آموزش تحلیل تکنیکال؛ روند – بخش چهارم
روند (Trend) مهمترین مفهومی است که در تحلیل تکنیکال باید با آن آشنا شوید. مفهوم روند که با خود واژه آن تفاوتی ندارد، در واقع برآیند ترس و طمع معاملهگران در بازار است. هنگامی که معاملهگران در بازار حریص میشوند، قیمتها روند صعودی به خود میگیرد و هنگامی که ترس بر بازار حاکم میشود، بازار نزولی میشود. برای آشنایی با مفهوم روند به نمودار زیر نگاه کنید:
مشاهده روند صعودی بیت کوین از سپتامبر ۲۰۱۵ تا مارس ۲۰۱۷ در این نمودار کار سختی نیست، اما گاهی اوقات تشخیص روند دشوار میشود:
نمودار قیمتی ریپل از می تا سپتامبر ۲۰۱۷
همانطور که مشاهده میکنید، نمودار فراز و نشیب زیادی دارد و تشخیص اینکه قیمت به چه سمتی تعریف روند صعودی حرکت میکند، کار سختی است.
انواع روند
تشخیص روندها معمولا به سادگی امکانپذیر نیست چرا که قیمتها بصورت خطوط مستقیم افزایش یا کاهش نمییابند؛ حرکت قیمت در یک روند به صورت موجی است و پس از هر فراز یک نشیب اتفاق میافتد. یک روند را زمانی صعودی میخوانیم که سقفهای بالاتر (Higher Highs) و کفهای بالاتر (Higher Lows) تشکیل دهد.
همچنین در حالتی روند را نزولی در نظر میگیریم که سقفهای پایینتر (Lower Highs) و کفهای پایینتر (Lower Lows) به وجود آورد. خطوط سبز و قرمز در تعریف روند صعودی تصویر خطوط روند هستند که نقش حمایت و مقاومت را ایفا میکنند. خطوط روند تعیینکننده مسیر حرکت هستند و با کمک آنها میتوان از پایان روند و تغییر جهت آن باخبر شد. با خطوط حمایت و مقاومت در بخشهای بعدی بیشتر آشنا خواهید شد.
روندها از نظر حرکت قیمتی به سه دسته روندهای صعودی ، روندهای نزولی و روندهای خنثی (حرکتهای افقی) تقسیم میشوند. همانطور که گفته شد روند را زمانی صعودی میدانیم که شیب حرکت مثبت باشد. این جمله به صورت برعکس در مورد روند نزولی صادق است. روند خنثی در واقع حرکت قیمت در راستای افقی است و معمولا با نوسان بین خطوط مقاومت و حمایت در طول زمان، حرکت جدی و قدرتمندی در جهت رو به پایین یا بالا انجام نمیشود.همچنین در برخی تعاریف عدم وجود روند همان روند خنثی در نظر گرفته شده است.
روندها از نظر طول بازه زمانی قابل دستهبندی هستند. روندها از این نظر به دستههای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت تقسیم میشوند. روند بلندمدت در بازه زمانی چند ساله، روندهای میانمدت در بازه زمانی چند ماهه و روندهای کوتاهمدت در بازه زمانی کمتر (چند روز تا چند هفته) نمایش داده میشوند.
روندهای بلندمدت خود مجموعهای از روندهای میانمدت و روندهای میانمدت مجموعهای از روندهای کوتاهمدت هستند. این نمودار بخشی از روند بلندمدت بیت کوین از تاریخ ۱۵ سپتامبر ۲۰۱۶ تا تاریخ ۱۵ ژولای ۲۰۱۷ را نشان میدهد که مجموعهای از روندهای کوتاهمدت و میانمدت است. توجه به این نکته الزامی است که برای تشخیص روندهای مختلف در نمودار، از تایمفریم مناسب باید استفاده کنیم.
برای تشخیص روندهای بلندمدت از تایمفریمهای روزانه و هفتگی، برای تشخیص روندهای میانمدت از نمودارهای روزانه یا ۱۲ ساعته و برای تشخیص روندهای کوتاهمدت از تایمفریمهای پایینتر میتوان استفاده کرد. برای نمونه تشخیص یک روند بلندمدت با تایمفریم یک ساعته در نمودار امکانپذیر نیست.
خطوط روند (Trend Lines)
گفتیم در یک بازار صعودی شاهد نظم خاصی هستیم که بر روی قلهها و درههای نمودار بوجود میاید به اینصورت که هر قله به اندازه یک پله بالاتر از قله قبلی قرار میگیرد و همینطور، هر دره به اندازه یک پله بالاتر از دره قبلی تشکیل میشود. در بسیاری از مواقع این درهها همگی با یکدیگر همراستا شده و بر روی یک خط مستقیم و مورب قرار میگیرند. به این خط اصطلاحا خط روند صعودی یا Up Trend میگوییم که نقش یک محدوده حمایتی را برای نمودار ایفا میکند. این خط درواقع میزان میل و اشتیاق بازار به صعود را نشان میدهد و هرچه شیب آن تندتر باشد یعنی قدرت و شتاب صعودی بازار بیشتر است.
خط روند صعودی خط موربی است که درهها را در یک بازار صعودی، به یکدیگر متصل مینماید. این خط درواقع محل احتمالی تشکیل درههای بعدی را نشان میدهد. حتی با اتصال دو دره متوالی نیز میتوان یک خط روند صعودی را ترسیم نمود، اما ترجیح میدهیم خط روند صعودی را حداقل با اتصال سه دره متوالی و همراستا تعریف کنیم.
در یک بازار صعودی حتما باید هر دره به اندازه یک پله بالاتر از دره قبل قرار داشته باشد، اما الزامی به وجود چنین نظم دقیقی بر روی قلهها وجود ندارد. به همین دلیل خط روند صعودی حتما باید بر روی درهها رسم بشود، نه قلهها. و ترسیم خط روند صعودی بر روی قلهها اصولا امر بی معنایی است، اگرچه ممکن است بعضا چنین نظمی بر روی قلهها نیز تصادفا بوجود آمده باشد. در تصویر زیر میتوانید خط روند صعودی ترسیمی بر روی نمودار دلار آمریکا به فرانک سویس را مشاهده کنید:
خط روند صعودی درواقع سود مورد انتظار معاملهگران را در طول زمان نمایش میدهد. این سود ممکن است برابر با نرخ بهره بانکی، نرخ رشد متوسط بازار ویا هر مقدار دیگری باشد که ناخودآگاه تبدیل به بهره مورد انتظار معاملهگران گشته است. هرچه شیب این خط تندتر باشد یعنی انتظار معاملهگران برای کسب سود بیشتر است. کف بازار مرتبا بالا و بالاتر میاید زیرا معاملهگران که نگران جا ماندن از بازار هستند سعی میکنند هربار خریدهای خود را اندکی زودتر و گرانتر از موعد قبل انجام دهند. فروشندگان نیز که انتظار کسب یک سود حداقل را دارند، حاضر به فروش ارزانتر از این مقدار نیستند. برایند نیروهای فوق موجب میشود کف بازار با یک شیب تقریبا ثابت و مشخص مرتبا بالاتر بیاید.
در یک بازار نزولی، قدرت بطور کامل در دست فروشندگان است بنابراین سقف بازار(یعنی قلهها) مرتبا پایین و پایینتر میرود. به خط موربی که قلهها را در یک بازار نزولی به یکدیگر متصل مینماید اصطلاحا خط روند نزولی یا Down Trend گفته میشود، این خط درواقع محل احتمالی تشکیل قلههای بعدی را نشان میدهد
به نظر میرسد خطوط روند اگر شیب بسیار تند یا بسیار کند داشته باشند، عمر کوتاهی داشته و نمیتوانند در بلندمدت دوام بیاورند. خطوط روند که شیب تقریبا 45 درجه(یعنی یک به یک) داشته باشند بهترین و باثباتترین شرایط را برای یک روند پایدار در بلندمدت پدید میآورند.
هنگام ترسیم خط روند باید حتما تمامی پیوتهای مجاور بهم را به یکدیگر متصل نمایید و پریدن از روی یک قله یا دره، و اتصال سایر قلهها و درهها به یکدیگر صحیح نمیباشد. بعنوان مثال خط روند ترسیمی در تصویر زیر اشتباه است زیرا یک دره مهم را جا انداخته است. نمیتوان دره شماره2 را جا انداخت و درههای شماره 1 و 3 را به یکدیگر متصل نمود:
گام ترسیم خط روند نباید یکی از پیوتهای ماژور را رج زد. وقتی میگویم خط روند در تصویر بالا اشتباه رسم شده یعنی این خط هیچگونه خاصیت حمایت‑مقاومتی خاصی ندارد و هنگامی که قیمت به این خط نزدیک بشود نمیتوان انتظار واکنش مناسبی را از جانب بازار داشت. یادتان باشد تحلیل تکنیکال صرفا نقاشی کردن بر روی چارت نیست! هریک از خطوط ترسیمی بر روی نمودار حتما باید معانی و کاربردهای مشخصی داشته باشند، وگرنه ترسیم آنها بیمعنی است. خطوط روند صحیح در نمودار قبلی باید بصورت زیر رسم بشوند:
اینبار خطوط روند به درستی رسم شدهاند و هنگامیکه قیمت مجددا به خط روند دوم برسد میتوانیم انتظار داشته باشیم که شاهد واکنش مناسبی از جانب بازار باشیم. حتی احتمال تشکیل یک دره جدید بر روی این خط نیز وجود خواهد داشت درحالیکه در تصویر قبلی، به احتمال زیاد قیمت به سادگی از درون خط قرمز رنگ عبور میکرد و هیچ واکنش خاصی به آن نشان نمیداد.
در بسیاری مواقع ممکن است بازار به تدریج شیب حرکت خود را تغییر داده و سرعت حرکت قیمت افزایش یا کاهش پیدا کند. در چنین مواقعی شما نیز بعنوان یک تحلیلگر باید مرتبا شیب خطوط روند ترسیمی بر روی نمودار را بروزرسانی نمایید. بعنوان مثال در تصویر قبلی همانطور که مشاهده کردید شیب خطوط روند به تدریج کاهش پیدا کرده بود. در تصویر زیر افزایش شیب خطوط روند را بر روی نمودار قیمت جهانی طلا مشاهده میکنید. کاهش یا افزایش شیب خطوط روند در نمودارها معمولا امر رایجی است و بویژه در تایمفریمهای بلندمدت به کرات دیده میشود. در برخی مواقع ممکن است با رسم نمودار به مدل لگاریتمی، مجددا این خطوط بایکدیگر همراستا بشوند.
هنگام ترسیم خطوط روند دچار وسواس بیش از حد نشوید. اگر بخواهید دقیقا نوک تمامی قلهها و درهها را بهم وصل کنید حتی صرفا یک خط روند کاملا ایدهآل را نیز نمیتوانید هرگز بر روی هیچ نموداری پیدا کنید! پس وسواس را کنار بگذارید و صرفا سعی کنید خطوطی را پیدا کنید که بطور تقریبی بیشترین تعداد قلهها و درهها را شامل بشوند. مسلما برخی از این قلهها و درهها اندکی بالاتر یا پایینتر از خط روند ترسیمی قرار خواهند گرفت.
سوال رایج که اغلب توسط نوآموزان پرسیده میشود این است که «آیا خطوط روند را باید حتما بر روی نوک شاخ و دم کندلها رسم کنیم یا بر روی نقاط بسته شدن کندلها؟!» جواب این است که هیچ فرقی نمیکند! شما میتوانید هرطور که دلتان خواست این کار را انجام بدهید! صرفا کافیست بتوانید نظم حاکم بر نمودار را کشف نموده و مسیر حرکت قیمت را بدرستی حدس بزنید. هر روش و قاعدهای که به شما در این کار کمک کند مورد قبول قرار خواهد داشت. هرچند که پاسخ تئوریک به این سوال این است که «خطوط روند را باید از نوک قلهها و درهها رسم نمود» ولی واقعا فرقی نمیکند. بازهم تاکید میکنم که سعی کنید در تحلیل نمودارها دچار وسواس بیش از حد نشوید. تنها چیزی که مهم است این است که بتوانید یک نظم تقریبی را در تاریخچه قبلی نمودار پیدا کنید و امیدوار باشید که این نظم از این به بعد نیز کماکان در آینده ادامه پیدا کند.
نکته مهم دیگر این است تعریف روند صعودی که اگر فاصله قیمت از یک خط روند بیش از حد زیاد بشود در اینصورت اعتبار خط مذکور تا حد زیادی از دست خواهد رفت. قیمت در رفت و برگشتهای مکرر خودش باید فاصله معقولی را از خط روند حفظ کند و درصورتیکه این فاصله بیش از حد زیاد بشود نمیتوان انتظار داشت خط روند کماکان خاصیت حمایت-مقاومتیاش را به خوبی حفظ نماید. بعنوان مثال در تصویر زیر قیمت سهام شرکت لوله و ماشین سازی ایران(فلوله) آنقدر از خط روند صعودی دور شده است که درصورت نزول مجدد قیمت بسمت خط روند مذکور بعید است این خط بتواند وظیفهاش را به درستی ایفا نموده و مانع از نزول قیمت بشود.
چگونه روند های صعودی و سود آور را پیش بینی کنیم؟
تحلیل تکنیکال ابزاری مفید است که به یک معامله گر اجازه می دهد فعالیت خاصی از بازار را قبل از وقوع پیش بینی کند.در این پیش بینی ها از الگوی نموداری گذشته استفاده میشود. پیش بینی میشود با گذشت زمان می توان، نیاز به تجزیه و تحلیل بیش از حد جهت بازار را کاهش داد . آنطور که به نظر می رسد سخت نیست. در این مقاله برای آگاهی از چگونگی پیش بینی جهت روند بازار و دنبال کردن آن برای کسب سود،آشنا میشوید.
کاربران عزیز برای استفاده از آموزش های تصویری و دریافت سیگنال ها و تحلیل های رایگان ارز دیجیتال می توانید عضو کانال تلگرامی سایت هوش فعال شوید برای عضویت کلیک نمایید.
پیش بینی در روندهای بازار :
از تحلیل تکنیکال، اغلب به عنوان نوعی جادوی سیاه استفاده می شود که در بازار عرضه می شود. با این حال ، آنچه بسیاری از خارج از دنیای مالی متوجه آن نیستند این است که معامله گر سعی در پیش بینی آینده ندارند. در عوض ، آنها استراتژی هایی ایجاد می کنند که احتمال موفقیت بالایی دارند – شرایطی که می توان روند یا حرکت بازار را پیش بینی کرد .
بیایید به این واقعیت بنگریم: اگر معامله گر ها می توانستند بالا و پایین را به طور مداوم انتخاب کنند ، وقت بیشتری را در کانورتیبل می گذرانند تا از یک بزرگراه زیبا لذت ببرند تا اینکه روی صفحه کامپیوتر خود قوز کنند. بسیاری از شما احتمالاً در گذشته سعی کرده اید پایین را انتخاب کنید و بازی را پشت سر می گذارید. شاید شما هم اکنون از بسیاری از معامله گران حرفه ای پیروی می کنید که تلاش می کنند شرایطی را پیدا کنند که بتوانند حرکت را پیش بینی کنند و سپس هنگام راه اندازی بخشی از آن را بردارند.
قدرت پیش بینی:
هنگام تصمیم گیری در مورد انجام یا عدم انجام معامله ، شما احتمالاً استراتژی های خاص خود را برای ورود و خروج به بازار دارید. (اگر این کار را انجام ندادید ، باید قبل از کلیک بر روی دکمه خرید / فروش در مورد آنها تصمیم بگیرید) تکنیکالیست ها از ابزارهای خاصی مانند واگرایی همگرایی میانگین متحرک (MACD) ، شاخص مقاومت نسبی (RSI) ،استوکاستیک یا کانال کالا استفاده می کنند. شاخص (CCI) ، همراه با الگوهای نمودار قابل تشخیص که در گذشته با یک نتیجه اندازه گیری مشخص رخ داده است. تکنیکالیست های باتجربه ،احتمالاً تصور خوبی از نتیجه معامله در زمان انجام آن خواهند داشت. اگر به محض ورود معامله به خلاف آنها انجام شود و در چند میله بعدی چرخش انجام نشود، شانس این است که آنها در تحلیل خود درست نبوده اند. با این حال ، اگر معاملات در چند میله بعدی به نفع آنها پیش رود ، آنها می توانند شروع به بررسی توقف ها به سمت بالا برای قفل کردن سود با تغییر موقعیت کنند. (در اینجا “میله ها” به عنوان یک اصطلاح عمومی استفاده می شود ، زیرا ممکن است برخی از شما از کندل ها یا نمودارهای خطی برای معامله استفاده کنید.
شکل بالا تفاوت پیش بینی را نشان می دهد. در این حالت ، ما پیش بینی می کنیم که این معاملات براساس نتایج معاملات گذشته نتیجه مشابهی داشته باشد.این الگو تقریبا مشابه الگوهای گذشته بود.بنابراین در پیش بینی این الگو چه اتفاقی رخ میدهد؟ برخلاف تحلیل تکنیکال ، که از نتایج گذشته برای تعیین احتمال آینده استفاده می کند. یک پیش بینی دقبق شامل ترکیبی از شانس و حدس و احتمال اس ت که باعث میشود نتایج قابل پیش بینی باشد.
محدوده احساس در معاملات :
با نظارت بر معاملات در زمان معاملات و تنظیم دقیق آن ، اطمینان حاصل می کنیم که احساسات قادر به بهتر شدن ما نیستند و باعث انحراف از برنامه اصلی می شوند. برنامه ما قبل از پوزیشن گیری خرید یا فروش منشأ گرفته بود (و بنابراین هیچ تضادی در منافع نداشت) ، بنابراین ما از این کار برای بازنگری در زمان باز بودن معاملات استفاده می کنیم. از آنجا که ما در حال حاضر طرحی داریم که هیچ احساسی در بر ندارد ، ما می توانیم تا آنجا که ممکن است در این گرماگرم جنگ به آن برنامه پایبند باشیم.برای به حداقل رساندن احساسات و از بین نبردن آن،نکته ای را بیان میکنیم. به هر حال شما فقط انسان هستید و معامله مانند یک ربات برای اکثر معامله گران هر چقدر هم موفق باشند تقریباً غیرممکن است.و ما میدانیم اوضاع بازار،اگر آنچه را که انتظارش را نداریم اتفاق بیفتد،چگونه میشود.
بنابراین ، با استفاده از نمودار بالا می توانید ببینید که سیگنال ها بر اساس عملکرد قیمت هر نوار و ارتباط آن با میانگین های متحرک ، به وضوح کار می کردند و کار نمی کردند . نکته اصلی این است که بر معاملات خود تسلط پیدا کنید و بارها و بارها براساس استراتژی معاملاتی خود عمل کنید.
نتیجه گیری :
تحلیل تکنیکال دیدگاه های بسیاری را به صورت واضح و مختصر ارائه می دهد ، اما مانند هر چیز دیگری در زندگی ، تضمینی برای موفقیت نیست. با این حال ، با پایبندی به یک برنامه معاملاتی به روز و دقیق ، احساسات ما به حداقل می رسد و می توانیم احتمال انجام یک معامله برنده را بسیار افزایش دهیم.
کاربراین محترم اگر سوالی درباره ی مطالب بالا دارید و یا دیدگاهی در ارتباط با مطلب فوق دارید در قسمت ارسال نظرات دیدگاه خود را مطرح بفرمایید.
آموزش تحلیل تکنیکال؛ روند – بخش چهارم
روند (Trend) مهمترین مفهومی است که در تحلیل تکنیکال باید با آن آشنا شوید. مفهوم روند که با خود واژه آن تفاوتی ندارد، در واقع برآیند ترس و طمع معاملهگران در بازار است. هنگامی که معاملهگران در بازار حریص میشوند، قیمتها روند صعودی به خود میگیرد و هنگامی که ترس بر بازار حاکم میشود، بازار نزولی میشود. برای آشنایی با مفهوم روند به نمودار زیر نگاه کنید:
مشاهده روند صعودی بیت کوین از سپتامبر ۲۰۱۵ تا مارس ۲۰۱۷ در این نمودار کار سختی نیست، اما گاهی اوقات تشخیص روند دشوار میشود:
نمودار قیمتی ریپل از می تا سپتامبر ۲۰۱۷
همانطور که مشاهده میکنید، نمودار فراز و نشیب زیادی دارد و تشخیص اینکه قیمت به چه سمتی حرکت میکند، کار سختی است.
انواع روند
تشخیص روندها معمولا به سادگی امکانپذیر نیست چرا که قیمتها بصورت خطوط مستقیم افزایش یا کاهش نمییابند؛ حرکت قیمت در یک روند به صورت موجی است و پس از هر فراز یک نشیب اتفاق میافتد. یک روند را زمانی صعودی میخوانیم که سقفهای بالاتر (Higher Highs) و کفهای بالاتر (Higher Lows) تشکیل دهد.
همچنین در حالتی روند را نزولی در نظر میگیریم که سقفهای پایینتر (Lower Highs) و کفهای پایینتر (Lower Lows) به وجود آورد. خطوط سبز و قرمز در تصویر خطوط روند هستند که نقش حمایت و مقاومت را ایفا میکنند. خطوط روند تعیینکننده مسیر حرکت هستند و با کمک آنها میتوان از پایان روند و تغییر جهت آن باخبر شد. با خطوط حمایت و مقاومت در بخشهای بعدی بیشتر آشنا خواهید شد.
روندها از نظر حرکت قیمتی به سه دسته روندهای صعودی ، روندهای نزولی و روندهای خنثی (حرکتهای افقی) تقسیم میشوند. همانطور که گفته شد روند را زمانی صعودی میدانیم که شیب حرکت مثبت باشد. این جمله به صورت برعکس در مورد روند نزولی صادق است. روند خنثی در واقع حرکت قیمت در راستای افقی است و معمولا با نوسان بین خطوط مقاومت و حمایت در طول زمان، حرکت جدی و قدرتمندی در جهت رو به پایین یا بالا انجام نمیشود.همچنین در برخی تعاریف عدم وجود روند همان روند خنثی در نظر گرفته شده است.
روندها از نظر طول بازه زمانی قابل دستهبندی هستند. روندها از این نظر به دستههای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت تقسیم میشوند. روند بلندمدت در بازه زمانی چند ساله، روندهای میانمدت در بازه زمانی چند ماهه و روندهای کوتاهمدت در بازه زمانی کمتر (چند روز تا چند هفته) نمایش داده میشوند.
روندهای بلندمدت خود مجموعهای از روندهای میانمدت و روندهای میانمدت مجموعهای از روندهای کوتاهمدت هستند. این نمودار بخشی از روند بلندمدت بیت کوین از تاریخ ۱۵ سپتامبر ۲۰۱۶ تا تاریخ ۱۵ ژولای ۲۰۱۷ را نشان میدهد که مجموعهای از روندهای کوتاهمدت و میانمدت است. توجه به این نکته الزامی است که برای تشخیص روندهای مختلف در نمودار، از تایمفریم مناسب باید استفاده کنیم.
برای تشخیص روندهای بلندمدت از تایمفریمهای روزانه و هفتگی، برای تشخیص روندهای میانمدت از نمودارهای روزانه یا ۱۲ ساعته و برای تشخیص روندهای کوتاهمدت از تایمفریمهای پایینتر میتوان استفاده کرد. برای نمونه تشخیص یک روند بلندمدت با تایمفریم یک ساعته در نمودار امکانپذیر نیست.
راهنمای رسم خط روند (Trendline)
روند (Trend) اصطلاحی است در بازارهای مالی که تمایل کلی حرکت قیمت در یک بازار را مشخص میکند. در واقع روند از گرایش جامع قیمت حکایت دارد. شاید تشخیص روند، مهمترین وظیفه و هدف یک تحلیلگر در تحلیل تکنیکال باشد. از این رو رسم خط روند بسیار اهمیت دارد. در این مقاله سعی شده تا با زبانی ساده روند قیمت و نحوه ترسیم خط روند آموزش داده شود.
خط روند چیست؟
خطوط روند (Trendlines) در بازارهای مالی، خطوط اُریبی هستند که بر نمودار ترسیم میشوند. این خطوط، نقاطی از دادهها را به هم متصل میکنند تا تشخیص روند بازار و تصور حرکات قیمت را برای تریدرها و چارتیستها تسهیل کنند.
خطوط روند یکی از اصلیترین ابزارهای تحلیل تکنیکال به حساب میآید. رسم خط روند به صورت گستردهای در بازارهای سهام، ارز فیات، ابزار مشتقه و ارزهای دیجیتال به کار میرود.
خطوط روند اساساً شبیه به سطوح حمایت و مقاومت عمل میکنند، با این تفاوت که به جای خطوط افقی، از خطوطی مورب ساخته شدهاند. از این رو میتوانند شیبی مثبت یا منفی داشته باشد. معمولاً وقتی که شیب خط زیاد باشد، روند قویتر خواهد بود.
رسم خط روند
میتوانیم خطوط روند را به دو دستۀ اصلی تقسیم کنیم: روند صعودی (Uptrend) و روند نزولی (Downtrend). خط روند صعودی، همانطور که از اسمش برمیآید، از موقعیتی فروتر در نمودار، به جایگاهی بالاتر ترسیم میشود و دو یا چند نقطه را، همانند تصویر زیر، به هم متصل میسازد.
در تصویر بالا نمودار قیمت بیت کوین نمایش داده شده که خط سبز نمایانگر روندی صعودی است.
در مقابل، روند نزولی هم از جایگاهی فراتر به موقعیتی فروتر در نمودار رسم میشود و دو یا چند نقطه را به هم وصل میکند.
در تصویر بالا نیز خط قرمز نمایانگر روندی نزولی در قیمت بیت کوین است.
در نتیجه، تفاوت این دو نوع روند در انتخاب نقاطی است که برای ترسیم آنها استفاده میشود. رسم خط روند صعودی، با استفاده از پایینترین نقاط نمودار انجام میشود (یعنی کف نمودارهای شمعی در سطحی بالاتر تشکیل میشود). از طرف دیگر، رسم خط روند نزولی، با استفاد از بالاترین نقاط نمودار انجام میشود (یعنی سقف نمودار شمعی در سطحی پایینتر ایجاد میشود).
چگونه از خطوط روند استفاده کنیم؟
خط روند با توجه به فراز و فرود نمودار، قیمت روند غالب را اندکی به چالش میکشد، آن را میآزماید و با خود هم جهت میسازد. سپس برای پیشبینی سطوح مهم آینده امتداد مییابد. رسم خط روند ممکن است بارها انجام شود و مادامی که دچار شکست نشود، معتبر است.
با اینکه خطوط روند میتوانند برای انواع دادههای نموداری به کار بروند، اما معمولاً در نمودارهای مالی (بر اساس قیمت بازار) مورد استفاده قرار میگیرند.
همچنین آنها اطلاعاتی از عرضه و تقاضا ارائه میدهند. خط روند صعودی، طبیعتاً بیانگر نیروی خرید فزاینده است (تقاضا بیشتر از عرضه است). خط روند نزولی نیز با افت پیوسته قیمت در ارتباط است ( عرضه بیشتر از تقاضا است).
حجم معاملات نیز میتواند در چنین تحلیلهایی منظور شود. به عنوان مثال اگر قیمت افزایش یابد اما حجم معاملات کاهش یابد یا نسبتا اندک باشد، ممکن است به اشتباه تصور شود که تقاضا در حال افزایش است.
همان طور که اشاره شد، از خطوط روند برای شناسایی سطوح حمایت و مقاومت استفاده میشود. این سطوح از مفاهیم اساسی و بسیار مهم تحلیل تکنیکال به شمار میروند. خط روند صعودی نمایانگر سطح حمایتی ست که بعید است قیمت به زیر آن برود. در مقابل، روند نزولی هم نشاندهندۀ سطح مقاومتی است که افزایش قیمت به بالای آن غیرمحتمل است.
به عبارت دیگر، هنگامی روند بازار غیرمعتبر است که سطوح حمایت و مقاومت به سمت پایین و بالا شکسته شوند. در بسیاری از موارد هنگامی که این سطوح اصلی در حفظ روند ناموفق باشند، بازار تمایل دارد جهت حرکت خود را تغییر دهد.
تحلیل تکنیکال همچنان عرصهای ذهنی است و هر کس میتواند روش کاملاً متفاوتی برای رسم خط روند ارائه دهد. از این رو، ترکیب چندگانۀ تکنیکهای تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال برای کاهش ریسک میتواند سودمند باشد.
ترسیم خطوط معتبر روند
از لحاظ فنی، خطوط روند میتوانند هر دو نقطۀ روی نمودار را به هم متصل کنند. اما بسیاری از چارتیستها اتفاق نظر دارند که استفاده از سه نقطه (یا بیشتر)، روند را معتبر میسازد. در برخی موارد استفاده از دو نقطه میتواند به معنی پتانسیل روند باشد و استفاده از سه نقطه نیز به عنوان آزمون اعتبار روند تلقی میشود.
در نتیجه هنگامی که قیمت، خط روند را در سه نوبت (یا بیشتر) لمس کند و نشکافد، روندی معتبر محسوب میشود. آزمون چندبارۀ خط روند ثابت میکند که روند مذکور صرفاً از نوسانات قیمت ناشی نشده است.
تنظیمات مقیاس در رسم خط روند
علاوه بر انتخاب تعداد نقاط کافی برای تشکیل روندی معتبر، لحاظ کردن تنظیمات مناسب نیز هنگام ترسیم خط روند حائز اهمیت است. تنظیمات مقیاس، مهمترین بخش تنظیمات نمودار است.
مقیاس در نمودارهای مالی به نحوۀ نمایش تغییر قیمت مرتبط است. مقیاس عددی (Arithmetic) و مقیاس نیمه لگاریتمی (Semi-Logarithmic) رایجترین مقیاسهای موجود هستند. در نمودار عددی، تغییر قیمت بر حسب حرکات عمودی قیمت به موازات محور Y بیان میشود. حال آنکه در نمودار نیمه لگاریتمی، تغییرات بر اساس درصد نمایش داده میشود.
برای مثال، در نمودار عددی، تغییر قیمت از 5 به 10 دلار همانند تغییر قیمت از 120 به 125 دلار است. اما در یک نمودار نیمه لگاریتمی افزایش 100% قیمت (از 5 به 10 دلار) مقدار بیشتری از نمودار را در مقایسه با افزایش 4% (120 به 125 دلار) اشغال میکند.
هنگام استفاده از خطوط روند باید به چه نکاتی توجه کنیم؟
هنگام ترسیم خط روند، توجه به تنظیمات مقیاس اهمیت دارد. هر نوع از نمودار ممکن است فراز و فرود متفاوتی در پی داشته باشد و در نتیجه به خط روندی متفاوت منجر شود.
انتخاب نقاطی که برای ترسیم خط روند به کار میروند، بر میزان نمایش دقیق چرخههای بازار و روند واقعی تأثیرگذار است و باعث میشود قدری ذهنی باشند.
برای مثال برخی از چارتیستها خطوط روند را تنها بر اساس بدنۀ نمودار شمعی و بدون در نظر گرفتن فتیله (Wicks) ترسیم میکنند و برخی دیگر ترجیح میدهند خطوط روند را با لحاظ کردن بالا و پایین فتیلهها ترسیم کنند.
در نتیجه اهمیت دارد از خطوط روند به همراه سایر ابزارهای نموداری و اندیکاتورهایی از قبیل ابرهای ایچیموکو، نوارهای بولینگر (BB)، مکدی (MACD)، شاخص RSI، و میانگین متحرک (MA) استفاده شود.
سخن پایانی
روند یک نمودار، گرایش کلی حرکت قیمت در یک نمودار را نشان میدهد که با اتصال دو یا چند نقطه به روی نمودار تشکیل میشود. اهمیت روند و تشخیص آن تا آنجا است که میتوانیم آن را هدف اصلی تحلیلگر تکنیکال بدانیم.
روندها سه دسته هستند: صعودی، نزولی و خنثی. خطوط روند در تمامی بازارهای مالی از جمله بازار رمزارزها به کار میروند. اهمیت دیگر خطوط روند در این است که میتوان آنها را همچون سطوح مقاومت و حمایت در نظر گرفت.
برای ترسیم خط روند به یاد داشته باشید که با اتصال دو نقطه احتمال وجود روند تقویت میشود؛ حال آنکه با استفاده از سه نقطه اعتبار روند محرز میگردد. روندها آزمون میشوند و اگر دچار شکست نشوند اعتبارشان ثابت میشود.
اگر روند صعودی باشد، به معنی مازاد تقاضا است و اگر روند نزولی باشد، از افزونی عرضه بر تقاضا حکایت دارد. باید توجه داشته باشید که به تنهایی استفاده کردن از خطوط روند میتواند شما را دچار اشتباه کند. لذا پیشنهاد میگردد که همراه با آن از سایر ابزارها و اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال استفاده شود.
دیدگاه شما