الگوی ستاره ثاقب (Shooting Star) در تحلیل تکنیکال
در تحلیل تکنیکال برای انواع سهام بازار بورس، الگوهای متنوعی وجود دارد که هر کدام از آنها کارایی و کاربرد خاص خود را دارند. به کمک این الگوها ما میتوانیم از روند سهام باخبر باشیم و حرکت بعدی آنها را پیشبینی کنیم. الگوی ستاره ثاقب یکی از الگوهای کندلی در تحلیل تکنیکال میباشد که دادههای آن میتواند در تشخیص روند نمودار به ما کمک زیادی کند. شناخت کافی از این الگو حائز اهمیت است چرا که معاملهگران زیادی طبق آن به انجام معامله میپردازند، به همین علت ابتدا به ساختار الگوی ستاره ثاقب خواهیم پرداخت و در ادامه مطالب زیر را مورد بررسی قرار میدهیم:
ساختار الگوی ستاره ثاقب (Shooting Star)
تشخیص الگوی ستاره ثاقب در نمودار
نحوه معامله با الگو ستاره ثاقب
تأیید الگوی ستاره ثاقب
تفاوت الگوی ستاره ثاقب با الگوی چکش معکوس
روانشناسی الگوی ستاره ثاقب
ساختار الگوی ستاره ثاقب (Shooting Star)
الگوی ستاره ثاقب یا Shooting Star ، جزو الگوهای کندل تأیید با حرکت ستاره استیک از نوع دوجی میباشد و از الگوهای بازگشتی به شمار میرود. در این الگو که شباهت زیادی به ساختار الگوی چکش معکوس دارد، قیمت ابتدایی در شروع روز با پایینترین قیمت، معامله میشود. پس میتوان گفت در این ساختار، سایه پایینی کندل را نمیبینیم. در عوض طول سایه بالایی بسیار بلند و در حدود دو برابر طول بدنه است. بدنه کندل هم چندان بلند نیست و به این ترتیب تقریبا ساختار این الگو شبیه یک چکش معکوس دیده میشود.
طبق ساختار الگوی Shooting star ، قیمت بسته شدن سهم، تا نزدیکی قیمت بازگشایی برمیگردد به همین دلیل فاصله زیادی بین بیشترین قیمت ثبت شده با قیمت پایانی سهم به چشم میآید و اصولا در پایان یک روند صعودی تشکیل میشود.
باید گفت رنگ بدنه در ساختار این الگو اهمیت کمی دارد و تفاوتی در صعودی یا نزولی بودن بدنه وجود ندارد و رنگ آن تأثیری در ادامه روند نمودار نخواهد داشت.
تشخیص الگوی ستاره ثاقب در نمودار
الگوی ستاره ثاقب نشان از برگشت روند در نمودار دارد. این الگو به طور معمول در یک روند صعودی دیده میشود و زمانی که در نمودار مشاهده شود، میتوان به قدرت فروشندگان بعد از یک صعود در نمودار، پی برد. به صورت کلی وقتی سهمی به میزان مناسبی رشد قیمتی پیدا کند، به مقاومت قیمتی خود نزدیکتر میشود و این امکان وجود دارد که فروشندگان زیادی قصد فروش سهم خود و حفظ سود آن را دارند. زمانی که در الگوی ستاره ثاقب، بالاترین قیمت روز لمس میشود، فروشندگان سهم دست به کار میشوند و با فروش سهم، قیمت آن تا نزدیکی قیمت ابتدایی پایین میآید به همین علت میتوان متصور شد که روند نمودار قصد برگشت از روند صعودی به نزولی دارد.
در این حالت، در نمودار سهم، پس از چند کندل صعودی با قدرت خرید مناسب، الگوی ستاره ثاقب با افزایش فروشندگان به شکل چکش معکوس دیده میشود و این انتظار میرود که یک روند نزولی در پیش باشد. چیزی که در نمودار معمولا مشهود است، اینست که الگوی ستاره ثاقب در شکستن مقاومت و عبور از آن، ناتوان میباشد و باعث میشود که دوباره افت قیمتی بعد از چند کندل صعودی داشته باشیم. این الگو میتواند به شکل یک کندل و یا چند کندل پشت سر هم دیده شود. پس هرگاه این الگو را در نموداری مشاهده کردید فعلاً از خرید سهم منصرف شوید تا تکلیف روند بعدی مشخص شود و متضرر نشوید.
نحوه معامله با الگو ستاره ثاقب
هر کدام از الگوهای تکنیکالی، دادههایی به ما میدهند تا نسبت به آنها معامله خود را انجام بدهیم. در الگوی ستاره ثاقب، همانطور که تا حدی به آن اشاره کردیم، قدرت فروشندگان افزایش مییابد. بنابراین کسانی که در بالاترین قیمت در الگوی ستاره ثاقب، سهام خود را خریداری میکنند، ضرر قابل توجهی خواهند کرد. چرا که این الگو نشان از برگشت نمودار به سمت یک روند نزولی است و تا دقایق پایانی معامله با افزایش قدرت فروشندگان، قیمت سهم افت زیادی خواهد داشت. پس بهتر است در صورت مشاهده الگوی ستاره ثاقب، تا مشخص شدن روند بعدی سهم صبر کرد و برای خرید تأیید با حرکت ستاره دست نگه داشت. این حالت ممکن است قیمت سهم را تا نزدیکی حمایت نمودار پایین بیاورد و هرگاه نشانه ای از برگشت در نزدیکی حمایت دیده شد، میتوان یک خرید مطمئن و کم ریسک در آن ناحیه، داشت.
تعیین حد ضرر پس از مشاهده الگوی ستاره ثاقب، اهمیت زیادی دارد. نمودار درگیر روند نزولی خواهد شد و مشخص نیست تا کجا افت میکند. تعیین حد ضرر این امکان را به ما میدهد که ناحیه ای را مشخص کنیم که وقتی قیمت سهم به آن نقطه رسید حتی با وجود ضرر از سهم خارج شویم چون احتمال افت بیشتر از آن نقطه بالاست.
تأیید الگوی ستاره ثاقب
بعد از تشکیل الگوی ستاره ثاقب در نمودار، میبایست منتظر یک کندل تأیید نیز باشیم. این کندل باید یک کندل با بدنه قرمز رنگ باشد که نشان از تایید روند نزولی بعد از ستاره ثاقب باشد. در این حالت تا حدودی مطمئن میشویم که الگوی ستاره ثاقب تأیید شده است و کار خود را انجام میدهد. به عبارتی با تشکیل کندل تأیید کننده، اعتبار الگو بیشتر میشود. در کندل تأیید الگوی ستاره ثاقب، بالاترین قیمت کندل یا سایه بالایی کندل، در پایین ترین قیمت کندل روز قبل یعنی پایین ترین قیمت الگوی ستاره ثاقب، ثبت میشود و این نشان دهنده افت قیمتی برای کندل های بعدی است و میتواند الگوی ستاره ثاقب را تأیید کند. ذکر این نکته مهم است که هر چقدر فاصله قیمتی بین کندل ستاره ثاقب با کندل تأیید آن بیشتر باشد، الگوی پیش رو از اعتبار بیشتری برخوردار خواهد بود.
تفاوت الگوی ستاره ثاقب با الگوی چکش معکوس
همان طور که گفتیم، ساختار الگوی ستاره ثاقب شباهت زیادی به الگوی چکش معکوس دارد. حتی طول بدنه این دو الگو بسیار نزدیک به هم دیده میشود. با این تفاوت اساسی که، الگوی ستاره ثاقب بعد از چند کندل صعودی دیده میشود که توان عبور از مقاومت نمودار را ندارد و باعث میشود تا روند سهم به سمت نزولی شدن پیش برود اما الگوی چکش معکوس بعد از چند کندل نزولی در کف قیمتی سهام مشاهده میشود و تقریباً از حوالی حمایت سهم، برمی گردد و نشان از یک روند صعودی در ادامه روند سهم خواهد داشت. همچنین ممکن است در الگوی ستاره ثاقب، سایه پایینی در بعضی موارد دیده شود اما در الگوی چکش معکوس معمولاً سایه پایینی وجود ندارد. در واقع تفاوت اصلی اینجاست که با مشاهده الگوی ستاره ثاقب، بیشتر به فکر فروش و سیو سود هستیم و با مشاهده الگوی چکش معکوس، بیشتر به فکر خرید سهم میافتیم چرا که معمولاً کندل بعدی الگوی چکش معکوس، به شکلی است که خبر از قدرت خریداران نسبت به فروشندگان میدهد. اما به طور واقع ا ینکه آیا بعد از این الگو قیمت هم برمیگردد یا نه، بستگی به کندل بعدی الگو دارد که خبر از خیزش سهم میدهد یا خیر.
روانشناسی الگوی ستاره ثاقب
الگوی ستاره ثاقب در سقف نمودار شکل میگیرد و از آن جایی که نزدیک مقاومت قیمتی سهم رخ میدهد، میزان فروشندگان به قدری زیاد میشود که توانایی عبور از سقف نمودار را پیدا نمیکند و باید در انتظار تأیید با حرکت ستاره تأیید با حرکت ستاره افت قیمتی در روزهای آتی باشیم. معامله گران معمولاً با درک الگوی ستاره ثاقب به لحاظ ذهنی، میخواهند تا حد ممکن سود خود را ذخیره کنند چون احتمال زیادی میدهند که بعد از این الگو، قیمت سهام افت قابل توجهی داشته باشد. اگر بعد از تشکیل الگو، کندل نزولی ببینیم، تا حدودی بر ما مبرم است که نمودار سهم درگیر روند نزولی خواهد شد. بنابراین همواره باید چند کندل بعد از ستاره ثاقب را زیر نظر بگیریم چرا که همیشه این مسئله قطعی نیست که حتما بعد از این الگو، روند نزولی شدیدی داشته باشیم و باید بیشتر از اینها نمودار را بررسی کنیم.
جمع بندی
ساختار الگوها در تحلیل تکنیکال و تشخیص آنها در نمودار همواره از دغدغههای اصلی تحلیلگران و معامله گران بازار بورس محسوب میشود. هر الگو در تحلیل تکنیکال میتواند سیگنالی مثبت و یا منفی برای ادامه روند سهم در نمودار باشد. الگوی ستاره ثاقب با ساختاری که دارد میتواند خبر از بازگشت روند سهم از روند صعودی به نزولی بدهد. به همین خاطر در زمان تشکیل این الگو معمولاً قدرت فروشندگان افزایش میابد و باید تا حدودی محتاط و دست به عصا رفتار کرد. در این مقاله سعی کردیم تا با بررسی الگوی ستاره ثاقب، نحوه معامله با استفاده از آن در نمودار را شرح دهیم و واکاوی کنیم که بعد از این الگو چه اتفاقی برای روند بعدی سهم خواهد افتاد.
بررسی دقیق و تحلیل الگوی ستاره ثاقب نیاز به کسب آموزش و تجربههای بیشتر دارد که در این زمینه کارگزاری اقتصاد بیدار خدمات آموزشی خود را به مخاطبان خود ارائه میدهد که برای اطلاعات بیشتر با دفاتر کارگزاری در تماس باشید.
کهکشان راه شیری در مسیر برخورد با کهکشانی دیگر اما نه برای اولین بار
سرنوشت کهکشان راه شیری - و بسیاری از کهکشانهای دیگر - در یک رقص کیهانی آهسته اما با پایانی غمانگیز در حال گسترش است.
کارشناس ارشد ریاضی کاربردی، علاقمند به ریاضیات، نجوم و اسرار کیهان.
Please login to bookmark
هرچند ستارگان دوردست و کهکشانها با سرعت در اطراف ما حرکت میکنند که در مقیاس زمانی نمای آسمان چندان تفاوتی با آسمان عصر یخبندان ندارد. حرکت آنها بسیار تدریجی است و در طی میلیاردها سال انجام میشود. اما اگر میتوانستیم آسمان را مانند ستارگان ورای راه شیری ببینیم، اطراف کهکشان راه شیری به طرز شگفتآوری فعال به نظر میرسید.
کهکشانها به دور یکدیگر میچرخند و به آرامی در مسیری مارپیچ به هم میپیچند تا زمانی که ادغام شوند. بسیاری از آنها در این حرکت به تنهایی سفر نمیکنند، بلکه همراهان خود (کهکشانهای کوچکتر گروه محلیشان) را میآورند که در مسیر برخورد تاریک ممکن است ستارههایی را از دل خانههایشان جدا و در آسمان پخش کند. نواحی دیگر سرشار از گاز و غبار میشوند و با شکوهی که تازه یافتهاند، شروع به تولد ستارههای جدید میکنند. رقص کهکشانها آهسته ولی خشن و مملو از زندگی و مرگ است.
کهکشان راه شیری حرکت مجموعهی بیش از 100 کهکشان معروف به گروه محلی را هدایت میکند. در این گروه، فقط کهکشان آندرومدا بزرگتر از کهکشان راه شیری است – با تقریباً 125 درصد جرم تأیید با حرکت ستاره بیشتر – و مانند کهکشان ما، شکل مارپیچی دارد. دراین بین دو قمر کهکشانی کوچکتر برجسته هستند: اولی کهکشانی مثلثی که در اطراف آندرومدا میگردد و دومی ابر ماژلانی بزرگ (LMC) که به دور راه شیری میچرخد. باقیِ گروه محلی نیز عمدتاً قمرهای کهکشان ما و اندرومدا میباشند. هرچند این کهکشان ها در اطراف میچرخند، اما در نهایت با همراهان بزرگتر خود ترکیب خواهند شد. وقتی این اتفاق بیفتد، اولین باری نخواهد بود که کهکشان ما به کهکشان دیگری برخورد میکند.
نشانههای باستانی
کهکشان راه شیری اولین برخورد بزرگ خود را در اوایل عمر خود، تقریباً 10 میلیارد سال پیش، تجربه کرد. پیش از آن، احتمالاً تعداد زیادی خراش با کهکشانهای کوچکتر داشت، اما برخورد چشمگیرش با کهکشانی به نام گایا انسلادوس بود که آثار ماندگاری بر جای گذاشت. هرچند برای مدت طولانی، آن زخم ها پنهان بودند، اما پس از سالها بررسی سرانجام تلسکوپ فضایی گایا آژانس فضایی اروپا آثار این برخوردها را در سال 2018 آشکار کرد.
الویزا پوجیو، ستاره شناس رصدخانه اخترفیزیک تورین در ایتالیا میگوید: “قبل از انتشار دادههای گایا، فکر میکردیم کهکشان راه شیری یک کهکشان بسیار آرام و بدون اثرگذاری چشمگیر است. درحالی که امروزه میدانیم ماجرا پیچیده تر از آن چیزیست که قبلاً تصور میکردیم.”
گایا انسلادوس یک کهکشان کوتوله کمی کوچکتر از کهکشان راه شیری بود، شاید 2 میلیارد سال سن داشت که با ما برخورد کرد. این برخورد عواقب قابل توجهی خواهد داشت. کهکشان راه شیری دیسکی بود که ستارگان از آن به بیرون پرتاب میشدند و هالهی آن را ایجاد میکردند. بخشی تأیید با حرکت ستاره از دیسک پس از آن ناپایدار شد و به یک ساختار میلهمانند فرو ریخت. با گذشت زمان، یک دیسک جدید و نازک ایجاد شد. وقتی ادغام به پایان رسید، کهکشان راه شیری دیگر کهکشانی متفاوت بود.
واسیلی بلوکوروف، یکی از دو تیمی که این رخداد باستانی را کشف کردند، میگوید: “این اتفاق یک لحظه کلیدی در زندگی کهکشان راه شیری بود. زیرا مجموعهای از دگرگونیها را در کهکشان راه شیری به وجود آورد که درنهایت آن را به راه شیری که ما امروزه میشناسیم، تغییر داد.”
برای چند میلیارد سال آینده، کهکشان راه شیری ساکت بود و تنها گهگاهی کهکشان های اقماری کوچکی را میخورد. اما کهکشانهای بزرگتر را به حال خود میگذاشت تا اینکه حدود 6 میلیارد سال پیش زمانی که کهکشان کمان شرایطی را ایجاد کرد، این وضعیت تغییر یافت.
کهکشان کمان یک کهکشان بیضوی است، یکی از نزدیکترین همسایگان راه شیری که با برهمکنشی ناشی جسمی بزرگ به پایانی دردناک نزدیک میشود. این کهکشان که در سال 1994 کشف شد، در اطراف قطبهای کهکشان راه شیری مارپیچی میچرخد، جرم آن صد تا هزار برابر کمتر از جرم کهکشان راه شیری است.
در سال 2018، دانشمندان با روشهای خاص عکس برداری طول موجی یک رشته ی تار مانند در دیسک کهکشان راه شیری کشف کردند. رشته ای در اندازه ای بزرگ – شامل مجموعهای از ستارگان که به صورت گرانشی به هم چسبیدهاند – هرچند این پدیده در کهکشانهای مارپیچی رایج است، اما کهکشان ما نسبتاً آهسته در اطراف دیسک حرکت میکند. با اینکه این پیچ میتواند به دلیل فعل و انفعالات درون یک کهکشان شکل بگیرد، اما این حرکت منشا خارجی را نشان میدهد. پوجیو که مقدار این تاب را اندازهگیری و ردیابی کرد، میگوید: “تنها مدل ممکنی که میتواند چنین جهش بزرگی را توضیح دهد، تعامل گرانشی با یک کهکشان دیگر است.”
اما عامل چیست؟ در حالی که ممکن است پیچیدگی کهکشان راه شیری توسط LMC ایجاد شده باشد، پوجیو فکر میکند که تاثیر کهکشان کمان ممکن است قویتر باشد. او در تلاش برای اثبات آن است البته تایید نظریه او نیاز به شبیه سازی های بیشتری دارد که درحال حاضر در حال تجزیه و تحلیل میباشد.
کهکشان کمان همچنین در کهکشان راه شیری باعث ایجاد امواج ستارهزایی میشود. محققان تکههایی از شکلگیری ستارهها را یافتهاند که در نزدیکی یا تأیید با حرکت ستاره مرکز کهکشان راه شیری یعنی محل مرگ ستارگان منطبق است. فعل و انفعالات گرانشی انبوهی از گاز و غبار را به هم میفشارند تا مناطقی را که برای تولد ستاره آماده هستند، ایجاد کنند. توماس رویز-لارا، ستارهشناس مؤسسه نجومی کاپتین، هلند، انفجارهایی از شکلگیری ستارهها را در حدود 6.5 میلیارد، 2 میلیارد و 1 میلیارد سال پیش پیدا کرد و جالب این است که محل آنها در صورت فلکی قوس (ناحیه ی مرکزی کهکشان ما) قرار دارد.
رویز-لارا میگوید: “شگفتی اصلی این است که چنین پدیده ای میتواند همه این اثرات را ایجاد کند. کهکشان کمان بازیگر مهمی در فیلم منشا و تکامل کهکشان ما است.”
این توالی مصور از برخورد آینده کهکشان راه شیری و آندرومدا را در آینده را نشان میدهد. پدیدهای که اگر از زمان حال شروع شود بیش از 4 میلیارد سال زمان لازم است تا زمانی که کهکشان ما کاملاً از ماهیت فعلی خود منحرف شود. منبع : ناسا
ویرانی در پیش است
کمان تنها کهکشانی نیست که آمادهی برخورد با کهکشان راه شیری است. LMC، چهارمین شی بزرگ در گروه محلی، به آرامی به سمت ما حرکت میکند. برای چندین دهه، ستارهشناسان فکر میکردند که کهکشان نامنظم عظیم و پسرعموی کوچکتر آن، ابر ماژلانی کوچک (SMC)، قبلاً چندین حلقه در اطراف کهکشان راه شیری ایجاد کرده است. اما در سال 2007، اخترشناسان از تلسکوپ فضایی هابل استفاده کردند تا تأیید کنند که این جفت کهکشان کوتوله، در اولین رویکرد تعاملی خود با کهکشان راه شیری هستند. اگرچه LMC تا 2 میلیارد سال دیگر با ما ادغام نخواهد شد، اما در حال حاضر تاثیر گرانش راه شیری را احساس میکند.
تأثیر این تعامل بدین گونه است که نه تنها LMC به سمت کهکشان راه شیری کشیده شده است، بله خود راه شیری نیز به سمت LMC حرکت میکند. کهکشان راه شیری با مجموعهای از مواد نسبت به کشش مناطق اطراف واکنش های متفاوتی نشان میدهد. مثلا هاله داخلی و دیسک ستارهای توسط LMC کشیده میشوند، در حالی که مواد هاله بیرونی زیاد حرکت نمیکنند. بلوکوروف میگوید: “این یک آشفتگی کامل است.”
بر خلاف کهکشان کمان، LMC تنها نیست. علاوه بر SMC، به نظر میرسد که LMC کهکشانهای اقماری خود را نیز میآورد. اکتا پاتل، اخترشناس دانشگاه کالیفرنیا، برکلی، میگوید: “این اقمار برای سواری همراه میشوند.” پاتل در حال حاضر چندین کهکشان کوچکتر گروه محلی را مطالعه و شش کهکشان را پیدا کرده است که به نظر میرسد به ابرهای ماژلانی مرتبط هستند. برخورد آینده بین کهکشان راه شیری و LMC ممکن است باعث قطع ارتباط آنها از LMC شود. آنها ممکن است همراه با LMC به کهکشان راه شیری بیفتند، یا ممکن است در یک مدار جدید قرار گیرند و به مسیر خود ادامه دهند.
برخورد با LMC ممکن است کهکشان راه شیری را شبیه دیگر کهکشان های مارپیچی کند. امروزه کهکشان راه شیری دارای یک سیاهچاله بسیار پرجرم است که بسیار کوچکتر از سیاهچاله های دیگر کهکشان های هم اندازه است. هاله ستارگانی که کهکشان را احاطه کرده اند سبک وزن و از نظر فلزی فقیر هستند و LMC یک قمر کهکشانی غیرعادی بزرگ برای مارپیچ های مشابه است. همه اینها احتمالاً نشانههایی از دوره آرام اما غیرعادی است که کهکشان ما پشت سر گذاشته زیرا اکثر کهکشانها بیش از یک ادغام بزرگ را تجربه میکنند، در حالی که کهکشان راه شیری تاکنون تنها با گایا انسلادوس برخورد کرده است. ماریوس کاتون، ستارهشناس رصدخانه لیدن در هلند میگوید: “از آن زمان تاکنون، تقریباً چیزی وجود نداشته است.”
در مقالهای در سال 2019، کاتون و همکارانش شبیهسازی کردند که نشان میداد برخورد آینده با LMC چگونه شکل راه شیری را تغییر میدهد. براساس محاسبات اندازه سیاهچاله کهکشان ما باید تا هشت برابر بزرگتر شود. ستارگان کهکشان در حال سقوط، و همچنین آنهایی که از قرص کهکشان راه شیری بیرون کشیده شده اند، باید حجم هالهی کهکشان را زیاد کرده و فلزات ستارهای را غنی سازند. پس از پایان این ادغام دیگر کهکشان راه شیری منحصر به فرد نخواهد بود بلکه قابل مقایسه با کهکشان های دیگر است.
شاید بزرگترین برخورد در گروه محلی راه شیری هنوز اتفاق نیفتاده است. کهکشان عظیم آندرومدا که با نام M31نیز شناخته میشود، در حدود 4 میلیارد سال آینده به ما برخورد خواهد کرد. اگرچه این رویداد مدتها مشکوک بود، اما در سال 2012 وقتی دانشمندان از تلسکوپ فضایی هابل ناسا برای اندازهگیری حرکت جانبی آندرومدا استفاده کردند، این ورق برگشت. زیرا با مقایسه مشاهدات قبلی، دانشمندان به این نتیجه رسیدند که آندرومدا مستقیماً به سمت ما حرکت میکند. حتی اندازهگیریهای اصلاحشده با استفاده از تلسکوپ گایا اکنون نشان میدهد که این در هم کوبیدن کمی خارج از محور خواهد بود.
رولند ون در مارل، ستارهشناس مؤسسه علمی تلسکوپ فضایی که رهبری تیمهایی را که هر دو اندازهگیری را انجام دادند، برعهده داشت میگوید: “اینکه این یک برخورد کاملاً رو به رو باشد یا بیشتر یک ضربه از گوشه، واقعاً بر نتیجه نهایی تأثیر نمیگذارد.” برخورد و ادغام در نهایت، دو کهکشان مارپیچی را به یک کهکشان بیضی شکل کروی تبدیل میکند که تأیید با حرکت ستاره تقریباً از تمام گازهای ستارهساز خالی است. سیاهچاله های کلان پرجرم در یک مسیر مارپیچی با هم ترکیب میشوند و در نهایت به یک هیولا در قلب کهکشان جدید تبدیل خواهند شد.
مسیر برخورد آینده آندرومدا و کهکشان راه شیری. کهکشان مثلث همچنین ممکن است بخشی از سقوط قریب الوقوع باشد. منبع: ناسا
برخورد! انفجار!
همانطور که LMC و SMC به دور کهکشان راه شیری میچرخند، اما در واقع در جنگی بصورت طنابکشی قرار دارند. در سال 2012، گورتینا بسلا، از دانشگاه آریزونا، بخشی از تیمی بود که نتایج یک برخورد بین LMC و SMC را مدلسازی کرد. دو سال پیش، مشاهدات تیمی دیگر از ستارههای جوان پرجرم و داغ درون این جفت، مدل آنها را تأیید کرد – این دو تنها چند صد میلیون سال پیش با هم برخورد کرده بودند.
قبل از دهه 2000، ستاره شناسان تنها تعداد انگشت شماری از کهکشان های اقماری را در همسایگی کهکشان راه شیری میشناختند. اما با پیشرفت تکنولوِژی و انجام بررسی های دیجیتالی چهرهی آسمان تغییر کرد. اکنون دهها کهکشان اقماری کوچک دیگر را میشناسیم که به کهکشان خودمان گره خوردهاند، بسیاری از آنها بسیار کمنور هستند. دریافت دومین سری از داده های منتشر شده توسط تلسکوپ گایا به ما اجازه داد تا حرکت این کهکشانهای اقماری را ردیابی کنیم. پاتل میگوید: “گایا شگفتانگیز است زیرا به ما امکان میدهد حرکت ستارگان را در کمنورترین کهکشانهای شناختهشده ردیابی کنیم. این یک تغییر بزرگ در این بازی است.”
هر کهکشانی با جرم کمتر از 10 درصد کهکشان راه شیری، میتواند توسط گرانش قوی تر کهکشان بزرگتر کنترل شوند. گرانش باعث میشود که ستارهها از کهکشانهای خود جدا شوند، این اثر جریانهای ستارهای ایجاد میکنند، نوارهایی از ستارهها که در سراسر آسمان کشیده میشوند.
آندرومدا نیز ازاین برخوردها زخمی است. در حال حاضر کهکشان مثلثی، سومین کهکشان بزرگ در همسایگی ما، به همان روشی که LMC در کهکشان راه شیری سقوط میکند، در آندرومدا فرو میرود. اگرچه تلسکوپهای رادیویی برای اندازهگیری حرکت کهکشان کوچکتر کارایی خوبی دارند، اما گایا توانست این اندازهگیریها را تأیید کند و بینش بیشتری در اختیار ما قرار دهد.
ون در مارل، که از گایا برای اندازهگیری حرکت کهکشان کوچکتر استفاده کرد، میگوید: “کمی تعجب آور است، اما به نظر می رسد که سازگارترین سناریو از طریق مشاهدات این است که کهکشان مثلث در آندرومدا سقوط میکند.”
با این حال، ون در مارل میگوید: “با تأمل و بررسی ارتباط بین کهکشان مثلث و LMC – که هر دو اولین ادغام خود را به سمت کهکشانهایی تقریباً 10 برابر بزرگتر از آنچه که هستند انجام میدهند – اما این پدیده آنقدر که به نظر میرسد تعجبآور نیست. درک کنونی از شکلگیری کهکشانها شامل جذب اجرام کوچکتر در کهکشانهای بزرگتر برای ساختن آنها است. او میگوید به احتمال زیاد جرمی نسبتاً عظیم پیدا میشود که شروع به ادغام با کهکشان مادرش کند، اما این عمل به این صورت نیست که چندین بار در طول میلیاردها سال به دور آن بچرخد و سپس جذب شود بلکه این روند حالتی شبیه سقوط – ادغام و بلعیدن دارد.”
رقص کهکشانها ممکن است میلیاردها تأیید با حرکت ستاره سال طول بکشد تا پایان یابد، اما در نهایت کهکشان راه شیری، همسایگان کوچکش را در مجموعهای از ستارهها ادغام میکند. هنگامی که تمامی این روندها پایان یابند، آندرومدا، کهکشان راه شیری و همه کهکشانهای اقماریِ آنها بازوی مارپیچ و ستارههای جوان خود را از دست خواهند داد. تنها چیزی که باقی خواهد ماند مجموعهای از ستارگانی پیر در کهکشانی بدون غبار است که از سکوت سالهای طلایی خود لذت میبرند.
منظومه شمسی چیست — هر آنچه باید بدانید
تعداد زیادی سیستم سیارهای مانند ما در جهان وجود دارند که سیارات حول یک ستاره گردش میکنند. سیستم سیارهای ما «منظومه شمسی» (Solar System) نامیده میشود زیرا خورشید بعد از کلمه لاتین solis به نام Sol نامگذاری شد و هر چیزی که به خورشید مربوط میشود را «خورشیدی» (solar) مینامیم. اگر میخواهید در مورد مکان زندگی خود در کهکشان اطلاعات بیشتری کسب کنید، این مطلب برای شما نوشته شده است.
منظومه شمسی چیست؟
سیستم سیارهای ما یا همان منظومه شمسی که آن را خانه مینامیم در بازوی مارپیچی بیرونی کهکشان راه شیری قرار دارد.
منظومه شمسی از ستارهها، خورشید و هر چیزی که توسط گرانش به این سیستم متصل باشد، تشکیل شده است. اجزای این سیستم شامل سیارههای «عطارد» (Mercury)، «زهره» (Venus)، «زمین» (Earth)، «مریخ» (Mars)، «مشتری» (Jupiter)، «زحل» (Saturn)، «اورانوس» (Uranus) و «نپتون» (Neptune)، سیارات کوتولهای مانند «پلوتون» (Pluto)، دهها قمر و میلیونها سیارک (Asteroids)، دنبالهدارها و شهابسنگها است. فراتر از منظومه شمسی هزاران سیستم سیارهای دیگر که در کهکشان راه شیری در حال چرخش حول ستارههای دیگر هستند کشف و مشاهده شدهاند.
تصور میشود بیش از صدها میلیارد ستاره در کهکشان راه شیری سیستم سیارهای خود را داشته باشند و همچنین کهکشان راه شیری عضوی از 100 میلیارد کهکشان عالم باشد. ویژگی خاص منظومه شمسی این است که سیارات در آن حول ستارهای به نام خورشید میچرخند و چون یکی از این سیارات زمین، محل زندگی ما است؛ این منظومه و شناخت و بررسی آن از اهمیت زیادی برخوردار است.
برای آشنایی بیشتر با مبانی نجوم و کیهانشناسی، میتوانید فیلم آموزش مقدماتی نجوم – نجوم باستان تا کیهان شناسی را مشاهده کنید که توسط فرادرس ارائه شده، لینک این آموزش در ادامه آورده شده است.
- برای دیدن فیلم آموزش مقدماتی نجوم – نجوم باستان تا کیهان شناسی + کلیک کنید.
اندازه و فاصله در منظومه شمسی
منظومه شمسی بسیار گستردهتر از هشت سیاره معروف که حول مدار خورشید میچرخند، است. بدین معنی که این منظومه تا «کمربند کویپر» (Kuiper Belt) که بعد از مدار نپتون قرار دارد کشیده شده است. یکی از اجزای کمربند کویپر سیاره کوتوله پلوتو است، دیگر اجزای این حلقه یا کمربند تکههای یخی کوچکتر از پلوتو تأیید با حرکت ستاره هستند.
«ابر اورت» (Oort Cloud) را مرز تاثیر میدان گرانشی خورشید، یعنی جایی که اشیاء در مدار میچرخند و به خورشید نزدیک میشوند و انتهای منظومه شمسی میدانند. ابر اورت از تکههای اجسام تخریب شده در فضا ساخته شده که اندازه تکهها میتواند هم اندازه یک کوه و بعضی اوقات بزرگتر باشد. این ابر میتواند حول خورشید در مداری به طول ۱٫۶ سال نوری حرکت کند. ابر اورت ضخامتی برابر با 5,000 تا 100,000 واحد نجومی دارد که برابر با اندازه منظومه شمسی است. یک واحد نجومی (یا AU) فاصله از خورشید تا زمین یا حدود 93 میلیون مایل (150 میلیون کیلومتر) است.
طول گستردگی هلیوسفر خورشید (خورشید جریان دائمی از ذرات باردار شده به نام باد خورشیدی را ارسال میکند که با عبور از تمام سیارات تا حدود سه برابر فاصله از پلوتون قبل از اینکه توسط محیط بین ستارهای متوقف شود ادامه مییابد. این حباب غول پیکر در اطراف خورشید و سیارات آن، معروف به هلیوسفر است) خیلی گسترده نیست، ناحیهای که در آن شدت باد خورشیدی به دلیل فشار ناگهانی گازهای بین ستارهای کاهش مییابد، «ضربه خروجی» (Termination Shock) نامیده میشود. مرز ضربه خروجی در منظومه شمسی ما در ۸۰-۱۰۰ واحد نجومی اتفاق میافتد.
دو فضاپیمای ناسا که در سال 1977 پرتاب شدند، از مرز ضربه خروجی عبور کردهاند: فضاپیمای ۱ در سال 2004 و فضاپیمای ۲ در سال 2007 از ناحیه ضربه خروجی عبور کردند، اما برای عبور از ابر اورت هزاران سال زمان لازم است تا از آن و در نهایت از منظومه شمسی خارج شد.
تصویر ۱: هلیوسفر حباب مغناطیسی بزرگی در فضا است که باد خورشیدی میتواند به آن نفوذ کند. مرز بین منظومه شمسی و فضای بین ستارهای توسط مرز توقف خورشیدی مشخص شده است. این مرز جایی است که قدرت باد خورشیدی دیگر به اندازهای بزرگ نیست تا باد ناشی از ستارههای دیگر را از بین ببرد. منطقه اطراف توقف خورشیدی به عنوان سپر برای منظومه شمسی ما عمل میکند و بخش قابل توجهی از پرتوهای کیهانی را در خارج از کهکشان نگه میدارد.
منظومه شمسی چگونه شکل گرفت؟
منظومه شمسی حدود 4٫5 میلیارد سال پیش از ابر متراکم از گاز و غبار بین ستارهای تشکیل شده یا در اصل شکل گیری منظومه شمسی به این صورت بوده است. این ابر احتمالاً بعد از مدتی به دلیل انفجار یک ستاره به نام سوپرنوا تخریب شده و با تخریباش سحابی خورشیدی، یعنی یک دیسک چرخان از مواد شکل گرفته است.
در مرکز این ساختار نیروی گرانش سبب شد ماده بیشتری به سمت این ساختار جذب شود، سرانجام فشار در مرکز به حدی رسید که اتمهای هیدروژن شروع به ترکیب و تشکیل هلیوم کرده و مقدار زیادی انرژی آزاد کردند. بدین ترتیب خورشید متولد شد و توانست نهایتاً بیش از 99 درصد از مواد موجود را گرد هم جمع کند.
همچنین مواد دورتر از مرکز دیسک نیز در کنار یکدیگر قرار گرفتند، این تودهها در برخورد با یکدیگر اشیاء بزرگتری را تشکیل دادند. برخی از آنها به دلیل جاذبه به اندازه کافی بزرگ شدند تا بتوانند به شکل کره درآمده و تشکیل سیاره، سیارات کوتولهای و قمرهای بزرگ دهند. در موارد دیگر مانند کمربند سیارک که از قطعاتی از منظومه شمسی اولیه ساخته شده که هرگز نمیتوانند در یک سیاره جمع شوند، سیارهای تشکیل نشد. سایر قطعات کوچکتر باقیمانده تبدیل به اجرامی مانند سیارکها، ستارههای دنبالهدار، شهاب سنگها و قمرهای کوچک و نامنظم شدند.
ساختار منظومه شمسی چگونه است؟
ترتیب و چیدمان سیارات و اجسام دیگر در منظومه شمسی به دلیل نحوه شکلگیری منظومه شمسی است. در نزدیکی خورشید، در ابتدای شکلگیری منظومه شمسی تنها مواد سنگی میتوانستند در برابر گرما مقاومت کنند. به همین دلیل چهار سیاره اول یعنی عطارد، زهره، زمین و مریخ سیارات سنگی کوچک با سطوح جامد و صخرهای هستند.
همچنین موادی که عادت به دیدن آنها به صورت یخ، مایع یا گاز کردهایم در مناطق بیرونی منظومه شمسی تشکیل شدهاند. نیروی جاذبه سبب شد این مواد کنار یکدیگر قرار گیرند و غولهای گازی مشتری و زحل و ابرسیارات یخی اورانوس و نپتون تشکیل دهند.
سیاره چیست؟
اتحادیه بین المللی نجوم سه شرط برای آنکه اعلام شود آیا جسمی در منظومه شمسی سیاره است یا خیر، بیان کرده است. این سه شرط به ترتیب عبارتند تأیید با حرکت ستاره از:
چرخش یک ستاره، پیش بینی «آلبرت اینشتین» را تایید کرد!
دانشمندان “موسسه فیزیک فرازمینی ماکس پلانک” (Max Planck Institute for Extraterrestrial Physics) با بررسی انجام شده توسط تلسکوپ “ویالتی” برای اولین بار شاهد چرخش یک ستاره در مدار سیاهچاله ابرجرم در مرکز کهکشان راه شیری بودند و این همان چیزی است که آلبرت اَینشتَین فیزیکدان نظری آلمانی در نظریه نسبیت عام خود پیشبینی کرده بود.
به گزارش گروه فضای مجازی ، مدار آن ستاره مانند یک روبان گل مانند است و طبق نظریه گرانش نیوتن که پیشبینی کرده بود میبایست بیضی شکل باشد، نیست.
این یافتهها به دانشمندان بسیار کمک خواهد کرد و امکان حل معماهای بسیار زیادی را برای آنها فراهم خواهد کرد.
نظریه نسبیت عام انیشتین پیشبینی میکند شیای که دور یک شیء دیگر مدار میزند، مدارش بسته نیست، بلکه در صفحه حرکتش حرکت تقدیمی دارد. این اثر مشهور اولین بار در مدار سیاره عطارد در اطراف خورشید مشاهده شد و اولین مدرک اثبات نظریه نسبیت عام بود. حرکت تقدیمی (Precession) به معنی پیچیدن و تغییر جهتگیری محور جسمی چرخان است.
صد سال بعد دانشمندان همین تأثیر را در حرکت یک ستاره در گردش مدار منبع رادیویی کمان ای در مرکز راه شیری کشف کردند. این یافتههای جدید، این شواهد که نشان میدهد کمان ای باید سیاه چالهای ابرجرم که جرم آن ۴ میلیون برابر جرم خورشید باشد را تقویت میکند.
کمانای و چگالی متراکم از ستارگان که در اطراف آن قرار دارند، در فاصله ۲۶ هزار سال نوری از خورشید واقع شدهاند و مجموعه منحصر به فردی برای آزمایش فیزیک در یک سامانه گرانش غیرقابل توصیف ارائه میدهند. یکی از این ستارگان که S۲۲ نام دارد به سمت سیاهچاله ابرجرم تا نزدیکترین فاصله که کمتر از ۲۰ میلیارد کیلومتر است (صد و بیست برابر فاصله بین خورشید و زمین) حرکت میکند و این موضوع آن را به یکی از نزدیکترین ستارههایی که تا کنون در مدارهای اطراف سیاهچاله ابرجرم یافت شده، تبدیل میکند. این ستاره هر ۱۶ سال یک بار چرخش به دور یک مدار را کامل میکند. محققان اظهار کردند پس از بررسی این ستاره پس از دو دهه و نیم به این نتیجه رسیدهاند که حرکت این ستاره به دور کمان ای حرکتی تقدیمی شوارتزشیلد (Schwarzschild precession) است.
بیشتر ستارهها و سیارات دارای مدار غیر دایرهای هستند و به همین دلیل از جسم مورد نظر که آنها به دورش میچرخند، دورتر میشوند. مدار S۲ حرکت تقدیمی دارد، به این معنی که مکان نزدیکترین نقطه آن به سیاهچاله ابرجرم با هر چرخش تغییر میکند. نظریه نسبیت عام پیشبینی دقیقی از میزان تغییرات مدار آن دارد که نشان میدهد نظریه نسبیت عام با آخرین یافتههای محققان این تحقیق مطابقت دارد. این مطالعه که با کمک تلسکوپ وی ال تی انجام شد، به دانشمندان کمک میکند تا در مورد اجرام مجاور سیاهچاله ابرجرم در مرکز کهکشان راه شیری اطلاعات بیشتری کسب کنند. این مطالعه نتیجه ۲۷ سال مشاهده ستاره S۲ است. با وجود تلسکوپ وی ال تی، این تیم معتقد است که آنها میتوانند ستارههای بسیار ضعیفی را که در نزدیکی سیاهچاله ابرجرم حرکت میکنند را نیز مشاهده کنند.
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
الگوی چکش ✓ مرد دار آویز ✓ چکش معکوس و ستاره دنباله دار
در این مقاله، کندل یا همان الگوی چکش را به همراه چندین الگوی تک کندلی دیگر آموزش خواهیم داد. این درس، در حقیقت بخشی از آموزش فارکس بوده که میتوانید مطالعه کنید. حال که با الگوهای کندل استیک پایه مانند فرفره (Spinning tops)، مارابوزو و دوجی آشنا شدید، بیایید ببینیم چگونه میتوان الگوهای شمعی ژاپنی تک کندلی را تشخیص داد. ظاهر شدن این کندلها برروی نمودار، میتواند حاکی از برگشت احتمالی بازار باشد. در اینجا، چهار الگوی شمعی ژاپنی پایه را معرفی کرده و آموزش میدهیم.
الگوی چکش و کندل مرد آویزان
کندل چکش و کندل مرد آویزان دقیقا شبیه به هم بوده، اما بسته به عملکرد حرکات قیمتی در گذشته، معانی کاملاً متفاوتی دارند. هر دو دارای اندام قلمی و زیبا (سیاه یا سفید)، سایههای بلند در پایین و سایههای کوتاه در بالا هستند و گاهی حتی اصلا سایه ندارند.
نمونه کندل مرد آویزان
کندل چکش یک الگوی برگشتی صعودی است که در طول روند نزولی شکل میگیرد. وجه تسمیه آن بدلیل آن است که بازار در حال چکش کاری کف است. هنگامیکه قیمت در حال کاهش است، شکل گیری چکشها نشان میدهند که قیمت نزدیک کف بوده و قیمت دوباره شروع به افزایش میکند. سایه بلند در پایین حاکی از آنست که فروشندگان، قیمتها را پایین میکشند، اما خریداران توانستهاند بر این فشار فروش غلبه کرده و کلوز قیمت (قیمت بسته شدن) در نزدیکی قیمت باز شدن خورده است.
فقط به این دلیل که در روند نزولی شکل الگوی چکش را مشاهده کردید به این معنا نیست که باید درجا سفارش خرید وارد کنید! پیش از ارسال سفارش و فرمان حمله، برای اطمینان از روند صعودی نیاز به تایید بیشتری است. یک نمونه رایج از تأیید این است که باید صبر کرد تا یک کندل سفید در بالای قیمت باز شدن کندل چکش بسته شود.
چگونه کندل چکش را تشخیص دهیم؟
- سایه بلند تقریباً باید دو یا سه برابر بدنه باشد.
- سایه بالایی کم یا عدم وجود سایه
- بدنه کندل در انتهای بالایی کندل باشد.
- رنگ بدنه مهم نیست.
کندل مرد آویزان
مرد آویزان یا مرد دار آویز یا مرد به دار آویخته یک الگوی نزولی برگشتی است که میتواند نشان دهنده سطح مقاومت قوی یا سقف باشد. هنگامیکه قیمت در حال افزایش است، شکل گیری یک کندل مرد آویزان نشان میدهد که تعداد فروشندگان در حال پیشی گرفتن از خریداران است. سایه بلند در پایین نشان میدهد که فروشندگان در طول سشن معاملاتی، قیمتها را پایین کشیده اند. خریداران توانستند قیمت را تا حدودی بالا آورند، اما فقط تا نزدیکی قیمت آغازین. چنین چیزی باید به مثابه زنگ خطر باشد، چراکه به ما میگوید دیگر خریداری برای تامین قدرت حرکت لازم برای افزایش قیمت وجود ندارد.
نحوه تشخیص الگوی مرد آویزان
معیارهای تشخیص الگوی مرد آویزان:
- سایه بلند در پایین که تقریبا دو یا سه برابر بدنه است.
- سایه کوتاه در بالا یا عدم وجود سایه.
- بدنه در انتهای بالایی کندل قرار دارد.
- رنگ بدنه مهم نبوده، گرچه بدنه سیاه بیش از بدنه سفید اشاره به روند نزولی دارد.
کندل چکش معکوس و شوتینگ استار
شکل چکش معکوس و شوتینگ استار (ستاره دنباله دار) نیز همانند هم هستند. تنها تفاوت بین آنها این است که آیا شما در یک روند نزولی هستید یا یک روند صعودی. چکش معکوس یک کندل برگشتی صعودی است. شوتینگ استار یک کندل برگشتی نزولی است. هر دو کندل ریز اندام (پر یا توخالی)، دارای سایههای بلند در بالا و سایههای کوچک در پایین یا بدون سایه هستند.
نمونه کندل چکش معکوس و شوتینگ استار
کندل چکش معکوس در زمانی که قیمت کاهش یافته باشد، اشاره به احتمال تغییر جهت روند دارد. سایهبلند در بالای آن نشان میدهد که خریداران سعی کردهاند قیمت را بالاتر ببرند. با این حال، فروشندگان که ناظر و شاهد عملیات خریداران بودهاند، گفتهاند: “بیخود!” و سعی در پایین آوردن قیمت کردهاند. خوشبختانه، خریداران صبحانه بمیزان کافی خورده بودهاند و موفق به بستن سشن معاملاتی در نزدیکی محل باز شده میشوند. از آنجا که فروشندگان قادر نبودند قیمت را پایینتر ببندند، این نشان میدهد که هرکسی که میخواست بفروشد، تا حالا فروخته است. و اگر دیگر فروشندهای نیست، پس چه کسی هست؟ خریداران.
شوتینگ استار یک الگوی برگشتی نزولی است که همانند چکش معکوس بوده، اما وقتی رخ میدهد که قیمت در حال افزایش است. شکل آن نشان میدهد که قیمت در پایین ترین حد خود در این کندل باز شده، یک رالی قیمتی رفته اما مجدد به پایین کشیده شده است. این بدان معناست که خریداران سعی در بالا انداختن قیمت داشتند، اما فروشندگان وارد بازار شدند و قدرت نمایی کردهاند. این صراحتا یک نشانه نزولی است چراکه نشان میدهد دیگر خریداری باقی نمانده و سر همگی را بریدهاند.
جمع بندی الگوی چکش
اینها 4 الگوی بسیار پر تکرار در بازار هستند. شناخت دقیق آنها می تواند در تحلیل ها به شما کمک زیادی کند. اینکه اسم این الگوها چکش است یا مرد دار آویز اهمیتی ندارد. مهم این است که بدانید اینها الگوهای بازگشتی هستند و زنگ هشدار را برای یک روند بازگشتی احتمالی به صدا در می آورند. شما می توانید این 4 الگو را در چکش و چکش معکوس خلاصه کنید. این نکته را قبلا گفتیم و دوباره تکرار میکنیم: وقوع این الگوها در بازار تضمینی برای بازگشت نیست. حتما قبل از ورود به معامله تاییدیههای بیشتری دست و پا کنید. برای یادگیری الگوهای کندل استیک میتوانید این مقاله را مطالعه کنید.
تفاوت کندل چکش و مرد به دار آویخته
هر دو الگو، دارای سایههای بلند در قسمت پایینی هستند و سایهی بالای آنها بسیار کوتاه بوده و یا حتی ندارند. تفاوت کندل چکش و مرد به دار آویخته در روند قبل از شکلگیری این تک کندل است. اگر در قیمت در روند نزولی باشد، کندل چکش ایجاد شده و اگر بازار در روند صعودی باشد، الگوی مرد به دار آویخته (یا مرد آویزان) ایجاد شده است.
دیدگاه شما