کاربرد نسبت‌های اهرمی


ضریب اهرمی (Leverage) در فارکس چیست و چه خطراتی دارد؟

ضریب اهرمی – لوریج (Leverage)

قبل تر در مطلبی با عنوان مفاهیم پایه در بازار فارکس به طور مختصر لوریج یا ضریب اهرمی را معرفی کردیم. حال به طور مفصل و با ذکر مثال هایی سعی می کنیم مطلب را واضح تر برای شما بیان کنیم.

در این مطلب می خوانید:

لوریج (Leverage)

اهرم، ضریب اهرمی یا لوریج ابزار مهمی در بازار فارکس است که توسط بروکر ها یا همان کارگزاری ها در اختیار معامله گران قرار می گیرد تا معامله گران یا همان تریدر ها بتوانند با مقادیر بزرگتری نسبت به موجودی حساب خود وارد یک معامله شوند. زمانی که لوریج حساب معاملاتی شما بر روی ۱:۱۰۰ (یک به صد) باشد شما می توانید با موجودی حساب ۱ دلار وارد یک معامله ۱۰۰ دلاری شوید. در واقع می توان گفت با ضریب ۱:۱۰۰ قدرت معامله حساب شما ۱۰۰ برابر می شود. بروکر های مختلف مقادیر متفاوتی از لوریج را ارائه می دهند.

مثال از عملکرد ضریب اهرمی

در نظر بگیرید شما می خواهید یک معامله ۱۰۰۰ دلاری انجام دهید. در این وضعیت اگر لوریج شما ۱:۱۰۰۰ باشد تنها موجودی ۱ دلار نیاز است. اگر لوریج شما ۱:۱۰۰ باشد تنها ۱۰ دلار موجودی نیاز دارید و اگر ۱:۵۰۰ باشد تنها ۲ دلار موجودی در حساب خود باید داشته باشید. در واقع شما باید توجه به موجودی حساب خود و مقدار ضریب اهرمی حساب معاملاتی، محاسبه کنید تا چه حجمی می توانید وارد معاملات شوید.

ضریب اهرمی

ضریب اهرمی، خوب یا بد

با توجه به مطالبی که قبل تر گفته شد، ضریب اهرمی یا لوریج این قدرت را می دهد تا چندین برابر موجودی حساب خود وارد معامله شوید. بیان این مطلب ضروری است که شما به همین میزان هم ریسک معامله یعنی سود و ضرر خود را نیز زیاد می کنید. این موضوع که شما می توانید مثلا تا ۵۰۰ برابر سرمایه خود وارد معامله شوید طبیعتا باعث می شود با یک اشتباه کوچک خیلی سریعتر موجودی حساب خود را صفر کنید و اصطلاحا کال مارجین شوید. اهرم بالا این قدرت را در حساب شما ایجاد می کند تا با حجمی بیشتر از مقادیر معمولی وارد معامله شوید و این حجم زیاد یعنی حجم سود و ضرر بیشتر برای شما.

شما با یک حساب ۲۰۰ دلاری و لوریج ۱:۱۰۰ نمی توانید بیشتر از حدود ۰.۲ لات معامله کنید. در این حالت هر پیپ حرکت قیمت ۲ دلار سود یا ضرر می سازد. شما در همین حساب با لوریج ۱:۱۰۰۰ می توانید ۲ لات معامله کنید یعنی هر پیپ حرکت قیمت ۲۰ دلار! بدیهی است اگر در جهت مورد تحلیل شما حرکت کند سود سرشاری عاید شما می شود ولی در صورت اشتباه به سرعت و در چند حرکت حساب ۲۰۰ دلاری شما صفر می شود!

نکته مهم این است که برای هر معامله و مقدار پیپ که سود یا ضرر می کنید ضریب اهرمی یا لوریج هیچ تاثیری در مقدار ارزش هر پیپ ندارد. خیلی از افراد تصور می کنند اگر ۱۰ پیپ سود کنند و ضریب اهرمی بالاتری داشته باشند مقدار بیشتری دلار درامد دارند!

ضریب اهرمی چقدر باشد؟

این طور به نظر می رسد با توجه به مطلب قبلی و مثال های گفته شده درک کرده اید این ابزار چقدر خوب و چقدر بد است! حال اینکه این ضریب چقدر باشد بستگی به شما دارد ولی در حد توصیه می توانیم بگوییم حداقل در اوایل کار و با تجربه کم تا جای ممکن این مقدار را کم کنید. کمترین مقدار در بروکر های مختلف متفاوت است و ممکن است ۱۰، ۲۵ یا ۵۰ باشد که برای شروع مناسب است. بعد از کسب تجربه و زمانی احساس کردید اکثر معاملات شما سود آور است می توانید این مقدار را زیاد کنید تا با حجم های بیشتری وارد معامله شوید.

لوریج

تغییر لوریج (Leverage)

برای تغییر مقدار لوریج ، باید وارد سایت بروکر خود شوید و در قسمت مشخصات حساب تجاری یا دمو خود این مقدار را تغییر دهید. تغییر این مقدار معمولا دارای تاییدیه های دو مرحله است یعنی معمولا از طریق ارسال پیامک یا ایمیل و وارد کردن کد ارسالی تغییر می کند. امیدواریم تا حدی توانسته باشیم درباره این موضوع بسیار با اهمیت شما را راهنمایی کرده باشیم. برای آشنایی بیشتر می توانید به دوره الفبای فارکس مراجعه کنید.

کارآفرینی ؛ مدیریت ؛ حسابداری و حسابرسی

نسبت ها ي مالی را به چهار گروه کلی می توان طبقه بندي کرد :
1) نسبت هاي نقدینگی
به نسبت هایی اطلاق می شوند که توانایی واحد تجاري را در واریز بدهی هاي کوتاه مدت نشان می دهد. مهمترین این نسبت ها عبارتند از : نسبت جاري و نسبت آنی
2) نسبت هاي فعالیت
این نسبت ها کارایی مدیران را در کاربرد دارایی ها ( منابع مالی در اختیار مدیران ) نشان می دهند.یا به عبارت دیگر می توان درجه کارایی شرکت را از نظر استفاده موثر از منابع تعیین کرد.
هر کسري که در صورت آن مبلغ فروش واحد تجاري یا بهاي تمام شده کالاي فروش رفته قرار داشته باشد و در مخرج آن یکی از اقلام ترازنامه قرار بگیرد را می توان نسبت فعالیت نامید.
مهمترین نسبت هاي فعالیت عبارتند از دوره وصول مطالبات ، نسبت گردش کالا ، نسبت کالا به سرمایه در گردش و نسبت گردش سرمایه جاري.
3) نسبت هاي سرمایه گذاري
این نسبت ها نشان می دهند که هر گاه واحد تجاري زیان به بار بیاورد و کار به تصفیه بکشد ، تا چه اندازه طلبکاران ووام دهندگان به آن واحد تجاري به مطالبات خود می رسند. همچنین این نسبت ها طرز ترکیب سرمایه شرکت را به معنی آن که کلیه منابع مالی را در بر می گیرد نشان می دهد.
این نسبت ها خود به دو دسته کوچکتر تقسیم می شوند :
نسبتی که در آن میزان سرمایه گذاري در دارایی ثابت سنجیده می شود
نسبت هایی که رابطه منابع مالی مورد استفاده واحد تجاري را از لحاظ بدهی هاي جاري و بلند مدت با ارزش ویژه تعیین می کنند که در واقع به این دسته نسبت هاي بدهی یا اهرمی گفته می شود.
4) نسبت هاي سود آوري
این نسبت کاربرد نسبت‌های اهرمی ها میزان موفقیت واحد تجاري را در کسب سود نشان می دهند. که مهمترین آن عبارتند از :بازده فروش ، بازده دارایی ، بازده سرمایه در گردش و .
نسبت هاي نقدینگی
این نسبت ها از مقایسه دارایی هاي جاري یا اقلام تشکیل دهنده آن با بدهی جاري بدست می آیند و بیشتر به صورت عدد و یا درصد نشان داده می شوند.
نسبت جاري
نسبت جاري از تقسیم مجموع دارایی هاي جاري بر مجموع بدهی هاي جاري بدست می آید.
این نسبت نشان می دهد که در مقابل هر یک ریال بدهی جاري چه میزان دارایی جاري وجود دارد. اهمیت این نسبت از توجه به تعریف دارایی جاري و بدهی جاري روشن می شود. دارایی جاري آنچه را که در مدتی کوتاه که معمولا کمتر از یک سال است به صورت نقد در اختیار واحد تجاري قرار می گیرد نشان می دهد و بدهی جاري مبالغی را که باید از محل دارایی جاري تامین و در کوتاه مدت پرداخت گردد نشان می دهد.
در گذشته عدد 2 را براي این نسبت مهم در نظر می گرفتند اما اکنون بدون توجه به ترکیب اقلام مختلف دارایی جاري و در نظر نگرفتن این نسبت در طی چند سال گذشته ، این نسبت را بی معنی می دانند.
به طور کلی می توان گفت هر اندازه نسبت جاري شرکت بزرگتر باشد ، آن شرکت در پرداخت بدهی هاي جاري با مشکل کمتري مواجه خواهد بود یا به عبارت دیگر بستانکاران تامین بیشتري خواهند داشت.
در تفسیر نسبت جاري باید به نوسانات آن در طول مدت ، توجه داشت. زیرا امکان دارد که شرکت ها در پایان سال مالی با حساب آرایی و واریز موقت بعضی از اقلام بدهی و برگشت این اقلام در اوایل سال بعد این حساب را بهتر جلوه دهند.
نسبت آنی
مشکل بزرگی که در نسبت جاري وجود دارد این است که این نسبت از لحاظ نقدینگی همه اقلام دارایی جاري را یکسان در نظر می گیرد. در صورتی که از نظر نقدینگی دارایی جاري را به دو دسته می توان تقسیم کرد :
1) آنچه نقد و یا در حکم نقد است .مانند وجه نقد و بانک و حسابها و اسناد دریافتنی . که به این دسته دارایی هاي آنی گفته می شود.
2) گروهی که از طریق فروش به نقد تبدیل می شوند . مانند موجودي هاي جنسی اعم از مواد و کالا. با توجه به تعاریف بالا می توان دریافت که دارایی آنی بیشتر از موجودي کالا می تواند در تامین طلب بستانکاران محور اتکا قرار گیرد.بنابراین از نسبت دیگري به نام نسبت آنی استفاده شده است که در این نسبت همه اقلام دارایی جاري به جز موجودي کالا را منظور می کنند.
نسبت آنی از تقسیم دارایی آنی بر بدهی جاري بدست می آید. این نسبت بدین مفهوم است که در مقابل یک ریال بدهی جاري ، یک ریال دارایی جاري آن هم به صورت نقد و یا حساب قابل وصول و تبدیل به نقد در مدتی کوتاه وجود دارد.
نسبت آنی شرکت ها باید برابر با 1 و یا بیشتر از آن باشد تا شرکت بتواند از محل دارایی هاي آنی بدهی هاي جاري خود را بپردازد. استدلال تحلیلگرانی که استاندارد نسبت آنی را 1 می دانند این است که این عدد مرز بین قدرت نقدینگی کافی و قدرت نقدینگی ناکافی شرکت است.
این نسبت یکی از مفید ترین نسبت هاست. وبه وضوح نشان می دهد که آن قسمت از دارایی جاري که از لحاظ ارزش ، ثبات بیشتري دارد و احتمال کاهش در آن کمتر است تا چه میزان می تواند پشتوانه طلبکاران کوتاه مدت قرار گیرد.
نسبت هاي فعالیت
گردش کالا
تعریف کالا : کالا را مترادف موجودي جنسی به کار می بریم و شامل مواد اولیه ، کالاي در جریان ساخت و کالاي ساخته شده می شود و ملزومات تولید را هم در بر می گیرد.
با استفاده از این نسبت ، گردش موجودي کالاي شرکت ( یعنی تعداد دفعاتی که شرکت در سال موجودي کالاي خود را می فروشد ) محاسبه می کند و دوره گردش کالا نیز بیان می کند که هر چند روز یک بار انبار کالاي شرکت کاربرد نسبت‌های اهرمی پر و خالی شده است.
گردش موجودي کالا از تقسیم بهاي تمام شده کالاي فروش رفته بر موجودي کالا بدست می آید.در مخرج و به جاي موجودي کالا بهتر است متوسط کالا را قرار داد. متوسط کالا از جمع موجودي اول سال و موجودي پایان سال تقسیم بر 2 بدست می آید. هرچه دفعات تعیین موجودي یا استخراج آن از دفاتر بیشتر باشد متوسط کالا دقیق تر خواهد بود.
بعد از محاسبه دفعات گردش کالا می توانیم دوره گردش کالا از تقسیم 360 بر دفعات گردش کالا محاسبه کرد.
متوسط موجودي کالا / بهاي تمام شده کالاي فروش رفته = دفعات گردش کالا
دفعات گردش کالا / 360 = دوره گردش کالا
به طور معمول نسبت گردش زیاد موجودي ها نشانه کارایی مدیریت شرکت است.
نسبت گردش دارایی
این نسبت میزان و اثر گردش دارایی را در تحصیل درآمد نشان می دهد و در مقایسه با گذشته حکایت از این می کند که آیا افزایش دارایی ها با افزایش فروش ملازمه داشته است یا خیر.
این نسبت از تقسیم فروش خالص بر کل دارایی ها بدست می آید.
با فرض ثابت ماندن قیمت ها هنگامی که شرکت ها به ظرفیت تولیدي خود برسد ، این نسبت به حداکثر خواهد رسید.کاهش این نسبت احتمالا نشانه کاهش حجم فعالیت شرکت است و پایین آمدن گردش کل دارایی ها می تواند نوعی اخطار تلقی گردد.
دوره وصول مطالبات
با محاسبه این نسبت می توان زمان یا تعداد روزهایی که طول می کشد تا شرکت مطالبات خود را وصول کند مشخص کرد.و با این نسبت می توان رابطه بین فروش هاي نسیه و مطالبات کوتاه مدت شرکت را تعیین کرد.و یا به عبارتی دیگر می توان گفت متوسط مدتی را که از فروش شروع و به وصول مطالبات می انجامد را می توان با استفاده از نسبت دوره وصول مطالبات نشان داد.
این نسبت طی 2 مرحله محاسبه می شود :
مرحله اول : گردش مطالبات را از تقسیم فروش نسیه سالانه بر متوسط مطالبات بدست می آوریم.
مرحله دوم : دوره وصول مطالبات را از تقسیم 360 بر گردش مطالبات محاسبه می کنیم.
ترکیب دو فرمول بالا را به صورت کلی می توان به صورت زیر نوشت :
فروش نسیه سالانه / 360 *متوسط مطالبات = دوره وصول مطالبات
مقایسه دوره وصول مطالبات با شرایط فروش کالا به صورت نسیه معمولا نباید اختلاف فاحشی داشته باشد.زیاد بودن مانده مطالبات و کم بودن مانده مطالبات هر دو می تواند ناشی از ضعفی در شرکت باشد بنابراین بهتر است تا متوسط دوره وصول مطالبات را شرکت را با توجه به شرایطی که شرکت هاي رقیب براي فروش خود در نظر گرفته اند تفسیر گرد.
دوره گردش عملیات
این نسبت از جمع دو نسبت دوره گردش کالا و دوره وصول مطالبات حاصل می شود.
این نسبت مدت زمانی را که طول می کشد تا کالا فروخته شده و مطالبات ناشی از آن وصول شود نشان می دهد.
در صنایع دوره تولید را هم به دوره مذکور اضافه می کنند.
دوره وصول مطالبات + دوره گردش کالا+ دوره تولید = دوره گردش عملیات
معمولا این دوره کمتر از یک سال است و ممکن است در بعضی از صنایع در یک سال چندین دوره عملیات وجود داشته باشد. این نسبت را باید با دوره هاي گذشته در همان واحد تجاري و یا با شرکت هاي مشابه مقایسه کرد. طولانی تر شده این دوره نسبت به دوره هاي گذشته نامطلوب بوده و نشان از کند شدن فعالیت واحد تجاري دارد . البته سرعت زیاد دوره نیز مطلوب نمی باشد زیرا نشان از کمبود سرمایه جاري موسسه دارد که ممکن است در مواجهه به عاملی نامساعد مشکلات زیادي را بوجو دبیاورد.
نسبت هاي سرمایه گذاري
نسبت دارایی ثابت به ارزش ویژه
این نسبت از تقسیم دارایی ثابت بر ارزش ویژه بدست می آید.
میزان سرمایه گذاري در دارایی ثابت بستگی به نوع صنعت دارد. بنابراین به راحتی نمی توان نسبت به کم یا زیاد بودن این نسبت اظهار نظر کرد.
به طور کلی این نسبت نشان می دهد که چه مقدار از ارزش ویژه به مصرف دارایی ثابت رسیده و به بیان دیگر چه مقدار از سرمایه گذاري صاحبان سهام از گردش عملیات جاري واحد تجاري خارج شده است.
وقتی این نسبت پایین باشد نقدینگی بالاست.
با آنکه تعیین کردن حدي مطلوب براي این نسبت مشکل است ، اما عده اي از صاحب نظران بر این باورند که این نسبت نباید در واحدهاي صنعتی کمتر از 100 % و در شرکت ها ي غیر صنعتی از 75 % تجاوز کند.تجاوز از این حد حاکی از آن است که بخشی از مطالبات اشخاص و شرکت ها از واحد تجاري در دارایی ثابت سرمایه گذاري شده است که مطلوب نمی باشد.
نسبت بدهی
این نسبت از تقسیم کل بدهی بر ارزش ویژه بدست می آید.
این نسبت نشان دهنده اطمینانی است که به طور کلی بستانکاران براي وصول مطالبات خود می توانند داشته باشند و یا به عبارت دیگر وضع طلبکاران را در مقابل صاحبان سهام نشان میدهد که هر یک تا چه اندازه در واحد تجاري سرمایه گذاري کرده اند و اینکه از لحاظ مالکیت چه رابطه اي بین طلبکاران و سهامدران وجود دارد.
هر چه این نسبت بزرگتر شود طلبکاران تامین کمتري خواهند داشت و زمانی که از 100 تجاوز کند وضع غیر عادي تلقی می گردد یعنی اینکه بعد از ورشکستگی و تصفیه ، طلبکاران به تمام مطالباتشان نمی رسند. .
نسبت بدهی جاري به ارزش ویژه
هدف از کاربرد نسبت فوق تعیین وضع مطالبات طلبکاران کوتاه مدت است که در صورت بروز خطر چه پوششی براي تامین مطالباتشان از لحاظ حقوق صاحبان سهام پیدا می کنند.
وقتی این نسبت بالا باشد نامطلوب تشخیص داده می شود و افزایش مستمر آن ایجاب می کند که در نحوه ترکیب سرمایه گذاري تجدید نظر گردد.
نسبت پوشش بهره
براي بدست آوردن این نسبت سود عملیاتی یا سود قبل از کسر بهره و مالیات را بر هزینه بهره تقسیم می کنند.
مفهوم این نسبت این است که چون از محل سودي که واحد تجاري کسب می کند می باید هزینه بهره وامها را پرداخت نماید ، پس تغییرات نامطلوب را که در نسبت بین این دو قلم به وجود می آید ، می توان حاکی از مشکلات ناشی از ناتوانی واحد تجاري در بازپرداخت بهره وامها دانست.
به طور کلی می توان گفت تغییرات نامطلوب در این نسبت حکایت از مشکلات در بازپرداخت وام دارد.
گاهی کاهش این نسبت به معناي افزایش ریسک مالی است . اگر مقدار این نسبت از حد معینی بگذرد ، سازمان هاي وام دهنده از درخواست کننده وام بهره بیشتري طلب کرده و شرایط سخت تري تعیین می کنند.

منابع :
تجزیه وتحلیل صورت هاي مالی (چاپ نهم )، دکتر فضل اله اکبري ، سازمان حسابرسی ، فروردین
1385
مدیریت مالی ، ریموند پی نوو، ترجمه دکتر جهانخانی و پارساییان ، نشر سمت ، تابستان 1383
بورس و سهام و نحوه قیمت گذاري سهام، غلامحسین دوانی ، نشر نخستین ، تابستان 1384

ضریب اهرمی (Leverage) در فارکس چیست و چه خطراتی دارد؟

فارکس یک بازار بین المللی مالی مجازی است که در سالیان اخیر به واسطه اطمینان در سرمایه گذاری و امکاناتی که در اختیار کاربران قرار داده است، حجم عظیمی از سرمایه گذاران را جذب خود کرده است. یکی از این امکانات، ضریب اهرمی یا Leverage است که به سرمایه گذار قدرت می دهد با سرمایه ای چندین برابر سرمایه واقعی خود وارد معامله شود. ضریب اهرمی با وجود مزایای زیاد نظیر رسیده به سود بالاتر با سرمایه واقعی کمتر، می تواند در عین حال مسبب خسران سرمایه گذار باشد و باعث شود در صورت زیان ده بودن مبادله، سرمایه واقعی او زودتر از بین برود. از این رو سرمایه گذار باید دارای استراتژی مناسب برای اطمینان بخشی مبادله باشد و ضریب اطمینانی مطمئن و متعادل را برگزیند تا بتواند بقای خود در فارکس و سودآوری خود در درازمدت را تضمین کند.

ضریب اهرمی (Leverage) در فارکس چیست و چه خطراتی دارد؟

ضریب اهرمی (Leverage) در فارکس چیست و چه خطراتی دارد؟

ضریب اهرمی ( Leverage ) در فارکس

بازار بین المللی فارکس بدون شک بزرگ ترین بازار مالی دنیاست که ساز و کار غیر فیزیکی و مجازی آن، حجم بالای معاملات و همچنین فرصت های بی بدیلی که برای سودآوری دارد، نظر هر سرمایه گذاری مالی را به به خود جلب کرده است. ساز و کار این بازار بزرگ کاربرد نسبت‌های اهرمی تجاری که در آن تبادل ارزها و خرید و فروش های بین المللی انجام می شود، شباهت های زیادی با بازار بورس دارد. چنان که کارگزاری های فارکس با معرفی خود و خدمات و دامنه تبادلاتی که پوشش می دهند، سرمایه گذاران را جذب خود کرده و همچون واسطه مالی برای تبادلات عمل می کنند.

ضریب اهرمی (Leverage) در فارکس چیست و چه خطراتی دارد؟

افق سرمایه گذاری در بازار فارکس همچون هر بازار دیگری مبتنی بر دو اصل است:

ماندگاری در بازار؛ به این معنا که سرمایه گذار در درجه اول می کوشد بقای خود در بازار را تضمین کند و با انجام ریسک های پرمخاطره آینده مالی خود را به خطر نیاندازد. بنابراین امنیت این بازار و نیز راهبردها و ترفندهای خود سرمایه گذار شاخص های مهمی محسوب می شوند.

سود آوری بیشتر؛ سرمایه گذار می کوشد با اتخاذ تدابیر و استفاده از قابلیت های موجود در بازار، حداکثر سود را از معاملات خود بدست آورد.

استقبال بالا از فارکس نشان می دهد که این بازار مجازی بزرگ ظرفیت تحقق اهداف فوق را دارد. این بازار در واقع خود اهرم ها و ابزارهای پشتیبانی سرمایه گذار برای تسریع در تحقق اهداف فوق را نیز فراهم کرده است و در اختیار مشتریان قرار داده است. یکی از این ابزارها همان ضریب اهرمی یا Leverage است که سرمایه گذاران را خصوصاً در بدو فعالیت در فارکس پشتیبانی می کند و می تواند همچون یک نردبان، مسیر سودآوری بیشتر را تسریع ببخشد.

ضریب اهرمی (Leverage) چیست؟

اهرم چنان که در کتب درسی مدارس خوانده این وسیله ای است که با توجه به قابلیت گرانشی اش می تواند نیرویی چند برابر نیرویی که ما وارد می کنیم به اشیاء وارد کند. طبیعتا هر چه اهرم بلندتر باشد با وجود نیروی ثابت ما، به اشیاء نیروی بیشتری وارد خواهد شد. (1)

ضریب اهرمی (Leverage) در فارکس چیست و چه خطراتی دارد؟

اهرم از طریق کارگزار بازار فارکس در اختیار ما قرار داده می شود. روند کار به این ترتیب است که ما سرمایه لازم را در اختیار کارگزار قرار می دهیم. این سرمایه برای کارگزار حکم ضمانت را دارد و اصطلاحا برای آن عباراتی دیگر نظیر سپرده حسن نیت یا مارجین نیز به کار می رود. کارگزار با توجه به سپرده های مارجین خود یک ضریب اهرمی مد نظر قرار داده و در اختیار شما قرار می دهد. این ضریب می تواند از 10، 100، 1000 و . متغیر باشد.

به عنوان مثال ضریب اهرمی 1:100 به این معناست که سرمایه گذار می تواند معادل 100 برابر از سرمایه ای که در اختیار کارگزار قرار داده است، در بازار فارکس سرمایه گذاری کند. مثلا اگریک سرمایه گذار جدید با سرمایه 1000 دلار وارد فارکس شود و کارگاز به او ضریب اهرم 1:100 تخصیص دهد، در واقع سرمایه گذار قادر است در یک سرمایه گذاری 100.000 دلاری سرمایه گذاری کند.

ضریب اهرمی در واقع نوعی وام گیری است و طبق تعریف، گرفتن مقداری وام برای سرمایه گذاری در بازار محسوب می شود. سرمایه گذار از اعتباری که کارگزار او از طریق واسطه ها و بروکرها حاصل کرده است استفاده می کند تا بتواند ضمن سرمایه گذاری صحیح روند سود دهی خود را تسریع ببخشد. این قابلیت در فارکس باعث جلب نظر بسیاری شده است و خیلی از سرمایه گذاران را به خود جذب کرده است. (2)

کارکردهای ضریب اهرمی را می توان در چکیده زیر جمع بندی کرد

  • ضریب اهرمی یک منبع مالی است که به صورت وام در اختیار سرمایه گذار قرار می گیرد تا فراتر از اعتبار مالی خودش بتواند وارد بازار شود.
  • این اکانت برای کارگزاران، استفاده از منبع مالی ضریب اهرمی در تجارت مارجین را فراهم می کند.
  • سرمایه گذاران فارکس از این وجه برای سودآوری از خلال سرمایه کوچک شان بهره می برند.
  • ضریب اهرمی به همان میزان که سودآور است، دارای ریسک بوده و می تواند خطرناک باشد.

ضریب اهرمی در فارکس چگونه عمل می کند؟

در شرحی موجز می توان گفت ضریب اهرمی تخصیص داده شده به یک سرمایه گذار همچون یک پشتوانه به او اجازه سرمایه گذاری بیشتر و طلبعتاً سود بالاتر را می دهد، اما از سوی دیگر عکس این مساله نیز صادق است و در صورتی که سرمایه گذاری زیان ده باشد، سرمایه گذار اصل پول خود را خیلی زودتر و سریع تر از دست خواهد داد. بنابراین ضریب اهرمی همچون «شمشیر داموکلس»، دو روی خیر و شر دارد و بهره گیری یا متضرر شدن از آن منوط به نوع سرمایه گذاری و نتیجه آن خواهد داشت.

ضریب اهرمی (Leverage) در فارکس چیست و چه خطراتی دارد؟

برای آشنایی با نحوه عملکرد ضریب اهرمی در فارکس ابتدا آشنایی با چند مفهوم ضروری است که بدان ها اشاره می شود:

در بازار فارکس به هر 100 هزار دلار یک لات گفته می شود. به عبارتی دیگر اگر برای مثال یک سرمایه گذار با سرمایه 200 هزار دلار وارد کار شود اصطلاحاً دو لات وارد بازار کرده است. (3)

پیپ به معنای کوچک ترین واحد نوسان قیمت است. بر حسب میزان نوسان قیمت ارزها و نیز نوع ارزها می توان مقدار پیپ را بدست آورد. برای مثال اگر ارزش برابری یورو به دلار 1.3612 باشد و در ساعاتی بعد به 1.3615 برسد اصطلاحا گفته می شود که نوسان ایجاد شده معادل سه/ ده هزارم یا 3 پیپ است. معمولاً پیپ به رقم آخر اعشار نوسان ها ارجاع می دهد و البته در واحدهای پولی مختلف و در نرخ های برابری آن ها واحد اعشار متفاوت می شود.

پیپ یک نسبت نوسانی است و از این رو معیاری معتبر برای سنجش نرخ سود یا ضرر محصوب می شود، چون واحد سود یا ضرر را نشان می دهد. مهم ترین کارکرد پیپ در فارکس نشان دادن میزان ریسک عملیات سرمایه گذاری برای کاربر است. ارزش پیپ سنجه ای معتبر برای توجیه سرمایه گذاری در مبادله برای سرمایه گذار فراهم می کند. (4)

حال سرمایه گذار با توجه به مفاهیم فوق و بر حسب ضریب اهرمی که کارگزار در اختیار او قرار داده است، وارد مبادله می شود. مثلا اگر دارای سرمایه 1000 دلاری و ضریب اهرمی 1:100 باشد، با مبلغ 100 هزار دلار وارد بازار شده و می تواند برای نمونه وارد مبادله تبدیل دلار به یورو شود. حال اگر از این معامله سود ببرد، طبیعتاً کل سود در اختیار او قرار خواهد گرفت، اما اگر دچار ضرر شود، کارگزار فارکس فقط به اندازه مبلغ واقعی سرمایه سرمایه گذار به او اجازه حضور در مبادله را خواهد داد، ولی به محض اینکه رقم زیان او به سررسید سرمایه واقعی او یعنی 1000 دلار رسید، کارگزار حساب او را بسته و او را از مبادله خارج خواهد کرد.

طبیعی است که هر چه ضریب اهرمی بالاتر باشد، امکان سرمایه گذاری بیشتر فراهم است، اما از سوی دیگر و در صورت زیان ده بودن مبادله، ضریب اهرمی بالاتر سرمایه گزار را زودتر دچار کسری سرمایه واقعی کرده و باعث می شود سرمایه 1000 دلاری او در بازه زمانی کوتاه تر از بین برود. از همین روست که گوشزد می شود ضریب اهرمی بالا همواره شاخص سوددهی نیست و در صورت زیان ده بودن مبادله، سند شکست سرمایه گذار را زودتر امضا خواهد کرد. (2)

در نتیجه توجه به پارامترهای تأثیرگذار بر مبادله نظیر پیپ، اطمینان از سودده بودن مبادله و برگزیدن ضریب اهرمی متعادل و مطمئن بهترین راهکارها برای عدم ابتلا به شوک های منفی در بازار فارکس خواهد بود. در این میان باید اشاره شود که سرمایه گذار ناچار نیست که کل ضریب اهرمی تخصیص داده شده را سرمایه گذاری کند.

برای مثال اگر ضریب 1:100 به او تعلق گیرد او مختار است با هر شریبی کمتر از آن وارد بازار مبادله شود. تحلیل ها و محاسباتی از این دست چشم اندازی مطمئن تر و کارآمدتر برای سرمایه گذاری در فارکس فراهم خواهد کرد تا بدین وسیله آن دو هدف ذکر شده در ابتدای نوشتار، یعنی بقای در بازار و سوددهی بیشتر تحقق عینی بیابند.

ضریب اهرمی (Leverage) در فارکس چیست و چه خطراتی دارد؟

مزایا و معایب ضریب اهرمی

تا کنون تصویری کلی از این ویژگی ها در خصوص ضریب اهرمی ارائه شد. حال و به صورت اجمالی معایب و معایب این گزینه فارکس برشمرده می شود:

مزایای ضریب اهرمی عبارتند از
  • شانس کسب سودهای بالاتر
  • بهبود کارایی و اثربخشی سرمایه واقعی
  • امکان ورودی سرمایه کمتر
  • ایجاد شرایط مالی مطلوب و مکان سرمایه گذاری در مبادلات بهتر
  • متقاعد کردن سرمایه گذار به سرمایه گذاری در فارکس و استفاده از مزایای آن
  • تضمین امنیت سرمایه در صورت لحاظ کردن الزامات و اقتضائات فارکس
معایب ضریب اهرمی

با توجه به این نکات و با لحاظ این اصل که ضریب اهرمی بالا در صورت زیانده بودن بازار، سرمایه گذار را زودتر به زیان 100 درصدی سوق می دهد، باید نسبت به برگزیدن یک ضریب اهرمی مطمئن اهتمام ویژه داشت.

مقدار مطلوب ضریب اهرمی چند است؟

کاملا بدیهی است که به ازای مبلغ ثابت سرمایه واقعی، هر چه ضریب اهرمی بالاتر باشد میزان سود حاصله بیشتر خواهد بود و از سوی دیگر ضریب ریسک بالاتری متوجه سرمایه گذار خواهد شد. اما اینکه مقدار بهینه ضریب اهرمی برای متعادل کردن سود و زیان حاصله چقدر است، بستگی به متغیرهای متنوعی دارد.

اینکه سرمایه گذار با چه سرمایه واقعی وارد فعالیت می شود، چه میزان از سرمایه خود را وارد بازار می کند، چقدر حاضر به ریسک پذیری است، وضعیت بازار به طور کلی سودده یا زیان ده است، چه مبادله ای می خواهد انجام دهد و پارامترهای از این دست در تعیین مقدار بهینه ضریب اهرمی موثرند.

ضریب اهرمی (Leverage) در فارکس چیست و چه خطراتی دارد؟

اما به طور کلی و در نرم متوسط، گفته می شود خصوصاً سرمایه گذارانی که برای اولین بار تجارت می کنند بهتر است از ضریب های 10، 25 تا 50 استفاده کنند تا در صورت زیان احتمالی، هم امکان جلوگیری سریع تر از زیان بیشتر وجود داشته باشد و هم فرصت جبران زیان و بازگردادن سرمایه اولیه مقدور باشد.

با این وجود این یک فرمول قطعی و نهایی نیست و همه چیز به رفتار و انگیزه سرمایه گذار، شرایط بازار و نیز استراتژی سرمایه گذار در لحاظ کردن شرایط و محدودیت های بازار بستگی دارد. (6)

معاملات اهرمی ارز دیجیتال

در این فیلم آموزش ارز دیجیتال به بررسی انواع معاملات اهرمی یا لوریج دار در بازار ارز های دیجیتال و صرافی بایننس پرداخته شده و بررسی می شود که هر کدام از آنها چه مزایا و معایبی دارند.

ویدیو همه چیز درباره معاملات اهرمی ارزهای دیجیتال در صرافی بایننس

مشاهده ویدیو در یوتیوب

ابتدا باید درباره معاملات اسپات یا spot کاربرد نسبت‌های اهرمی trading بدانیم. به عنوان مثال اگر بیت کوین را در قیمت 10 هزار دلار بخریم هدف آن است که با رشد قیمت به 11000 یا 12000 دلار و با کسب سود معامله را ببندیم. پس این معامله ده درصد سود دارد که باید stop loss یا حد ضرر هم در نظر گرفت. به این دلیل که اگر قیمت به عددی که ما در نظر داریم نرسید و نزول قیمت پیش آمد در حد 5 تا ده درصد ضرر، معامله بسته شده و از ضرر بیشتر جلوگیری گردد.
در معاملات اهرمی در بایننس یا leverage trading میزان سود یا ضرر را افزایش می دهیم بنابراین ریسک معاملات هم نسبت به معاملات اسپات بیشتر می شود. بنابراین افرادی که در معاملات اسپات موفقی نداشته اند، نبایستی وارد معاملات اهرمی گردند. اینگونه معاملات برای آنها در حکم قماری است که امکان دارد همه سرمایه خود را از دست بدهند. روال معاملات اهرمی در بایننس به این صورت است که اگر 1000 دلار برای معامله داشته باشیم می توان با هر میزان از اهرم آن را به مقادیر 3، 5،10 برابر و بیشتر برسانیم. به هر میزان که اهرم بیشتر باشد ریسک معامله نیز بیشتر می شود. اگر stop loss برای معامله خود نگذاریم امکان دارد کل مبلغ معامله را از دست بدهیم.
در معاملات اهرمی، صرافی ها و پلتفرم ها این مقدار اضافه را به تریدر وام می دهند. این وام به پشتوانه سرمایه اولیه کاربر، به او داده می شود. صرافی تا زمانی مشخص حاضر است ریسک معامله گر و ضرر تریدر را قبول کند. اگر میزان ضرر شخص بیش از سرمایه او باشد، صرافی ها میزان اولیه سرمایه را از دسترس او خارج می کنند ور در واقع کل سرمایه از دست می رود. در حال حاضر سه نوع معاملات اهرمی وجود دارد:

معاملات مارجین (Margin Trading) در ارزهای دیجیتال چیست؟

معاملات مارجین (Margin Trading) در ارزهای دیجیتال چیست؟

معامله مارجین، روشی برای خریدوفروش و معامله دارایی است که از سرمایه‌ای که توسط شخص ثالث تامین و فراهم می‌شود، بهره می‌گیرد. در مقایسه با انواع روش‌های معمولی معامله، حساب‌های مارجین به معامله‌گران با استفاده از اهرم‌ها، امکان دسترسی به مقادیر بیشتری از سود (و همچنین ضرر) را می‌دهند. در ادامه با ارز دیجیتال همراه باشید تا نگاه دقیق‌تری به مفهوم مارجین تریدینگ بیاندازیم.

سرمایه‌گذاران نترسی که احساس می‌کنند نوسانات شدید بازار ارزهای دیجیتال به‌اندازه کافی هیجان‌انگیز نیست، می‌توانند از امکانات معاملات مارجین که امروزه بسیاری از صرافی‌ها آن را ارائه می‌دهند، استفاده کنند.

معاملات مارجین با استفاده از اهرم، می‌تواند از لحاظ تئوری سود بسیاری را به ارمغان آورده و همچنین ممکن است نقطه مقابل آن نیز رخ دهد که سرمایه‌ای بیش از حد انتظارتان را از دست بدهید. به همین ترتیب، برخی از صرافی‌ها، انتظار بیشتری از تریدرهای مارجین داشته و در تأیید هویت آنها سخت‌گیری بیشتری را اتخاذ کرده یا حتی شروطی را برای واجد شرایط بودن آنها تعیین می‌کنند.

اکنون قصد داریم نگاه مختصری به تعریف مارجین تریدینگ و نحوه انجام آن انداخته و خطرات و مزایای احتمالی آن را مورد بررسی قرار دهیم.

معاملات مارجین به زبان ساده

معاملات مارجین در ارزهای دیجیتال، تفاوت عمده‌ای با معاملات مارجین مربوط به اوراق بهادار سنتی‌تر مانند سهام و اوراق قرضه ندارد. ایده اصلی این است که شما سرمایه اولیه خود را توسط قرض گرفتن پول و استفاده از اهرم، افزایش می‌دهید. این مسئله معمولاً توسط یک نسبت، بیان می‌شود.

برای مثال، سپرده گذاری ۵ دلاری به‌وسیله اهرمی با نسبت ۵:۱ (یک به پنج) به این معناست که شما در بازار آزاد به میزان ۲۵ دلار شرط می‌بندید. اما نکته‌ای که وجود دارد این است که شما باید در هر حال، پول قرض گرفته شده را بازگردانید. پس در تمام معاملات مارجین، سود به‌دست آمده باید به‌گونه‌ای تخمین زده شود که علاوه بر وام دریافت شده، کارمزد مربوط به پول اضافی قرض گرفته‌شده را نیز تحت پوشش قرار دهد.

معامله مارجین می‌تواند برای هر دو موقعیت فروش استقراضی (short) و خرید استقراضی (long) مورد استفاده قرار گیرد. موقعیت خرید استقراضی نشان‌دهنده این فرض است که با افزایش قیمت دارایی معامله‌گر سود می‌کند و موقعیت فروش استقراضی درست برعکس آن با کاهش ارزش دارایی معامله‌گر به سود می‌رسد.

فرض کنید که فردی یک بیت کوین دارد. او پیشبینی میکند که قیمت بیت کوین از ۳,۰۰۰ دلار به ۵,۰۰۰ دلار برسد و یک معامله مارجین با اهرم ۵ انتخاب می‌کند. در این صورت، گویی که فرد مورد نظر حالا ۵ بیت کوین دارد و اگر قیمت به ۵,۰۰۰ دلار برسد سودش ۵ برابر بیشتر از وقتی است که با یک بیت کوین سرمایه‌گذاری کند. اما از سوی دیگر، اگر این فرد اشتباه کرده باشد و قیمت کاهش یابد، صرافی از پول اولیه او نسبت به ضرر صورت گرفته کم می‌کند یا حتی ممکن است تمام پول او را بردارد.

دو قسمت اصلی برای بازار مارجین تریدینگ وجود دارد. اولین قسمت، معاملات مارجین در بازار نقدی است.

در این‌گونه از معاملات، مبالغ قرض گرفته‌شده باید به‌محض اتمام معامله عودت داده شود. این ساز و کار معمولاً توسط صرافی‌ها و از طریق سیستم وام‌دهی همتا به همتا انجام می‌پذیرد. به عبارت دیگر، یک نهاد دادوستد مجزا مبالغ قرض گرفته‌شده را تأمین کرده و انتظارات از این نهاد برای تأمین پرداخت‌ها (با بهره یا کارمزد معامله) بالاست.

معاملات مارجین (Margin Trading) در ارزهای دیجیتال چیست؟

تصویری از صرافی بیت‌مکس که معاملات مارجین ارزهای دیجیتال را ارائه می‌دهد

این مسئله به‌نوبه خود باعث ایجاد آستانه تسویه خواهد شد. اگر میزان بدهی معامله‌کننده بیشتر از ارزش کل تضمین باشد، وام‌دهنده می‌تواند فراخوان مارجین (margin call) انجام دهد تا مطمئن شود که خواهد توانست پول قرض داده شده خود را پس بگیرد. این مسئله به خودی خود به دو سطح تقسیم می‌شود.

اولین بخش یک حد مجاز اولیه که معامله‌گران را از ایجاد موقعیت‌های نامعقول بازمی‌دارد و حد مارجین پایین‌تر که در صورت نزول معامله‌گر به قلمرو خسارت است، یک مارجین کال فوری را فراخوانی می‌کند.

دومین بخش عمده معاملات مارجین، مبادله مشتقات است. مشتقات، همانطور که از نامشان پیداست ابزارهایی مالی هستند که در لایه‌ای بالاتر از دارایی اصلی ایجاد شده‌اند که آشناترین نوع آن، معاملات آتی هستند. هنگامی‌که تریدر یک معامله مارجین را در بازار مشتقات انجام می‌دهد، خود دارایی اصلی دست‌نخورده باقی‌مانده و طرفین متقابل قرارداد آتی انتخاب می‌شوند.

همچنین، وامی وجود ندارد که خود به خود بازگردانده شود. با این حال، صرافی باید خود را در مقابل برخی از معاملاتی که ضرر‌ده هستند مصون نگه دارد. صرافی‌های مختلف، مکانیزم‌های متفاوتی برای دوری از این مخاطرات دارند. برخی از آنها به هنگام فراخوان مارجین از تریدرها جانب‌داری می‌کنند در حالی که سایر صرافی‌ها، بدهی‌های حاصله را از منابع بیمه خود تأمین می‌کنند.

معاملات مارجین (Margin Trading) در ارزهای دیجیتال چیست؟

موضع معاملاتی خرید و فروش استقراضی

به‌کارگیری موضع معاملاتی خریدوفروش استقراضی، در بطن معاملات مارجین قرار دارد. در موضع معاملاتی خرید فرض بر این است که ارزش دارایی تحت معامله درنهایت افزایش خواهد یافت در حالی که در فروش استقراضی پیش‌فرض معامله این است که ارزش دارایی‌ها با گذر زمان کاهش خواهد یافت. هر دوی این مفاهیم می‌توانند در اهرم به‌کار گرفته شوند.

مواضع معاملاتی خرید مفاهیم آشنایی هستند. به این معنا که وقتی یک تریدر، ارزهای دیجیتالی یا سهام دیگری را خریداری کرده و منتظر می‌ماند تا قیمت آن از قیمت خرید خود بالاتر رود، در واقع از این مفهوم استفاده کرده است. در واقع، این مسئله همان جمله مشهور «خرید در قیمت پایین، فروش در قیمت بالا» را بیان می‌کند.

معاملات مربوط به فروش استقراضی در ابتدا نامعقول به نظر می‌رسند. در واقع یک تریدر با استفاده از ابزار مالی، ارزهای دیجیتال یا اوراق بهاداری را می‌فروشد که فعلاً مالک آنها نیست. در این‌گونه معاملات هدف این است که دارایی‌های فروخته‌شده را هنگامی‌که قیمتشان به‌طور قابل‌توجهی پایین آمد، بازخرید کنید.

شاید این مفاهیم کمی گنگ به نظر برسند اما مقایسه ساختار این معاملات، در درک آن به شما کمک خواهد کرد. مواضع معاملاتی خرید، نوعی از معامله است که در آن مطمئن هستید که با خرید کنونی یک دارایی و فروش آن در آینده، به سودآوری خواهید رسید. اما در معاملات فروش استقراضی، معامله‌کننده بر این باور است که دارایی موردنظر در طی زمان افت قیمتی خواهد داشت.

مخاطرات و مزایای احتمالی

معامله کردن به صورت مارجین، ذاتا خطرناک‌تر و پرریسک‌تر از معامله معمولی است؛ اما وقتی صحبت از ارزهای دیجیتال است، ریسک این نوع معامله بیشتر هم می‌شود. با توجه به نوسان بسیار زیاد در بازار ارز دیجیتال، تریدرهای مارجین ارز دیجیتال باید بیشتر مراقب باشند.

حقیقت این است که اهرم بکار گرفته‌شده در معاملات، حکم پول را داشته و یا حداقل در مورد معاملات مشتقات که باید دارایی استفاده‌شده در معامله، قرض گرفته شود نهایتاً باعث ایجاد موقعیت مطلوبی خواهد شد. چیزهای کمی در دنیا رایگان هستند. خصوصاً زمانی که صحبت از پول باشد. پس یک تریدر باید انتظار خروجی‌های بزرگی را از معاملات خود داشته باشد تا بتواند اصل مبلغ وام گرفته‌شده، به همراه کارمزدهایش را به‌راحتی تسویه کند.

معاملات مارجین (Margin Trading) در ارزهای دیجیتال چیست؟

خطر واقعی زمانی رخ می‌دهد که فراخوان مارجین صادر شده باشد. تریدر، در معرض خطر از دست دادن تمام سرمایه‌گذاری اولیه خود قرارگرفته و حتی در شرایطی که فراخوان مارجین به‌موقع صادر نشود تا از ورود تریدر به منطقه ضرر جلوگیری کند، می‌تواند باعث شود که وی بیش از آنچه که سرمایه‌گذاری کرده است را از دست بدهد. پس معاملات مارجین یکی از معدود روش‌های مبادله است که ممکن است در آن مبلغی را بدهکار شوید که ارزش آن بیشتر از سرمایه اولیه‌تان بوده است. در دنیای قماربازان، این روند به‌عنوان دامنه‌ای از پول‌های قرض داده‌شده با ربا شناخته می‌شود. وامی با درصد سود بالا که برای اهداف مشکوکی مثل شرط‌بندی با خطر بالا، گرفته می‌شود. قماربازان امیدوارند مبلغی که برنده خواهند شد، آن وام و درصد ربای وام را پوشش دهد. اگر درنهایت این‌گونه نباشد، زمینه برای ایجاد فیلم‌های کلاسیک مافیایی مناسب خواهد بود.

معاملات ارزهای دیجیتال، به خودی خود کاملاً خطرناک نیستند ولی در حوزه مارجین تریدینگ، هنوز هم خطر از دست دادن سرمایه بسیار بالاست. صرافی‌های بسیاری درنتیجه ارائه خدمات معاملات مارجین، به دستکاری بازار متهم شده‌اند.

در پایه این مفهوم، جهش قیمتی وجود دارد. جهش قیمتی زمانی رخ می‌دهد که تقاضا برای خرید یک ارز دیجیتال بالا بوده و عرضه آن محدود باشد. هنگامی‌که سری متوالی از تقاضا انباشته شود، جهش سریع قیمت‌ها را به دنبال خواهد داشت. این اتفاق باعث خواهد شد که معاملات استقراضی دیگر به موقعیت فراخوان مارجین رسیده، قیمت‌ها بالاتر و بالاتر رفته و جهش‌های قیمتی بیشتری به وجود آید. سر انجام در پایان روز معاملاتی، یک جهش قیمتی باعث نوسانی بزرگ در افزایش قیمت خواهد شد.

معاملات مارجین (Margin Trading) در ارزهای دیجیتال چیست؟

بنا به گزارشات، برخی از صرافی‌ها در ایجاد این طعمه‌های استاپ-لاس (stop-loss) برای جمع‌آوری کارمزدهای فراخوان مارجین، مشارکت می‌کنند. با این حال، نهنگ‌ها یا همان تریدرهایی که موقعیت‌های ویژه‌ای در بازار ایجاد می‌کنند، اغلب اوقات باعث شرایط بحرانی بازار هستند. برای ایجاد یک جهش قیمتی، نهنگ نیازمند ایجاد موقعیت استقراضی است که به‌اندازه کافی بزرگ باشد تا با به‌کارگیری بخشی از این موقعیت، یک جهش قیمتی را پدید آورد. سپس بقیه موقعیت‌های استقراضی خود را به‌تدریج و با برنامه‌ای مشخص در بازار وارد می‌کند تا روند صعودی قیمت را حفظ کند. درنتیجه ارز دیجیتال موردنظر شاهد افزایشی مصنوعی در قیمت خود بوده و نهنگ موردنظر، روز معاملاتی خود را با سود بسیار بالای به‌دست آمده از بازی دادن موقعیت استقراضی خود تمام می‌کند.

یک بازی حرفه ای

معاملات مارجین (Margin Trading) در ارزهای دیجیتال چیست؟

با توجه به دشواری‌هایی که در ایجاد یک معامله حساب‌شده مارجین وجود داشته و پتانسیل شدید ضرر و زیان موجود در معامله‌ها که توسط صرافی‌ها یا معامله گران ایجاد می‌شود، تعداد محدودی از صرافی‌ها مانند بیتمکس و بایننس معاملات مارجین را ارائه می‌دهند. این صرافی‌ها کاربرد نسبت‌های اهرمی اغلب از معامله‌گران مارجین درخواست می‌کنند که مدرکی معتبر از وضعیت مالی‌شان ارائه دهند. برای صرافی‌ها مناسب به نظر می‌رسد که این حوزه از دنیای وسیع بی‌قانون ارزهای دیجیتال را، خودشان قانون‌گذاری کنند. خطرات معاملات مارجینی که قانون‌گذاری نشده‌اند، این است که فقدان سرمایه در این معاملات می‌تواند به چند برابر موقعیت اولیه تبدیل شده و نقدینگی بازار ارزهای دیجیتال را در معرض خطر قرار دهد.

مارجین تریدینگ یک بازی حرفه‌ای است که مخاطرات و ریسک‌های آن نیز حرفه‌ای می‌باشد. با این وجود باید آگاه باشید که صرف‌نظر از توانایی‌های تریدینگ شما، بازار ممکن است بر خلاف پیش بینی‌های شما حرکت کند. جهش‌های مصنوعی قیمت ارزهای دیجیتال حتی ممکن است با تلقین روند صعودی، معامله گران عادی را به دام بیاندازد. البته این جهش مصنوعی به‌محض اتمام معاملات کاذب، به‌سرعت فروکش خواهند کرد.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.