگر با تاخیر به نمودار نگاه می کردید یا الگویی را تشخیص دادید که زمان ورودش از دست رفته بود به هیچ عنوان وارد بازار نشوید.

دستورالعمل ها و دیگر ملاحظات قوانین تئوری امواج الیوت به اندازه ی کافی ساده هستند؛ چیزی که کاربرد این قوانین را برای یک فرد تازه کار، دشوار می کند پیچیدگی افزوده شده ی دستورالعمل های مختلف است که در وهله ی اول به نظر می رسد برای تسهیل آنالیز یک نمودار ، برای تحلیلگر الیوتی آمده اند. در ادامه دستورالعمل ها و ملاحظات تحت عناوین مختلفی طبقه بندی می شود. برخی از این ملاحظات از نوشته های الیوت گرفته شده، اما بیشتر آن ها تجربه ی شخصی خود نویسنده از تحلیل موجی است. باید به یاد داشت که روابط میان امواج، مخصوصا روابطی که منعکس کننده ی جنبه ی نسبت های فیبوناچی هستند، روابط ثابتی که تغییر ناپذیر باشند، نیستند بلکه گرایش محض هستند. ممکن است در طول تجربه ی نویسنده از بازار یک گرایش نسبت به دیگری آشکارتر باشد، اما هیچ قانونی وجود ندارد که بگوید این روابط نمی توانند تغییر کنند. چیزی که هم اکنون رایج است، ممکن است زمانی که بازار دستخوش تغییر اساسی چرخه می شود، کمیاب شود. بهترین راه بهره بردن از این دستورالعمل ها و ملاحظات مختلف، اتخاذ گرایش قطعی است.

قیمت همواره در قالب یک 5 موجی پیشروی می کند و سپس با یک الگوی سه موجی در جهت مخالف اصلاح می شود. امواج پیشرو با اعداد 1 تا 5 شماره گذاری می شوند و امواج اصلاحی نیز با حروف a تا c مشخص می شوند. موج ،2 موج 1 را اصلاح می کند و به همین ترتیب موج ، 4 موج 3 را اصلاح می کند. سپس کل زنجیره ی امواج 1 تا 5 به وسیله ی زنجیره ی a-b-c اصلاح می شود. در مفهوم کلان، زنجیره ی موج 1تا موج 5 موجی با درجه ی بالاتر تکمیل می کند، یا به عبارت ساده تر موجی را قرار می دهد که متعلق به ردیف بعدی بالاترِ زنجیره های موج است. بنابراین، نوسان از موج 1به موج 5 یکی از امواج ،3 ،1 یا 5 را تکمیل می کند، در حالی که زنجیره ی a-b-c یکی از امواج 2 یا 4 را تکمیل می کند.

مطلب آموزشی پیش رو با عنوان، اصل امواج الیوت، به نوشته رابرت بالان و ترجمه مهرداد خالقی، در فرمت PDF، و در 72 صفحه تهیه و تنظیم شده است.

۵ الگوی قیمتی قدرتمند در تحلیل تکنیکال

شناخت الگوهای قیمتی یکی از اولین مفاهیمی است، که معامله گران فنی از همان ابتدای شروع به کار در بازار سهام با آن مأنوس می‌شوند.الگوهای نموداری، بخش مهمی از تحلیل تکنیکال کلاسیک هستند و معامله‌گرانی که با استفاده از نمودار به خرید و فروش سهام می‌پردازند، باید با این الگوها آشنایی داشته باشند.یکی از بارزترین ویژگی‌های ابزار تحلیل تکنیکال، قابلیت تکرارپذیری آن‌هاست، به گونه‌ای که به راحتی می‌توان در هر نمودار و هر تایم فریم، آن‌ها را مشاهده نمود. الگوهای قیمتی می‌توانند به عنوان سیگنالی برای ورود، ابزار تایید و یا به منظور پیش‌بینی جهت و میزان تحرکات قیمتی بازار، مورد استفاده قرار گیرند. در این مقاله بر اساس محبوبیت و میزان کارایی، ۵ مورد از قدرتمندترین الگوهای نموداری را با ذکر جزئیات مهم توضیح خواهیم داد.این الگوها به ترتیب عبارت‌اند از:

سر و شانه، مستطیل، کف و سقف دوقلو، کف و سقف سه‌قلو و پرچم.تشخیص این الگوها در نمودار، کمک می‌کند تا بازار را بهتر درک کرده و نسبت به حرکات قیمت در آینده، ذهنیت داشته باشیم. به ‌طور کلی الگوهای قیمتی به دودسته ادامه‌دهنده و بازگشتی تقسیم می‌شوند که الگوهای سر و شانه، سقف و کف دوقلو و سه‌قلو جزء بازگشتی‌ها و پرچم و مستطیل در دسته الگوهای ادامه‌دهنده قرار می‌گیرند. طبق بررسی‌های انجام‌شده از بین موارد مذکور، الگوی سر و شانه از منظر بسیاری از معامله گران، پرکاربردترین الگوی نموداری است. شناخت صحیح و درک عمیق این الگوها، منجر به این می‌شود که در معامله‌گری به دید وسیع‌تری دست‌یابید، که همین توانایی می‌تواند مسبب رشد سرمایه و موفقیت در بلندمدت باشد.

نکات عمومی مربوط به الگوهای قیمتی

  • حین تشکیل یک الگوی نموداری، تغییر حجم معاملات یک ابزار کمکی برای تایید صحت و قدرت الگو است.
  • هرکدام از الگوهای قیمتی بر اساس ماهیتشان، یک هدف نموداری از پیش‌تعیین ‌شده دارند. میزان‌تحقق این انتظارات، کاملاً به روند بازار بستگی دارد.
  • هر چه شکل‌گیری یک الگو مدت‌زمان بیشتری طول بکشد، انتظار می‌رود که حرکات قیمتی بزرگتری در پیش باشد.
  • بسیاری از الگوهای نموداری ازلحاظ جزئیات شباهت زیادی به یکدیگر دارند. از این‌رو به منظور تمیز دادن آن‌ها از یکدیگر، باید الگوی ۵ موج صحیح به عواملی نظیر شکست‌های قیمتی، تغییر حجم معاملات و…، دقت کنیم.
  • یکی از بهترین روش‌های تشخیص شکست، افزایش حجم معاملات حین خروج قیمت از نواحی حمایت یا مقاومت است. هنگام استفاده از الگوهای قیمتی، همواره این نکته را در نظر داشته باشید.
  • برخی صاحب‌نظران معتقدند به منظور اینکه الگوهای نموداری از قدرت بیشتری برخوردار باشند، باید در طول تشکیل الگو، حجم معاملات در نقاط کف و سقف به ترتیب از سمت چپ به راست نمودار کاهش‌یافته و در نقطه شکست، شاهد افزایش حجم معاملات باشیم.

۱- الگوی سر و شانه

قدرتمندترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال

تقریباً می‌توان گفت محبوب‌ترین و معتبرترین الگوی نموداری بازگشتی در تحلیل تکنیکال است، که کارایی آن به مرور زمان الگوی ۵ موج صحیح و در شرایط مختلفی اثبات‌شده است. تشکیل این الگو می‌تواند موجب وقوع یک نقطه عطف خیلی مهم یا یک اصلاح قیمت کوتاه‌مدت و معمولی باشد. بر اساس نمودار، الگوی سر و شانه کلاسیک یک سیگنال نزولی و سر و شانه معکوس نشانه‌ای از احتمال وقوع روند صعودی است. به لحاظ هندسی، الگوی سر و شانه کلاسیک از شکل‌گیری سه قله به ‌صورت متوالی تشکیل می‌شود که، دومین قله (سر) نسبت به سایرین (شانه‌ها) بلندتر بوده و درنهایت طرحی شبیه به سر و شانه‌های انسان در نمودار به وجود می‌آید. درصورتی که چنین آرایشی به وسیله دره‌ها شکل بگیرد، الگوی سر و شانه معکوس خواهیم داشت. این الگو معمولاً پس از یک‌روند قوی رخ می‌دهد و برحسب شرایط بازار، می‌تواند نشانه‌ای از تغییر تمایلات جمعی و پتانسیل یک بازگشت قیمتی قریب‌الوقوع باشد.

تحلیل دقیق جریان عرضه و تقاضای حاکم بر روند شکل‌گیری الگوی سر و شانه در حالت کلاسیک نشان‌دهنده این است که در ابتدا خریداران بر بازار تسلط داشته و قیمت را تا سطح مشخصی افزایش داده‌اند، سپس تعدادی از فروشندگان باعرضه سهام خود موجب کاهش قیمت‌ها شده و اولین قله در نمودار تشکیل می‌شود. در ادامه با توجه به اینکه هنوز خریداران امید به صعود قیمت دارند، با افزایش حجم سفارشات خرید و عقب‌نشینی فروشندگان، بازار دوباره شروع به رشد خواهد نمود. این بار به دلیل تقویت انتظارات مثبت در میان معامله گران و با استناد به اتمام اصلاح قیمتی و آغاز موج جدید صعودی، جریان ورودی پول تقویت‌شده و سطح مقاومتی پیش رو (قله قبلی) نیز درهم شکسته و قیمت نقطه بالای جدیدی در نمودار ثبت می‌کند. سپس با توجه به صعود قیمت‌ها، برخی خریداران قبلی به منظور محافظت از سود، اقدام به فروش نموده و در همین حین با اضافه شدن سایر فروشندگان، قیمت کاهش‌یافته و به سطح حمایتی (قله یا مقاومت قبلی که بر اساس قانون تبدیل سطوح تبدیل به حمایت‌شده) پیش روی خود می‌رسد که با افزایش فشار فروش این سطح نیز شکسته شده و درنهایت با شکل‌گیری یک موج سنگین نزولی قیمت تا حوالی دره اول سقوط می‌کند. در این مرحله دوباره تعدادی از خریداران سمج با سفارشات خرید خود موجب صعود قیمت‌ها می‌شوند، با این تفاوت که این‌روند صعودی دوامی نداشته و پس از صعود تا حدود قله اول، فروشندگان برای سومین باربر بازار مسلط شده و با فروش‌های خود موجب شکل‌گیری یک‌روند نزولی قوی می‌شوند. کاهش قیمت حتی با رسیدن به خط روند حمایتی ناشی از اتصال دودره قبلی که خط گردن نامیده می‌شود نیز متوقف نشده و پس از شکست این سطح با حجم معاملات سنگین، روند نزولی قوی آغاز می‌شود. ازلحاظ روانشناسی این الگو بیانگر سه بار تلاش نافرجام خریداران در راستای ادامه روند صعودی است که، درنهایت با شکست رو به پایین خط گردن الگو، سیگنال قوی نزولی نمایان می‌شود. هدف قیمتی این الگو، حداقل به اندازه فاصله قله دوم تا خط گردن است. الگوی سر و شانه معکوس، دقیقاً یک تصویر آیینه‌ای از حالت کلاسیک است، که بر اساس نحوه شکل‌گیری دره‌ها قابل‌تشخیص می‌باشد. تفاوت در این است که برخلاف حالت کلاسیک، الگوی ۵ موج صحیح تشکیل این الگو تداعی‌کننده یک سیگنال صعودی است.

۲- الگوی سقف و کف دوقلو

قدرتمندترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال

یکی از پرتکرارترین الگوهای بازگشتی نموداری است. به همین جهت باید در مواقع خاص یا به همراه سایر ابزارهای تحلیلی استفاده شود، تا خطاهای احتمالی آن تا حد زیادی کاهش یابد. بهترین عملکرد این الگو، پس از حرکات شدید و طولانی‌مدت قیمت است. سقف دوقلو یک سیگنال نزولی و الگوی کف دوقلو نشانه‌ای از احتمال صعود بازار است. ازلحاظ نموداری این الگو نشان‌دهنده دو بار تلاش نافرجام قیمت برای ادامه حرکت اصلی است، که درنهایت با تشکیل آن انتظار می‌رود روند غالب تغییریافته و بازار در جهت دیگری به مسیر خود ادامه دهد. الگوی کف دوقلو ازلحاظ الگوی ۵ موج صحیح تئوریک نشان‌دهنده این است که، پس از یک‌روند قوی نزولی سرانجام خریداران با غلبه بر فروشندگان توانسته‌اند، روند بازار را به صعودی تغییر دهند. اولین فاز افزایشی پس از یک‌روند نزولی قوی رخ می‌دهد، که درنهایت با تسلط دوباره فروشندگان، بازار افت می‌کند. نتیجه این فعل و انفعالات تشکیل اولین دره و قله است. با نزدیک شدن به سطح حمایتی ناشی از تشکیل دره اول، دوباره خریداران دست به کار شده و قیمت تا محدوده سقف قبلی افزایش می‌یابد. در این مرحله با توجه به تشکیل دودره پیاپی و درنتیجه آن، وجود یک سطح حمایتی قوی، حجم معاملات به طرز قابل‌توجهی افزایش‌یافته و با شکست ناحیه مقاومتی قله اول، تغییر روند و سیگنال صعودی تایید می‌شود. در سقف دوقلو، دقیقاً شرایط تشکیل الگو بالعکس حالت مذکور بوده و خاصیت آن کاهش قیمت‌هاست. حداقل هدف تکنیکالی این الگوی نموداری در هر دو نوع سقف و کف، به اندازه فاصله بین قله و دره‌ها از نقطه شکست است.

۳- الگوی سقف و کف سه‌قلو

قدرتمندترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال

درصورتی که الگوی دوقلو در شکست سطوح قیمتی ناتوان باشد و فعل و انفعلات میان خریداران و فروشندگان دوباره به همان صورت تکرار شوند، الگوی نموداری مشاهده‌شده را کف و سقف سه‌قلو می‌نامند. معمولاً تشکیل این الگو در نمودار، نشانه بالقوه‌ای از احتمال تغییر روند بازار است. ازآنجا که این الگو در ابتدا کف و سقف دوقلو بوده است، پس ازلحاظ روانشناسی و خواص تکنیکالی شباهت بسیاری به آن داشته و الگوی بازگشتی محسوب می‌شود. فلسفه روانی این الگو، گویای سه بار تلاش ناموفق گروهی از معامله گران در راستای ادامه روند غالب بازار است. ازآنجا که تشکیل الگوی سه‌قلو زمان بیشتری طول می‌کشد، به همین دلیل می‌توان استنباط نمود که، سیگنال قدرتمندتری صادر کرده و درنتیجه قیمت در جهت شکست الگو، حرکت بیشتری داشته باشد. به‌طور مثال در الگوی کف سه‌قلو، پس از اینکه فروشندگان ناتوانی قیمت در شکست قله اول را مشاهده کنند، به این نتیجه می‌رسند که توان صعودی بازار کاملاً تخلیه‌شده و باید منتظر ادامه روند نزولی باشند. اما در ادامه و با رسیدن به سطح حمایتی، دوباره خریداران با ورود پول هوشمند به بازار موجب افزایش قیمت‌ها می‌شوند و اما این بار در آستانه مقاومت سخت ناشی از قله‌ها، با ورود خریداران جدید و افزایش قابل‌ملاحظه حجم معاملات در نقطه شکست، الگو تایید و روند جدیدی در نمودار شکل می‌گیرد. بارزترین نکته هنگام شکست نواحی نموداری این است که، بسیاری از فروشندگان با مشاهده حجم معاملات هنگام عبور از سطوح و زمان طولانی شکل‌گیری الگو، در صف خریداران قرار می‌گیرند. همانند الگوی قبل، پس از شکست انتظار می‌رود که، حداقل به اندازه فاصله کف و سقف الگو در نمودار، نوسان قیمتی داشته باشیم.

۴- الگوی پرچم

قدرتمندترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال

اولین نوع از الگوهای ادامه‌دهنده که به معرفی آن‌ها می‌پردازیم، الگوی پرچم است. این الگو اغلب در مواقع اصلاحی پس از شکل‌گیری یک‌روند قوی در بازار به وقوع می‌پیوندد. تشکیل الگوی پرچم پس از یک‌روند پرقدرت، اصطلاحاً موجب استراحت و تجدیدقوای بازار به منظور ادامه روند اصلی می‌شود. با توجه به ماهیت نموداری الگوی پرچم باید توجه داشت، فقط در مواقعی که روند مشخص و قابل‌اطمینانی داشته باشیم، می‌توان به آن استناد کرد و استفاده از این الگو در بازارهای خنثی و بدون روند به هیچ‌وجه توصیه نمی‌شود. بر اساس شکل نموداری، الگوی پرچم یک حرکت شارپ صعودی یا نزولی است که توسط یک سری حرکات اصلاحی کوچک به‌صورت کانال‌های افقی، مورب و یا کنج، متوقف‌شده و پس از مدت کوتاهی، بازار دوباره به روند اصلی خود ادامه می‌دهد. هر چه فاز اصلاحی مدت‌زمان بیشتری طول کشیده و به سمت کنج سوق پیدا کند، انتظار می‌رود پس از شکست، حرکات قیمتی بزرگتری داشته باشیم. برعکس الگوهای بازگشتی، تشکیل پرچم صعودی، یک نشانه از افزایش دوباره قیمت و تشکیل پرچم نزولی از ادامه روند نزولی خبر می‌دهد. پس از شکست و تایید آن به وسیله حجم سنگین معاملات، انتظار داریم بازار حداقل به اندازه پایه پرچم، یعنی ابتدای شروع حرکت تا اولین قله یا دره تشکیل‌شده، تحرک قیمتی داشته باشد.

۵- الگوی مستطیل

قدرتمندترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال

الگوی مستطیل را می‌توان نوعی پرچم دانست. اما باید میان آن‌ها تمایز قائل شویم، زیرا ازلحاظ کارایی تفاوت بسیاری دارند. به‌طور کلی این الگو نیز از نوع ادامه‌دهنده روند بوده و حرکتی خنثی مابین تحرکات اصلی یک‌روند پرقدرت محسوب می‌شود. زمانی که روند مشخصی قابل‌ملاحظه باشد، در صورت مشاهده الگوی مستطیل در نمودار، می‌توان بر مبنای آن تصمیم‌گیری نمود. ولی همانند الگوی پرچم در سایر مواقع که جهت بازار واضح نیست، کاربردی ندارد. از طرفی مستطیل به الگوهای سقف و کف چند قلو شباهت بسیاری دارد. زیرا در تمامی این اشکال نموداری، قیمت پس از حرکت در جهتی مشخص، برای مدتی در محدوده کوچکی بین حمایت و مقاومت‌های افقی نوسان می‌کند. تشخیص دقیق این الگوها به وسیله جهت و شرایط شکست قیمت امکان‌پذیر است. محدوده نوسانی، محل تقابل خریداران و فروشندگان است که نتیجه آن، مسیر آتی بازار را مشخص می‌کند. همانند الگوی پرچم، شکست سقف مستطیل پس از یک‌روند صعودی یک سیگنال افزایشی بوده و شکست کف الگو نشانه ادامه روند نزولی است.حداقل هدف قیمتی این الگو، ارتفاع مستطیل یعنی فاصله بین سقف و کف‌های محدوده نوسانات است.

شناخت ۵ تا از مهم‌ترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال

الگوی‌های قیمتی در تحلیل تکنیکال

بیشتر تریدرهایی که در بازارهای مالی مانند بورس فعالیت دارند، برای خرید دارایی در این بازارها و کسب سود، از تحلیل تکنیکال استفاده می‌کنند. چراکه تحلیل تکنیکال یک روش کاربردی و سریع برای بدست آوردن نتایج تحلیلی است. مهم‌ترین بخش‌های این نوع از تحلیل، بحث الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال کلاسیک است که در ادامه به معرفی ۵ مدل از مهم‌ترین و کاربردی‌ترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال می‌پردازیم. همچنین این مفاهیم جزو پایه و اساس یادگیری تحلیل تکنیکال هستند که حتی تریدرهای حرفه‌ای هم آموزش‌های خود را از آن آغاز کرده‌اند. پس اگر شما نیز برای فعالیت در بازارهای مالی مختلف آماده هستید و می‌خواهید با تسلط به تحلیل تکنیکال و الگوهای قیمتی به سرعت مسیر موفقیت در این بازارها را طی کنید، تا انتهای این مطلب با ما همراه باشید.

چرا الگوهای قیمتی اساس تحلیل تکنیکال هستند؟

الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال کلاسیک نقش به‌سزایی دارند، چراکه این الگوها به‌صورت مکرر در نمودارهای قیمتی تکرار می‌شوند. اگر شما نمودارهای قیمتی چند سال گذشته‌ی یک دارایی مالی را بررسی کنید، انواع الگوهای قیمتی را در آن مشاهده خواهید کرد. اما چرا الگوهای قیمتی در نمودارها تکرار می‌شوند؟ از این قضیه چه نتیجه‌ای می‌توان گرفت؟!

به‌صورت کلی، دانش تحلیل تکنیکال که یک تحلیل فنی است، براساس این فلسفه شکل گرفته که: «تاریخ در بازارهای مالی تکرار می‌شود!» اگرچه نمودارها و الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال دقیقاً شبیه به هم نیستند، اما با شباهت بسیار این الگوها در مسیر روند قیمت‌ها شکل می‌گیرند و تحلیل‌گران از روی این الگوها به تحلیل‌های موردنظر خود دست می‌یابند. الگوها در واقع اشکالی هستند که روی نمودارهای قیمتی شکل می‌گیرند و مسیر روند، مقاومت‌ها، حمایت‌ها و …. را برای ما مشخص می‌کنند. در ادامه ضمن معرفی انواع الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال، ۵ مورد از مهم‌ترین آن‌ها را بررسی خواهیم کرد.

الگوهای قیمتی تحلیل تکنیکال

الگوهای قیمتی چگونه شکل می‌گیرند؟

اگر نمودارهای تحلیلی را بررسی کنیم، می‌بینیم که در آن‌ها منحنی‌ها و خطوط مختلفی وجود دارند که در کنار هم قرار گرفته‌اند. الگوها زمانی شکل می‌گیرند که این خطوط را به هم متصل کرده و یک شکل هندسی یا غیر هندسی ایجاد کنیم. وقتی خطوط را به هم وصل می‌کنیم، مفهومی به نام «خط روند» ایجاد می‌شود. در واقع، خط روند از اتصال سقف‌های قیمت (بالاترین خطوط موجود در نمودارها که به آن‌ها مقاومت هم می‌گویند) یا کف‌های قیمتی (پایین‌ترین خطوط موجود در نمودارها که به آن‌ها حمایت هم گفته می‌شود) ایجاد می‌شوند. بر همین اساس، خط روندی که شیب رو به بالا داشته باشد، یک خط روند صعودی است و زمانی چنین روندهایی شکل می‌گیرند که سقف‌ها بالاتر از قیمت قبلی خود قرار می‌گیرند و با اتصال آن‌ها یک شیب صعودی ایجاد می‌شود.

حالا اگر قیمت‌ها هر بار کف پایین‌تری را تجربه کنند، خط روند شیبی رو به پایین خواهد داشت که اصطلاحاً به آن خط روند نزولی گفته می‌شود. با توجه به این که الگوها از خطوط روند ساخته می‌شوند، حالا به سراغ انواع الگوها می‌رویم.

چند نوع الگوی قیمتی داریم؟

به‌صورت کلی دو نوع الگوی قیمتی در تحلیل تکنیکال وجود دارد که الگوهای قیمتی دیگر جزء زیرمجموعه‌های این دو نوع الگو هستند. دو نوع الگوی قیمتی اصلی را می‌توان به صورت زیر بررسی کرد:

وقتی الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال کلاسیک، تغییر روند کنونی را نشان دهند، با عنوان الگوهای بازگشتی شناخته می‌شوند. این الگوها نشان می‌دهند که قدرت خرید سهامداران کاهش پیدا کرده است. برای مثال، وقتی یک روند صعودی شکل می‌گیرد که در آن برخی‌ها مشتاقانه مشغول خرید هستند، با یک حرکت ناگهانی متوقف می‌شود که نشان دهنده‌ی هجوم فروشندگان و به توازن رسیدن تعداد فروشندگان و خریداران در بازار است. حالا اگر برعکس حالت قبلی، فروشندگان با اشتیاق بیشتر بفروشند و از خریداران پیشی بگیرند، خط روند دچار نزول می‌شود و الگوهای بازگشتی ایجاد می‌شوند. این الگوهای وقتی ایجاد می‌شوند، خط روند خلاف حرکت قبلی خود در جهت مخالف شدت می‌گیرد.
از جمله الگوهای بازگشتی می‌توان «الگوی سر و شانه»، «الگوی سقف و کف دوقلو» و «الگوی سقف و کف سه‌قلو» را نام برد.

الگوهای بازگشتی در تحلیل تکنیکال

الگوهای قیمتی ادامه دهنده در تحلیل تکنیکال کلاسیک به الگوهایی گفته می‌شود که یک وقفه‌ی موقت در روند کلی قیمت ایجاد می‌کنند. به‌صورت کلی، گاهی الگوهای قیمتی ادامه دهنده در تحلیل تکنیکال کلاسیک حالتی را ایجاد می‌کنند که در آن‌ها برای یک مدت محدود، قیمت دچار نوسان در جهت عکس روند می‌شود و سپس این حالت محو شده و روند به مسیر قبلی خود ادامه می‌دهد. نکته قابل توجه در الگوهای قیمتی تحلیل تکنیکال این است که معمولاً در ابتدای شکل‌گیری این الگوها نمی‌توان تشخیص داد که بازگشتی هستند یا ادامه دهنده، تا وقتی که الگو کامل شود!
از جمله الگوهای ادامه دهنده می‌توان «الگوی پرچم»، «الگوی پرچم سه گوش»، «الگوی کنج»، «الگوی مستطیل» و «الگوی مثلث» را نام برد.

الگوهای ادامه دهنده

نکته:

در الگوهای قیمتی تحلیل تکنیکال توصیه می‌شود که روند را همیشه ادامه دهنده در نظر بگیریم، مگر این که بازگشتی بودن آن روند تأیید و ثابت شود. پس باید ابتدا هر روندی را ادامه‌ دهنده تصور کنیم و براساس آن تحلیل خود را انجام دهیم، تا زمانی که الگو کامل شود و روند آن نیز مشخص گردد!

۵ مورد از مهم‌ترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال

اگرچه الگوهای قیمت بازگشتی و ادامه دهنده انواع مختلفی دارند، اما در ادامه برخی از مهم‌ترین و قوی‌ترین الگوهای قیمتی را بررسی می‌کنیم که تحلیل‌گران در تحلیل‌های خود بیشترین برخورد را با این نوع از الگوها خواهند داشت. ۵ مورد از قوی‌ترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال کلاسیک به قرار زیر هستند:

الگوی سر و شانه را می‌توان محبوب‌ترین الگوی بازگشتی در تحلیل تکنیکال در نظر گرفت که کارایی آن در طول زمان ثابت شده است. این نوع الگو از اتصال سه قله متوالی تشکیل می‌شود که دومین قله‌ی آن به نسبت قله‌های کناری ارتفاع بلندتری دارد؛ به همین خاطر به آن قله سر و به قله‌های کوتاه‌تر کناری‌اش، شانه می‌گویند و در نهایت الگویی به شکل سر و شانه بر روی نمودار قیمتی شکل می‌گیرد. حالا اگر همین شکل به واسطه‌ی اتصال سه دره شکل بگیرد، به آن «الگوی سر و شانه معکوس» گفته می‌شود. از روی شکل این نمودار می‌توان به رفتار خریداران و فروشندگان در بازه‌ی زمانی شکل‌گیری الگو پی برد. در ابتدا با نفوذ خریداران، قله‌ی اول شانه شکل می‌گیرد، سپس با هجوم فروشندگان، روند دچار نزول شده، سپس خریداران به میدان برمی‌گردند و با شکستن مقاومت شانه، بیشتر از پیش صعود کرده و قله‌ی سر را در الگو شکل می‌دهند.

این رقابت بین فروشندگان و خریداران ادامه پیدا می‌کند تا این که قله شانه دوم هم شکل می‌گیرد و الگو تکمیل می‌شود. حالا تحلیل‌گران تکنیکال از روی این اتفاقات می‌توانند روند پس از الگوی سر و شانه را به صورت بازگشتی پیش بینی کنند!

الگوی کف یا سقف دوقلو، همان‌طور که از نام آن هم پیداست، به دو قله‌ یا دو دره همسان اشاره دارد که تقریباً به یک اندازه در روند پیش رفته‌اند. این الگو در اغلب اوقات در سقف‌های دوقلو به شکل حرف «M» و در کف‌های دوقلو، به شکل حرف «W» در نمودار دیده می‌شود و یکی از پرتکرارترین الگوهای بازگشتی به حساب می‌آید. این الگو نشان دهنده‌ی دو تلاش ناموفق برای ادامه حرکت صعودی در نمودار برای عبور از خطوط مقاومت است که در حالت کف دوقلو، نشان دهنده‌ی تلاش برای عبور از حمایت‌ها و کاهش قیمت است. در نهایت، معمولاً پس از شکل‌گیری این الگو، قیمت پس از شکستن مقاومت یا الگوی ۵ موج صحیح حمایت،‌ به‌صورت نزولی یا صعودی تغییر جهت می‌دهد.

الگوی کف و سقف دوقلو

الگوی کف و سقف سه‌قلو زمانی ایجاد می‌شود که کشمکش بین خریداران و فروشندگان در الگوی کف و قیمت دوقلو همچنان ادامه پیدا کرده و منجر به تشکیل یک قله یا دره دیگر در نمودار قیمتی شود. در این صورت، به‌جای مشاهده دو دره یا قله، شاهد تشکیل سه قله یا سه دره متوالی در نمودار قیمتی خواهیم بود که نشانه‌ی بالقوه‌ای برای تغییر روند به حساب می‌آید. این الگو به نسبت الگوهای قبلی، کاربرد کمتری دارد اما باز هم در گروه قوی‌ترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال کلاسیک قرار می‌گیرد. این الگو همچنین نشان می‌دهد که خریداران یا فروشندگان سه بار برای تغییر روند قبلی تلاش کرده‌اند و موفق نبوده‌اند. بنابراین وقتی خریداران و فروشندگان تلاش بیشتری برای تغییر روند انجام دهند، کف و سقف‌های دوقلو به کف و سقف‌های سه‌قلو تبدیل می‌شوند که مدت زمان بیشتری طول می‌کشد و می‌تواند برای تحلیل‌گران نتایج قدرتمندتری در پی داشته باشد.

الگوی کف و سقف سه قلو در تحلیل تکنیکال

الگوی پرچم یکی از الگوهای ادامه دهنده‌ی معروف است که به صورت یک پرچم بر روی نمودار قیمتی دیده می‌شود. این الگو دارای دو بخش «پرچم» و «میله پرچم» است. میله پرچم به حالتی گفته می‌شود که روند قیمت برای مدتی به صورتی نزولی یا صعودی ادامه داشته باشد و پس از آن خود پرچم به صورت حرکات اصلاحی متوالی در یک شیب آرام صعودی یا نزولی (برعکس یا مماس با میله) ادامه پیدا کند. آن‌گاه می‌تواند خط صعود یا نزول قبلی را به اصلاحی متصل کرد و به شکل یک پرچم درآورد. پرچم‌ها گاهی شیب نزولی، گاهی شیب صعودی و گاهی نیز بدون شیب هستند و در حال افقی شکل می‌گیرند. از این الگو زمانی استفاده می‌شود که با یک روند مشخص و قابل اطمینان روبه‌رو‌ باشیم، در غیر این‌صورت، استفاده از آن در بازارهای بدون روند و خنثی توصیه نمی‌شود.

الگوی پرچم

این الگو نشان دهنده‌ی یک حرکت شارپ صعودی یا نزولی است که در یک وقفه‌ی کوچک به وسیله‌ی کانال‌های مورب یا افقی دچار اصلاح می‌شود و سپس به روند قبلی الگوی ۵ موج صحیح خود ادامه می‌دهد.

الگوی مستطیل، یکی دیگر از الگوهای ادامه دهنده در تحلیل تکنیکال است که شباهت بسیاری به الگوی پرچم دارد اما با آن فرق دارد. همچنین الگوی پرچم از لحاظی به الگوهای کف و سقف دوقلو و سه‌‌قلو هم شباهت دارد که از روی جهت و شرایط روند و تغییرات قیمت می‌توان آن‌ها را از هم تمیز دارد. بهرحال الگوی مستطیل کارایی خاص خود را دارد و یک الگوی کاملاً مستقل به حساب می‌آید که می‌تواند نتایج متفاوتی را در اختیار تحلیل‌گران قرار دهد. این الگو همان‌طور که از عنوان آن هم پیداست، به شکل یک مستطیل روی نمودار ترسیم می‌شود. البته در داخل این مستطیل، یک حرکت اصلاحیه قرار دارد که در آن سقف و کف قیمت‌ها به‌صورت مکرر تکرار شده‌اند و با کشیدن یک خط روی خطوط اصلاحی می‌توان یک مستطیل ایجاد کرد.
محدوده‌ی نوسانی این الگو نشان دهنده‌ی محل تقابل فروشندگان و خریداران در بازار است که در نتیجه‌ی آن می‌توان روند آینده‌ی بازار را پیش‌بینی کرد!

الگوی مستطیل در تحلیل تکنیکالسخن نهایی

گفتیم که برای فعالیت صحیح و حرفه‌ای در بازارهای مالی باید به دانش تحلیل تکنیکال مجهز باشید و این تحلیل دارای ابزارها، استراتژی‌ها و الگوهای متنوعی است که باید برای یادگیری آن‌ها تحت آموزش قرار بگیرید. شاید با خواندن مقالات بتوان تا حدی الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال را تشخیص داد، اما استفاده و نتیجه‌گیری درست از این الگوها به تجربه نیاز دارد. به همین خاطر به شما توصیه می‌کنیم برای یادگیری اصولی تحلیل تکنیکال و همچنین برای فعالیت سودمند در بازارهای مالی، حتماً در دوره‌های آموزش تحلیل تکنیکال «دلفین وست» شرکت نمایید.

برای یادگیری “تحلیل تکنیکال” مسیر زیر را به شما پیشنهاد می‌کنیم:

قاعده کلی امواج چیست؟

رفتار انبوه مردم در الگوهای روندها و بازگشت های بازار شناخت پذیر هستند. الیوت نام این شناخت پذیری را قانون موج ها نام گذاشت که ساختارهای اتصال یافته ای برای مدل های بزرگتر از بعضی الگوها و اسلوب آنها می باشد. بازگشت های قیمت و آغاز ساخته شدن قالب جدید برای الگویی از اندازه و موج یک درجه بالاتر نیز همین اصول را دارد. اصل پایه ای امواج بر پنج موج محرک که با اعداد مشخص می شود و سه موج اصلاحی که با حروف نمایش داده می شود استوار است.


هر موج حرکتی از پنج ریز موج تشکیل می شود که شامل سه موج انگیزشی و دو ریز موج اصلاحی است. موج اصلاحی نیز شامل سه ریز موج است که دو موج آن انگیزشی و یک موج آن آصلاحی می باشد. موج های انگیزشی همیشه در جهت موج حرکتی یا اصلاحی یک درجه بزرگ تر از خود می باشند. بنابراین در هر درجه از روند حرکت در جهت موج اصلی پنج موجی و حرکت در جهت درجه بزرگتر اصلاحی سه موجی می باشد.


الیوت در تقسیم بندی امواج برای نام گذاری و شناسایی از ۹ درجه نام برد که بعد ها شاگردان وپیروان او به تفصیل این ۹ درجه را به ۱۵ درجه رساندند. تمام این ۱۵ درجه با علامات عددی و حروفی شامل مشخصات درجه و سیکلشان هستند.


البته باید در نظر داشته باشیم حرکات بازار و یا به نوعی انتظارات انسانی از بازار در تمامی این درجات مستقیم و یکسان نیست بلکه غالبا موجی شکل و دوره ای است.

رشد (و نزول) قیمت ها در بازار و انتظارات انسانی عبارت است از پنج موج صعودی و سه موج نزولی. این الگوی هشت موجی دوره های تناوبی صعود و نزول بازار یا اقتصاد را نمایش می دهد.

قاعده کلی موج ها سه هدف اصلی دارد: پیشگویی مسیر بازار، مشخص کردن نقاط بازگشت و تهیه کردن راهنما برای ورود و خروج از موقعیت های معاملات.

موج های حرکتی(Motive) دارای ساختار پنج موجی شماره دار ۱ الی ۵ هستند و در مسیری از حرکت روند اصلی درجه بزرگتر می باشند.

قواعد پایه برای موج های انگیزشی: موج ۲ نمی تواند بیشتر از اندازه موج ۱ بازگشت داشته باشد. موج ۳ هرگز نمی تواند کوچکترین موج باشد و در عین حال معمولا بزرگترین موج می باشد.

ساختار پنج موج حرکتی به دو دسته کلی تقسیم بندی می شود: انگیزشی(Impulse) که خود شامل دو گروه انبساطی(Extension) و کوتاه شده (Truncation) می باشد و موج های مثلث های قطری انگیزشی (Diagonal Triangles)

در موج های انگیزشی(Impulse) موج چهار هرگز وارد محدوده قیمت موج یک نمی شود. موج های ۱، ۳ و ۵ قسمتی از موج های حرکتی هستند و موج ۳ همیشه خود یک موج انگیزشی(Impulse) است. بنابراین همانطور که در شکل زیر مشخص است دو موج شماری سمت چپ نادرست و موج شماری سمت راست صحیح می باشد.


در مثال های زیر به وضوح مشاهده می شود موج ۴ وارد محدوده موج ۱ نشده و در عین حال موج ۳ کوتاه ترین موج نمی باشد.

در صورتی که امواج ۱، ۳ و ۵ شامل ۵ ریز موج باشند معمولا یکی از آنها انبساط می یابد و بزرگتر از دو موج دیگر می شود. به این حالت موج انگیزشی انبساط یافته می گوییم. در بازار سهام و تبادلات ارزی معمولا حالت انبساط یافته (Extension) در موج ۳ مشاهده می شود و در بازار های کالا معمولا در موج ۵ مشاهده می شود.

در بعضی حالت های خاص معمولا با انبساط پیدا کردن موج ۳، قله موج ۵ فراتر از قله موج سه حرکت نمی کند. به این حالت موج ۵ کوتاه شده(Truncation) می گوییم. در این حالت ریز موج های ۵ تایی موج ۵ کوتاه شده باید در محدوده موج قبل از خود باشد؛ موج ۵ نباید فراتر از موج ۳ پیش روی کند و معمولا همانطور که ذکر شد بعد از موج سه انبساط یافته تشکیل می شود.

هانطور که در شکل زیر مشاهده می شود موج ۵ بعد از انبساط موج ۳ از دست یابی به کف جدید بازمانده و حالت موج ۵ کوتاه شده را به وجود آورده است.

اگر به خاطر داشته باشید گفتیم، ساختار پنج موج حرکتی به دو دسته کلی تقسیم بندی می شود: انگیزشی(Impulse) که خود شامل دو گروه انبساطی(Extension) و کوتاه شده (Truncation) می باشد و موج های مثلث های قطری (Diagonal Triangles).

در مثلث های قطری بر اساس یک قانون همیشگی ریز موج های ۱، ۳ و ۵ همگی از سه موج تشکیل شده اند. برخلاف موج های انگیزشی، در مثلث های قطری موج ۴ همیشه وارد محدوده موج یک می شود. مثلث های قطری معمولا نشانه خستگی یا به اتمام رسیدن الگوی یک درجه بزرگتر از خود می باشند و معمولا دو خط امتداد نقاط سقف و کف مثلث دو گوشی که کلیات مثلث قطری را می سازد همگرا می باشد.


موج های حرکتی ساختار ۵ تایی دارند و تمام حرکت روند آنها یک موج حرکتی از درجه بزرگتر را تشکیل می دهد

موج های انگیزشی ۱، ۳ و ۵ خود شامل ۵ ریز موج می باشند که می توانند شامل حالت های گسترش یافته یا کوتاه شده باشند.

در مثلث های قطری امواج ۱، ۳ و ۵ شامل ۳ ریز موج می باشند. موج ۴ اجازه ورود به محدوده موج یک را دارد وسیگنال مناسب نقطه بازگشت قیمت از برخورد با خط روند اصلی می باشد.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.