تجارت با واگرایی


واگرایی پنهان صعودی در روند صعودی در نمودار EURJPY

واگرایی در روابط اتحادیه اروپا و آمریکا؛ فرصتی برای ایران

دونالد ترامپ اولین رئیس جمهور آمریکایی است که اصول و بنیان‌های اتحاد فراآتلانتیک را که بتدریج پس از جنگ جهانی دوم به این سو شکل گرفته و قوام یافته است، زیر سوال می‌برد. اقدامات ترامپ دست کم سه اصل اساسی و بنیادین اتحاد دو سوی اقیانوس اطلس را به چالش کشیده است: نظم مبتنی بر لیبرال دموکراسی غربی؛ جهانی‌شدن و تجارت آزاد؛ و نظام امنیت دسته‌جمعی غربی (ناتو). در این چارچوب، ترامپ به جای تحسین دموکراسی‌ها و تلاش برای تقویت نظم مبتنی بر لیبرال دموکراسی غربی، رهبران اقتدارگرا و نظام‌های اقتدارگرا را تحسین می‌کند؛ با خروج از موافقتنامه‌های تجارت آزاد و در پیش‌گرفتن حمایت‌گرایی و ملی‌گرایی اقتصادی و اعمال تعرفه‌های تجاری در مقام جدی‌ترین مخالف جهانی‌شدن و تجارت آزاد قد علم کرده است و به شکل کاملا آشکاری تعهد امنیتی آمریکا به اروپا را مورد تردید قرار می‌دهد و از منسوخ‌شدن ناتو سخن می‌گوید. اتخاذ این رویکردها از سوی ترامپ دوره بی‌سابقه‌ای از شکاف و واگرایی را در روابط آمریکا و اروپا رقم زده است.

عوامل واگرایی در روابط اروپا و آمریکا

۱-یکجانبه‌گرایی آمریکایی در مقابل چندجانبه‌گرایی اروپایی: دوره ترامپ را باید افراطی‌ترین دوران یکجانبه‌گرایی آمریکایی پس از جنگ جهانی دوم دانست. خروج از پیمان آب و هوایی پاریس، توقف قرارداد تجاری ترانس پاسیفیک، خروج از یونسکو، انتقال سفارت آمریکا از تل‌آویو به بیت‌ المقدس با وجود مخالفت‌های شدید جامعه جهانی، خروج از برجام، اعمال تحریم‌های یکجانبه، خروج از شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد، به راه‌انداختن جنگ تجاری با شرکای عمده ایالات متحده از طریق اعمال تعرفه‌های تجاری و زمزمه‌هایی مبنی بر خروج این کشور از سازمان تجارت جهانی، یکجانبه‌گرایی را به مشخصه اصلی سیاست خارجی ترامپ تبدیل ساخته است. از نظر ترامپ، چندجانبه‌گرایی اوباما موقعیت هژمونی آمریکا را در جهان تضعیف، از شأن و منزلت ابرقدرتی آن کاسته و بر قدرت رقبای آن افزوده است.

در واقع، حکمرانی جهانی چندجانبه‌گرایانه بیش از اینکه در راستای منافع ملی آمریکا باشد، جایگاهی هم‌سطح با آمریکا را برای قدرت‌های رقیب در نظر گرفته است که به هیچ وجه پذیرفتنی نیست. در مقابل اتحادیه اروپا حامی یک نظم جهانی چندجانبه‌گرای مبتنی بر قواعد بین‌المللی با مرکزیت سازمان‌های بین‌المللی به ویژه سازمان ملل متحد است. از نظر این اتحادیه یک نظم چندجانبه مبتنی بر قواعد بین‌المللی، از جمله اصول منشور ملل متحد و اعلامیه جهانی حقوق بشر، تنها تضمین واقعی صلح و امنیت در عرصه نظام بین‌الملل است. اروپایی‌ها یکجانبه‌گرایی ترامپ را به معنی نادیده‌گرفتن نقش دیگر قدرت‌ها در مسائل جهانی و همچنین تضعیف و تخریب تمامی دستاوردهای جامعه جهانی در چند دهه اخیر می‌دانند که برای صلح و امنیت جهانی بسیار خطرناک است.

۲-ملی‌گرایی آمریکایی در مقابل بین‌الملل‌گرایی اروپایی: ترامپ تنها راه و بهترین شیوه تامین منافع ملی را ملی‌گرایی و حمایت‌گرایی اقتصادی می‌داند. از این رو، وی ضدیت آشکاری با جهانی‌شدن، بین‌الملل‌گرایی و تجارت آزاد دارد. در این راستا، ترامپ رژیم‌ها و نهادهای بین‌المللی را شبکه به هم پیچیده‌ای تصور می‌کند که نه تنها آمریکا را در دام خود گرفتار کرده و آزادی عمل را از آن سلب نموده‌اند بلکه کارکرد آن در طول دهه‌های گذشته در جهت تغییر موازنه قدرت و تجارت به ضرر آمریکا و به نفع رقبا بوده است. بنابراین، مطابق با دیدگاه وی ماندن در این رژیم‌ها و سازمان‌ها به معنی تداوم سواری مجانی سایر کشورها از آمریکا و تداوم روند افزایش قدرت رقبا است. از این روست که دکترین خروج از رژیم‌ها و سازمان‌های بین‌المللی و سیاست اعمال تعرفه بر واردات آمریکا از جمله سیاست‌های اصلی دولت ترامپ به شمار می‌روند.

اتحادیه اروپا اما یک موجودیت ذاتا بین‌المللی است. ماهیت این اتحادیه بر به حاشیه رفتن ملی‌گرایی و از میان برداشتن مرزها و آزادی عمل در چهار حوزه تجارت کالا، سرمایه، گردش انسان تجارت با واگرایی و خدمات است. در واقع، بنیان نظری شکل‌گیری اتحادیه اروپا در این ایده نهفته است که بهترین راه تامین منافع ملی دولت‌ها در رفع موانع دست و پاگیر ملی‌گرایانه، ترویج همکاری بین‌المللی، تعمیق همگرایی و تمرکز بر منافع مشترک و متقابل میان آنهاست. بنابراین، علت اصلی ضدیت ترامپ با اتحادیه اروپا را باید در مخالفت وی با ایده‌ و بنیان‌های اساسی شکل‌گیری این اتحادیه دانست. ضدیتی که هر روز شکل جدی‌تری به خود می‌گیرد و از سطح کنش کلامی و تشویق رهبران اروپایی به خروج از این اتحادیه فراتر رفته و مطابق با ادعای برخی رسانه‌ها حتی وارد فاز عملیاتی شده است. در همین راستا خبرگزاری رویترز مدعی شده است که استیو بنن مشاور و دستیار سابق ترامپ یک سازمان سیاسی را برای ضربه‌زدن به اتحادیه اروپا و نهایتا فروپاشی آن تاسیس کرده که در واقع پایگاه اصلی جنبش‌های پوپولیستی، ملی‌گرا و ضد اتحادیه است.

۳-اختلافات موجود در ناتو: سازمان پیمان آتلانتیک شمالی به عنوان بزرگترین اتحادیه نظامی جهان، نماد وحدت نظامی- دفاعی غرب و مهمترین و بزرگترین قدرت بازدارنده آن در مقابل دشمنان محسوب می‌شود. با این همه، اروپا و آمریکا پس از جنگ سرد همواره در مورد اهداف و هزینه‌های این سازمان دچار اختلاف‌نظر بوده‌اند. اروپایی‌ها با تفسیری مضیق از اهداف آتی ناتو، با استناد به ماده ۵ این سازمان، وظیفه اصلی آن را دفاع از “امنیت” اعضاء در برابر تهدید خارجی می‌دانند و مخالف تبدیل ناتو به پلیس جهانی در خدمت هژمون‌طلبی آمریکا هستند. علاوه بر این، اغلب اعضای اروپایی ناتو مطابق با آنچه پیش از این توافق شده حاضر و یا قادر به پرداخت ۲درصد از تولید ناخالص داخلی خود به این سازمان نیستند. در مقابل، آمریکا قائل به تفسیر موسع از منشور ناتو یعنی دفاع از “منافع” اعضاء ورای مرزهای جغرافیایی این سازمان است.

این امر مستلزم گسترش جغرافیایی عضویت به ورای اطلس شمالی نظیر ژاپن و استرالیا و همچنین مقابله با چین است. این کشور در مورد هزینه‌های ناتو نیز همواره خواهان پرداخت حق‌السهم تعیین‌شده از سوی همه اعضاء بوده است. روسای جمهور پیشین آمریکا با دیده اغماض از این موارد اختلافی گذر کرده و اجازه ندادند وحدت داخلی سازمان فدای این اختلافات شود. با این حال، به نظر می‌رسد ترامپ برخلاف پیشینیان خود حاضر به چنین اغماضی نیست و تداوم هزینه برای تأمین امنیت اروپا بدون مشارکت کامل ایشان را مصداق سواری مجانی می‌داند. در همین راستا، ترامپ اخیرا در ادامه سلسله انتقادهای خود به ناتو عنوان داشته است که “ناتو برای اروپا بهتر است تا آمریکا”. ترامپ اولین رئیس جمهور آمریکایی است که ماده ۵ پیمان ناتو را به چالش می‌کشد و دفاع از اعضای سازمان را “مشروط” به پرداخت هزینه‌ها از سوی آنان می‌کند.

۴-تفاوت در اولویت‌ها و اهداف امنیتی: رویکردهای سیاست خارجی و امنیتی اتحادیه اروپا و آمریکا به سبب تغییر در محیط، اهداف و اولویت‌های امنیتی‌شان دیگر همچون گذشته چندان منطبق بر هم نیست. در دوره نظام دوقطبی، تهدید مشترک از ناحیه شوروی به همسان‌سازی اولویت‌ها و اهداف امنیتی دو سوی آتلانتیک و همگرایی عمیق در روابط آنها منجر شده بود. ضمن اینکه ناتو نشان داد که در پاسخگویی و بازدارندگی در مقابل این تهدید مشترک سازمانی کاملا موفق و کارآمد است. وضعیت اما بعد از فروپاشی شوروی تغییر کرد؛ دشمن مشترک جای خود را به تهدیدهای نوین و غیردولتی داد و به همان میزان از کارآیی ناتو که سازمانی از لحاظ ساختاری مناسب تهدیدهای کلاسیک بود کاسته شد، به طوری که حتی تجدیدنظر در دستورالعمل امنیتی آن مطابق با ماهیت تهدیدات جدید نیز چندان در کارآمدی آن در شرایط جدید موثر نیفتاد. نقش روسیه و خاورمیانه به عنوان دو منبع اصلی تهدید امنیتی پیرامونی اروپا در راهبرد امنیتی آمریکا کمرنگ شد و متاثر از ظهور چین، شرق آسیا به مهم‌ترین ناحیه در راهبرد امنیتی ایالات متحده تبدیل شد. در این چارچوب در حال حاضر مشاهده می‌شود که در هر دو مورد (روسیه و خاورمیانه) رویکرد آمریکا واگرایی بارزی از رویکرد اتحادیه اروپا دارد.

ترامپ برخلاف متحدان اروپایی نه تنها روسیه را تهدید اصلی و درجه یک خود تلقی نمی‌کند بلکه در پی تنش‌زدایی و بهبود روابط با کرملین آن هم در شرایطی است که این کشور بیشترین رفتارهای توسعه‌طلبانه را از زمان فروپاشی شوروی در شرق اروپا (مسئله اوکراین و کریمه) و غرب آسیا (حضور در سوریه) داشته است. خاورمیانه نیز اهمیت گذشته را برای آمریکا ندارد. حضور و تمرکز گسترده امنیتی آمریکا در این منطقه پس از فروپاشی شوروری با هزینه‌های بالا اما دستاوردهای اندک همراه بوده و این فرصت را به رقبایی مثل چین داده است تا در سایه تمرکز آمریکا بر این منطقه بر قدرت خود بیفزاید. امروزه اهمیت منطقه خاورمیانه برای آمریکا به زیرمنطقه خلیج فارس تقلیل یافته است آن هم نه به این دلیل که این منطقه سرشار از منابع نفتی است بلکه به این دلیل که مهمترین رقیب آنها یعنی چین به شدت به نفت وارداتی از خلیج‌فارس متکی است.

بنابراین، کنترل امنیتی این منطقه می‌تواند برگ برنده آمریکا در برابر چین باشد. برخورداری آمریکا از فناوری نفت شیل از اهمیت منابع نفتی خاورمیانه برای این کشور کاسته است، با وجود این مقوله امنیت انرژی و قیمت آن بیش از خود انرژی به کنش‌های رفتاری آمریکا در این منطقه شکل می‌دهد. در مقابل به موازات اینکه از اهمیت خاورمیانه برای آمریکا کاسته شده، اهمیت آن برای اتحادیه اروپا به سبب سرریز ناامنی‌های متعدد ناشی از آن به اروپا (به ویژه تروریسم و پناهجویی) دوچندان شده است. ضمن اینکه اروپا نیز همچون چین بخش عمده‌ای از انرژی خود را از منطقه خاورمیانه وارد می‌کند. اختلاف در اولویت‌های راهبردی اروپا و آمریکا سبب شده است که رویکردهای آنها نیز برای برخورد با مسائل این منطقه متفاوت از یکدیگر باشد.

۵-ایران و برجام: اروپا و آمریکا پس از انقلاب اسلامی همواره از راهبردی واحد اما رویکردهایی بعضا متفاوت در قبال ایران برخوردار بوده‌اند. راهبرد کلان و مشترک آنها در طول این سال‌ها “مهار و تغییر رفتار جمهوری اسلامی ایران” و رویکردهای آنان طیفی از سیاست‌های تقابلی تا تعاملی را شامل شده که در دوره‌هایی برهم منطبق و در دوره‌های نیز بعضا با هم متفاوت بوده است. به عنوان مثال، سیاست این دو در دوره اوباما در قبال ایران هم در راهبرد و هم در رویکرد یکسان بود؛ راهبرد تغییر رفتار مبتنی بر آمیزه‌ای از رویکردهای فشار و تعاملِ همزمان که نهایتا به توافق هسته‌ای منجر شد. به نظر می‌رسد این مسئله در دوره ترامپ هم در راهبرد و هم در رویکرد دچار اختلاف شده است. راهبرد اروپا بعد از برجام همچنان مبتنی بر تغییر رفتار ایران است، در حالی که به نظر می‌رسد راهبرد ترامپ از تغییر رفتار تا تغییر رژیم در نوسان است. رویکرد اروپا در چارچوب راهبرد مذکور تعامل و همکاری با ایران است در حالی که رویکرد آمریکا مبتنی بر فشار و تقابل است.

دولت ترامپ برخلاف دوره اوباما، تفکیکی میان تهدیدهای صادرشده از ناحیه ایران قائل نیست و آنها را شبکه به هم پیوسته‌ای از تهدیدات می‌داند که یکجا و در بسته‌ای واحد باید به حل آنها اقدام نمود. برجام توافقی ناقص است که نه تنها بلندپروازی‌های هسته‌ای ایران را برای همیشه محدود نمی‌کند بلکه قدرت ایران را در سایر تهدیدها بالا برده و موازنه منطقه‌ای را به نفع آن تغییر داده است. در مقابل، اروپایی‌ها برخلاف رویکرد تجمیع‌گرایانه دولت ترامپ، دستورکاری تفکیکی در قبال تهدیدات صادرشده از ناحیه ایران را پیش روی خود قرار داده‌اند.

اروپایی‌ها معتقدند که برجام توافقی برآمده از ۱۲ سال دیپلماسی متداوم و نمونه نادر و موفقی از دیپلماسی منع اشاعه سلاح‌های هسته‌ای است که بر اساس تایید چند باره آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، تا کنون به خوبی کار کرده و توانسته است از طریق جلوگیری از شکل‌گیری یک رقابت اتمی در خاورمیانه و تبدیل ایران از یک بازیگر متخاصم به یک کنشگر متعامل کمک قابل توجهی به ثبات و امنیت منطقه‌ای و جهانی بنماید. اروپایی‌ها به رسمیت شناختن نقش ایران را برای موازنه و ثبات منطقه‌ای ضروری می‌دانند. بنابراین، ضمن اینکه فروپاشی برجام و تغییر نظام در ایران را برای منطقه به شدت بی‌ثبات‌کننده و خطرناک می‌دانند، معتقدند می‌توان از طریق تداوم تعامل با ایران برپایه برجام و توسعه الگوی آن به سایر موضوعات مورد اختلاف، به نرمال‌سازی رفتار ایران در چارچوب قواعد ساختاری نظام بین‌الملل دست یافت.

فرصتی برای ایران

روابط ایران و اروپا پس از انقلاب اسلامی هیچگاه روابطی مستقل نبوده است. بدون اینکه بخواهیم نقش سایر عوامل را در روابط نه چندان مطلوب ایران و اروپا نادیده بگیریم، باید گفت که بزرگترین مانع توسعه این روابط عنصر مداخله‌گر آمریکا بوده است. در واقع، این رابطه کاملا تحت تاثیر دشمنی ایران با آمریکا از یک سو و اتحاد راهبردی میان اروپا و آمریکا از سوی دیگر بوده است. اگرچه در مقاطع مختلف تلاش‌هایی از سوی جمهوری اسلامی ایران برای جداکردن اروپا از آمریکا تحت عنوان استراتژی “غرب منهای آمریکا” صورت گرفته است اما وابستگی امنیتی و اقتصادی بیش از حد اروپا به آمریکا موجب شده بود که سیاست خارجی و امنیتی اروپا در قبال ایران تابعی از سیاست آمریکا در قبال ایران باشد و اجازه ندهد که روابط ایران و اروپا همواره از سطح معینی فراتر برود.

با وجود این، یکی از پیامدهای مهم تحولاتی که در بخش پیشین به عنوان عوامل واگرایی در روابط فراآتلانتیک به آنها اشاره شد، تغییر شرایط گذشته و به تبع آن کمرنگ‌شدن نقش مداخله‌گر آمریکا در روابط ایران و اروپا است. به این معنی که واگرایی در روابط اروپا و آمریکا می‌تواند منجر به استقلال هر چه بیشتر سیاست خارجی آن در قبال ایران شود. در گذشته، انطابق اولویت‌های امنیتی اروپا با آمریکا و همچنین حراست تمام عیار امنیتی آمریکا از اروپا موجب شده بود اروپایی‌ها خود را با سیاست خارجی آمریکا هماهنگ نموده و از آن تبعیت نمایند. بنابراین، در چنین شرایطی انتخاب میان ایران و آمریکا انتخاب دشواری برای اروپا نبود. امروزه اما شرایط گذشته حاکم نیست؛ تغییر در اولویت‌های امنیتی اروپا و آمریکا و همچنین تردید ترامپ در تعهد امنیتی به ناتو و اروپا، موجب شکاف در سیاست خارجی و امنیتی دو سوی آتلانتیک و حرکت اروپا از الگوی تابعیت به سمت استقلال راهبردی از آمریکا شده است.

واقعیت این است که اولویت‌های امنیتی آمریکای ترامپ در مورد روسیه، ایران و برجام و بحران‌های غرب آسیا و شمال آفریقا به سان گذشته دغدغه‌های امنیتی اروپایی را پوشش نمی‌دهد و ترامپ نه از دریچه منافع مشترک فراآتلانتیک که از دریچه منافع صرفا آمریکایی به آنها می‌نگرد. اولویت امنیتی اروپای امروز حفظ برجام، تداوم تعامل با ایران، اجتناب از تغییر رژیم در ایران و ایجاد یک نظم منطقه‌ای همکاری‌جویانه توسط تمامی قدرت‌های منطقه‌ای است. حال آنکه اولویت‌های دولت ترامپ خروج از برجام، تقابل با ایران، تغییر رژیم در ایران و ایجاد یک ائتلاف منطقه‌ای از اعراب برای مقابله با ایران و برهم‌زدن موازنه منطقه‌ای به سود متحدان خود است. اگرچه محدودیت‌های ساختاری سبب شده است تا تحلیل‌گران حرکت اروپا به سمت استقلال راهبردی را “تردمیل پالیسی[۱]” بنامند، اما این عنوان نافی اراده اروپا را برای حرکت به سمت استقلال راهبردی نیست و تداوم تغییر شرایط و تغییر اولویت‌های امنیتی دو سوی آتلانتیک می‌تواند جای تردمیل را به زمین بازی واقعی بدهد.

مسئله بعدی وابستگی اقتصادی اروپا به آمریکا است. اگرچه در اینجا الگوی وابستگی در مقایسه با مسئله امنیت متفاوت بوده و بیشتر تابع الگوی وابستگی متقابل است اما دو موضوع بازگشت تحریم‌ها علیه ایران و همچنین موضوع جنگ تعرفه‌های گمرکی، به اروپایی‌ها نشان داد که در این زمینه نیز آسیب‌پذیری بالایی دارند و در صورتی که به مقابله برنخیزند نمی‌توانند بخوبی از منافع خود در برابر یکجانبه‌گرایی آمریکایی دفاع نمایند. بنابراین، مشاهده می‌شود که هم تلاش می‌کنند با ارائه یک بسته پیشنهادی تا جایی که ممکن است به مقابله با تحریم‌های آمریکا علیه ایران بپردازند و هم با اعمال تعرفه‌های متقابل در مقابل فزون‌طلبی ترامپ ایستادگی نمایند.

در شرایط فعلی اینکه اروپا در این مسیر می‌تواند به موفقیت نائل شود یا نه چندان مهم نیست، چیزی که بیشتر اهمیت دارد درک این برهه مهم تاریخی و استفاده از فرصت پیش آمده است. اتحادیه اروپا در حال حاضر بیش از هر زمان دیگری در زمینه دفاع از منزلت، ارزش‌ها و منافع خود تحت فشار است و در این راستا به شدت به همکاری با قدرت‌های جهانی و قدرت‌های صاحب نفوذ منطقه‌ای نیاز دارد. جمهوری اسلامی ایران یکی از این قدرت‌های منطقه‌ای است که علاوه بر اینکه خود عامل اختلاف اروپا با آمریکاست نقش بسیار مهمی در منافع اقتصادی و امنیتی اروپایی و پیشبرد پروژه استقلال اروپایی دارد. در واقع، اگر بتوان بهترین زمان را برای پیاده‌سازی استراتژی غرب منهای آمریکا نام برد، آن زمان دوره کنونی است؛ چرا که از یک سو هم منافع ایران و اروپا در مسئله برجام و امنیت منطقه به هم نزدیک شده و هم از سوی دیگر اروپا و آمریکا بدترین دوران روابط خود را در دهه‌های گذشته سپری می‌کنند.

[۱] .تشبیه تلاش‌های اروپا برای استقلال امنیتی و راهبردی به دویدن فرد بر روی وسیله ورزشی تردمیل است که در اینجا به معنی تلاش فراوان اروپا بدون برداشتن یک گام به جلو است.

ناهماهنگی پیوندهای تجاری ایران و روسیه با پیوندهای سیاسی

ناهماهنگی پیوندهای تجاری ایران و روسیه با پیوندهای سیاسی

اگرچه روابط سیاسی، امنیتی و دفاعی ایران و روسیه در چند سال اخیر رو به بهبود بوده اما از نظر اقتصادی پیوندهای مستحکمی بین دو کشور وجود ندارد.

به گزارش خبرنگار مهر، بازخوانی روابط ایران و روسیه بیانگر این واقعیت است که روابط سیاسی امنیتی و دفاعی دو کشور به رغم فرازونشیب های تاریخی در چند سال اخیر رو به بهبودی بوده است به طوری که به گفته صاحب نظران این روابط نوین در تاریخ دو کشور بی سابقه است اما این رابطه از نظر اقتصادی نسبت به ظرفیت‌های موجود و کشورهای منطقه در خور انتظار نیست.

روایت آماری از روابط تجاری ایران و روسیه

بررسی آخرین وضعیت تجارت ایران و روسیه نشان می‌دهد که در ۹ ماه نخست امسال ۸۲۸ هزار و ۶۰۲ تن کالا به ارزش ۴۳۲ میلیون و ۸۸۷ و ۳۹۲ دلار صادرات داشته‌ایم و در مقابل ۲ میلیون و ۷۲۹ هزار و ۸۸۹ تن کالا به ارزش یک میلیارد و ۲۲۴ میلیون و ۱۱۹ هزار و ۹۳۰ دلار واردات انجام شده است.

همچنین در ۹ ماهه سال گذشته، ۵۴۸ هزار و ۵۷۷ تن کالا به ارزش ۲۷۵ میلیون و ۲۹۳ هزار و ۲۸۱ دلار صادرات به روسیه داشتیم و در مقابل ۲ میلیون و ۴۶۸ هزار و ۱۵۰ تن کالا به ارزش ۸۰۱ میلیون و ۹۷۰ هزار و ۳۲۷ دلار واردات انجام شده بود.

به این ترتیب میزان صادرات به این کشور در ۹ ماه سال جاری در قیاس با مدت مشابه پارسال، رشد ۵۸ درصدی در ارزش و رشد ۵۱ درصدی در وزن، همچنین واردات از روسیه نیز رشد ۱۱ درصدی در وزن و ۵۳ درصدی در ارزش داشته است.

همچنین بررسی‌ها نشان می‌دهد که در ۹ ماه ابتدایی سال ۱۴۰۰، در مجموع ۶۲ درصد کالاهای صادراتی به روسیه را محصولات کشاورزی و مواد غذایی شامل شیلات و لبنیات تشکیل داده است.

روسیه دارای اولویت برتر نسبت به کشورهای هسایه است

سید جلیل جلالی فر عضو هیئت مدیره اتاق مشترک بازرگانی ایران و روسیه در گفت و گو با خبرنگار مهر در مورد وضعیت تجارت ایران و روسیه، اظهار کرد: سفر رئیس جمهوری ایران به کشور روسیه، اولین دیدار دوجانبه رئیس دولت سیزدهم است. یکی از شعارهای انتخاباتی و راهبردهای مدیریتی دولت توسعه پیوندهای اقتصادی یا همگرایی اقتصادی با کشورهای همسایه اعلام شد؛ بنابراین به تناسب ظرفیت‌ها و فرصت‌های کشورهای همسایه، موقعیت ژئوپلیتیک آنها و حجم مبادلات تجاری بین دو کشور، روابط فی‌مابین اولویت بندی خواهد شد. در همین راستا باید تاکید شود که روسیه بین ۱۵ کشور همسایه ما دارای یک اولویت برتر است.

جلالی فر با بیان اینکه در تحقق استراتژی پیوندهای اقتصادی، روسیه یکی از کشورهای مهم برای ما محسوب می‌شود، افزود: امیدوارم سفر رئیس جمهوری به روسیه پرثمر باشد.

۴۵ درصد مبادلات تجاری روسیه با همسایه هاست

وی افزود: روسیه به طور میانگین سالانه ۵۳۰ تا ۵۴۰ میلیارد دلار با کشورهای جهان مبادله تجاری دارد که ۴۵ درصد از این مبادلات با کشورهای همسایه خودش است. در واقع روسیه هم اعتقاد دارد که اگر می‌خواهد اقتصاد قوی داشته باشد باید با کشورهای همسایه خود استراتژی تقویت کننده را دنبال کند. از طرف دیگر روسیه برای ایران مهم است زیرا ما هم موقعیت ژئوپلیتیک ویژه ای داریم و هم با توجه به عناصر جغرافیایی و قدرت ملی، اجتماعی و فنی که داریم می‌توانیم به قطب منطقه تبدیل شویم.

جلالی فر با بیان اینکه باید توانمندی‌های کشور سازماندهی شوند تا از این طریق زمینه توسعه اقتصادی فراهم شود، گفت: روسیه با شناختی که از موقعیت و ظرفیت‌های ایران دارد استراتژی اش این است که از قلمروی ایران یعنی همان کریدور شمال-جنوب ایران، مبادلات کالایی خود را به کشورهای آفریقای شرقی، هندوستان، کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، پاکستان و برخی از کشورهای آسیای جنوب شرقی انجام دهد.

وی تصریح کرد: نقش دو کشور ایران و روسیه در فعال سازی این کریدور بسیار مهم است بنابراین برای راه اندازی کریدور شمال به جنوب و زیرساخت‌های مورد نیاز، لازم است که رؤسای جمهور دو کشور بحث‌های کلان را داشته باشند.

استفاده از موقعیت روسیه برای دسترسی به بازار آسیای مرکزی

عضو هیئت مدیره اتاق مشترک بازرگانی ایران و روسیه تصریح کرد: روسیه می‌خواهد توسعه اقتصادی با ایران را به گونه‌ای افزایش دهد که به بازارهای دیگر هم دست یابد، برای این مهم نیز حاضر است حتی نسبت به برقراری تجارت آزاد اقدام کند. همچنین هم اکنون بسیاری از شرکت‌های روسی آماده سرمایه گذاری در مناطق آزاد ایران همچون منطقه آزاد انزلی و چابهار هستند. از سویی دیگر نیز یکی از شرکای اصلی این مسیر کشور هند است که حدود ۱۲ میلیارد دلار با روسیه مبادلات تجاری دارد. اگر ایران بتواند با روسیه پیوندهای اقتصادی را توسعه دهد، با استفاده از موقعیت ژئوپلیتیک این کشور می‌تواند علاوه بر روسیه به بازارهای کشورهای آسیای مرکزی نیز دسترسی پیدا کند.

امکان افزایش صادرات به ۱۵۰ میلیارد دلار وجود دارد

وی گفت: در واقع در آینده‌ای نزدیک ما پلی برای ارتباط کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و کشورهای آفریقای شرقی خواهیم بود. این چرخه اقتصادی اگر از قلمروی ایران انجام شود قطعاً ما در آینده پذیرای سرمایه گذاری‌های بزرگی خواهیم بود.

جلالی فر افزود: همین مساله باعث می‌شود که با افزایش توان صادراتی، حجم صادرات را به بالای ۱۰۰ تا ۱۵۰ میلیارد دلار برسانیم. اگر این اتفاق رخ دهد، مسائل اشتغال و تولید و کسری بودجه و درآمد دولت حل و فصل می‌شود. همچنین افزایش صادرات حتی کنترل کننده نرخ ارز خواهد بود.

ناهماهنگی پیوندهای تجاری ایران و روسیه با پیوندهای سیاسی

تراز تجاری ایران و روسیه همیشه منفی است

جلالی فر در مورد علت منفی بودن تراز تجاری ایران با روسیه، اظهار کرد: تراز تجاری ما همیشه با روسیه منفی است و با این روش فعلی هم به نظر می‌رسد که همچنان تراز منفی بماند. ما نیاز به واردات نهاده‌های دامی، گندم، روغن و … از روسیه داریم. با این حال باید توجه داشت که روسیه تنوع صادراتی ندارد که یک فرصت برای ایران محسوب می‌شود زیرا ایران می‌تواند با استفاده از این مساله در روسیه فعالیت و تراز را مثبت کند.

عضو هیئت مدیره اتاق مشترک بازرگانی ایران و روسیه تصریح کرد: قبلاً تراز تجاری روسیه و ویتنام هم منفی بود اما وقتی ویتنام موافقت نامه تجارت آزاد اوراسیا را امضا کرد و ارتباط تجاری با روسیه را گسترش داد و مسئولان دولتی این کشور با بخش خصوصی همسو شدند، تراز تجاری ویتنام و روسیه، به نفع ویتنام مثبت شد. ما هم می‌توانیم این کار را انجام دهیم.

چگونه تراز تجاری را مثبت کنیم؟

وی گفت: کل مبادلات تجاری ایران و روسیه ۲.۷ میلیارد دلار است و شاید امسال به ۳ میلیارد دلار برسد. از سویی دیگر بررسی‌ها نشان می‌دهد که کل واردات سالانه روسیه میانگین ۲۴۰ میلیارد دلار است که طی ۹ ماه ۲۰۲۱ از این میزان ۷۸ میلیارد دلار مختص ۱۰ گروه کالایی همچون پوشاک چرم، مواد غذایی و محصولات کشاورزی، مواد معدنی، محصولات آبزی، محصولات دارویی و تجهیزات پزشکی و … است که ما ظرفیت‌های خوبی در این حوزه‌ها داریم.

جلالی فر افزود: به عنوان مثال روسیه ۸.۷ میلیارد دلار واردات محصولات کشاورزی داشته است اگر ایران ۱۰ درصد این رقم را به خود اختصاص دهد ۸۷۰ میلیون دلار می‌شود. در بخش محصولات چرم روسیه ۱۳ میلیارد دلار واردات داشته که اگر یک درصد این بازار را بگیریم ۱۳۵ میلیون دلار می‌شود. در محصولات شوینده ۲.۶ میلیارد دلار واردات داشته که می‌توانیم تأمین کننده مواد اولیه این محصول و البته محصول نهایی برای روسیه باشیم که اگر یک درصد بازار این کالا را در روسیه بگیریم ۲۶ میلیون دلار می‌شود. سال ۲۰۱۸ ما در این بخش کلاً ۲۶ هزار دلار صادرات به روسیه داشتیم. همچنین روسیه در بخش تجهیزات دارویی ۱۵ میلیارد دلار واردات داشته که اگر دو درصد بگیریم ۳۱۰ میلیون دلار می‌شود در حالی که می‌توان در روسیه کارخانه دارو و تجهیزات دارویی تأسیس کرد زیرا شرایط پاس کردن استانداردها سخت است.

عضو هیئت مدیره اتاق مشترک بازرگانی ایران و روسیه تصریح کرد: همچنین از آنجا که به طور میانگین در طول یک سال ۸۳ درصد از کل صادرات ما به روسیه محصولات کشاورزی و غذایی است باید در این بخش اقدامات لازم برای توسعه صادرات انجام شود البته وزارت جهاد کشاورزی و سازمان‌های تابعه در ارائه خدمات به تولیدکنندگان و صادرکنندگان محصولات کشاورزی دچار واگرایی و بی‌نظمی هستند که دولت باید توجه کرده و به آن سامان دهد.

تحریم‌های داخلی اصلی ترین مانع تجارت

وی در ادامه به موانع تجاری اشاره کرد و با بیان اینکه واگرایی‌های سازمانی در داخل ایران اصلی ترین مشکل تجارت است، گفت: سازمان‌های ایرانی به هیچ وجه صادرات محور نیستند؛ همین موضوع برگشت فلفل‌های دلمه‌ای را نگاه کنید، در این مورد مقصر سازمان‌های ایرانی بودند. مکاتباتی بین سازمان غذا و دارو و قرنطینه انجام شد اما پاسخی داده نشد. نامه‌ها گم شد و در نهایت کار به جایی رسید که هیچکس پاسخگو نبود.

جلالی فر افزود: بزرگ بودن دولت و هزینه‌کردهای بی جهت در داخل کشور عامل دیگری است که مانع تجاری ایجاد کرده است.

عضو هیئت مدیره اتاق مشترک بازرگانی ایران و روسیه تصریح کرد: کشورهای دیگر تجارت خود را در قالب زنجیره تأمین تعریف کرده‌اند اما زنجیره تأمین در ایران جا نیفتاده است. شاید از نظر علمی با این مفهوم آشنا باشیم اما از نظر عملی هیچ درکی در سازمان‌ها از این موضوع وجود ندارد.

مشکلات عمده در لجستیک

عضو هیئت مدیره اتاق مشترک بازرگانی ایران و روسیه در ادامه با اشاره به اینکه در بنادر جنوبی روسیه زیرساخت‌های لازم لجستیکی فراهم نیست، گفت: این مورد بارها و بارها در کمیسیون‌های مشترک مطرح شده که هنوز به نتیجه نرسیده، قطعاً در این دیدارها به این مورد هم توجه خواهد شد.

وی افزود: همچنین حوزه‌های پراهمیتی مانند انرژی، توسعه صنعت گردشگری، همکاری‌های صنعتی، سرمایه‌گذاری‌های مشترک و همکاری‌های دانش بنیان و راه اندازی تجارت آزاد بین دو کشور و نظایر آنکه جملگی در ساختار جدید قدرت اقتصادی و موقعیت ژئوپلیتیک در سطح منطقه تعیین‌کننده هستند، باید مورد توجه قرار گیرند.

جلالی فر گفت: در حمل و نقل ریلی، زمینی، دریایی، ارسال کالا، آموزش به تجار و … مشکل داریم؛ به طور مثال کندی اتصال ریل به بندر کاسپین منطقه آزاد انزلی نمونه آن است. ما برنامه مشخصی را در مورد ساماندهی خطوط کشتی‌رانی نداریم، با فقدان کشتی‌های رورو یا کشتی‌های تخصصی مواجه هستیم. این موارد در حالیست که سازمان‌های متعددی برای این مسائل در کشور وجود دارد و هزینه‌های فراوانی هم در این خصوص انجام می‌شود اما هیچ نتیجه‌ای ندارد. در واقع سازمان‌هایی که در صادرات مؤثر هستند، همگرایی لازم را ندارند.

واگرایی‌های بین سازمانی باید حل شود

وی افزود: برای توسعه تجارت باید تشویق و تنبیه، جلوگیری از رانت، ساماندهی سیاست‌های پولی و مالی، دانش کاهش هزینه تمام شده کالای آماده، افزایش مراکز تجاری، افزایش مطالعات در مورد بازارهای هدف و … انجام شود.

جلالی فر یادآور شد: تا زمانی که واگرایی‌های داخل کشور حل نشود نمی‌توانیم همگرایی اقتصادی با همسایه‌ها را محقق کنیم. حالا دولت سیزدهم دنبال ایجاد این همگرایی است اما یک دست صدا ندارد و باید واگرایی‌های بین سازمانی حل شود.

عضو هیئت مدیره اتاق مشترک بازرگانی ایران و روسیه گفت: باید سازمان‌های مرتبط با تجارت قیام همزمانی انجام دهند؛ به عنوان مثال سازمان توسعه تجارت اطلاعات بازار را جمع آوری کند و در کنار آن مسئولان سازمان ملی استاندارد با سفر به کشور هدف، اطلاعات مربوط به استانداردهای فنی را تبادل کنند و به نقطه مشترکی برسند. این همسان سازی می‌تواند دیوارهای بین دو سازمان را برای تجار و فعالان اقتصادی شفاف کند.

راه رسیدن به دستاوردهای بزرگ اقتصادی چیست؟

وی در ادامه اظهار کرد: در طول ۴۰ سال گذشته ما ظرفیت‌های تجارت با واگرایی زیادی داشته‌ایم اما چرا نتوانستیم در این مدت به دستاوردهای بزرگ اقتصادی دست یابیم؟ دلیل این مساله این است که تا به امروز نتوانسته‌ایم همگرایی‌های سازمانی و مدیریتی در کشور ایجاد کنیم. این مساله به ویژه در حوزه تجارت و امور اقتصادی بیشتر نمود داشته است. ما در بخش تجارت نتوانستیم با جریان‌های منحرف به درستی مبارزه کنیم و مأموریت‌ها را هم تعریف نکردیم.

جلالی فر گفت: دولت سیزدهم اگر استراتژی توسعه همگرایی اقتصادی با کشورهای همسایه را به عنوان یکی از مهم‌ترین راهکارهای حل مشکلات کشور انتخاب تجارت با واگرایی کرده باید همگرایی بین سازمانی ایجاد کند. دولت باید برای تک تک استان‌ها و سازمان‌های اقتصادی و تجاری وظیفه و هدف تعیین کند و یک سیستم قوی به عنوان ناظر و کنترل‌گر انتخاب شود. در غیر این صورت شعار توسعه پیوندهای اقتصادی با کشورهای همسایه در نقطه صفر خود خواهد ماند.

وی تاکید کرد: دولت باید بدون تعارف خطاهای گذشته و راه‌های گذشته را خاتمه دهد زیرا امروز در عصر توسعه تحول و رشد تکنولوژی هستیم و لازم است گام‌های اساسی برای استفاده از ظرفیت‌های کشور به ویژه در بخش دانش بنیان برداریم.

تجارت با واگرایی

همگرایی در شرق ، واگرایی در غرب

محمد نهاوندیان
معاون اقتصادی رئیس‌جمهوری

1. در دو روز گذشته، به فاصله چند ساعت، دو اجلاس سران برگزار شد؛ اولی سران گروه 7 در لامالبایی کانادا و دومی سران سازمان همکاری شانگهای در چیندائو چین. مقایسه دستور و دستاوردهای این دو اجلاس، بویژه با توجه به روند گذشته آنها، می‌تواند تصویری از آینده تحول در توزیع قدرت و ثروت جهانی را نشان دهد.
2. اجلاس گروه 7 که زمانی گروه 8 خوانده می‌شد با کنار رفتن روسیه، به 7 کشور تقلیل یافت و اینک با اختلاف شدیدی که امریکا در سیاست های اقتصادی و بین‌المللی با دیگر اعضا پیدا کرده است، به تعبیر رئیس جمهوری فرانسه، شاید ناگزیر از موضعگیری به‌عنوان گروه 6 شود. رئیس جمهوری امریکا از امضای بیانیه نهایی اجلاس امتناع کرد و کشورهای اروپایی و کانادا در مقابل تعرفه‌های جدید امریکا بر واردات فولاد و آلومینیوم موضعگیری‌های تندی داشتند که با تهدید به مقابله بیشتر امریکا در وضع تعرفه خودرو روبه‌رو شد. حملات تند و شخصی ترامپ به ترودو، پس از پایان اجلاس هم ادامه پیدا کرد تا این اجلاس را به نمایشی از شکاف و واگرایی در این گروه که بیش از 60 درصد ثروت جهان و نزدیک به 50 درصد تولید جهانی را در اختیار دارد، تبدیل کند. فضای عمومی گروه 7 هم با عهدشکنی‌های امریکا در توافق جهانی آب و هوا، توافق برجام و نفتا، دچار تشتت و سردرگمی شده است.
3. در مقابل، اجلاس شانگهای که زمانی با تأکید بر ملاحظات امنیتی شکل گرفت، اینک تأکید خود را بر همکاری‌های اقتصادی گذاشته و از یک گروه اولیه 5 کشور به 8 کشور ارتقا یافته است. با عضویت کامل هند و پاکستان و عضویت ناظر ایران، این سازمان، اکنون، نزدیک به نیمی از جمعیت جهان و نزدیک به 20 درصد تولید جهانی (و حدود 30 درصد تولید بر اساس برابری قدرت خرید) را نمایندگی می‌کند و کشورهای دیگری نیز علاقه‌مند عضویت در آن شده‌اند. ویژگی اقتصادهایی که در این سازمان گرد هم آمده‌اند، نرخ بالای رشد برخی از آنهاست. در حالی که گروه 7، با نرخ رشدهایی کمتر از نرخ رشد متوسط جهانی (2 درصد) پیش می‌روند، کشورهایی مثل چین و هند در گروه دوم، نرخ رشدهای نزدیک 10 درصد را در دوره طولانی بیست ساله اخیر تجربه کرده‌اند و چین در تولید ناخالص داخلی بر اساس برابری قدرت خرید، به بزرگترین اقتصاد جهان تبدیل شده است. پیش‌بینی‌های آینده پژوهانه، خبر از جابه‌جایی رو به رشد جایگاه این کشورها در اقتصاد جهانی می‌دهد. بر عکس گروه 7، همه نشانه‌های رشد پایدار، هم‌افزایی و همگرایی را در سازمان شانگهای می‌توان یافت.
4. نکته بارز و شگفت انگیز در مقایسه این دو اجلاس، جدا از مقایسه تجارت با واگرایی پتانسیل رشد و دینامیزم حرکت این دو مجموعه، در محتوای گفت‌و‌گوها بود. گفتمان اجلاس کانادا، اختلاف داخلی و جنگ تجاری بود و گفتمان اجلاس چین، همکاری و گسترش تجارت و سرمایه‌گذاری در ابر پروژه‌های زیرساخت و حمل و نقل و ارتباطات جهانی. شگفت آور این بود که رئیس جمهوری چین به‌عنوان رئیس بزرگترین حزب کمونیست باقی مانده در جهان، از تجارت آزاد و رقابت جهانی و بهره‌مندی همگان از جهانی شدن اقتصاد، سخن می‌گفت و رئیس جمهوری امریکا، به‌عنوان کشوری که دیرزمانی شعار آزادسازی اقتصادی می‌داده است، اینک از دیوار تعرفه‌ها دم می‌زند و در شیپور جنگ تجاری با رقبا و حتی همپیمانان سیاسی خود می‌دمد.
5. آقای ترامپ باید از مشاوران اقتصادی خود شنیده باشد که همه جنگ‌های تجاری تاریخ اقتصاد جهان، نتیجه باخت- باخت داشته است. ظاهر فریبنده سیاست‌های فشار به همسایه، که در کوتاه مدت، کاهش واردات را نتیجه می‌کند، بلافاصله با اقدامات تلافی جویانه شرکای تجاری، به کاهش حجم تجارت و نتیجتاً تولید و درآمد همه کشورهای درگیر می‌انجامد. کسری مزمن تراز تجاری امریکا، همزاد سلطه مالی و دسترسی آن به بازار سرمایه جهانی است و با نالیدن از آن و اقدامات هیجانی، حل شدنی نیست. چین در همان حال که بیشترین مازاد تجاری با امریکا (375 میلیارد دلار) را دارد، بالاترین حجم یعنی 19 درصد بدهی عمومی امریکا به یک کشور خارجی(معادل 1190 میلیارد دلار) را در شکل اوراق قرضه خزانه‌داری امریکا را خریداری کرده است. اهداف کوتاه مدت و انتخاباتی آقای ترامپ در افزایش اشتغال، اگر با تشدید جنگ تجاری، بازارهای مالی را درگیر کند، بازنده نهایی آن، اقتصاد امریکا خواهد بود که از مزیت بالاتری در این بازار بهره جسته است.

فعالیت این سایت بر اساس قوانین جمهوری اسلامی ایران می‌باشد.
تمام حقوق برای پیشخوان محفوظ است. استفاده از مطالب و تصاویر این سایت فقط با ذکر نام پیشخوان و درج لینک به این سایت مجاز است.
دربارهٔ ما | تبلیغات در پیشخوان

بازدهی معاملات با واگرایی پنهان در Binomo

بازدهی معاملات با واگرایی پنهان در Binomo

معامله گران اغلب در جستجوی بهترین نقاط برای ورود به موقعیت های معاملاتی از واگرایی استفاده می کنند. چیست ، انواع واگرایی ها چیست و چگونه می توان با آنها تجارت کرد؟ در مقاله امروز به این سوالات پاسخ داده خواهد شد.

دو نوع واگرایی

وقتی اختلاف در حرکت قیمت دارایی اساسی و حرکت یک نوسانگر خاص وجود داشته باشد ، می توانیم درباره واگرایی صحبت کنیم. به عنوان مثال می توانید از نوسان ساز تصادفی ، واگرایی همگرایی متحرک ، میانگین مقاومت نسبی یا شاخص شنل کالا استفاده کنید.

واگرایی دو نوع مختلف دارد. واگرایی منظم و واگرایی پنهان.

چند کلمه در مورد واگرایی منظم

قیمت به طور مداوم در حال حرکت است. بعضی اوقات باعث ایجاد اوج یا پایین تر می شود. وقتی این اتفاق در نمودار قیمت رخ می دهد ، اما خط نشانگر همان را نشان نمی دهد ، می توانیم در مورد واگرایی صحبت کنیم.

چنین تفاوتی در عملکرد قیمت و حرکت اندیکاتور نشان می دهد که روند فعلی ضعیف شده و می توان انتظار داشت که معکوس شود.

با این حال ، دشوار است که بتوان لحظه دقیق وقوع این اتفاق را ثبت کرد. بنابراین می تواند استفاده از ابزارهای اضافی مانند خط روند یا شمعدان و الگوهای نمودار ایده خوبی باشد.

واگرایی صعودی و نزولی

واگرایی کلاسیک ممکن است صعودی (مثبت) یا نزولی (منفی) باشد. در زیر می توانید نمونه کاملی از واگرایی نزولی کلاسیک در USDJPY را مشاهده کنید.

بازدهی معاملات با واگرایی پنهان در Binomo

واگرایی طبیعی در یک روند صعودی در نمودار USDJPY

واگرایی صعودی در طی روند نزولی ظاهر می شود. قیمت پایین تر است اما نوسان ساز عملکرد مشابه را تأیید نمی کند. در عوض پایین تر یا پایین تر یا دو یا سه برابر تشکیل می شود. مورد دوم کمتر از پائین تر است و بیشتر هنگامی که شما از نوسانگر تصادفی یا RSI استفاده می کنید بیشتر اتفاق می افتد.

واگرایی نزولی یا منفی در حالی که قیمت در روند صعودی است ظاهر می شود. در اثر اقدام قیمتها ، اوجهای بالاتری وجود دارد که با حرکت شاخص تأیید نمی شوند. اسیلاتور ممکن است اوج های پایین تر یا بالای دو یا سه برابر ایجاد کند.

واگرایی پنهان چیست؟

می توانیم بگوییم که یک واگرایی پنهان زمانی اتفاق می افتد که نشانگر نوسانی پایین تر یا بالاتر از آن تشکیل می شود و به نظر می رسد اقدام قیمت نیز همان کار را انجام ندهد.

بازدهی معاملات با واگرایی پنهان در Binomo

واگرایی کلاسیک (چپ) و پنهان (راست)

وقتی شرایط در حال تحکیم یا اصلاح در روند فعلی است ، چنین وضعیتی می تواند رخ دهد. این اطلاعات به شما می گوید که روند احتمالاً در مسیر قبلی ادامه خواهد یافت و از این رو یک واگرایی پنهان یک الگوی ادامه دار است. بنابراین می توانید از واگرایی های پنهان برای معاملات با روند استفاده کنید. شناسایی عقب ماندگی ها با واگرایی های پنهان آسان است.

واگرایی صعودی و نزولی

واگرایی پنهان ، مشابه کلاسیک ، دو نوع دارد. یکی واگرایی صعودی و دیگری نزولی است.

واگرایی صعودی در روند صعودی ظاهر می شود ، زمانی که شاخص پائین تر است و قیمت یکسان نیست. این نشان می دهد که قیمت در مرحله ادغام یا اصلاح است و روند روند به زودی ادامه خواهد یافت.

بازدهی معاملات با واگرایی پنهان در Binomo

واگرایی پنهان صعودی در روند صعودی در نمودار EURJPY

واگرایی نزولی می تواند در جریان روند نزولی اتفاق بیفتد. اسیلاتور اوج های بالاتری را نشان می دهد و عملکرد قیمت نشان نمی دهد. انتظار می رود روند نزولی به زودی ادامه یابد.

بازدهی معاملات با واگرایی پنهان در Binomo

واگرایی پنهان را در روند نزولی نمودار AUDUSD تحمل کنید

تجارت با واگرایی ها در بستر Binomo

واگرایی ها به خودی خود سیگنال های قوی برای ورود به موقعیت معاملاتی نمی دهند. با این وجود ، آنها اطلاعات مهمی در مورد جهت آینده قیمت می دهند. واگرایی منظم معکوس روند را پیش بینی می کند در حالی که واگرایی پنهان ادامه روند.

برای تأیید بهترین نقطه ورود به معامله خود ، باید از تکنیک اضافی استفاده کنید. این می تواند به سادگی خط روند ، میانگین متحرک کراس اوور یا برخی از الگوی شمعدان باشد. شما همچنین می توانید واگرایی ها را با پاکت تجاری یا باندهای بولینگر ترکیب کنید.

واگرایی نزولی در نزدیکی خط روند مقاومت و هنگامی که یک الگوی برگشت نزولی در طی روند صعودی ظاهر می شود ، معنی دارتر می شود.

واگرایی صعودی در نزدیکی خط روند حمایت و زمانی که الگوی برگشت صعودی در روند نزولی ظاهر می شود ، قابل توجه است.

خلاصه

واگرایی تفاوت در حرکت قیمت و نشانگر نوسان است. وقتی یکی در حال سقوط یا بالا آمدن است و دیگری نه ، این واگرایی است.

واگرایی دو نوع است ، آنهایی که منظم و پنهان هستند. اولین موارد در مورد تغییر احتمالی جهت روند اطلاع می دهند. واگرایی های پنهان نشان می دهد که این روند احتمالاً پس از اصلاح یا تلفیق کوتاه روند خود را طی می کند.

هر دو نوع می توانند صعودی یا نزولی باشند ، بسته به اینکه در طول روند نزولی یا روند صعودی رخ دهند.

برای دریافت نقطه ورود خود از یک ابزار اضافی استفاده کنید.

گرفتن واگرایی را در یک حساب آزمایشی رایگان Binomo تمرین کنید. اگر می خواهید درآمد بیشتری در حساب معاملات واقعی بدست آورید ، باید کاملاً آماده و مطمئن باشید.

آیا تاکنون با واگرایی معامله کرده اید؟ آیا می توانید هر دو نوع را در نمودار قیمت تشخیص دهید؟ در قسمت نظرات به ما بگویید که در پایین سایت پیدا خواهید کرد.

هر آنچه که لازم است درباره واگرایی در تحلیل تکنیکال بدانید

Divergence واگرایی

بسیاری از معامله‌گران یا از اهمیت واگرایی بی اطلاع هستند یا نمی‌توانند مفهوم واگرایی در تحلیل را با اندیکاتور نوسانگر به طور دقیق اعمال کنند. ما در مقاله حاضر، شما را با مفهوم Divergence در تحلیل آشنا می‌کنیم و یکسری قوانین ساده را برای شناسایی این معیار ارائه می‌دهیم.

واگرایی چیست؟

واگرایی (Divergence) زمانی است که قیمت دارایی در جهت مخالف آنچه یک شاخص فنی نشان می‌دهد، حرکت می‌کند. هنگامی که یک سهام در حال واگرایی است، نشان دهنده روند ضعیف‌تر قیمت و شروع یک معکوس است.

به طور کلی دو نوع واگرایی وجود دارد که عبارتند از:

  • واگرایی صعودی زمانی است که قیمت به سمت پایین حرکت می‌کند اما اندیکاتور می‌چرخد و به سمت بالا می‌رود
  • واگرایی نزولی زمانی است که قیمت در حال حرکت بالاتر است اما نشانگر به سمت پایین می‌رود

منطق پشت Divergence در تحلیل قیمت بازار این است که این اندیکاتور، کاهش سرعت حرکت قیمت را نشان می‌دهد. بنابراین حرکت قیمت، اغلب قبل از خود قیمت تغییر می‌کند. به این فکر کنید که اگر یک بشقاب پرنده را در یک باد شدید بیندازید، بشقاب برای مدتی خلاف باد می‌رود، سپس سرعتش کم می‌شود و در نهایت تغییر جهت می‌دهد و همراه با باد پرواز می‌کند.تجارت با واگرایی

منظور از واگرایی در تحلیل تکنیکال چیست؟

در طول تجزیه و تحلیل تکنیکال واگرایی شاخصی از حرکت مثبت یا منفی قیمت است. برای واگرایی مثبت، قیمت یک دارایی به پایین‌ترین سطح جدید کاهش می‌یابد، در حالی که شاخصی که این دارایی را ردیابی می‌کند، الگوهای صعود را نشان می‌دهد.

از سوی دیگر، واگرایی منفی زمانی است که قیمت دارایی به بالاترین سطح جدید صعود می‌کند، در حالی که اندیکاتور، مانند یک نوسان ساز، یک اوج پایین‌تر را تشکیل می‌دهد یا شروع به نشان دادن علائمی از کند شدن می‌کند، مانند شروع یک روند نزولی.

به طور کلی، معامله‌گران از واگرایی در تحلیل برای دو هدف استفاده می‌کنند:

  • ارزیابی تحرکات قیمت دارایی
  • ارزیابی احتمال وقوع یک معکوس

اگر قیمت سهام و ابزار تجزیه و تحلیل تکنیکال – مانند شاخص قدرت نسبی (RSI) – در یک جهت حرکت کنند، نشان دهنده افزایش تحرکات قیمت است. با این حال، اگر قیمت سهام در حال افزایش باشد اما RSI کندتر افزایش پیدا کند – واگرایی منفی خواهد بود – این سیگنالی است که نشان می‌دهد روند صعودی همراه با پتانسیل برگشت، شروع به تضعیف کرده است.

از آن زمان به بعد، معامله‌گر احتمالا تعیین می‌کند که چه زمانی توقفات ضرر یا محدودیت‌هایی را برای خروج از موقعیت خود تعیین کند. برای واگرایی مثبت، قیمت سهام پایین می‌آید، در حالی که ابزار تجزیه و تحلیل تکنیکال پایین‌ترین سطح را نشان می‌دهد، که ممکن است نشانه‌هایی از بازگشت بالقوه روند صعودی را ابراز کند. از چنین نقطه‌ای، معامله‌گران احتمالا تصمیم می‌گیرند که چه زمانی وارد یک موقعیت شوند، قبل از اینکه تکانه شروع به افزایش کند.

منظور از تحرکات قیمت چیست؟

حرکت قیمت تجارت با واگرایی با طول نوسانات قیمت اندازه‌گیری می‌شود. هر نوسان قیمت توسط یک محور ایجاد می‌شود که می‌تواند منجر به نوسانات بالا یا پایین شود. یک نوسان تکانه قوی با یک شیب تند با مدت طولانی مشخص می‌شود، در حالی که یک حرکت ضعیف به سمت بالا می‌تواند با شیب کم عمق با مدت زمان کوتاه‌تر نشان داده شود.

نوسانات طولانی‌تر به سمت بالا نشان می‌دهد که حرکت در حال افزایش است، در حالی که نوسانات کوتاه‌تر به سمت بالا، نشانه حرکت و قدرت ضعیف‌تر است.

واگرایی صعودی

کدام شاخص برای Divergence در تحلیل تکنیکال بهتر عمل می‌کند؟

هیچ شاخص مطلقی برای واگرایی معاملات وجود ندارد. هر شاخص فنی مزایا و مشکلات خاص خود را دارد. ما در ادامه سه شاخص محبوب را پوشش خواهیم داد: RSI، MACD و Stochastic.

استراتژی معاملات RSI برای واگرایی در تحلیل

اندیکاتور RSI یک اندیکاتور مومنتوم است که به عنوان یک نوسانگر بین ۰ تا ۱۰۰ در زیر نمودار کندل استیک ترسیم شده است و به عنوان اندیکاتور زیرین شناخته می‌شود. RSI با میانگین سود و زیان قیمت در ۱۴ دوره قبل محاسبه می‌شود. این اندیکاتور توسط جی.ولز وایلدر جونیور در کتاب خود با عنوان «مفاهیم جدید در سیستم‌های تجاری فنی» ایجاد شد.

این اندیکاتور یک خط صاف ایجاد می‌کند که تمایل به ردیابی روند قیمت دارد و به خوبی به معاملات واگرایی کمک می‌کند. وقتی روی تنظیم پیش‌فرض ۱۴ دوره تنظیم می‌شود، نشانگر RSI مقادیر کمی از خرید و فروش بیش از حد را نشان می‌دهد. این بدان معنا است که وقتی صحبت از کاربرد واگرایی به عنوان سیگنال معاملاتی می‌شود، سیگنال‌های کمتری وجود دارد؛ اما زمانی که رخ می‌دهند قابل اعتمادتر هستند.

استراتژی معاملاتی MACD برای واگرایی در تحلیل

MACD یک شاخص تکانه‌ای است که در محیط‌های دنبال‌کننده روند به بهترین شکل استفاده می‌شود. نشانگر روند یک خط سیگنال و همچنین یک هیستوگرام را ترسیم می‌کند که تفاوت بین دو میانگین متحرک را نشان می‌دهد. میانگین‌های متحرک با پیشرفت روند و در نهایت معکوس شدن، همگرا و واگرا می‌شوند.

هیستوگرام بصری به خوبی به واگرایی معاملات کمک می‌کند، اما وقتی یک «نقطه نوسان» جدید ایجاد شده باشد، کمتر قابل تفسیر است. هیچ منطقه از پیش تعریف شده‌ای برای خرید و فروش بیش از حد در MACD وجود ندارد، بنابراین تصمیم‌گیری در مورد اینکه کدام سیگنال‌های تجاری روند به اندازه کافی قابل اعتماد هستند، دشوارتر است. این را می‌توان با استفاده از پیک‌های قبلی در MACD به عنوان استفاده موثر از آنها به عنوان مناطق حمایت و مقاومت برطرف کرد. از آنجایی که MACD به بهترین وجه در محیط‌های پرطرفدار استفاده می‌شود، سیگنال‌های نادرست زیادی را تولید می‌کند.

استراتژی معاملاتی Stochastic برای واگرایی در تحلیل

Stochastic یک اندیکاتور تکنیکی مومنتوم است که با مقایسه آخرین قیمت بسته شدن با محدوده قیمت‌های قبلی در ۱۴ دوره گذشته کار می‌کند.

واگرایی در مکدی

استوکاستیک شاخص حساس‌تری است، به این معنی که سیگنال‌های بیشتری از Divergence در تحلیل را ارائه می‌کند و در نتیجه فرصت‌های معاملاتی بیشتری را ارائه می‌دهد، اما این به معنای سیگنال‌های نادرست بیشتری نیز می‌باشد.

آیا واگرایی معاملات سودآور است؟

بله، اما نه همیشه! ما باید به یاد داشته باشیم که اندیکاتورها عملکرد قیمت را فیلتر می‌کنند. این فیلتر می‌تواند به ما کمک کند تا بسته به تنظیم معاملات خود، بر روی آنچه مهم است تمرکز کنیم یا آنچه مهم است تجارت با واگرایی را از دست بدهیم.

مزیت اصلی استفاده از واگرایی به عنوان یک سیگنال معاملاتی برای نحوه زمان‌بندی ورود معاملات این است که قبل از تغییر روند قیمت، سیگنال را ارائه می‌دهد. این سیگنال اولیه، قیمت ورودی بهتری برای تجارت به معامله‌گر می‌دهد.

نقطه ضعف استفاده از واگرایی به عنوان بخشی از یک سیستم معاملاتی خوب این است که می‌تواند «سیگنال‌های نادرست» بدهد. همانطور که از نام آن پیدا است، این زمانی است که اندیکاتور تغییر جهت می‌دهد اما روند قیمت همانطور که نشانگر پیشنهاد می‌کند معکوس نمی‌شود. این اغلب زمانی اتفاق می‌افتد که اندیکاتور در منطقه اشباع خرید یا اشباع فروش باشد. به این ترتیب خواهیم دید که حرکت روند تضعیف خواهد شد اما روند همچنان در تدبیر باقی می‌ماند.

واگرایی در مقابل تأیید

تفاوت بین واگرایی و تأیید در این است که واگرایی در تحلیل به معامله‌گر می‌گوید که قیمت سهام و اندیکاتور فنی سیگنال‌های مخالف ارائه می‌دهند، در حالی که تأیید زمانی است که اندیکاتور و قیمت دارایی سیگنال‌های یکسانی را نشان می‌دهند.

هر دو در دوره‌های زمانی مختلف در طول معاملات مورد استفاده قرار می‌گیرند. تایید زمانی مهم است که یک معامله‌گر وارد موقعیتی شود تا اطمینان حاصل کند که تصمیم آنها با تجزیه و تحلیل فنی مناسب اثبات شده است. همچنین، از آن برای تعیین اینکه آیا حرکت قیمت احتمالا ادامه خواهد داشت یا خیر استفاده می‌شود.

محدودیت‌های Divergence در تحلیل

هنگام تعیین یک روند معکوس، استفاده از واگرایی به عنوان یک شاخص مستقل، پیشنهاد نمی‌شود. مهم است که شاخص‌ها را با سایر تکنیک‌های تحلیل تکمیل کنید تا الگوهای برگشت را مجدداً تأیید کنید. حتی اگر الگوهای واگرا شروع به رخ دادن کنند، این تضمین نمی‌کند که قیمت به زودی معکوس شود.

از آنجایی که واگرایی می‌تواند در یک دوره زمانی طولانی مدت اتفاق بیفتد، اگر قیمت دارایی طبق پیش‌بینی حرکت نکند، استفاده از آن به عنوان یک ابزار مستقل برای پیش‌بینی موقعیت خروج یا ورود می‌تواند منجر به بسیاری از فرصت‌های از دست رفته و زیان‌های تحقق نیافته یا تحقق یافته شود.

چگونه می‌توان بروز یک واگرایی در تحلیل تکنیکال را تایید کرد؟

برخی از تکنیک‌های آزمایش شده برای کاهش تعداد سیگنال‌های غلط و بهینه سازی تعداد معاملات سودآور وجود دارد. فراتر از واگرایی، برای کمک به تصمیم‌گیری معاملاتی، باید از موارد زیر برای تایید یک معکوس استفاده کرد:

  • خطوط روند
  • سطوح پشتیبانی
  • سطوح مقاومت

سیگنال‌های Divergence در تحلیل را فقط در جهت روند بلند مدت یا به طور متناوب در یک بازار جانبی محدود اتخاذ کنید. به عنوان مثال در یک بازار نزولی، فقط سیگنال‌های RSI نزولی را دریافت کنید و در بازار صعودی فقط سیگنال‌هایی را برای خرید از RSI دریافت کنید.

همیشه منتظر بمانید تا شمعی که واگرایی را تایید می‌کند، بسته شود. نشانگرها با توجه به وضعیت فعلی شمع، سیگنالی را ارائه می‌دهند. اگر شمع به طور متفاوت بسته شود، سیگنال معاملاتی ناشی از واگرایی، می‌تواند به همان سرعتی که ظاهر شد ناپدید شود.

از اندیکاتورهای دیگر برای تأیید سیگنال مانند سطوح حمایت و مقاومت، اعداد گرد، نقاط محوری یا الگوی معاملاتی اقدام قیمت استفاده کنید.

۹ قانون برای تشخیص واگرایی در تحلیل تکنیکال

معامله‌گران در تلاش برای تعیین اینکه آیا روند ضعیف‌تر می‌شود یا نه، از واگرایی‌ها استفاده می‌کنند که ممکن است منجر به معکوس شدن یا ادامه روند معاملات‌شان شود. قبل از اینکه به سراغ پلتفرم معاملاتی‌تان بروید و شروع به جستجوی واگرایی‌های احتمالی کنید، به این ۹ قانون جالب برای واگرایی‌های معاملاتی نگاهی بیندازید. به شما اطمینان می‌دهیم که با آموزش طرز استفاده از آنها، تصمیمات معاملاتی بهتری خواهید گرفت.

انواع واگرایی در فارکس

۱. از موجود بودن واگرایی اطمینان حاصل کنید

برای اینکه واگرایی وجود داشته باشد، قیمت باید یکی از موارد زیر را تشکیل دهد:

  • ایجاد قله‌ای بالاتر از قله قبلی
  • ایجاد دره‌ای پایین‌تر از دره قبلی
  • تشکیل دو قله
  • تشکیل دو دره

با رخ دادن یکی از این ۴ سناریو، حتی احتیاج ندارید که زحمت نگاه کردن به یک اندیکاتور را هم به خود بدهید. اگر متوجه شدید که این شرایط مهیا نیست، بدانید که شما در حال معامله یک واگرایی نیستید.

۲. روی اوج و فرودهای متوالی خطوطی بکشید

بسیار خوب، حالا که اقدامی انجام دادید (اقدام قیمت اخیر) به آن نگاه کنید. به یاد داشته باشید، شما فقط یکی از چهار چیز را می‌بینید: یک قله بالاتر، یک قله هم سطح بالا، یک دره پایینتر، یا یک دره هم سطح پایین. حالا یک خط از آن اوج یا فرود به سمت قله یا دره قبلی بکشید. این خط باید در قله/ دره اصلی به صورت متوالی قرار بگیرد. اگر بین دو اوج/ فرود بزرگ، برآمدگی یا شیب کوچکی دیدید، بهتر است آن را نادیده بگیرید.

۳. فقط قله‌ها و دره‌ها را به هم متصل کنید

برای تشخیص واگرایی در تحلیل، هنگامی که مشاهده کردید دو قله ایجاد شده است، کافی است که آنها را به هم وصل ‌کنید. اگر دو دره ساخته شده بود، شما دره‌ها را به یکدیگر وصل می‌کنید.

۴. مراقب عکس‌العمل‌های قیمت باشید

بنابراین شما یا دو قله یا دو دره را با یک خط روند به هم وصل کرده اید. اکنون به اندیکاتور فنی ترجیحی خود نگاه کنید و آن را با عملکرد قیمت مقایسه کنید. از هر شاخصی که استفاده می‌کنید، به یاد داشته باشید که صعود و نزول آن را با هم مقایسه می‌کنید. فراموش نکنید که برخی از شاخص‌ها مانند MACD یا Stochastic دارای خطوط متعددی هستند که همگی روی یکدیگر قرار دارند.

استراتژی واگرایی در بازارهای مالی

۵. با نوسانات بالا و پایین خود، سازگار باشید

اگر خطی را رسم می‌کنید که دو اوج را روی قیمت به هم وصل می‌کند، باید خطی بکشید که این دو اوج را نیز روی نشانگر به هم متصل می‌کند. همینطور برای فرود نیز اگر خطی را رسم می‌کنید که دو نقطه پایین را در قیمت به هم وصل می‌کند، باید خطی بکشید که دو پایین روی نشانگر را به هم متصل می‌کند. آنها باید با همدیگر مطابقت داشته باشند!

۶. نوسانات قیمت و نشانگر را در تراز عمودی نگه دارید

اوج یا فرودهایی که در نشانگر شناسایی می‌کنید، باید آنهایی باشند که به‌طور عمودی با اوج یا فرودهای قیمت در یک راستا قرار گیرند. تراز عمودی را با صعود و نزول‌های نوسانی قیمت و اندیکاتور مورد استفاده‌تان حفظ کنید.

۷. برای تشخیص واگرایی در تحلیل، شیب‌ها را تحت نظر داشته باشید

Divergence در تحلیل فقط در صورتی وجود دارد که شیب خط اتصال دهنده بالا/پایین نشانگر با شیب قیمت اتصالات خط بالا/پایین متفاوت باشد. شیب باید به صورت یکی از این موارد باشد: صعودی (بالا رفتن) نزولی (پایین آمدن) صاف (هم سطح).

۸. اگر واگرایی رخ داده است، واگرایی بعدی را زیر نظر بگیرید

اگر واگرایی را مشاهده کردید اما متوجه شدید که قیمت از قبل معکوس شده است و برای مدتی در یک جهت حرکت کرده است، واگرایی باید انجام شده تلقی شود. شما این دفعه قایق را از دست داده اید. اکنون تنها کاری که می‌توانید انجام دهید این است که منتظر بمانید تا یک نوسان دیگر بالا/پایین شکل بگیرد و جستجوی واگرایی خود را از نو شروع کنید.

Divergence در فارکس

۹. یک قدم به عقب برگردید

سیگنال‌های Divergence در تحلیل که در بازه‌های زمانی طولانی‌تری رخ می‌دهند، از دقت بیشتری برخوردار هستند. به این ترتیب سیگنال‌های غلط کمتری دریافت می‌کنید. این به معنای معاملات کمتر است، اما اگر تجارت خود را به خوبی ساختار دهید، پتانسیل سود شما می‌تواند بسیار بزرگ باشد.

واگرایی در بازه‌های زمانی کوتاه‌تر، بیشتر اتفاق می‌افتد اما کمتر قابل اعتماد هستند. ما توصیه می‌کنیم فقط در نمودارهای ۱ ساعته یا بیشتر به دنبال واگرایی باشید. معامله‌گران دیگر از نمودارهای ۱۵ دقیقه‌ای یا حتی سریع‌تر استفاده می‌کنند. در آن بازه‌های زمانی، سروصدای زیادی در بازار معاملات وجود دارد، بنابراین ترجیح ما این است که از آن دور بمانیم.

اگر می‌خواهید به طور جدی معاملات‌تان را با استفاده از واگرایی در تحلیل در نظر بگیرید، باید این ۹ قانون را رعایت کنید. با پیروی از این قوانین، شانس ایجاد واگرایی که منجر به معاملات سودآور می‌شود را برای خود به طور چشمگیری افزایش خواهید داد.

اکنون می‌توانید نمودارها را اسکن کنید و ببینید آیا می‌توانید برخی از واگرایی‌هایی را که در گذشته اتفاق افتاده است، به عنوان یک راه عالی برای شروع به ارتقای مهارت‌های واگرایی خود ببینید یا نه!

واگرایی روشی است که در تحلیل تکنیکال زمانی که تجارت با واگرایی جهت یک اندیکاتور فنی، معمولا نوعی نوسانگر از روند کلی قیمت «واگرا» می‌شود، استفاده می‌شود. به عبارت دیگر، اندیکاتور در جهت مخالف قیمت شروع به حرکت می‌کند و نوسانگر معاملاتی سیگنال احتمالی معکوس شدن روند را ارائه می‌دهد.

الگوهای واگرایی در تحلیل نشان می‌دهد که یک معکوس به زودی در راه است و احتمال آن بیشتر می‌شود، اما این یک تغییر فوری نیست. هرچه واگرایی بیشتر قابل مشاهده باشد، احتمال برگشت آن بیشتر می‌شود. در اینجا چند دستورالعمل وجود دارد که توصیه می‌کنیم آنها را مد نظر قرار دهید:



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.