معامله گری یک هنر است


اگر خودتان بخواهید به صورت مستقیم در بورس سرمایه گذاری کنید سود های بالاتری خواهید برد ولی صندوق های سرمایه گذاری سود های پایین اما مطمعن به شما خواهند داد.

سود و درآمد سرمایه گذاری در بورس

سود و درآمد سرمایه گذاری در بورس همانند بانک و یا حقوق اداره نیست که هر ماه به حساب شما واریز شود. بورس همانند دریاست و معامله گر همانند ماهیگیر. حالا این هنر معامله گر است که بتواند روزی یک ماهی بگیرد یا ده تا!! در بورس برای کسب درآمد هیچ محدودیتی وجود ندارد شما با هر میزان سرمایه می توانید وارد بورس شوید و سود های خوبی را ببرید. افراد زیادی در ایران و جهان پول های خود را برای سرمایه گذاری وارد بورس می کنند و در آمد های بالایی نیز دارند.

بورس برای افراد زیادی شغل دوم و درآمد اول محسوب می شود.افراد زیادی از طریق بورس پول های رویایی بدست می آورند.

اما در بورس همانند اداره٬ یا شرکت و فروشگاه خبری از حقوق ماهانه نیست. در بورس شما قرار نیست به صورت ماهانه حقوقی را دریافت کنید. گاهی شما سهمی را میخرید و در یک ماه سود مناسبی می برید و گاهی باید زمان بیشتری را برای سود کردن منتظر بمانید.

ولی باید این نکته مهم را یادآور شویم که در بلند مدت بورس بهترین گزینه سرمایه گذاری می باشد زیرا به نسبت بازار طلا٬سکه٬مسکن و دلار بازدهی بسیار بالاتری دارد.

اگر با مفاهیم و کلیات بازار بورس آشنایی ندارید پیشنهاد می کنیم دوره رایگان بورس چیست؟ ! کاریمو را مطالعه بفرمایید.

ماهیت سود و درآمد بازار بورس سرمایه گذاری است و شما با خریدن سهام یک شرکت به همان مقدار در سود و زیان شرکت سهیم هستید پس مانند دیگر صاحبان شرکت ریسک می کنید و نمی توانید مانند کارمندان شرکت منتظر دریافت حقوق ماهانه باشید.

اگر شرکت سود برد همانند مالک کارخانه شما هم به اندازه سهمتان سود خواهید برد و اگر شرکت ضرر کرد شما هم ضرر خواهید برد.

پس در همین ابتدا می گوییم که درآمد بازار بورس ماهیانه نیست ، تضمین شده نیست و ممکن است ضرر هم بکنید و شباهتی نیز با سود بانکی ندارد و دارای ریسک می باشد.

فرمول طلایی سود بردن از بازار بورس چیست؟

در بورس هم مانند هر کار دیگری تلاش و پشتکار معامله گر سود وی در معاملات را تضمین می کند. معامله گری که میخواهد در این کار موفق شود باید یاد بگیرد ٬ آموزش ببیند و آموزش خود را با پشتکار ادامه دهد.

بخت و اقبال به هیچ عنوان در معامله گری دخیل نیست یادتان باشد اگر میخواهید وارد بورس شوید و در این کار سود ببرید باید به درستی و به صورت کامل آموزش ببینید.

پس فرمول طلایی موفقیت در بورس تلاش و قرار گرفتن در مسیر درست آموزش می باشد.

سرمایه گذاری در بورس

سرمایه گذاری در بورس

روش های کسب درآمد در بورس دو حالت دارد

دریافت سود نقدی یا همان dps

این نوع درآمد از روش ساده و اولیه سرمایه گذاری در بورس حاصل می شود بطوریکه شما سهام مناسبی از یک شرکت را خریداری می کنید و در سود و زیان آن شریک می شوید به این صورت شرکت سالانه سود حاصل از درآمد خود را بین سهام داران تقسیم می کند و سود شما بصورت نقدی به حسابتان واریز می شود.

برای آگاهی و آشنایی کامل با سود سازی شرکت ها پیشنهاد می کنیم مقاله مرتبط با سود سازی یعنی EPS و DPS چیست؟! را مطالعه بفرمایید.

خرید و فروش سهام و کسب بازده از قیمت سهام

بیشتر فعالان بازار سرمایه از این روش کسب درآمد می کنند که بسیار جذاب و سود آور نیز می باشد بطوریکه با خرید سهام در قیمت مناسب صبر می کنند تا قیمت سهامشان افزایش پیدا کرده و سپس آن را می فروشند. طبیعتا مابه التفاوت قیمت خرید و فروش آنها سود و درآمدشان می باشد.

معامله گر با استفاده از علمی که در تحلیل گری بدست آورده سهمی را انتخاب میکند و بعد از تحلیل کردن به این نتیجه می رسد که این سهم برای خرید مناسب است. برای مثال تحلیل های این معامله گر به او می گوید که قیمت این سهم باید ۲۰۰ تومان باشد در حالی که الان ۱۰۰ تومان است.

معامله گر سهم را میخرد و صبر میکند تا به قیمت ۲۰۰ تومان برسد سپس آن را می فروشد و وارد معامله ای دیگر می شود. اگر این معامله گر ۱۰ میلیون تومان برای خرید این سهم هزینه کرده باشد ۱۰ میلیون هم سود می کند و با ۲۰ میلیون از سهم خارج می شود.

نکته: اینکه با چه روشی در بازار بورس به کسب درآمد بپردازید بستگی به نوع تفکرات و استراتزی های شما دارد برخی افراد تنها با دریافت سود نقدی درآمد کسب می کنند و برخی تنها با خرید و فروش و معاملات سهام بعضی افراد نیز از هر دو روش موجود بهره می برند.

سود و درآمد سرمایه گذاری در بورس چقدر است؟!

تقریبا می توان گفت در بازار بورس هیچ محدودیتی برای کسب سود و درآمد وجود ندارد یعنی شما می توانید در یک سال سرمایه خود را چندین برابر کنید و یا می توانید بخش زیادی از سرمایه خود را از دست بدهید.

موفقیت شما در بورس تنها بستگی به اطلاعات،دانش و مهارت شما در امر سرمایه گذاری دارد. دانش معامله گری در بورس کاملا بستگی به خود شما دارد. هرچقدر بیشتر برای یادگیری زمان بگذارید٬ حرفه ای تر می شوید و سود بیشتری نیز می برید.

نکته: اگر مهارت و دانشی در امور سرمایه گذاری ندارید و قصد یادگیری آن را دارید با گروه آموزشی کاریموآکادمی همراه باشید اما اگر قصدی برای فعالیت مستقیم در بورس ندارید پیشنهاد می کنیم برای سرمایه گذاری در بورس از مشاوران مالی و صندوق های سرمایه گذاری استفاده کنید.

اگر خودتان بخواهید به صورت مستقیم در بورس سرمایه گذاری کنید سود های بالاتری خواهید برد ولی صندوق های سرمایه گذاری سود های پایین اما مطمعن به شما خواهند داد.

بهره مرکب

بیشتر درآمد ها و سود های کلان در بورس حاصل بهره مرکب است. بهره مرکب به معنی سود آوری از سود های حاصل از سرمایه گذاری است. یعنی اگر با یک میلیون تومان در بورس سرمایه گذاری کردید و در یک ماه برای مثال ۲۰ % سود کسب کردید سرمایه شما یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان می شود و اگر در ماه بعد ۱۰ % دیگر سود کنید این سود به یک میلیون و دویست هزار تومان تعلق می گیرد و ۱۲۰ هزار تومان می شود.

زمانی که شما پولتان را در بانک سپرده میکنید خبری از بهره مرکب نیست و سود صرفا به اصل پول شماه تعلق می گیرد و نه مجموع پول و سود پولتان. این قابلیت بورس باعث افزایش تصاعدی پول شما می شود البته به شرط اینکه معامله گری را بلد باشید و سود ببرید نه ضرر.

برای مثال در جدول زیر سرمایه شما را پس از چند سال با بهره مرکب سالیانه حساب می کنیم.

سود و درآمد سرمایه گذاری در بورس

همانطور که می بیند اگر با سرمایه ۲۰ میلیون تومانی وارد بورس شوید و هر سال ۱۰۰% بازدهی سرمایه داشته باشید پس از ۱۰ سال سرمایه شما به بیش از ۲۰ میلیارد تومان می رسد.

البته این کار هرکسی نیست و صرفا تحلیل گرهایی که دانش و تجربه بالایی دارند می توانند کاری اینچنینی انجام دهند.

پیشنهاد می دهیم این مطلب را نیز بخوانید: حداقل سرمایه برای ورود به بورس چقدر است؟!

♦ سود و زیان به نسبت سرمایه می باشد مثلا ۱۰% سود یک میلیون تومان ۱۰۰ هزار تومان است اما ۱۰% سود ۱۰۰ میلیون تومان ۱۰ میلیون می باشد. اگر پول زیادی در بورس دارید و ۱۰ درصد ضرر میکنید نگران نشوید چون در نهایت ۱۰ درصد ضرر کردید و به تحلیل تان پایبند بمانید.

♦ برای کسب سود در بورس باید دانش و مهارت بورسی کسب کرد و ترجیحا از هر دو تحلیل تکنیکال و بنیادی برای معاملات استفاده کرد.

♦ قبل از ورود به بورس و شروع سرمایه گذاری باید قدرت ذهن خود را پرورش دهید تا با کنترل هیجانات سود و درآمد سرمایه گذاری نصیبتان شود.

♦ یکی از راه های کاهش ریسک سرمایه گذاری تشکیل سبد سهام متنوع می باشد. سبد سهام متنوع به این معنی است که تمام سرمایه خود را تنها به یک سهام اختصاص ندهیم و با خرید چند سهام مختلف اگر یکی از آنها ضرر کرد تمام سرمایه دچار ضرر نمی شود.

پرایس اکشن (Price Action) چیست؟

اگر به دنبال پاسخ این سوال‌ها هستید، در ادامه با ما همراه باشید.

پرایس اکشن چیست؟

پرایس معامله گری یک هنر است اکشن (Price Action) در لغت به معنای عملکرد قیمت یا حرکات قیمت است. در این روش معاملاتی، معامله‌گر تصمیمات خود را فقط براساس حرکات قیمت می‌گیرد. در این روش نیازی به سایر روش‌های تحلیلی یا استفاده از اندیکاتورها ندارید. البته قطعا ترکیب روش‌های مختلف، استفاده از اندیکاتورها و… به بهبود عملکرد شما در معاملات کمک خواهد کرد. برای یک معامله‌گر از روش پرایس اکشن استفاده می‌کند، شناخت کافی از محدوده‌های حمایت و مقاومت، نقاط عرضه و تقاضا، نمودارها و الگوهای شمعی اهمیت زیادی خواهد داشت.

پرایس‌اکشن استراتژی‌های مختلفی دارد؛ ولی به طور کلی می‌توان گفت یکی از روش‌های تحلیل ساده و همچنین سریع است. با پرایس اکشن می‌توان با نگاه به نمودارها اطلاعات زیادی را به دست آورد و سریع‌تر از روش‌های دیگر برای معامله خود تصمیم بگیرید. البته یادگیری این روش کار ساده‌ای نیست و نیاز به آموزش، تمرین و کسب تجربه دارد.

مزایا و معایب

این روش تحلیل مزایای زیادی دارد و می‌توان به عنوان یک استراتژی معاملاتی کاربردی روی آن حساب کرد. قطعا این روش معایبی هم دارد که در ادامه بررسی خواهیم کرد.

ابتدا به بررسی مزایای این روش می‌پردازیم:

  1. معامله گران پرایس اکشن نیازی به نرم افزارهای اضافی ندارند. کندل، بار، نقطه یا هر نوع نمودار دیگری می‌تواند اطلاعات لازم را به این تریدرها ارائه دهد. در این روش نیازی به خرید نرم‌افزارهای تحلیلی گران قیمت نیست.
  2. این روش در هر بازار و در هر موقعیتی کاربرد دارد. سهام، فارکس، معاملات اختیار معامله، ارزهای دیجیتال و … .
  3. با استفاده از هر نرم افزاری می‌توان تحلیل پرایس‌اکشن را انجام داد؛ نینجا تریدر، ترید استیشن، متاتریدر و یا هر نرم افزار دیگری.
  4. سریع است! تاخیر قیمتی وجود ندارد، در واقع اطلاعات تاریخ گذشته در معاملات شما نقشی نخواهند داشت.
  5. روشی همه جانبه است که همه چیز را با هم ترکیب می‌کند اما تداخل اطلاعات وجود ندارد.
  6. اطلاعات کامل و یکپارچه به وسیله پرایس اکشن قابل دستیابی است.
  7. انعطاف‌پذیری بالای این روش. از روش پرایس‌اکشن می‌توان برای در بازه‌های معاملاتی مختلف استفاده کرد. از جمله برای معاملات روزانه، میان مدت و …

در ادامه برخی از معایب این روش را بررسی خواهیم کرد

  1. جهت یادگیری اصولی این روش باید زمان زیادی را گذاشت. یادگیری این روش تنها با آموزش و تمرین زیاد به دست خواهد آمد.
  2. نتیجه گیری‌هایی که معامله گران به وسیله پرایس اکشن کسب می‌کنند معمولا با یکدیگر متفاوت است. یکی از علل اختلاف نظرهای موجود، دوره زمانی است که هر معامله گری استفاده می‌کند.
  3. پیدا کردن تایم فریم معاملاتی مناسب نیاز به تمرین و کسب تجربه زیاد دارد.
  4. دوره‌های آموزشی این روش معمولا هزینه‌های بالایی دارند. خوشبختانه برای حل این مشکل می‌توان از کتاب‌های آموزش پرایس اکشن استفاده کرد که قیمت آن‌ها نسبت به دوره‌ها و کلاس‌ها ناچیز است.

پیش نیازهای یادگیری روش پرایس اکشن

برای یادگیری روش پرایس‌اکشن و درک بهتر مطالب بهتر است با اصول تحلیل تکنیکال، نمودارها و الگوهای شمعی، محدوده‌های حمایت و مقاومت و نقاط عرضه و تقاضا آشنایی کافی را داشته باشید. برای اینکه در مسیر یادگیری پرایس اکشن دچار مشکل نشوید و مطالب بهتر و راحت‌تر درک کنید، می‌توانید ابتدا کتاب‌های تحلیل تکنیکال جان مورفی ، الگوهای شمعی ژاپنی و علم پنهان قیمت و حجم را ابتدا مطالعه کنید.

بهترین منابع آموزشی پرایس اکشن کدامند؟

جهت یادگیری این روش منابع مختلفی وجود دارد. خوشبختانه تعدادی از این منابع به زبان فارسی نیز در دسترس هستند. از معتبرترین منابع آموزشی به زبان فارسی در این زمینه می‌‌توان به کتاب‌های ال بروکز و کتاب‌های لنس بگز اشاره کرد. با یک سیر مطالعاتی صحیح می‌توان این روش را به خوبی آموزش دید و در معاملات از آن بهره برد.

برای انتخاب کتاب مناسب، مقاله بهترین کتاب‌ های پرایش‌اکشن را مطالعه کنید.(این مفاله به زودی در سایت قرار داده خواهد شد.)

133 نکته‌ی کلیدی از نکات مهم در معامله

نکات کلیدی و مهم در معامله

در این بخش از الف بورس قصد داریم به نکات مهم در معامله بپردازیم.

نکات مهم در معامله

برای موفقیت در معامله 133 نکته‌ی زیر را بخوانید و به آن عمل کنید:

  1. ابتدا مبانی و اصول اولیه فارکس را آموزش ببینید، سپس وارد آن شوید. بسیاری افراد بدون آگاهی وارد فارکس شده و هیچ دلیلی برای فعالیت خود ندارند. بنابراین برای موفقیت در این کار، دانش خود را گسترش دهید. البته این به معنای برخورداری از مدرک دانشگاهی نیست.
  1. معامله در فارکس یک بازی مجموع صفر است. برای هر بلندی یک کوتاهی در این بازار وجود خواهد داشت. 80 درصد معامله‌گران ضعیف بوده و در سمت پایین خواهند بود و تنها 20 درصد از افراد سرمایه گذار در سمت بالا قرار خواهند داشت.
  1. هیچ شخصی از مارکت بزرگتر نخواهد بود. این یک نکات مهم در معامله است.
  1. هیچ رقابتی در مارکت وجود ندارد. تنها مارکت را مطالعه کنید و بدانید که سوار شدن بر آن ها نتایج به مراتب بهتری نسبت به برخورد با آن‌ها خواهد داشت.
  1. معامله با روند را شروع کنید. این معامله بهتر از انتظار برای نقاط کف و سقف است.
  1. یافتن نقاط کف و سقف یک امر غیر ممکن است. چرا که باید منتظر واکنش قیمت بمانید و سپس از وجود این نقاط با خبر شوید. بنابراین به جای معامله در کف و سقف که از بزرگترین اشتباهات معامله گران است، باید نقطه‌ی ورود مناسب را تشخیص دهید و بعد از آن وارد شوید. بنابراین پیشنهاد می‌کنیم نقاط کف و سقف را بی خیال شوید.
  1. برای هر مارکت، یک استراتژی خاص و منحصر به فرد ابداع کنید. اصولا مارکت ها سه دسته هستند. مارکت های رو به بالا، مارکت‌های خنثی و مارکت های رو به پایین.
  1. از دیگر نکات مهم در معامله توانایی صرف نظر کردن از معامله است. این خود یک استراتژی مهم است.
  1. در روندهای صعودی در اعماق بخرید و در روندهای نزولی در قله بفروشید.
    1. هیچگاه در روند رو به بالا، مارکت ضعیف را نفروشید. از سوی دیگر به طور متقابل در روند رو به پایین، مارکت ضعیف را نخرید.

    خرید و فروش در روند ها از نکات مهم در معامله

    خرید و فروش در روند ها از نکات مهم در معامله

    1. روندهای رو به بالا و پایین همیشه وجود دارند اما همیشه یکی از آن ها بر دیگری غالب است. به عنوان یک مثال، در روند رو به بالا همیشه سیگنال‌هایی برای فروش خواهد بود. شما نباید گول آن ها را بخورید و بایستی در جهت معامله ادامه دهید.
    1. اگر یک سیگنال خرید با شکست مواجه شد، بدانید که آن سیگنال فروش بوده است و برعکس.
    1. از نکات مهم در معامله این است که مسیر سود را هموار نگهدارید و در عوض جلوی معاملات ضرر‌رسان را بگیرید.
    1. بگذارید تا معاملات در سود، به روند خود ادامه دهند. منتهی در این مسیر نباید طمع کار باشید. می‌توانید همه یا مقداری از سرمایه را پیش از برگشت معامله بردارید. قرار نیست که معاملات همیشه رو به بالا باشند.
    1. برای محدود شدن ضررهایتان حد ضرر تعیین کنید.
    1. یک استاپ لاس برای خود تعیین کنید و از آن پیروی کنید. تغییر و افزایش مقدار استاپ لاس در اکثر اوقات باعث گسترش ضرر خواهد شد. بسیاری از تریدر ها با امید برگشت معامله استاپ خود را تغییر می‌دهند. این کار نه تنها نمی‌تواند مفید باشد بلکه می‌تواند ضرر شما را افزایش دهد. به جای این کار، پس از خروج به موقع از ترید، اشتباه خود را تحلیل کنید و منتظر حرکت بعدی و معامله جدید باشید.
    1. تعیین نقطه استاپ از نکات مهم در معامله است اما باید از قرار دادن این نقاط در اعداد رند پرهیز کنید. حد ضرر در معاملات بلند مدت باید از اعداد 10، 20، 25، 50، 75، 100 کمتر باشد. در معاملات کوتاه مدت قضیه برعکس است. حدضرر شما باید بالای این اعداد قرار داشته باشد.
    1. نکات تکنیکی در چارت و مدیریت سرمایه به شما کمک می‌کنند تا یک نقطه استاپ مناسب پیدا کنید. پیدا کردن این نقطه یک هنر است.
    1. سعی کنید ضررهای خود را پذیرفته و از آن ها درس بگیرید. این یک اصل بوده و از نکات مهم در معامله خواهد بود. برای موفقیت در بازار شکست های خود را مورد تحلیل قرار دهید.
    1. همیشه اولین شکست شما کوچکترین خواهد بود. پس وحشت زده نباشید.

    نترسیدن از شکست از ملزومات موفقیت در ترید

    نترسیدن از شکست از ملزومات موفقیت در ترید

    1. راز کسب موفقیت بزرگ در بازار فارکس بیشتر زنده ماندن است.
    1. در صورتی که یک تریدر تازه کار باشید، بهتر است با یک حساب کوچک به مدت یک سال فعالیت کنید تا تجربه کسب کنید. در انتهای این راه خواهید فهمید که درس‌هایی که از شکست های خود گرفته اید، بیشتر از درست هایی است که از بردها به دست آمده‌اند.
    1. اگر شرایط اقتصادی مناسبی ندارید، به هیچ وجه وارد معامله نشوید. این یکی از نکات مهم در معامله است. اگر با شرایط بد شروع کنید، توانایی مقاومت در برابر حرکات منفی بازار را نخواهید داشت. در این صورت حرکات مارکت روی شما مسلط شده و حتی نقاط ورود و خروج شما را تعیین می‌کند.
    1. منطق را جایگزین احساسات کنید.
    1. اصول مدیریت سرمایه را پیاده سازی کنید.
    1. با اجرای مدیریت سرمایه شما قادر خواهید بود تا مدت زیادی در بازار باقی بمانید.
    1. تنوع می‌تواند خوب باشد اما نه برای همیشه.
    1. نسبت ریسک به ریوارد خود را سه به یک انتخاب نمایید.
    1. پیش از ورود به معامله ابتدا به تحلیل نسبت ریسک به ریوارد بپردازید. این یکی دیگر از نکات مهم در معامله است.
    1. برای معاملات خود برنامه داشته باشید. بدون برنامه بودن در ترید یک اشتباه بزرگ است.

    برنامه ریزی برای معاملات یک امر کلیدی

    برنامه ریزی برای معاملات یک امر کلیدی

    1. برنامه و هدف خود را شخصی سازی کنید.
    1. برای اینکه یک سیستم معاملاتی مناسب داشته باشید، 5 فاکتور را رعایت کنید:
    • شروع با تفکر
    • تنظیم سیستم با قوانین منطقی و نه احساسی
    • تست برنامه به صورت مجازی در چارت
    • آزمایش برنامه با یک حساب دمو
    • ارزیابی نتایج
    1. نکات مهم در معامله زیاد است. اما یکی از مهمترین آن‌ها این است که به برنامه‌های خود عمل کنید و فعالیت‌های خود را نیز طبق برنامه پیش ببرید.
    1. معاملات خود را با نقشه قبلی پیش ببرید و احساسات و امیدواری‌های بی مورد را دور کنید. طمع و ترس در صورت وجود نقشه تاثیر منفی نداشته و شما می‌توانید شرایط را کنترل کنید.
    1. باید از نقشه‌ی خود پیروی کنید. به عنوان مثال هنگام ورود به یک معامله، هیچگاه زودتر از رسیدن به حد ضرر تعیین شده، معامله را ترک نکنید.
    1. یک سیستم معاملات موفق باید سه ویژگی را در خود بگنجاند:
    • پیش‌بینی قیمت که نشانگر روند قیمت است.
    • زمان که نقطه ورود و خروج را نشان می‌دهد
    • مدیریت سرمایه که حجم معاملات را تعیین می‌کند.
    1. .هیچگاه قبل از دریافت سیگنال وارد معامله نشوید. این یکی دیگر از نکات مهم در معامله است.
    1. فراموش نکنید یک سیستم که برای روندهای رو به بالا مناسب است، دلیلی ندارد در روندهای رو به پایین نیز جوابگو باشد.
    1. طرح های خود را برای جلوگیری از ورود احساسات پیش از باز شدن بازار طراحی کنید. هیچ یک از شرایط و موقعیت های معامله را بدون دلایل قانع کننده تغییر ندهید.
    1. همیشه نکات خود را چندین بار چک کنید تا از درستی آن ها مطمئن شوید.
    1. همیشه احتمالات را در نظر بگیرید و از هیچ چیز اطمینان نداشته باشید. اما در صورت پیشروی روند خلاف جهت شما، باید احتمالات را کنار گذاشته و از یک نقشه یا برنامه از پیش تعیین شده استفاده کنید.
    1. برای بررسی یک مارکت، مهمترین چیزی که باید مورد تحلیل قرار بگیرد، روند اصلی مارکت است.
    1. نکات مهم در معامله به تعیین استراتژی ختم نمی‌شود. شما باید از یک استراتژی بهره ببرید که قبلا خودتان آن را آزمایش کرده باشید.
    1. پیش از افزایش حجم یک پوزیشن، سه نکته‌ی زیر را رعایت کنید:
    • حجم جدید باید از قبلی کمتر باشد.
    • تنها پوزیشن‌های در حال سود را اضافه کنید.
    • هیچگاه به پوزیشن ضررده خود اضافه نکنید.

    اگر یک معامله در روند ضررده باشد، احتمال اینکه برگردد، بسیار پایین است. بنابراین سعی کنید در این گونه معاملات به حجم خود نیفزایید. در واقع این ترید ها حکم شکست خورده را دارند.

    آیا واقعاً ارزش دارد که یک معامله گر فارکس شوید؟ بیاموزید

    آیا تبدیل شدن به معامله گر فارکسمناسب است؟

    نمی دانید فارکس ارزش سرمایه گذاری دارد؟ ما پاسخ را فاش می کنیم.

    “آیا واقعاً ارزش تبدیل شدن به یک معامله گر فارکس را دارد؟” یک سوال رایج در دنیای تجارت است ، به ویژه در میان تجار مبتدی.

    با توجه به اینکه فارکس بزرگترین و مایع ترین بازار جهان است ، جای تعجب نیست که بسیاری از مردم از خود می پرسند که آیا تبدیل شدن به یک معامله گر فارکس ارزش این را دارد؟

    • “آیا ارزش سرمایه گذاری در فارکس را دارد؟”
    • “آیا باید به بازار ارز شیرجه بزنم؟”
    • “آیا تجارت فارکس می تواند درآمد پایداری به من ارائه دهد یا حتی به من کمک کند میلیونر شوم؟
    • “آیا می توان عقل مرا حفظ کرد بدون اینکه تحت تأثیر تغییرات آشفته در فارکس قرار بگیرم؟

    حقیقت این است که ممکن است قبل از تصمیم به تبدیل شدن به یک معامله گر فارکس ، سوالات زیادی به ذهن شما خطور کند . که البته اشکالی ندارد!

    مهم نیست که شما چگونه این سوال را بیان می کنید که “آیا واقعاً ارزش دارد که یک معامله گر فارکس شوید؟” ، فراموش نکنید که شما تنها نیستید. بسیاری از افرادی که یادگیری معاملات فارکس را در نظر می گیرند ، تعجب می کنند که آیا در پایان سرمایه گذاری برای صرف وقت ، انرژی و پول ، ارزش آن را دارد؟

    ما در بیگ اینکام در کنار شما هستیم.

    اسکالپینگ فارکس چیست؟

    معاملات الگوریتمی و ترید با ربات

    آیا تبدیل شدن به یک معامله گر فارکس واقعاً شایسته است؟ بله یا خیر!

    بنابراین ، آیا کسی ارزش تبدیل شدن به یک معامله گر فارکس را دارد؟ بله یاخیر! بستگی به این دارد که از چه کسی بپرسید.

    اگر از شخصی که پس انداز زندگی خود را از دست داده است سوال کنید ، او می گوید تجارت فارکس ارزش آن را ندارد. از طرف دیگر اگر از یک تاجر موفق یا یک سازمان چند ملیتی بخواهید ، آنها به شما اطمینان می دهند که تجارت فارکس شایسته و پاداش آور است.

    قبل از اینکه پاسخ صحیح خود را پیدا کنید ، باید انگیزه های خود را درک کنید و از اهمیت انعکاس خود ، تجزیه و تحلیل خود و تحمل ریسک قدردانی کنید.

    اگر فکر می کنید معاملات فارکس یک طرح سریع ثروتمند شدن است ، پس باید سرمایه گذاری در فارکس را فراموش کنید. جایی برای وجود نداردطمع، اضافه فروشی و حسادت در تجارت. فارکس قمار نیست یا انتظار ندارید که در یک روز خوش شانس شوید و میلیونر شوید!!

    اگر فکر می کنید که همه چیز را در مورد فارکس می دانید و از قبل متخصص هستید، باز هم معاملات فارکس برای شما هیچ ارزشی نخواهد داشت. جایی برای وجود ندارداعتماد به نفس بیش از حد در بازار فارکس. یک تاجر موفق فارکس می داند که برای تسلط بر هنر تجارت فارکس ، زمان ، آموزش و تمرین زیادی لازم است.

    از طرف دیگر ، اگر مایل به سرمایه گذاری در زمینه آموزش و انضباط شخصی هستید ، قطعاً سرمایه گذاری در معاملات فارکس شایسته است . یک تاجر موفق می داند که معاملات فارکس شایسته است زیرا این یک پروژه سرمایه گذاری بلند مدت با پتانسیل چشمگیر است.

    بنابراین – هر چند پاسخ ساده ای به سوال “آیا ارزش تبدیل شدن به یک معامله گر فارکس وجود ندارد؟” – بیایید مزایای تبدیل شدن به یک معامله گر فارکس را بررسی کنیم.

    چرا ارزش دارد که معامله گر فارکس شوید؟

    با یک طرز فکر درست و استراتژی سازگار ، به دلایل زیادی شایسته تبدیل شدن به یک معامله گر فارکس است. اول از همه ، بازار فارکس به راحتی در دسترس است ، و میتوان آن را داشت با حداقل 100 دلار تجارت را شروع کنید. درست است؛ فارکس مانند معاملات سهام نیست ، بنابراین به بودجه زیادی احتیاج ندارد.

    معاملات فارکس حساب ها ، سیستم عامل ها ، تعداد زیادی و جفت مختلف را برای معامله گران فراهم می کند ، بنابراین جای تعجب نیست که افراد بیشتری تصمیم می گیرند معاملات فارکس را انجام دهند و یک استراتژی تجاری سودآور تهیه کنند. پس معاملات فارکس برای شما مناسب است!

    علاوه بر این ، بسیاری از سرمایه گذاران تجارت فارکس را فرصتی عالی برای تغییر شغل خود و کسب درآمد نه تنها برای خود می دانند. باید توجه داشته باشیم که در صورت مراجعه مناسب ، معاملات فارکس با انعطاف پذیری زیادی همراه است زیرا می توان به صورت کامل یا کامل تجارت کرد نیمه وقت. شما می توانید رئیس خود باشید!

    و حتی اگر شما تبدیل به یک جادوگر بازار فارکس مانند بیل لیپ شاتز، سرمایه گذاری در فارکس نیز یک روش عالی برای متنوع کردن نمونه کارها است .متنوع سازی نمونه کارها یک روش عالی برای کاهش خطرات و افزایش فرصت های بازگشت است.

    مزایای فارکس در اینجا متوقف نمی شود. در حالی که یادگیری پیچیدگی های فارکس به زمان ، هزینه و سرمایه گذاری زیادی نیاز دارد ، تبدیل شدن به یک معامله گر فارکس می تواند چیزهای زیادی به زندگی شخصی فرد بیفزاید. یادگیری معاملات فارکس به معنای بهبود نه تنها دانش بلکه انگیزه و اعتماد به نفس شما است.

    به هر حال ، یادگیری مهارت های جدید و نظم عاطفی همیشه مفید است – نه تنها در فارکس بلکه در هر جنبه از زندگی.

    آیا شما آماده تجارت فارکس هستید؟

    آیا ارزش کسب درآمد معامله گری از فارکس را دارید؟

    اگرچه تبدیل شدن به یک معامله گر فارکس ارزش آن را دارد ، باید توافق کنیم که بیشتر افراد به امید کسب درآمد فارکس می کنند. چه بخواهیم و چه نخواهیم، پول همیشه محرک اصلی زندگی و حتی یک نیاز بیولوژیکی بوده است . همه ما قبض هایی برای پرداخت داریم ، درست است؟

    بنابراین ، جای تعجب نیست که کسانی که قبلاً جواب “آیا ارزش دارد که یک معامله گر فارکس شوید ” را می دانند ؟ چند سوال عملی داشته باشید چیزی که آنها در مورد آن مطمئن نیستند این است که آیا می توانند از تجارت فارکس درآمد کسب کنند یا نه! اگر تبدیل شدن به یک معامله گر فارکس شایسته است ، سود آن چیست؟

    شما همچنین می خواهید بدانید که آیا واقعاً ارزش دارد که برای آن پول به یک معامله گر فارکس تبدیل شوید ، درست است؟ هیچ چیز شرمنده نیست! این یک سوال مهم است که هر فرد باهوشی می پرسد.

    “آیا تجارت فارکس به من اجازه می دهد درآمد کافی برای تأمین زندگی ام داشته باشم؟” “آیا تجارت فارکس به من کمک می کند تا در مقایسه با سایر مشاغل و کارهای مالی درآمد بیشتری کسب کنم؟ پاسخ به این سوال برای تصمیم گیری در مورد اینکه آیا ارزش یک تلاش معامله گر فارکس را دارید بسیار مهم است.

    متاسفانه ، ما نمی توانیم پاسخ دهیم که چقدر پول در می آورید. به عقیده برخی ارقام، با یک استراتژی سازگار ، یک معامله گر اختصاصی می تواند در دراز مدت 5٪ -15٪ در ازای آن دریافت کند. به طور بالقوه می توان با ثبات ثروت به دست آورد.

    با این حال ، فراموش نکنیم که بسیاری از عوامل ممکن است بر سود شما تأثیر بگذارند. بازار پر از فراز و نشیب است ، بنابراین باید برای از دست دادن و پذیرفتن خطرات آماده باشید. تعجبی ندارد که کارشناسان توصیه می کنند فقط پولی را که توانایی از دست دادن آن را دارید تجارت کنید.

    به عبارت دیگر ، قبل از شروع یادگیری و تجارت به مقداری بودجه در اختیار خواهید داشت. فقط در این صورت است که می توانید بخشی از درآمد خود را برای تجارت فارکس استفاده کنید و حساب خود را بدون هیچ ترسی رشد دهید.

    از طرف دیگر ، اگر فارکس را با مشاغل معمولی مقایسه می کنید ، فراموش نکنید که حقوق و دستمزد در طیف مالی مشخص است . چه پزشک باشید ، چه یک معلم ، یک وکیل یا یک دستیار مطب ، نباید فراموش کنید که تجارت فارکس را نمی توان با یک کار معمولی مقایسه کرد.

    هیچ چیز خاصی در فارکس وجود ندارد. عوامل اقتصادی ، مدیریت ریسک ، سبک های معاملاتی و هوش هیجانی از عواملی هستند که باید در نظر گرفته شوند . بنابراین ، اگرچه تجارت فارکس می تواند به طور بالقوه منبع خوبی از درآمد باشد ، این شما هستید که تصمیم می گیرید آیا تبدیل به یک معامله گر فارکس فقط برای پول ارزشمند است یا نه. بنابراین ، شما چه حساب می کنید؟

    آیا ارزش تبدیل شدن به یک معامله گر تمام وقت فارکس را دارد؟

    سوال مهم دیگری که باید از خود بپرسید این است که “آیا واقعاً ارزش این را دارد که به صورت تمام وقت معامله گر فارکس شوید؟” تصور کنید که اصول فارکس را تسلط دارید و از آن برخوردار هستید. وقت آن نرسیده است که به یک تاجر تمام وقت تبدیل شوید؟

    اگرچه معاملات فارکس شایسته است ، باید بدانید که تبدیل شدن به یک تاجر تمام وقت آسان نیست؛ این چالش برانگیز ، طاقت فرسا و استرس زاست . حتی باتجربه ترین و موفق ترین معامله گران فارکس به شما خواهند گفت که معاملات فارکس می تواند بسیار سخت باشد.

    نه ، ما نمی خواهیم بگوییم تجارت فارکس علم موشک است. برای تسلط بر آن لازم نیست یک نابغه باشید. ما فقط می خواهیم بگوییم که تجزیه و تحلیل شاخص ها ، نمودارها و اعداد 24/7 می تواند چالش برانگیز باشد ، به خصوص اگر می خواهید شانس را به نفع خود تغییر دهید.

    اگر مهارت و ثبات عاطفی لازم برای تسلط بر هنر خطرناک فارکس را ندارید ، فقط به عنوان یک منبع درآمد اضافی ، تجارت فارکس را انجام دهید. به عبارت دیگر ، اگر ثبات مالی و درآمد پایدار می خواهید ، معاملات نیمه وقت ممکن است برای شما مناسب تر باشد .

    با این اوصاف ، اگر نه تنها دانش و تجربه ، بلکه صبر ، انضباط و تحمل خطر را دارید ، تبدیل شدن به یک معامله گر تمام وقت فارکس واقعاً ارزشش را دارد. معامله گران تمام وقت افرادی نوآور و دارای ذکاوت تجاری طبیعی و منافع عمیق در امور مالی هستند ، دقیقاً مانند شما!

    مهمترین نکته ای که باید قبل از تبدیل شدن به یک معامله گر فارکس در نظر بگیرید این است که آیا از تجارت لذت می برید یا خیر . گرچه درست است که پول باعث چرخش جهان می شود ، اما این حقیقت نیز دارد که انگیزه درونی افراد را درگیر کار و تولید می کند. انگیزه درونی به عنوان رضایت و لذت درونی فرد از انجام یک کار با همه چالش ها و پاداش های آن تعریف می شود . بنابراین ، اگر تجارت را دوست دارید ، تجارت فارکس قطعاً ارزش آن را دارد.معامله گری یک هنر است

    آیا تبدیل شدن به یک معامله گر فارکس ارزش خطرات را دارد؟

    خواه یک مبتدی باشید که مسحور پادشاهان فارکس آنها شوید داستان های موفقیت یا یک متخصص که به راحتی روند و اخبار را مرور می کند ، موافقت می کنید که تجارت فارکس قابل تأمل است.

    در عین حال ، مهم است که درک کنیم معاملات فارکس بسیار خطرناک است. همینطور استتبدیل شدن به یک معامله گر فارکس که ارزش آن را دارد؟ از آنجا که بازار دائماً در حال تغییر است ، بدون مدیریت ریسک و ثبات مناسب می توان به راحتی ثروت خود را از دست داد.

    حتی اگر با یک حساب کوچک شروع کنید ، می توانید چیزهای زیادی را از دست بدهید. در حقیقت ، تجارت با یک حساب کوچک ممکن است منجر به ترس ، حرص و طمع و اضافه بار شود که می تواند منجر به یک فاجعه مالی شود.

    بنابراین ، درک این نکته مهم است که در معاملات فارکس ، برد و باخت دو روی یک سکه هستند . با در آغوش گرفتن ناامنی ها و خطرات تجارت فارکس ، می توانید در بلند مدت برنده شوید. همانطور که در بالا گفته شد ، تجارت فارکس یک کار مالی است که می تواند به طور بالقوه ثروت شما را افزایش دهد. پس چرا مقابله با شکست نیز چیزی نیست که ارزش یادگیری را داشته باشد؟

    همچنین ، تجار باتجربه و موفق می دانند چگونه احساسات خود را کنترل کنند و با شکست کنار بیایید ، بنابراین ضررها تاثیری بر استراتژی های طولانی مدت آنها نخواهد داشت.

    اگر شما هم تمایل دارید که شکست را بپذیرید ، مطمئناً تبدیل شدن به یک معامله گر فارکس ارزش وقت و انرژی خود را دارد. یک تاجر خوب می داند که برای پیروزی ، ابتدا باید ببازد.

    اگر واقعاً ارزش دارد که یک معامله گر فارکس شوید ، چگونه می توانم شروع کنم؟

    در صورتی که با معضل شروع یا عدم شروع یادگیری فارکس دست و پنجه نرم می کنید ، اجازه دهید وضوح بیشتری ارائه دهیم. همانطور که از سناریوهای بالا مشاهده می کنیم ، تبدیل شدن به یک معامله گر فارکس واقعاً ارزش آن را دارد.

    معاملات فارکس بسیار در دسترس است ، بنابراین برای شروع معاملات نیازی به نمره IQ نبوغ ندارید. در حقیقت ، دنیای فناوری محور امروز این اجازه را می دهدمردم عادی برای انجام معاملات آنلاین از هر نقطه در جهان. تمام آنچه شما نیاز دارید یک دستگاه محاسباتی و اتصال به اینترنت مناسب است.

    اگر هم اکنون آماده هستید که با تجارت فارکس شروع کنید. پلت فرم معاملاتی اجتماعی بالا اجازه می دهد تا شما را به تجارت جفت ارز، ارز رمزنگاری، سهام، طلا و نقره.

    بعد از اینکه درک روشنی از تجارت و افتتاح حساب به دست آوردید ، می توانید کمی بیشتر به تجارت بپردازید و روانشناسی تجارت فارکس را تسلط دهید. همانطور که در بالا اشاره شد،مدیریت ریسک باید به یک بخش اساسی از سبک تجارت شما تبدیل شود. کنترل احساسات هنگام معامله ، کنار آمدن با طمع و ایجاد عادات سالم همچنین همه مراحلی است که می تواند به شما کمک کند تا به موفقیت برسید و از پاداش های بالقوه خود بهره مند شوید.

    از آنجا که فارکس می تواند هیجان انگیز و بالقوه سودآور باشد ، تبدیل شدن به یک معامله گر فارکس واقعا ارزشش را دارد ، فکر نمی کنید ؟!

    امتیاز کلیدی:

    • فارکس بزرگترین و پرمصرف ترین بازار جهان محسوب می شود ، بنابراین تعجب آور نیست که بسیاری از مردم تعجب می کنند که آیا تجارت فارکس فعالیت مالی مناسبی برای آنها است؟
    • تبدیل شدن به یک معامله گر فارکس ارزشش را دارد زیرا به طور بالقوه می تواند سود کسب کند و به شما کمک کند ثروت خود را افزایش دهید.
    • تجارت فارکس همچنین می تواند به شما کمک کند تا نمونه کارها را متنوع کرده و برای خود نامی بسازید.
    • اگرچه تبدیل شدن به یک معامله گر فارکس شایسته است ، اما برای موفقیت به آموزش ، فداکاری و خویشتنداری زیادی نیاز دارد.
    • علاوه بر این ، برای تبدیل شدن به یک معامله گر تمام وقت فارکس ، باید آماده پذیرش خطرات و از دست دادن پول باشید.
    • مسترینگ روانشناسی تجارت یکی از رازهای تبدیل شدن به یک تاجر موفق فارکس است.
    • اگر می خواهید به دنیای مالی بروید ، فارکس قطعاً یک فعالیت سرمایه گذاری شایسته است.

    آیا واقعاً ارزش دارد که یک معامله گر فارکس شوید؟ | خلاصه:

    اگرچه فارکس مانند علم موشک به نظر می رسد ، اما برای تسلط بر هنر تجارت فارکس نیازی به نبوغ نیست. تازه کارها می تواند به راحتی تجارت فارکس را بیاموزد.

    در حالی که تجارت فارکس در نهایت می تواند به یک منبع اصلی درآمد تبدیل شود ، برای کار کردنش کار و تلاش زیادی لازم است. حتی در آن زمان نیز موفقیت تضمین نمی شود زیرا بازار می تواند غیر قابل پیش بینی و خشن باشد.

    یکی باید ریسک ها را بپذیرد زیرا برد و باخت هم بخشی از معامله گر فارکس است. برای کنار آمدن با تغییر بازار و شکست ، باید به اسرار روانشناسی تجارت فارکس نیز تسلط داشت.

    در نتیجه ، ما در big-income معتقدیم که یادگیری نحوه معامله در بازار فارکس و ایجاد یک سبک تجارت مداوم مهم است زیرا تبدیل شدن به یک معامله گر فارکس ارزش آن را دارد.

    آیا پاسخی برای سال “آیا ارزش تبدیل شدن به یک معامله گر فارکس دارد؟” پیدا کردید؟ آیا فکر می کنید معاملات فارکس شایسته است؟

    اگر از خواندن مقاله ما لذت می برید آیا واقعاً ارزش دارد که یک معامله گر فارکس شوید؟

    قدرت در دنیای هنر معاصر دست کیست؟

    جف کونز در نمایشگاه لندن (Photo by Dan Kitwood/Getty Images)

    متن در پیش رو را جفری دایچ، معامله گر هنر، مشاور هنری، نویسنده و سرپرست اولین بار در مجله ی فلش آرت، شماره ی ۱۰۴ (اکتبر- نوامبر ۱۹۸۱) منتشر کرده است.

    چه کسی تصمیم می گیرد آثار کدام هنرمندان به نمایش دربیاید، نقد کدام منتقدان منتشر شود و کدام معامله گران (dealers) ثروتمند شوند؟ چه کسی تصمیم می گیرد کدام چهره های دنیای هنر به منزلتی جهانی دست یابند و به درجه ی آن افرادی برسند که سرانجام شانس ورود به تاریخ هنر را یافته اند؟ برای خیل وسیعی از هنرمندان و دیگرانی که امیدوارند بتوانند سهمی در پیوستارتاریخ هنر داشته باشند یا از آن برداشت کنند، «سیستم» تا ابد معما باقی می ماند. ذائقه سازان از جوانبی مشخص به شکل یک پانتئون (معبد) نفوذناپذیر به نظر می رسند. و حلقه ی رو به گسترش مطرودان برآشفته این ذائقه سازان را، هرکس که باشند، فرقه ی فاسدی می بیند که به پول واکنش نشان می دهد نه کیفیت. پاسخ به این پرسش که چه کسی سازنده ی اجماع است و چه کسی «خودی ها» را از «غیرخودی ها» جدا می کند به سادگی قابل تشخیص نیست. برای وجود انواع و اقسام نظام های قدرت می توان استدلال هایی عالی کرد. اخیرا با منتقدی هنری بحث کردم که اطمینان داشت معامله گران قدرت را تماما در دست دارند و به عنوان شاهد پشت سرهم معامله گرانی را مثال می زد که ظاهرا در کار سرپرستان، مجموعه داران و مجلات هنری دخل و تصرف می کردند. چند روز بعد یک معامله گر جوان که مشتریان پرتوقع و چانه زن مرعوبش کرده بودند برای من خطابه ی پرشوری ایراد کرد درباره ی این که امروز مجموعه داران چگونه کنترل امور را تماما به دست گرفته اند.

    از بسیاری از هنرمندان بپرسید «قدرت در دست چه کسی است؟» تا احتمالا افسار عجیب و غریب ترین تئوری های توطئه را پاره کنید. برخی اصرار دارند که این امر ترکیبی از مقامات اجرایی سازمانی ای است که از طریق مدیریت های همبسته و تولیت های موزه به هم متصل می شوند. مدافعان این دیدگاه خاص احتمالا این توطئه ی دنیای هنر را صرفا به شکل چنگال دیگری از ماجرای قدرت اسطوره ای جهانی ای می بینند که دیوید راکفلر مغز متفکر آن است. سایر نظریه پردازان توطئه نیز یک انجمن اخوت شیطانی را می بینند شامل معامله گران، مجموعه داران و هنرمندان «خودی» حیله گر که برای به سود خود تمام کردن بازار، دسیسه می چینند.

    اگرچه این دیدگاه های توطئه آمیز درباره ی دنیای هنر غالبا از احساسات و پارانویا مایه می گیرند، اغلب آنها بر مشاهداتی ساده از وقایع روزمره بنا شده اند. تقریبا در افتتاحیه ی هر نمایشگاهی می توان یک معامله گر را در گفت وگویی پرشور با یک منتقد یا سرپرست دید و تماشا معامله گری یک هنر است کرد که این زوج برای نوشیدنی آن جا را ترک میکنند، یا آدم ممکن است با دیدن منتخب داراییهای جدید موزهای مهم آثار تمام هنرمندانی را ببیند که اهداکننده ی بزرگ موزه روی آنها سرمایه گذاری کلان کرده است. حتا ممکن است آدم به «یقین» بداند که معامله گری پول انتشار یک آگهی تمام صفحه را در مجله داده است تا مقاله ای بلند بالا درباره ی هنرمند یک گالری نوشته شود. حتا بدتر، آدم ممکن است از این راز افشاشده باخبر باشد که یک سرپرست درآمد تکمیلی خود را از طریق دریافت کمیسیون از معامله گران روی تابلوهایی کسب می کند که در مجموعه های خصوصی تولیت های موزه جای می گیرند. این واقعیت که یک معامله گر و یک منتقد احتمالا از معاشرت با هم لذت می برند قطعأ حاکی از فساد نیست، اما اگر این در جهان بینی هنرمندی که بیرون از سیستم گیر افتاده منظور شود مسلما به شعله های آتش توطئه دامن می زند.

    متاسفانه ارائه ی مدرک برای وجود مقدار مشخصی از فساد در دنیای هنر معامله گری یک هنر است دشوار نیست. مجاورت افراطی ثروت و فقر و زیرکی و ساده لوحی گاهی صحنه را برای اغواشدن منتقدان، سرپرستان و دیگران و قرار گرفتن آنها در موقعیتهای مفتضح آماده میکند. با این حال تعداد کسب وکارهایی که به اندازه ی کسب وکار هنر زیر ذره بین عموم باشند اندک است. رازهایی عمیق حتما وجود دارند، اما چیز زیادی نیست که امکان مخفی ماندن برای مدتی طولانی را داشته باشد. این امر برای «اهل هنر» اصلا غیرمعمول نیست که مثلا با جزئیاتی خودمانی، درباره ی طلاق یا مشکلات مالی هنرمند یا معامله گری بحث کنند که تا به حال حتا ملاقاتش هم نکرده اند. این شکل از غیبت کردن مایه ی حیات دنیای هنر است. هربار که معامله گری یک نقاشی را می فروشد بعید نیست که سایر هنرمندان گالری، معامله گران رقیب و سایر مجموعه دارانی که گالری را حمایت میکنند در عرض یک هفته تمام جزئیات معامله را بدانند. چنان که هرکس که در زمینه ی هنردارای شهرتی باشد می تواند شهادت دهد، دنیای هنریک تنگ ماهی بزرگ است.

    در هر صورت پذیرش تلویحی درجه ی محتاطانه ای از فساد در دنیای هنر لزوما حاکی از وجود یک توطئه ی شرارت بار برای داخل نگه داشتن «خودی»ها و بیرون راندن «غیرخودی»ها نیست.

    اگرچه پیروان دیدگاه های زیبایی شناسانه ی خاصی گهگاه می توانند بر کانال های ارتباطی دنیای هنر فشار وارد کنند و انحصاری تقریبی را در مورد موزه ها و مجلات و گالری های معتبر به دست آورند، اما پیوسته گروه های فکری تازه ای برای تضعیف تسلط آنهایی که در قدرت اند شکل می گیرند. اتحاد مینیمالیست کانسپچوالیست ها در اوایل دهه ی هفتاد میلادی از چیزی برخوردار بود که به نظر می رسید به یک نظارت تام بین المللی بر معتبرترین بخش های دنیای هنر نوپا پهلو می زند. این جنبش اجماعی فوق العاده وسیع به دست آورد و بسیاری از کانالهای مهم را – از موزه ی استدلیک گرفته تا فضاهایی جایگزین مانند شماره ی ۱۱۲ خیابان گرین – درنوردید. اما با وجود آوازه ی فوق العاده اش در همین چند سال پیش، امروز دیگر دوران اوج این جنبش معامله گری یک هنر است به سر آمده و تأثیر رهبری اش تضعیف شده است.

    به نظر افرادی که از بیرون به داخل نگاه می کردند، پانتئون مینیمالیست سکانسپچوالیست ها لابد فرقه ای تشنه ی قدرت بوده است که صحنه ی هنر را در مناطقی یکی پس از دیگری به سود خود تمام می کند. با این حال از نظر آنهایی که جزو این جنبش بودند یا با شخصیت های اصلی آن آشنایی داشتند واضح بود که هیچ برنامه ی فراگیری در کار نیست. هیچ کمیته ای برای تخصیص قلمرو و از جهات دیگر تقسیم غنائم وجود نداشت. سلطه ی بین المللی مینیمالیسم به طریقی تنها با تلفیق انرژی خودش و آمادگی سرپرستان و سایر ذائقه سازان برای پذیرش پیشروی سنت مدرنیستی توسعه یافت.

    اما چگونه؟ چه کسی قدرت تحقق این امر را داشت؟ معامله گران؟ مدیران موزه مانند پانتوسهولتن وای. ال. ال. دووایلد، یا چند منتقد متنفذ مثل جرمانو چلانت و لوسی لیپارد؟ مجموعه داری بزرگ مثل جوزپه پانزا دی بیومو که شاهکارهای این جنبش را در ابعادی به اندازه ی کافی بزرگ برای پشتیبانی گالری ها و هنرمندان متعدد گرد هم آورد؟ فراگیری مینیمالیست-کانسپچوالیست ها مورد مطالعاتی بیکم وکاستی را برای پرسش «چه کسی تصمیم گیرنده است؟ » فراهم میکند.

    معامله گران عموما اولین افرادی اند که انگشت ها به سوی شان نشانه می رود. آیا لئو کاستلی، جان وبر، کنراد فیشر، جان انزو اسپرون و چند نفر دیگر دور هم جمع شدند تا درباره ی گروهی از هنرمندان که قرار بود بر این صحنه ی نوظهور حکم فرما شوند تصمیم بگیرند؟ آیا کمپینی نظام مند برای تأثیرگذاری بر سرپرستان، منتقدان و مجموعه داران مهم وجود داشت؟ پاسخ این است که البته، أن معامله گران عاشق این می بوده اند که ببینند هنرمندان شان به تأثیری جهانی دست می یابند و در واقع بیشتر این معامله گران وارد کمپینی نظام مند شدند تا دیدگاه شان را به «ذائقه سازان» بقبولانند. با این حال بخش مفقود معادله این است که هنرمندانی نظیر سول لوویت، کارل آندره، جوزف کوسوت و ریچارد لانگ حتا پیش از وابسته شدن به آن گالری ها هم هواداران مهمی داشتند. معامله گران نقشی حیاتی اما نه غالب ایفا کردند. معامله گران تا حدی پیروز شدند چون پیشاپیش موجی عمیق از علاقه در اجتماع هنر وجود داشت.

    خب، منتقدان چطور؟ آیا مسببان واقعی آنها بودند؟ شاید، اما یک منتقد پیش از هرچیز نیازمند نشریه ای است تا در آن بنویسد. بنابراین آیا آن وقت سردبیران مجلات و ناشران اند که قدرت واقعی را اعمال میکنند؟ احتمالا، أما مسلما یک مجله نمی تواند به حیات خود ادامه دهد مگر آن که معامله گران در آن تبلیغ کنند. آیا این امر اثبات می کند که در نهایت معامله گران قدرت را در اختیار دارند؟ نه لزوما، چون معامله گران تبلیغ نمیکنند مگر آن که احساس کنند تعدادی کافی از مردم مجله را می خوانند. خب، این ما را به کجا می برد؟ آیا دنیای هنر یک دموکراسی حقیقی است که در آن «مردم» تصمیم میگیرند کدام هنر به نمایش درآید؟

    نه، دنیای هنر نخبگانی به سرعت قابل شناسایی دارد که معمولا به ادراکات جامعه ی بزرگ تر هنر شکل می دهند. این به ندرت دموکراسی است، اما چون آن نخبگان مدام تغییر می کنند به ندرت هم دیکتاتوری است. آن چه بعد از ردگیری زنجیره ی «چه کسی روی چه کسی تأثیر گذاشت؟» روشن می شود این است که معمولا خود هنرمندان اند که جهاتی تازه را در ذائقه و عقیده ابداع میکنند و درنهایت بزرگ ترین سهم قدرت را دارند. جهات تازه در هنر با اجماعی اولیه میان گروه های کوچکی از هنرمندان آغاز می شود که افرادی خاص در آن کارهای مهمی انجام میدهند.

    مصاحبت تحسین آمیز متقابل میان جان کیو آرتیست و رفقایش لزوما راه به جایی نمی برد. اما وقتی یک منتقد جوان به این حلقه می پیوندد و شروع به تعریف کردن از آنها میکند و هنگامی که یک مجموعه دار ماجراجو چند اثر می خرد و شروع به دعوت هنرمندان برای شام میکند، تشکیل یک دارودسته ی کوچک آغاز می شود.

    اگر اعضای گروه به اندازه ی کافی پرشور باشند، آن وقت احتمالا ان. دارودسته در گوشه ی یکی از بارهای هنرمندان میزی را چند شب در هفته اشغال خواهد کرد. شاید یک معامله گر جوان کار چند نف از اعضای دارودسته را در نمایشگاهی گروهی بگذارد که چند تن از اعضای یک دارودسته ی دیگر با افکار مشابه را هم دربرمی گیرد و به این ترتیب برای نخستین بار به این گروه ها هویتی عمومی ببخشد و باعث به هم پیوستن آنها شود. با یک هسته ی مرکزی قوی از هنرمندانی که همدیگر را می ستایند و خط فکری مشابهی دارند، یک یا دو منتقد کار وراجی را به عهده می گیرند و با ابراز علاقه ی محتاطانه ی معامله گران و مجموعه داران، این نیرویی است که باید آن را به حساب آورد. این نیرو دیگر قدرتمند است.

    این دارودسته های غیررسمی که بی وقفه شکل می گیرند، به هم می پیوندند، دو پاره می شوند، رشد می کنند و ناپدید میشوند کلید واقعی قدرت در دنیای هنرند. با عیان شدن حضور یک دارودسته، فارغ از اینکه مدافع چه جهتی باشد، بی شک درباره ی آن صحبت خواهد شد، حتا اگر افراد غیرعضو فقط وجوه منفی اش را ببینند. می توان یک فرد را نادیده گرفت، اما به یک دارودسته ی فعال باید پرداخت. شاید توجه به استیو کیستر، نانسی آرلن، تارو سوزوکی، تام رنکین و سایر هنرمندان نیویورکی که به تازگی و به یمن وجود رانی کوهن منتقد انرژیستها (Energists) خوانده میشوند برای مردم ابهام آمیز باشد، اما حتا منتقدان این دارودسته هم باید اعتراف کنند که انرژیسم امروزه بسیار مطرح است.

    هنرمندی که به نوعی جزو یک دارودسته است غالبا دوستانش را به معامله گر یا سرپرستی معرفی میکند که به کار علاقه نشان می دهد و به یکی از اعضای منتقد حاضر در دارودسته نیز پیشنهاد می دهد تا برای نمایشگاه اول او یک مقاله یا گزارش کاتالوگ بنویسد.

    اعضای دارودسته ها اغلب یکدیگر را به کانون توجه هل می دهند. بعضی از این گروه های هم سود به انجمن های اخوت شبیه اند، با اعضایی از دارودسته که مدام همدیگر را ملاقات می کنند و حتا گاهی در یک ساختمان زندگی میکنند. این شکل از دارودسته اغلب ریشه در مدرسه ی هنر داشته و هنگامی که اعضای آن قدم به دنیای بزرگسالی گذاشته اند شروع به یکپارچه شدن و جذب سایر هواداران کرده است. فارغ التحصیلان اوایل دهه ی هفتابی مؤسسه ی هنر کالیفرنیا نظیر دیوید سلی، مت مالیکن و تروی برونتاچ در یک دارودسته ی نیویورکی فوق العاده جالب قرار گرفته اند که با سرعت در قالب یک نیروی قدرتمند زیبایی شناختی در حال گسترش است. دارودسته های دیگر بسیار نامشخص ترند و متشکل اند از پوشش مبهمی از رفاقت ها و آشناییها. بعضی از دارودسته ها به صورت خودآگاه در تلاش برای تأثیرگذاری بر هنر زمانه ی خود هستند، درحالی که سایرین کمتر بلندپروازند و به ادامه دادن سبک های سنتی گرایش دارند.

    یکی از دارودسته های مهمی که به ایجاد جنبش بین المللی مینیمالیست – کانسپچوالیست ها کمک کرد بالوسی لیپارد به ظهور رسید و آن چه که او «بچه های باوری (Bowery Boys)» می نامید-گروهی از هنرمندان از جمله سول لوویت، رابرت رایمن و دیگرانی که اوایل دهه ی شصت در باوری [خیابان و محله ای در شهر نیویورک] زندگی می کردند. هسته ی اصلی، هرچه که بود، به سرعت رشد کرد و هواداران را دربرگرفت، موسیقی دانانی همدل همچون فیلیپ گلس و پشتیبانانی با ذهنیت بین المللی از جمله ست سیگلاب. این دارودسته در عرض پنج سال از زمان ظهورش دیگر تقریبا صنعتی به بار آورده بود. اساس موفقیت آن در «بازار» تنها کیفیت هنری نبود که پدیدآورندگان با آن آغاز کردند، بلکه همگرایی فوق العاده ی استعداد جلب شده از همه ی عناصر دنیای هنر بود. نویسندگان و سخنگویانی بودند که ساختار اندیشمندانه را ارائه کنند، معامله گرانی سنت شکن از قبیل ویرجینیا دوان بودند که مشتاق تأمین بودجه ی پروژه های تکان دهنده بودند و افرادی نظیر میکی راسکین صاحب بار ( bar – owner ) هم بودند که به هنرمندانی از جمله کارل آندره اعتبار بخشیدند تا به این ترتیب آنها بتوانند برای جمع شدن و صحبت تا پاسی از شب مکانی داشته باشند. آنها از یک دارودسته تبدیل به یک جنبش شدند، نه از طریق توطئه بلکه با طوفانی اقتصادی که توجه اجتماع هنر را بیشتر و بیشتر به خود جلب کرد.

    افرادی که از طریق «عضویت» شان در دارودسته های مختلف یا جانبداری از آنها شهرت و برجستگی می یابند گاهی موقعیت شان را به اندازهای مستحکم میکنند که به عضویت حکومت دائمی دنیای هنر درمی آیند. تأیید یک جنبش جدید به اعتبار یکی از این ذائقه سازان رسمی از قبیل لئو کاستلی یا کلمنت گرینبرگ میتواند تأثیر مهمی روی بازار هنر و اجتماع آکادمیک هنر بگذارد. اما پرسش های بسیار جالب اینها هستند: چه چیز در درجه ی اول باعث توجه این افراد به هنر جدید می شود و در واقع این جنبش های جدید چگونه آغاز می شوند؟ احتمالا جدیدترین جریان های هنر پیش از اینکه نخبگان هنر به آنها توجه کنند، بالاخره در اجتماع هنر هوادارانی داشته اند. حکومت دائمی دنیای هنر تأثیر قابل ملاحظه ای دارد، اما در مرحله ی خاصی اعضای آن بیشتر واکنشگر می شوند تا خلاق. قدرت تغییردادن جهت تاریخ هنر، چه بلندمدت و چه کوتاه مدت، در دستان هنرمندان نوظهور و هم عصران آنها در دنیای هنر است.

    اخیرا در حال صحبت در مقابل گروه هایی بوده ام که یک نفر می پرسد چطور در دنیای هنر موفق شویم. تا جایی که به من مربوط می شود پاسخ ساده است. اگر با استعدادید اما کمابیش بی خیال هستید و خیلی هم جاه طلب نیستید، بهترین گزینه این است که بگردید، دارودسته ای را پیدا کنید که به نظر می رسد بیش ترین پتانسیل را دارد و سعی کنید به آن بپیوندید. اما اگر واقعا باهوش و جاه طلب اید و به علاوه استعدادی امیدوارکننده دارید، تنها یک راه وجود دارد . دارودسته ی خودتان را راه بیندازید. درباره ی هنرمند جوانی به نام جولین اشنابل پرس و جو کنید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.