چه چیزی موفقیت و شکست پروژه را تعریف می کند؟
من با برخی از سازمان ها کار کرده ام ، که هر یک از آنها تعریف های مختلفی درباره موفقیت / شکست داشته اند. به نظر من ، هنگام اندازه گیری موفقیت / شکست ، باید در نظر بگیریم محدودیت های پروژه، چه زمانی و چگونه هر ذینفع آنها را درک می کند. ما به همان اندازه که تعاریف مختلف داریم ، تعریف داریم سهامداران.
"ارزیابی معیارهایی که موفقیت و شکست پروژه را تعریف می کنند."
یکی از سهامداران کلیدی این کار را انجام داد مهم نیست تحویل سال ها دیر شود، اما کیفیت محدودیت حیاتی بود بدون آن ، پروژه شکست می خورد. سازمان من موفقیت را دستیابی به ارزش تجاری دانست ، بدون در نظر گرفتن اهداف پروژه ، زمانی که آنها همچنین باید در مورد پروژه ، تیم ، جامعه ، محیط و غیره فکر کنند.
بنابراین ، پروژه ها منحصر به فرد هستند: "یک اندازه برای همه مناسب نیست". پس از همه ، اگر می دانیم هر پروژه منحصر به فرد است ، چرا انتظار یک تعریف موفقیت / شکست را داشتیم؟ اگر چه ، معیارهای اصلی ، ارائه است اهداف پروژه.
مقدمه ای برای موفقیت و شکست
پروژه ها منحصر به فرد هستند ، بنابراین معیارهایی که برای سنجش موفقیت یا شکست استفاده می شوند باید متناسب با پروژه باشند ، در غیر این صورت ، شکست یا ناامیدی ممکن است ناشی از تصور غلط رایج مبنی بر اینکه "یک اندازه برای همه مناسب است" باشد (Dvir، et al.، 2006، p. 3). این اهمیت سند پرونده تجاری را هنگام انتخاب پروژه نشان می دهد. این شامل "شناسایی عوامل مهم موفقیت" است (PMBOK ، 2017 ، ص 31) ، فراهم می کند مدیر پروژه با یک دلیل برای وجود پروژه به علاوه یک تعریف روشن برای تعیین موفقیت یا شکست (Meredith & Mantel, 2012, p. 114). کلوپنبورگ (2012) سوالاتی را شناسایی می کند که تیم پروژه را قادر می سازد تعاریف موفقیت را از طریق الزامات منحصر به فرد پروژه درک کند.
معیارهای تعریف موفقیت و شکست
پیچیدگی و ابهام در تعریف و اندازه گیری موفقیت / شکست ذاتی است (McLeod، et al.، 2012، p. 68). ممکن است تعیین شکست دشوار باشد. در بعضی از سازمانها شکست سیاسی از نظر سیاسی خطرناک است بنابراین پروژه ها خاتمه نمی یابند (شکست می خورند) (Meredith & Mantel، 2012، p. 555).
در ادبیات می توان معیارهای "سنتی" و "مدرن" را شناسایی کرد.
معیارهای سنتی
La مثلث آهنی (به موقع ، در بودجه و در محدوده محدوده) (مک لئود ، و همکاران ، 2012 ، ص 20) ، به علاوه کیفیت (PMBOK ، 2017 ، ص 34) تعاریف معمول هستند ، اما بهترین اندازه گیری نیستند (ترنر و زولین ، 2012 ، ص 18) از آنجا که تفسیرهای ذینفعان ذهنی است (ترنر و زولین ، 2012 ، ص 21).
معیارهای مدرن
بنابراین هنگام ارزیابی نتایج پروژه ، انتظارات ذینفعان (مک لئود ، و همکاران ، 2012 ، ص 29) و اهداف پروژه مورد نیاز است (PMBOK ، 2017 ، ص 34). معیارهای گسترده تری مانند دستیابی به منافع تجاری یا استراتژیک مورد نیاز است ، زیرا موفقیت در پروژه "ساختاری چند بعدی با ابعاد فنی ، اقتصادی ، رفتاری ، تجاری و استراتژیک به هم پیوسته" است (مک لود ، و دیگران ، 2012 ، ص 2). (بانرمان ، 2008) با استفاده از معیارهای متمرکز بر جنبه های فرآیند ، مدیریت پروژه ، محصول ، تجارت و استراتژیک ، چهار سطح برای ارزیابی موفقیت ایجاد کرده است. به همین ترتیب ، ترنر و زولین (2012 ، ص 9) همچنین مدلی برای سنجش موفقیت ایجاد کرده اند که هم به ذینفعان و هم به بازه های زمانی توجه دارد. Shenhar and Dvir (2007 ، به نقل از Turner & Zolin ، 2012 ، ص 5) پنج دسته موفقیت را شناسایی می کنند:
- بهره وری.
- تأثیر روی تیم.
- تأثیر بر مشتری.
- موفقیت تجاری
- آماده شدن برای آینده
سهامداران و Timescales
ذینفعان در مقاطع زمانی مختلف ، موفقیت / عدم موفقیت را متفاوت می دانند (مک لئود ، و شکست در استراتژی همکاران ، 2012 ، ص 26) ، (ترنر ، 2009 ، به نقل از ترنر و زولین ، 2012 ، ص 4). سطح و بازه های زمانی ارزیابی موفقیت پس از پروژه عبارتند از: (ترنر و زولین ، 2012 ، ص 7)
مشتریان ، سازمان والدین ، تیم پروژه، و عموم همه تعاریف مختلفی از موفقیت / شکست دارند. حتی در داخل سازمان ها ، مدیران می توانند اولویت ها و اهداف مختلفی داشته باشند (Meredith & Mantel، 2012، p. 13).
"ارزش ها ، علایق ، نیازها و انتظارات مختلف بسته به زمینه اجتماعی ، اقتصادی ، تاریخی و سازمانی که در آن پروژه واقع شده است ، به تفسیر ذینفعان خاص مربوط می شوند" (Bartis & Mitev، 2008؛ Lyytinen & Hirschheim، 1987 cited in مک لئود و دیگران ، 2012 ، ص 8). بنابراین ، موفقیت می تواند برای افراد مختلف معنای مختلفی داشته باشد.
نتیجه گیری موفقیت و شکست پروژه
هنگام تعریف معیارهای موفقیت / شکست ، روند کار پیچیده است. اقدامات سنتی کافی نیستند (مک لئود ، و همکاران ، 2012 ، ص 25). بدین ترتیب عوامل کلیدی موفقیت باید در هر خروج فاز پروژه مورد بررسی قرار گیرد (Ofori ، 2013 ، ص 28). برداشت های مختلف سهامداران منجر به ارزیابی های مختلف موفقیت در بازه های زمانی مختلف می شود (مک لئود ، و دیگران ، 2012 ، ص 26) ، بنابراین نخست وزیران باید از تعاریف موفقیت / شکست پروژه های خود آگاه باشند.
منابع
بانرمن ، PL ، 2008 تعریف موفقیت پروژه: یک چارچوب چند سطحی. میدان نیوتاون ، پنسیلوانیا ، موسسه مدیریت پروژه.
Dvir، D.، Sadeh، A. & Malach-Pines، A.، 2006. پروژه ها و مدیران پروژه: رابطه بین شخصیت مدیران پروژه ، انواع پروژه و موفقیت پروژه. مجله مدیریت پروژه ، 37 (5) ، ص. 36–48.
Kloppenborg ، T. ، 2012. سوالات انتخاب و شروع پروژه منجر به مدیریت ریسک خوب. PM World Today ، ژانویه XIV (1).
McLeod، L.، Doolin، B. & MacDonell، SG، 2012. درک مبتنی بر دیدگاه از موفقیت پروژه. مجله مدیریت پروژه ، 43 (5) ، ص. 68–86.
Meredith، R. & Mantel، J.، 2012. مدیریت پروژه: یک رویکرد مدیریتی. چاپ هشتم نیویورک: جان ویلی و پسران ، Inc ..
Nagadevara ، V. ، 2012. عوامل موفقیت پروژه و تفاوت های بین بخشی. بررسی تحقیقات تجاری ، 12 (1) ، ص. 115–120.
Ofori ، DF ، 2013. شیوه های مدیریت پروژه و عوامل حیاتی موفقیت - چشم انداز کشور در حال توسعه. مجله بین المللی تجارت و مدیریت ، 15 ، 21 اکتبر (8) ، ص. 14–31.
PMBOK ، 2017. راهنمایی برای مجموعه دانش مدیریت پروژه. ویرایش ششم پنسیلوانیا: موسسه مدیریت پروژه ، شرکت ..
Turner، JR & Zolin، R.، 2012. پیش بینی موفقیت در پروژه های بزرگ: توسعه مقیاس های قابل اعتماد برای پیش بینی چشم اندازهای متعدد توسط چندین ذینفع در چندین بازه زمانی. مجله مدیریت پروژه ، شکست در استراتژی 43 (5) ، ص. 87–99.
استراتژی معاملاتی شکست جعلی یا ناقص (False Breakout)
شکست های جعلی یا ناقص دقیقاً همان چیزی هستند که از اسمشان پیداست : شکستی که نتوانسته فراتر از یک سطح ادامه دهد و منجر به شکست “جعلی” از آن سطح شده است. الگوهای شکست جعلی یکی از مهم ترین الگوهایی هستند که معامله گران سبک پرایس اکشن باید برای یادگیری آن اقدام کنند ، زیرا شکست جعلی اغلب سرنخ بسیار خوبی است که ممکن است نشان دهد قیمت در حال تغییر جهت است یا ممکن است روند به زودی از سر گرفته شود. شکست جعلی یک سطح می تواند به عنوان یک “فریب” از سوی بازار تصور شود ، زیرا به نظر می رسد قیمت شکسته خواهد شد ، اما پس از آن به سرعت معکوس می شود ، و همه کسانی که این شکست را “طعمه” فرض کرده اند ، فریب می دهد. اغلب به این صورت است که آماتورها وارد آنچه به نظر می رسد یک شکست “آشکار” است می شوند و سپس افراد حرفه ای بازار را به سمت دیگری سوق می دهند.
به عنوان یک معامله گر پرایس اکشن ، باید نحوه استفاده از شکست های جعلی را بیاموزید تا به جای اینکه قربانی آنها شوید از آن ها به نفع خود استفاده کنید.
در اینجا دو نمونه واضح از شکست های جعلی در زیر و بالای سطح کلیدی به تصویر کشیده شده است. توجه داشته باشید که الگوهای شکست جعلی می توانند در اشکال مختلفی به وجود آیند. گاهی اوقات یک شکست جعلی در قالب شکست جعلی اینسایدبار روی میدهد یا صرفاً نشانگر الگوی پین بار (Pin Bar) یا الگوی جعلی (fakey) است ، و بعضی اوقات هم اینگونه نیست و هیچ الگوی خاصی را نمایش نمی دهد :
شکست جعلی معمولاً یک حرکت در خلاف روند بازار است. این حرکت نشان میدهد که معامله گران به صورت احساسی به جای منطق و تفکر رو به جلو ، با شکست سطح کلیدی وارد بازار شده اند. به طورکلی، علت وقوع شکست جعلی ورود معاملهگران غیرحرفه ای و آماتور به بازار ، یا ورود معامله گرانی که “دست ضعیفی” در بازار دارند و فقط وقتی “احساس امنیت” می کنند وارد بازار می شوند می باشد. این بدان معنی است که معامله گر زمانی وارد بازار شده که حرکت در یک مسیر بیش از اندازه ادامه یافته و در حال حاضر بازار در شُرف اصلاح (retrace) یا بازگشت است، یا اینکه معاملهگران پیش از موعد مقرر، شکست سطح کلیدی پشتیبانی (support) یا مقاومت (resistance) را پیشبینی کردهاند.
در مقابل، معاملهگران خبره و حرفه ای بازار منتظر اقدامات اشتباه آماتور ها و شکست جعلی میمانند، تا با حد ضرر (stop loss) کوتاه و احتمال سود بالا وارد بازار شوند.
جهت تشخیص شکست جعلی باید نظم و حس ششم قوی داشت تا بتوان تشخیص داد چه موقع احتمال وقوع یک شکست جعلی وجود دارد و شما هرگز نمی توانید الگوی شکست جعلی را شکست در استراتژی تشخیص دهید ،تا زمانی که الگو در بازار تشکیل شده باشد. نکته مهم این است که بدانیم آنها چگونه به نظر می رسند و چگونه می توان با استفاده از آنها معامله کرد ، که در ادامه در این خصوص بحث خواهیم کرد…
نحوه معامله با الگوهای شکست جعلی (false breakout)
شکست جعلی در تمامی حالت های بازار رخ می دهد : رونددار (trending) ، تثبیت کننده (consolidating) ، ضد روند (counter-trend) اما بااین حال، بهترین روش معامله این الگو در جهت روند روزانه بازار است ، همان طور که در نمودار زیر می بینیم.
توجه داشته باشید ، در نمودار زیر ، روند بازار نزولی است و چندین شکست جعلی رو به بالا روی داده است. زمانی که چندین شکست جعلی در خلاف جهت روند بازار روی می دهد، میتوان چنین برداشت کرد که روند غالب بر بازار دوباره فعال شده است. معمولاً این یک سیگنال بسیار خوب است که نشان می دهد روند آماده برای از سرگیری است. معامله گران تازه کار علاقه زیادی به معامله از کف قیمتی (bottom ) در روندهای نزولی و اوج قیمتی (top ) در روندهای صعودی دارند، دلیل اصلی شکستهای جعلی در برابر روند مانند آنچه در زیر می بینیم هم دقیقاً همین موضوع است. در هرکدام از شکستهای جعلی نمودار زیر، احتمالاً معامله گران تازه کار چنین تصور می کردند که روند نزولی به پایان رسیده است، به همین دلیل اقدام به خرید کرده اند ، بلافاصله پس از شروع این خرید ، معامله گران خبره وارد بازار شده اند، از قدرت موقتی ایجاد شده در روند نزولی بازار استفاده کرده و وارد معامله فروش شده اند ، که در پی آن، روند نزولی دوباره فعال شده و اکثر معامله گران تازه کار که سعی در استفاده داشتند به حد ضرر رسیده اند.
نمودار زیر نمونه هایی از شکست های جعلی در بازار روند نزولی را نشان می دهد. توجه داشته باشید که هر کدام منجر به از سرگیری روند شده اند …
شکستهای جعلی در بازارهای بدون روند هم بسیار رایج هستند. معامله گران معمولاً سعی میکنند با شکست کف یا سقف دامنه نوسانی (بازار بدون روند) وارد معامله شوند. اما معمولاً قیمت کمی بیش از تصور آنها در دامنه نوسانی باقی میماند. به همین دلیل، شکست جعلی در سطوح کف و سقف دامنه نوسانی به دفعات ظاهر میشود.
معامله در بازاری که قیمت در بین دو سطح کلیدی در حال نوسان است (range-bound market ) ، میتواند بسیار سود آور باشد. زیرا می توانید با سیگنال یابی در محدوده دامنه نوسانی به راحتی وارد معامله شوید.
بهترین راه برای در امان ماندن از شکست های جعلی در بازارهای محدود نوسانی، این است که منتظر بسته شدن قیمت به مدت دو روز یا بیشتر در خارج از محدوده نوسانی بمانید. اگر این اتفاق بیفتد به احتمال زیاد بازار از محدوده خارج شده است و روند جدیدی را شروع کرده است.
در نمودار زیر می توانیم ببینیم که چگونه معامله گران حرکات قیمتی یا پرایس اکشن به کمک شکست جعلی که در قالب پین بار (Pin Bar) ظاهر شده ، میتوانند در بازار محدود نوسانی وارد معامله شوند. به این موضوع توجه کنید که در اینجا، شکست جعلی پین بار در مقاومت کلیدی بازار روی داده و همچنین دوشکست جعلی هم در سطح حمایت دامنه محدود نوسانی ظاهر شده است. معامله گران باتجربه تر همچنین می توانند شکست های جعلی را معامله کنند که شامل یک محرک پرایس اکشن مانند پین بار نباشد. دو شکست جعلی پشتیبانی در نمودار زیر هر دو سیگنال خرید بالقوه برای یک معامله گر پرایس اکشن زیرک هستند…
الگوهای شکست جعلی گاهی اوقات می توانند سیگنالی از شروع روند جدید و پایان روند فعلی بازار باشند .
در نمودار زیر ، میتوان دید که مقاومت کلیدی بازار در دو مرحله مانع از رشد قیمت شده است و در بار سوم، شکست جعلی در قالب استراتژی شکست جعلی پین بار (Pin Bar) ظاهر شده که سیگنالی از حرکت نزولی قوی احتمالی است.
همان طور که در این نمودار مشاهده می کنیم ، نه تنها شکست جعلی سیگنالی از حرکت نزولی بوده، بلکه روند نزولی جدیدی را هم آغاز کرده است…
نکاتی در خصوص معاملات الگوی شکست جعلی (False Breakout)
۱ – شکست های جعلی در بازارهای رونددار (trending market) ، بازارهای محدود (range-bound) و خلاف روند رخ می دهند. در همه شرایط بازار به آنها توجه کنید زیرا اغلب سرنخ هایی راجع به روند آتی بازار را نشان می دهند.
۲ – معامله در خلاف روند (counter-trend) ، کار دشواری است. بهترین روش برای معامله در خلاف روند به این صورت است که منتظر ظهور شکست جعلی از سطح کلیدی (مثل سطوح حمایت یا مقاومت) بمانید و بعداً با توجه به سیگنال صادرشده وارد بازار شوید ، همان طور که در آخرین مثال بالا نشان داده شده است.
۳ – شکست جعلی تصویری از نبرد میان معامله گران تازه کار و خبره را به ما نشان می دهد ، از این رو راهی برای معامله با افراد حرفه ای به ما ارائه می دهد. نحوه ی تشخیص و معامله الگوهای شکست جعلی را بیاموزید ، این امر می تواند پنجره ی جدیدی را به روی شما باز کند.
شکست کسب و کارهای فاقد استراتژی آنلاین در عصر کرونا
مری میکر کارآفرین مشهور آمریکایی و تحلیل گر سابق سهام در وال استریت هشدار داد، کسب و کارهایی که در عصر کرونا فاقد استراتژی آنلاین باشند با خطر جدی شکست مواجه خواهند شد.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از سی ان بی سی، وی هشدار داد کسب و کارهایی که به ضرورت حضور در فضای مجازی بی توجهی کنند و فعالیتهای خود را بر این اساس به روز نکرده و ساماندهی نکنند، نمیتوانند با دیگر شرکتهای فعال در اینترنت رقابت کرده و به طور جدی از آنها عقب میافتند.
مری میکر که به علت انتشار گزارش سالانه ای مشهور به روندهای اینترنت شهرت دارد، تصریح کرده همه گیر شدن ویروس کرونا و شکست در استراتژی خانه نشینی بسیاری از مردم باعث شده کسب و کارهایی که برای فعالیت از طریق اینترنت برنامهای نداشته باشند در معرض خطر شکست قرار بگیرند. از نظر وی طولانی شدن این وضعیت این خطر را جدی تر خواهد کرد.
وی افزود که کسب و کارهای آفلاین باید با سرعت بیشتری به دنیای آنلاین مهاجرت کرده و خدمات خود را از این طریق ارائه دهند. از نظر این تحلیل گر، استفاده از فناوریهای کلود، فروش آنلاین خدمات و محصولات از جمله مسائلی است که باید در دستور کار رستورانها، فروشگاهها، مدارس و دانشگاهها و شرکتهای رایانهای و نرم افزاری قرار بگیرد.
به گفته این کارآفرین، شیوع کرونا باعث افزایش ارائه خدمات پزشکی آنلاین هم شده و در آینده مردم بسیاری از این نوع خدمات را هم در منزل دریافت میکنند و معاینه آنلاین و بررسی وضعیت بیماران با استفاده از هوش مصنوعی به یک روال مبدل میشود.
7 نکته اساسی در رابطه با استراتژی کسب و کارهای شکست خورده
استراتژی در کسب و کار – کارآفرینانی که در استارتاپ خود شکست خورده اند، نه تنها باید با تشریفات قانونی تعطیل کردن شرکت خود دست و پنجه نرم کنند، بلکه باید با احساس ناخوشایند داشتن یک کسب و کار ناموفق نیز کنار بیایند. به باد رفتن تمام تلاش های انجام شده و شروع مجدد، کار واقعا دشواری است. بازگشتن مجدد به دنیای کسب و کار به شجاعت، اعتماد به نفس و استراتژی حساب شده ای نیاز دارد. چه باور بکنید، چه نه، این ها همان چیز هایی است که یک استارتاپ ناموفق و شکست خورده به شما هدیه داده است. اگر کسب و کار اول شما ناموفق بوده است، در این جا به شما می آموزیم که چگونه با درس گرفتن از شکست خود، قدرتمندانه به میدان بازگردید.
از شکست به عنوان فرصتی برای اندیشیدن استفاده کنید
از لحظه شکست خود به عنوان ابزاری برای فکر کردن و باز اندیشی در مورد حوادث روی داده بهره بگیرید. اشتباه شما کجا بود؟ آیا رویکرد شما موجب شکست شد؟ آیا شما بازار خود را دست کم گرفتید؟ آیا بیش اندازه خرج کردید و سعی کردید بسیار سریع رشد کنید؟ آیا پشتیبانی و راهنمایی نمی شدید؟ هر آنچه که از این تجربه خود آموخته اید را بررسی کنید و از اشتباهات خود به عنوان درس های ارزشمند برای بهبود کسب و کار بعدی خود بهره ببرید. حتی ممکن است ایجاد یک وبلاگ و نوشتن تجربیات در آن، باعث آرامش شما شود. شفافیت برای مخاطبین شما مهم بوده و به اشتراک گذاشتن گزارش صادقانه ای از حوادث و مشکلات پیش آمده به شما کمک می کند تا خودتان و کسب و کارتان را به صورت واضح برای مخاطبان به تصویر بکشید.
عجله نکنید! شما هنوز آماده نیستید
در برخی موارد، بازگشتن به دنیای کسب و کار به دست و پنجه نرم کردن با ورشکستگی شباهت داشته و موجب می شود شما فورا به اولین ارتباطی که پیدا می کنید، روی بیاورید. همه این ارتباطات موفقیت آمیز نیستند، چرا که شما هنوز دلایل شکست خود را بررسی نکرده و اولویت هایتان را باز چینی نکرده اید. در وارد شدن به ماجراجویی های کارآفرینی جدید اصلا عجله نکنید. بهتر است به خودتان استراحت دهید و از این فرصت برای پاکسازی ذهنتان استفاده کنید. در غیر این صورت می توانید برای مدتی به عنوان یک کارمند در شرکتی مشغول به کار شده تا بتوانید تجربیات بیشتری کسب کنید.
انتخاب با خودتان است، اما هر کاری که می کنید، در ورود به فعالیت بعدی خود عجله نداشته باشید. اجازه دهید تا شور و اشتیاقتان شما را به طور طبیعی به جلو حرکت دهد. اگر به سرعت فعالیت بعدی خود را آغاز کردید، برای آن استراتژی داشته باشید و روی شغل خود متمرکز شوید. ممکن است کسب و کار بعدی شما همانی باشد که تمام زندگی آینده تان را به خود اختصاص می شکست در استراتژی دهد.
کارمندان:
آیا افراد درستی شرکت را می گردانند؟ آیا افراد درست در جای درستی قرار گرفته اند؟ آیا کارمندان به موفقیت سازمان متعهد اند؟ آیا کارمندان به درستی تشویق شده اند تا در موفقیت فعلی شرکت سهیم باشند؟ آیا برنامه های کمیسیون که توسط فروشنده ها پردازش شده، بر روی درآمد ناخالص تمرکز دارد و یا بر روی سود ناخالص؟ آیا سیاست های دشوار، درگیری های داخلی و رفتارهای افرادی خاص باعث کاهش روحیه جمعی سازمان شده است؟ آیا افراد نامناسبی در شرکت هستند که تمام سازمان را آلوده کرده اند؟ کارمندان یکی دیگر از پارامترهای مهم در مدیریت کسب و کار محسوب می شوند که باید به آنها توجه ویژه ای داشته باشید. اگر می خواهید بدانید نیچ مارکتینگ چیست و چه مزایایی دارد بروی لینک آبی رنگ کلیک کنید.
استراتژی در کسب و کار
برای ورود به کسب و کار جدید استراتژی داشته باشید
شما در مرحله اول از زمان خود برای فکر کردن در مورد مشکلات پیش آمده و اشتباهات استفاده کردید. اکنون وقت آن است که از تکرار شدن این مشکلات و اشتباهات موجود در استارتاپ قبلی خود جلوگیری کنید. به همین جهت، موارد زیر را در نظر بگیرید:
- اگر پولتان تمام شده، بر روی بازده سرمایه گذاری (ROI) بیشتر تمرکز کنید. مطالعات نشان داده است که بیش از نیمی از کسب و کار ها به دلیل سرمایه نا کافی و یا عدم سود دهی از ابتدای کار تعطیل شده اند.
- اگر شریک شکست در استراتژی شکست در استراتژی هایتان عملکرد خوبی نداشته اند، سعی کنید تلاش های ماجراجویی بعدی خود را به تنهایی انجام دهید. برای موفق شدن یک استارتاپ، کل تیم آن از کارمندان گرفته تا شرکا باید برای کسب این موفقیت به سختی تلاش کنند.
- اگر سرمایه گذرانتان شما را تنها گذاشتند، سعی کنید به دنبال رشد ذاتی باشید. کار خود را از ابتدا کوچک و محدود شروع کنید تا شکست های بزرگ نخورید و از دانستن این موضوع که موفقیت شما کاملا متعلق به خودتان است، لذت ببرید.
استراتژی
پس از ارزیابی مجدد نوبت به تعریف مجدد می رسد. ارزیابی مجدد نشان می دهد که چه مشکلاتی در کسب و کار شما وجود دارد و تعریف مجدد، کسب و کار را در مسیر سابق خود قرار می دهد. با این کار شما به آغاز کار بازگشته و مسیر کلی شرکت را ترسیم می کنید. این همان جایی است که شما طرح بازگشتی خود را ایجاد می کنید. اغلب کسب و کارها به این دلیل که مسیر مشخصی ندارند یا به این دلیل که از مسیر مشخص خود خارج شده اند، با شکست مواجه می شوند. پس شما باید پایه و اساس کسب و کار خود را با استفاده از حوزه های کلیدی زیر بررسی کنید.
استراتژی در کسب و کار
هدف:
چرا ما به عنوان یک کسب و کار وجود داریم؟
این کسب و کار چه نیازهایی را بر طرف می کند؟
چشم انداز:
ما می خوایم از این کسب و کار به عنوان ابزاری برای رسیدن به چه اهدافی استفاده کنیم؟
تا چه حد حاضر هستیم به عنوان یک کسب و کار به دنبال اهداف خود برویم؟
مأموریت:
چگونه می خواهیم در کسب و کار خود موفق شویم؟
برای اینکه برای مشتریان هدف خود شماره یک باشیم، باید در درجه اول بر روی چه مواردی تمرکز کنیم؟
ارزشها:
ما باید چه اصول، استانداردها و عقایدی داشته باشیم که درست بوده و هرگز در آنها تغییری ایجاد نشود؟ چگونه باید تفکر و رفتار جمعی داشته باشیم تا بتوانیم به عنوان یک کسب و کار به اهداف خود رسیده، به رویاهای خودمان دست یافته و مأموریت خود را به انجام رسانیم؟
برند:
در نظر عموم مردم، ما چه کسانی هستیم؟
قول و وعده های ما به کسانی که قصد خدمت به آنها را داریم چیست؟
می خواهیم مشتریان هدفمان ما را چگونه ببینند و بشناسند؟
در بازار می خواهیم چگونه ما را به خاطر بیاورند، بشناسند، و احترام بگذارند؟
استخدام مجدد: افراد
به سختی می توان درباره بازگرداندن یک کسب و کار در حال مرگ سخن گفت و از افراد پشت آن کسب و کار حرفی به میان نیاید. یک کسب و کار نمی تواند به خودی خود عمل کند، مردم آن را می چرخانند. این مردم هستند که کسب و کار شما را رونق داده و یا آن را نابود می کنند. به همین دلیل است که شما باید افراد جدیدی را استخدام کنید. برای مدیریت کسب و کار در حال مرگ، افراد مناسب را وارد شرکت کنید و افراد غلط و اشتباه را از شرکت خارج کنید.
نوآوری مجدد: محصولات
عدم نوآوری یکی از علائم خطرناک و هشدار دهنده است که نشان می دهد کسب و کار شما در حال مرگ است. اگر کسب و کاری نتواند محصولات یا خدمات جدیدی را به بازار عرضه کند آنگاه باقی ماندن در بازار و در عرصه رقابت های تجاری برای آن کسب و کار غیر ممکن میشود. مردم تغییر می کنند، بازار تغییر می کند، تکنولوژی هم تغییر می کند، پس شما هم باید کسب و کار خود را تغییر دهید. اگر قصد تغییر کردن ندارید، و به طور مداوم خدمات یا محصولات نوآورانه ای را عرضه نمی کنید، کسب و کار شما محکوم به فناست!
اگر می خواهید برای بیزینس پلن خود یک استراتژی کسب و کار موثر و تا حد ممکن مرتبط بنویسید بهتر است نکات زیر را به خاطر بسپارید.
نشان دهید منحصر به فردید
اساس استراتژی بازاریابی شما باید پیشنهاد بینظیر فروشتان یا همان USP باشد. این پیشنهاد باید شامل جمله ای باشد که شما را از سایر رقبا در بازار هدف متمایز کند. ابتدا USP خود را ایجاد کنید. سپس پر اساس آن ۴P گفته شده در بالا مقاله را بسازید. موضوعی که باید در تمامی بخش های استراتژی بازاریابی شما مشترک باشد این است که کسب وکار شما چطور می تواند مشکلی را حل کند یا در مقایسه با رقبا پاسخگو بهتری به نیازهای مشتریان باشد.
مشتریان خود را بشناسید
اطلاعات موجود در استراتژی بازاریابی شما باید شامل تمامی تحقیقاتی که در رابطه با تحلیل بازار انجام داده اید باشد. مطمئن شوید که شناخت کاملی از مشتریان ایده آل خود دارید و اینکه مشتریان بالقوه شما چه کسانی هستند. چه نیازهایی دارند و انتظارات آنها چیست. شناخت این موارد باعث می شود که استراتژی بازاریابی شما دقیق تر و قابل استفاده برای مخاطبان هدفتان باشد.
از عناصر بصری استفاده کنید
استفاده از نمودارها، گراف ها و تصاویر برای نشان دادن حقایق جذب مخاطبان شما را آسانتر می کند. آیا قیمت گذاری شما در حد متوسط صنعت است؟ آیا می خواهید از فرایند توزیع چهار مرحله ای استفاده کنید؟ از المان های بصری برای سهولت کار استفاده کنید.
حواستان به بودجه تان باشد
شما تحلیل مالی را به عنوان بخشی از طرح کسب و کارتان انجام خواهید داد اما حواستان به اعداد و ارقام تحلیل های مالی هنگام نوشتن استراتژی کسب و کارتان باشد. شاید فرایند بازاریابیتان به خودی خود خوب به نظر برسد اما اگر مرتبط با وضعیت مالیتان نباشد تحقق اهدافتان مشکل خواهد شد.
رمزگشایی از شکست استراتژی فشار حداکثری آمریکا
دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا در اردیبهشت ۱۳۹۷ رسما از برجام خارج شد و سختترین تحریمهای ممکن را علیه جمهوری اسلامی وضع کرد.
این اقدامات ترامپ، در ذیل استراتژی فشار حداکثری، قابل واکاوی و بررسی است. استراتژی فشار حداکثری، در حقیقت منظومهای از سلسله مولفههای بازدارنده، محدودکننده و مخرب با هدف تغییر ساختار و نظام جمهوری اسلامی ایران بوده است.
جان بولتون، مشاور امنیت ملی سابق آمریکا در روزهای منتهی به خروج دولت سابق آمریکا از برجام تاکید کرد که ایرانیان جشن ۴۰سالگی انقلاب اسلامی را هرگز نخواهند دید.
به عبارت بهتر، مقامات آمریکایی در انتظار اثربخشی استراتژی فشار حداکثری در یک بازه زمانی ۶ تا ۹ ماهه بودند، به گونهای که پس از وضع تحریمهای گسترده علیه ایران، نظام اقتصادی کشور دچار فروپاشی شده و این مسأله، روی رفتار اجتماعی و معادلات امنیتی کشور تاثیر سلبی بگذارد و درنهایت به فروپاشی نظام جمهوری اسلامی منجر شود اما پس از مدتی کوتاه، استراتژی فشار حداکثری علیه ایران ناکارآمدی خود را نشان داد و کار به جایی رسید که در سال ۲۰۲۰ میلادی و زمانی که خبر شکست ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا اعلام شد، بیشتر تحلیلگران آمریکایی و اروپایی یکی از نقاط ضعف و پاشنه آشیلهای ترامپ در حوزه سیاست خارجی را شکست استراتژی فشار حداکثری علیه ایران دانستند.
استراتژی شکست در استراتژی فشار حداکثری، استراتژی فشار هوشمندانه، استراتژی هزار زخم و دیگر مواردی که امروز به الگووارههای راهبردی غرب در تقابل با ملت و نظام ما تبدیل شدهاند، جملگی باید به صورت دقیق و کامل از سوی مخاطبان جنگ ترکیبی دشمن مورد شناسایی و مداقه قرار گیرند.
استراتژی فشار حداکثری، خمیرمایه جنگ هیبریدی یا همان جنگ ترکیبی محسوب میشود و استراتژی هزار زخم نیز یکی از مشتقات راهبردی آن به شمار میآید.
مطابق این استراتژی، دشمنان تلاش میکنند در ابعاد و حوزههای مختلف، کشورهایی مستقل مانند جمهوری اسلامی ایران را تحت فشار قرار دهند.
در استراتژی فشار حداکثری دشمنان توان یک کشور یا ساختار را در ابعاد گوناگون مورد هجمه قرار میدهند و میان اجزای این نبرد، نوعی هارمونی و هماهنگی ایجاد میکنند. به عبارت بهتر در ظاهر، دشمنان سعی دارند القا کنند میان ابعاد گوناگون این نبرد، ارتباطی وجود ندارد اما این موضوع به شکست در استراتژی هیچ عنوان حقیقت ندارد.
در هر حال، مهمترین پیش شرط مهار و خنثیسازی استراتژی فشار حداکثری ، رصد هوشمندانه جنگ ترکیبی دشمنان در ابعاد راهبردی و تاکتیکی است.
در این میان، باید میان ثوابت و متغیرات یا همان استراتژیها و تاکتیکهای دشمن در میدان جنگ هیبریدی با ایران، تفکیکی هوشمندانه قائل شد.
به عبارت بهتر، باید همه ابعاد و جوانب این نبرد ( با استناد به روشهای آیندهپژوهشی و احتمالسنجی) با استناد به دادهها و مستندات آماری-تحلیلی مورد رصد و تحلیل قرار گیرد. در این خصوص، ما باید تحلیل واقعبینانهای از گذشته، حال و آینده داشته باشیم.
دیدگاه شما